مرورگر شما از جاوا اسکریپت پشتیبانی نمی کند. این مسئله ممکن است باعث ایجاد عملکرد غیر صحیحی در سایت گردد.
بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی
خانه
درباره ما
تماس با ما
جستجو
بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی
جستجو
موضوعات
منو
اطلاع رسانی های علمی
معرفی کتاب
تاریخ
تبلیغ
تعلیم و تربیت
حدیث
دین
سیاسی
قرآن
مدیریت
فلسفه
اهل بیت
مهدویت
آداب و احکام اصناف
عمومی
فقه
اخلاق
مجموعه پرسش ها و پاسخ های دانش آموزی
مطالب نقد شده
نقد فیلم و سینما
نقد فیلم
معارف فیلم
تاریخ سینمای ایران
سینمای ایران
سینمای جهان
اندیشه
تلویزیون
مصاحبه ها
علمی
مذهبی
زندگی نامه
سیاسی
اجتماعی
اخلاقی
نشست ها وهمایش ها
معرفی نرم افزار
معرفی نشریات
معرفی مراکز پژوهشی
زندگی نامه
یادداشتها
بانک پژوهشگران وفرهیختگان
زندگی نامه فرهیختگان
معرفی پژوهشگران
اخبار
فرهنگی
حوزه و دانشگاه
اعتقادی
سیاسی
اجتماعی
جامعه
اخبار عمومی
خبرگزاری ها
معرفی سایت ها
پایگاه های علمی
پایگاه های مذهبی
پایگاههای عقائد
پایگاههای فرهنگی
پایگاههای جامع موضوعات
پایگاههای اندیشمندان اسلامی
پایگاه های پاسخ گویی به سوالات
پایگاه های پاسخ گویی به احکام شرعی
پایگاه های تاریخی
پایگاه های آموزشی
اطلاعیه
بانک محتوای تبلیغ
محتوای تبلیغی
سیره اهل بیت علیهم السلام
تربیت در قرآن
شرح جامع نهج البلاغه
مشاوره اسلامی
خانواده
پاسخ به شبهات
اخلاق
حکایات
منبرهای شما
معارف نهج البلاغه
نهج البلاغه
اخلاق وتربیت اسلامی
اخلاق اسلامی
تربیت اسلامی
معارف اسلامی
حلال و حرام
قرآن شناسی
مباحث تفسیری
معرفت در اسلام
ویژگی ایمان ومؤمن
مصادیقی از سبک زندگی اسلامی
علل وعوامل ترس از مرگ
شیطان از منظرقرآن و روایات
دین وجامعه دینی
دنیاو آخرت
تعاون و بررسی مسأله اعانه
توبه و امید به مغفرت
اهتمام به عمر انسان در اسلام
خداشناسی
امامت و ولایت
خطبه فدکیه و فضایل حضرت زهرا (س)
ویژگی های انتظارو عصر ظهور
زیارت و توسل
شرح خطبه قاصعه
فضایل پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)
سیره معصومین (ع)
محبت اهل بیت (ع)
مقامات اهل بیت (ع)
ویژگی ولایت اهل بیت (ع)
راه توشه عاشورائیان
روضه ها
ذکر مصیبت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
ذکر مصیبت فاطمه الزهراء سلام الله علیها
ذکر مصیبت امیرالمومنین علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسن مجتبی علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام
ذکر مصیبت امام سجاد علیه السلام
ذکر مصیبت امام باقر علیه السلام
ذکر مصیبت امام صادق علیه السلام
ذکر مصیبت امام موسی علیه السلام
ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام
ذکر مصیبت امام جواد علیه السلام
