8 آبان 1386, 0:0
باسمه تعالی به گزارش آینده روشن به نقل از موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، این شماره طبق زمانبندی باید در فصل تابستان انتشار مییافت که این چنین نیز شد. اما شماره هفدهم ویژهنامهای است با موضوع «بهاییت». مقاله اول «بهاییت، رژیم پهلوی و مواضع علما» نام دارد که به قلم حجتالاسلام روحالله حسینیان نگاشته شده. روحانیت شیعه با بهاییت، به عنوان آیین بدعتآمیز، همواره رودررو بوده است. این رویارویی در دورهی پهلوی به دلیل گسترش این فرقه بیش از دورهی پیشین، یعنی حکومت قاجارها، به چشم میخورد. روحالله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی مینویسد که روحانیت و مرجعیت شیعه در طول تاریخ به مسائل، حوادث، اشخاص، فرقهها، احزاب، ملل و نِحَل مختلف با نگاهی دینی نگریسته است. نویسنده در مقاله خود تقابلات روحانیت و بهاییت را در دو دهه بیست و سی شمسی بررسی کرده و با اشاره به اقدامات بهاییان در واپسین سالهای قرن اول بهایی که منجر به کشتن تعدادی از مسلمانان در شهر ابرقو به سال 1328 شمسی شد، اقدامات گستردهی آیتالله بروجردی را علیه این فرقه یادآور میشود. پس از وفات آیتالله بروجردی مناسبات حکومت محمدرضا پهلوی و بهاییان وارد مرحله تازهای شد، تا جایی که وضع قوانین جدید به نفع بهاییت و برآمدن رجال بهایی تا حد نخستوزیری (امیرعباس هویدا) نشان داد که موانع پیشین برای برآمدن بهاییت از بین رفته است. اما مقابله امام خمینی با این تلاشها، برگ دیگری از تقابل روحانیت شیعه را با این فرقه و بزرگتر از آن با حکومت پهلوی نشان داد. مقاله دوم «نگاهی به خاطرات صبحی» نام دارد که حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی آن را نوشته است. در سال 1312 شمسی کتابی با عنوان پیام پدر در تهران منتشر شد. این کتاب حاوی خاطرات فضلالله مهتدی معروف به صبحی بود. صبحی یکی از بهاییان شناخته شده بود و مبلغان آن بود که دوازده سال نزد عبدالبها رهبر بهاییان ا قامت داشت و یکی از کارهای او نگارش مکاتبات عبدالبها بود. صبحی شاهد و ناظر نزدیک عملکرد رهبر بهاییان بود. وی با مشاهده تناقضات، فریبها و مفاسد رایج در نزد رهبر بهاییان از اعتقادات خود برگشت و نه تنها دست از تبلیغ آئین بهایی شست،بلکه یکی از مخالفان این مذهب ساختگی تبدیل شد، تا حدی که از طرف بهاییان تکفیر و تفسیق شد. صبحی حتی از طرف پدر بهایی خود نیز طرد گردید. او تا مدتی سکوت اختیار کرد و به زندگی گوشهگیرانه روی آورد اما بهاییان دست از او برنداشتند تا این که تصمیم گرفت خاطرات خود را از دوران تبلیغ بنگارد و ناگفتههای بسیاری را طرح نماید. کتاب او روایتی جذاب و خالی از یکسونگری است. سیدهادی خسروشاهی در این مقاله کتاب صبحی را بررسی و معرفی کرده است. «اظهارات و خاطرات آیتالله حاج شیخحسین لنکرانی درباره بابیگری و بهاییگری» نام مقاله بعدی است. حجتالاسلام دکتر علی ابوالحسنی (منذر) نویسنده این مقاله ضمن معرفی شیخ حسین لنکرانی مینویسد که نام او را در مبارزه علیه قرارداد وثوق الدوله (1919 م)، کودتای رضاخان، میلسپو (مستشار مشهور امریکایی و رئیسکل دارایی ایران) میتوان دید. از جمله تقابلات او در این دوره، مبارزه با بهاییت بود. دکتر ابوالحسنی در مقاله مفصل خود با اتکا به اظهارات و خاطرات حسین لنکرانی که پیش از این منتشر نشده بود، ضمن مروری بر تاریخ بهاییت، اقدامات لنکرانی را در دورههای مختلف علیه این فرقه برشمرده است. در این مقاله میخوانیم که لنکرانی اخلال در اعتقاد به «مهدویت» ـ آن چه که آیین بهایی مدعی است و بر پایه آن پدید آمده ـ را، تلاش در راه نابودی هویت جمعی و تاریخی شیعه و تخریب موجودیت آن میانگاشت و این نکته را در مورد استقلال و تمامیت ارضی ایران جاری میدانست. مقاله چهارم این شماره از فصلنامه «خشت اول: بازشناسی و بازخوانی اسناد و نسخههای توبهنامه سیدعلیمحمد باب» نام دارد. احسانالله شکراللهی طالقانی مینویسد که سیدعلیمحمد باب که با ادعای مهدویت بنیان فرقهای را گذاشت و چندی بعد جانشینان او با اسم بهاییت به تبلیغ و ترویج آن پرداختند، پس از دستگیری، توبه کرد و بر ادعاهای خود خط بطلان کشید بهاییان از چاپ یا طرح این موضوع درمنابع خودداری میکنند، اما این توبهنامه وجود دارد. نویسنده در مقاله خود به بررسی نسخههای به جا مانده از این توبهنامه پرداخته و کتابهایی که این توبهنامه را چاپ کردهاند معرفی کرده است. نویسنده بستر تحقیق خود را خاطرات کینیازدالگوروکی سفیر روسیه تزاری در ایران قرار داده است. در مقاله بعدی سیدمصطفی تقوی با عنوان «بهاییت و سیاست عدم مداخله در سیاست» دیدگاه رسمی بهاییت را دربارهی رابطه دین و سیاست در رسالهی سیاسیه نوشته عبدالبها مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده مقاله با اشاره به این موضوع، بحث مفصلی دربارهی این نظریه ارائه میکند؛ این که دین و سیاست چه نسبتی با هم دارند. وی از منظر جهانبینی اسلام ثابت میکند که انسان موجودی آرماندار و هدفمند است و نمیتواند نسبت به جامعه و خود بیاعتنا باشد زیرا در آیین اسلام همه شئون حیات انسانی همبسته و هماهنگ هستند. نویسنده در بخش دیگری از نوشته خود ثابت میکند که جدایی دین از سیاست فاقد بنیان علمی و منطقی است. اما بهاییان با ادعای جدایی دین از سیاست آن هم در زمانی که علمای اسلام جدیترین مانع برای استعمارگران به حساب میآمدند، قدم در راهی گذاشتند که منطبق با خواست سلطهگران بود. با این حال آنان با حضور در انجمنها و احزاب سیاسی در دوره مشروطه و نیز مشارکت در بحرانآفرینیها، ترورها و کارشکنیها نه تنها مدعیات خود را زیر پا گذاشتند بلکه به عنوان چرخ پنجم استعمار علیه منافع ملی ایران حرکت کردند. متلاشی کردن نهضت جنگل، روی کارآمدن رضاخان ـکه بهاییان در هر دو نقش داشتند ـ و توسعه سیاسی بهاییت در دوره پهلوی دوم حکایت از وجود تناقض در ایدئولوژی بهاییت از یک سو، و از طرف دیگر حرکت علیه منافع ایران است. «بهاییان و اسراییل» نوشته ابراهیم انصاری است. او ضمن معرفی مئیر عزری که در سال 1923 در اصفهان به دنیا آمد و زیر نظر پدر یهودی و صهیونیست خود پرورش یافت و فعالیتهای سیاسی خود را با تشویق مهاجرت یهودیان ایران به سرزمینهای فلسطینی آغاز کرد، مینویسد که وی بعدها به اسرائیل رفت و با آگاهی بیشتر به ایران بازگشت و از سال 1327 ش تا 1352 ش مأموریتهای متعددی را به نفع اسرائیل در ایران به انجام رسانید. بعدها او خاطرات خود را نگاشت و مطالبی را از دوره حضور خود در ایران ـ البته با ملاحظاتی که منابع اسرائیل را به خطر بیندازد ـ بیان کرد. او در کتاب خود اشاراتی به بهاییت دارد و از ارتباط آنها با اسرائیل سخنهای جالبی مطرح کرده است. مقاله بهاییها و اسرائیل بازگویی فرازهایی از آن کتاب است. «شیفتگی عبدالبها به غرب؛ در اندیشه و عمل» عنوان بعدی است که سعید شریفی آن را نگاشته است. عباس افندی معروف به عبدالبها که پس از ادعای پیامبری پدرش (میرزا حسینعلی نوری ملق به بهاءالله) بر سر جانشینی به جای پدر با برادرش (شوقی افندی) اختلاف پیدا کرد،در نهایت توانست رهبری این فرقه را به دست گیرد.وی از همان ابتدا حمایت کشورهای غربی را اندوختهای مطمئن برای خود میدانست و هر از گاه و به فراخور حال به مدح و دعای آنها میپرداخت. مدح او از ژرژ پنجم پادشاه انگلستان در سال 1918 نمونهای از این مدایح است. نزدیکی عبدالبها با سیاستهای انگلستان بدانجا کشید که به او لقب «سر» و نشان Knight Hood دادند. عبدالبها در سفری به امریکا خطاب به جمعی از امریکاییان میگوید: «از برای تجارت و منعفت ملت امریکا، مملکتی بهتر از ایران نیست...» این مقاله شیفتگیهای عبدالبها به غرب را در اندیشه و عمل باز میگوید. رحیم نیکبخت در مقاله «فعالیت بهاییان در آذربایجان به روایت اسناد» به نکات تازهای از فعالیت این فرقه میپردازد. آذربایجان قطعهای مهم و تاریخساز از کشور ایران است که در دوره یکصدساله اخیر نقش آفرین و پیشتاز نهضتهایی چون مشروطه و انقلاب اسلامی بوده است. پس فعالیتها فرقه بهاییت در این ایالت اهمیت فوقالعادهای