ذکر مصیبت امام هادی علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسن عسکری علیه السلام
ذکر مصیبت متفرقه
آموزش تبلیغ
آموزش فن خطابه
آموزش کلاسداری
روش بیان احکام
سیره تبلیغی علماء وارسته
سیره تبلیغی معصومین
کاربرد جامعه شناسی در تبلیغ
مقالات اخلاق و آداب در تبلیغ
مهارت های آموزش معارف اسلامی
روش تحقیق و منبع شناسی
ویژه نامه ها
ویژهنامه دهه آخر صفر
ویژهنامه محرم
ویژه نامه ماه رجب
رمضان؛ماه نیایش ودعا
اطلاعیه
احادیث موضوعی
عبرهای نجات بخش
سعادت در زیادها
شقاوت در زیادها
سخنرانی ها
سخنران ها
سخنرانی موضوعی
بانک مقالات
نوع مقاله
پژوهشی
نشریات
پاسخ به سوالات
احکام
احکام
جنبشهای معنوی نوپدید
سبک زندگی اسلامی
تربیت دینی
تاریخ
اسلام
ایران
تاریخ اسلام
تاریخ ایران
تاریخ انقلاب
سیاسی
تاریخ اسلام
اسلام
ایران
تاریخ انقلاب
علوم سیاسی
اجتماعی
زن و خانواده
فرهنگی
ارتباطات
جامعه شناسی
روانشناسی
پیشوایان معصوم
حدیث
فقه
اعتقادی
اخلاق
اندیشه ها و مکاتب
رذایل
فضائل
مبانی علم اخلاق
نامه های اخلاقی
پند و اندرز
حکایات
مدیریت
مدیریت و فقه اسلامی
خلاصه کتب مدیریت
مدیریت اسلامی
آینده پژوهی
مدیریت آموزشی
مدیریت زمان
اقتصاد
فرق و مذاهب
فرق شیعی
فرق غیر شیعی
ادیان
ابراهیمی
غیر ابراهیمی
علوم قرآنی
علوم حدیث
فلسفه
محض
مضاف
فلسفه اسلامی
کلام
اسلامی
جدید
فقه و اصول
حقوق
منتخب نشریات
ارتباطات
فصل نامه تربیت تبلیغی
پيش شماره اول فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره 2 فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره اول فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره دوم فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره سوم و چهارم فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره پنج و شش فصل نامه تربیت تبلیغی
فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره اول فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره 2 فصلنامه مطالعات معنوی
شماره اول فصل نامه مطالعات معنوی
شماره دوم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره سوم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره چهارم و پنجم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره ششم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره هشتم و نهم فصلنامه مطالعات معنوی
شماره دهم فصلنامه مطالعات معنوی
فصل نامه سبک زندگی
علوم تربیتی
آئین دوست یابی
خانواده
پرسش و پاسخ
تقویم عبادی
اعمال شب
اعمال شبانهروز
ولادت
شهادت
اعمال ماه ها
اعمال روز
اعمال ماه محرم
اعمال ماه رمضان
اعمال ماه شعبان
اعمال ماه رجب
چند رسانه ای
آلبوم تصاویر
علماء
شخصیتهای برجسته
اماکن
رهبران دینی
انقلاب
جبهه و جنگ
مقاومت
مناسبتها
آرشیو فیلم
سخنرانی
مداحی
مذهبی
آرشیو صوت
مداحی
مذهبی
سخنرانی
علمی
مولودی
مرثیه
اخلاقی
ادعیه
متفرقه
قرآن
معرفی نرم افزار
احادیث
سخنوری
آیات قرآن
صبر
کمک کردن
اخلاق و رفتار
اعمال دینی
فرهنگ علوم انسانی و اسلامی
اقتصاد
اقتصاد خرد
اقتصاد کلان
اقتصاد مالی و بخش عمومی
اقتصاد کشاورزی و منابع طبیعی
اقتصاد توسعه
اقتصاد اسلامی
اقتصاد و ریاضی
تجارت بین الملل
مکاتب اقتصادی
پول و بانکداری
علوم تربیتی
تکنولوژی آموزشی
تحقیقات آموزشی
فلسفه تعلیم و تربیت
علوم کتابداری و اطلاع رسانی
روانشناسی تربیتی
مشاوره و راهنمایی
کودکان استثنایی
مدیریت آموزشی
برنامه ریزی درسی
پیش دبستانی و دبستان
مدیریت
مدیریت صنعتی
مدیریت تحول
فرهنگ سازمانی
مدیریت استراتژیک
نظریه های مدیریت
مدیریت منابع انسانی
مدیریت عمومی
مبانی سازمان و مدیریت
مدیریت بازرگانی
مدیریت دولتی
مدیریت رفتارسازمانی
مدیریت فرهنگی
روانشناسی
روانشناسی عمومی
روانشناسی بالینی
روانشناسی رشد
روانشناسی شخصیت
روانشناسی فیزیولوژیک
روانشناسی یادگیری
روانشناسی صنعتی و سازمانی
روانشناسی اجتماعی
آسیب شناسی روانی
روان سنجی
روان شناسان نامدار
فرا روانشناسی
بهداشت روان
منطق
ارتباطات
جامعه شناسی
ادبیات فارسی
ادبا و نویسندگان
بلاغت
نظم
نثر
تاریخ
تاریخ اسلام
تاریخ ایران
فلسفه تاریخ
علوم سیاسی
مسائل ایران
اندیشههای سیاسی
روابط بینالملل
ادبیات عرب
ادیان و فرق
ادیان ابراهیمی - یهودیت
ادیان ابراهیمی - مسیحیت
ادیان غیرابراهیمی
فقه و اصول
فلسفه
فلسفه علم
فلسفه اسلامی
فلسفه غرب
فلسفه اخلاق
کلام
کلام اسلامی
کلام جدید
قرآنپژوهی
انسان شناسی
پیامبر شناسی
امام شناسی
هستی شناسی
معاد شناسی
خدا شناسی
قصص و تاریخ
اخلاق
احکام و فقه
علوم قرآنی
تاریخ تفسیر و مفسران
تاریخ قرآن
علوم حدیث
درایه حدیث
پیش زمینه حدیث
اصطلاحات حدیث
رجال
اخلاق
فضائل
رذائل
عرفان
نظری
عملی
فرق و مذاهب
خوارج (غیرشیعی)
تصوف (غیرشیعی)
اصحاب حدیث (غیرشیعی)
اشاعره (غیرشیعی)
ماتریدیه (غیرشیعی)
وهابیت (غیرشیعی)
غلات (غیرشیعی)
سایر فرق اهل سنت
معتزله (غیرشیعی)
مرجئه (غیرشیعی)
مشترک
کیسانیه (شیعی)
اثنا عشریه (شیعی)
زیدیه (شیعی)
اسماعیلیه (شیعی)
واقفیه (شیعی)
غالیان (شیعی)
بهائیت (شیعی)
اهل حق (شیعی)
نصیریه (شیعی)
سایر فرق شیعی
اصول فقه
فقه
عبادات
معاملات
ملحقات
حقوق
آیین دادرسی
جرم شناسی
حقوق بشر
مالکیت فکری
حقوق بینالملل
حقوق عمومی
حقوق جزا و جرمشناسی
حقوق خصوصی
ویترین
یادداشتها
تست
شیوه های منکر ستیزی پیامبر اعظم (ص)
20 اسفند 1386, 0:0
خبرگزاری فارس: پیامبر گرامی اسلام(ص) در امر هدایت مردم، هم «بشیر» و هم «نذیر» است. اما در هیچ جای قرآن برای آن حضرت عنوان «بشیر» به تنهایی ذکر نشده است، ولی در موارد مختلف، فقط به عنوان «نذیر» معرّفی و تنها بیم دهنده و بازدارنده از بدیها، قلمداد شده است...
شیوه های منکر ستیزی پیامبر اعظم (ص)
انذار و تبشیر پیامبر گرامی اسلام(ص) در امر هدایت مردم، هم «بشیر» و هم «نذیر» است. اما در هیچ جای قرآن برای آن حضرت عنوان «بشیر» به تنهایی ذکر نشده است، ولی در موارد مختلف، فقط به عنوان «نذیر» معرّفی و تنها بیم دهنده و بازدارنده از بدیها، قلمداد شده است: )یا ایها المدّثّر، قُم فأنذر([1]؛ ای جامة خواب به خود پیچیده! برخیز و انذار کن ( و عالمیان را بیم ده). در برخی موارد نیز وظیفة آن حضرت منحصر در «انذار» دانسته شده است: )انّما أنت نذیر ([2]؛ تو فقط بیم دهندهای. )ان أنا الاّ نذیر مبین([3]؛ من تنها انذار کنندهای آشکارم. ایات زیادی دلالت بر اهمیت و تأثیر زیاد «انذار» در امر هدایت دارد. از این روی، اولین مأموریت پیامبر بعد از بعثت، در هدایت اقوام و نزدیکانش با لفظ «انذار» شروع میشود: )و انذر عشیرتک الأقربین([4] ؛ و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن. و در تعبیر جامع تر، خداوند متعال به پیامبرش میفرماید: ) قل... اوحی الی هذا القرآن لأنذرکم به و مَن بلغ...([5] ؛ بگو... این قرآن بر من وحی شده تا شما و تمام کسانی را که این (قرآن) به آنها میرسد، به آن بیم دهی. پیامبر صلی الله علیه و آله به خوبی میدانست که تا مردم از شرک، بت پرستی، ستم، خونریزی، چپاول و دیگر منکرات دست بر ندارند، به «یکتاپرستی» معتقد نگردند و به دستورهای رهاییبخش اسلام پای بند نشوند، به سعادت نمیرسند. از این رو، آن حضرت بعد از بعثت، لحظهای از ستیز با مظاهر کفر و بت پرستی غافل نشد. در مکه وی در مدت سیزده سال که در مکه بود، با تحمل رنجها و اذیت و آزارهای زیادی، با شرک و بت پرستی که بزرگترین گناه است، ستیزه نمود و بدرفتاریهای گوناگون آنها را به جان خرید و در این راه خطیر، ذرّهای کوتاه نیامد. نمونههای زیادی از سیرة حضرت در این مبارزه طاقت فرسا میتوان یافت که به ذکر بعضی از آنها ، اکتفا میکنیم. اوّلین اعلام بنابر قول مشهور در آغاز سال چهارم بعثت، این ایه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد: )فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشرکین([6] ؛ آنچه را مأمور هستی، آشکارا بیان کن و به (کار شکنی) مشرکان اعتنا نکن. پیامبر گرامی اسلام6 فهمید که باید اسلام را آشکار نماید. از این رو، در موسم حج بر بالای کوه صفا آمد و با ندای بلند، سه بار فرمود: «یا ایها النّاس إنّی رسول الله ربّ العالمین؛ ای مردم! من فرستاده پروردگار عالمیان هستم». سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله بالای کوه مروه آمد و دستش را بر گوش نهاد و با صدای بلند سه بار فرمود: ««یا ایها النّاس إنّی رسول الله ربّ العالمین». در این هنگام، بت پرستان با چهرة خشم آلود به او چشم دوختند. ابوجهل سنگی به سوی آن حضرت انداخت که بین دو چشمانش شکافته شد. سایر مشرکان نیز به دنبال ابوجهل، آن حضرت را سنگباران نمودند.[7] در بعضی دیگر از تعبیرات آمده که آن حضرت وقتی بر فراز کوه صفا آمد، با صدای بلند گفت: یا صباحاه! (این کلمه، حکم آژیر خطر را داشت). وقتی مردم جمع شدند فرمود: ... شما را به توحید و ترک بتها فرا میخوانم. پس از علنی شدن دعوت، «ابولهب» یکی از دو هاشمی مخالف با رسول خدا صلی الله علیه و آله و همسرش امّجمیل، با شدت تمام به تبلیغ بر ضدّ رسول خدا صلی الله علیه و آله پرداختند؛ تا جایی که از میان دشمنان، این دو تنها کسانی بودند که خداوند هردو را در قرآن یاد