داشته است. این مقاله براساس اسناد موجود در بایگانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ناگفتههایی از فعالیت بهاییان را در آذربایجان مرور میکند. از آن جمله است کوشش برای پیاده کردن دو نقشه دهساله (از سال 1332 تا 1342 شمسی) و نقش نه ساله بهاییان که به گفته اسناد با موفقیت همراه بوده است. مقابله نیروهای مذهبی با این تلاشها وجه دیگر مقاله است. مقاله «اولین زن کابینه» نوشته ابراهیم ذوالفقاری به زندگی فرخرو پارسا پرداخته است. امیرعباس هویدا نخستوزیر 13 ساله محمدرضا پهلوی که بهایی بود، سه ماه پس از رسیدن به قدرت، سه بهایی مشهور را به جمع دولت خود افزود: منوچهر شاهقلی وزیر بهداری، فرهنگمهر معاون نخستوزیر و فرخرو پارسا معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش که پس از چندی وزیر این وزارتخانه شد. بیوگرافی فرخرو پارسا در این مقاله یاد شده و مسیر روی کار آمدن او تا سطح وزارت مهمی چون آموزش و پرورش که تربیت و پرورش نونهالان یک کشور مسلمان را به عهده داشت، مورد بررسی قرار گرفته است. پارسا پس از رسیدن به این منصب تلاش چشمگیری برای انتصاب هم مسلکان خود در وزارت آموزش و پرورش صورت داد. این مقاله براساس اسناد ساواک فراهم آمده است. «بهاییت و اوقاف» نوشته علیاکبر علیمردانی عنوان بعدی است. «وقف» که ب راساس قراردادهای مذهبی و امور خیریه در آیین اسلام جایگاه ویژهای دارد، در دوره محمدرضا پهلوی تحت عنوان سازمان اوقاف هدایت و رهبری شد. در یک دوره، فردی بهایی به نام «محمدحسین احمدی» در رأس این سازمان که بر مبنای قوانین اسلامی شکل گرفته، قرار گرفت و اقداماتی را علیه آیین اسلام سر و شکل داد. احمدی پروندهای از اختلاس و زد و بندهای مالی هم داشت، اما این بعث نشد تا مسئولیت اوقاف به او سپرده نشود. در این مقاله اشارهای کوتاه، به قدرتگیری بهاییان در دوره پهلوی شده و براساس اسناد ساواک جاسوسی آنان برای اسراییل بیان گشته است. از جمله اقدامات سازمان اوقاف دردوره سرپرستی احمدی، چاپ قرآن تحریف شده بود. «مکتوبی از ابوالفضل گلپایگانی در باب معاد و مباحثه وی با حکیم جلوه» نوشته فاطمه نورایینژاد براساس اسناد نویافته تنظیم شده است. ابوالفضل گلپایگانی از مبلغان مشهور بهایی و صاحب چند تألیف است. حکیم میرزا ابوالحسن جلوه اصفهانی نیز از فلاسفه بزرگ اسلام است که پس از استقرار در تهران و آموزش شاگردان، مکتبی از فلسفه ارائه کرد که به مکتب تهران معروف شد. در این مقاله ضمن معرفی اجمالی حکیم جلوه و سپس مسلک بهایی، سندی نویافته که حکایت از مباحثه ابوالفضل گلپایگانی و حکیم جلوه درباره معاد است، معرفی میشود. نویسنده در پایان معرفی این سند یادآور میشود: در قرن اخیر، استعمار جدید برای زدودن اصالت مذهب و به انزوا کشیدن عموم ادیان حقیقی الهی، حامی مسلکهای جدیدی چون بهاییت در ایران وهابیت در عربستان بوده، شعارهایی نظیر دفاع از حقوق بشر و توجه به اقلیتهای مذهبی، تنها بهانههایی در این راستاست. آخرین مقاله «رویهای بر تفسیر و تأول بهاییان از مشروطیت» با مقدمه و تعلیقات محمدحسن رجبی است. بهاییان در جریان جنبش مشروطه با اعلام بیطرفی و عدم ورود به منازعات سیاسی به مقابله و مخالفت با مشروطه و تبلیغ به سود استبداد قاجار پرداختند. عبدالبها، محمدعلی شاه را ـکه مشروطه را در دوره اول به شکست کشانید ـ سلطان عادل مینامید. با این حال بعدها پیروان این مسلک با جعل اسناد کوشیدند خود را همگام با جنبش مشروطه نشان دهند. مقاله حاضر که در واقع بازنوشت مقالهای از مؤلفی ناشناس در یکصد سال پیش در روزنامه جهاد اکبر که در اصفهان و زیر نظر آیتالله نورالله اصفهانی منتشر میشد، پاسخگوی مدعیات بهاییان در آن زمان نسبت به نهضت مشروطه است. نویسنده ناشناس کوشیده با استناد به نوشتههای بهاییان که در دوره مشروطه اول منتشر میشد تفاوت تفسیر و برداشت بهاییان از مشروطه و آن چه که مورد نظر علما و مردم بوده بیان دارد.
فصلنامه مطالعات تاریخی
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان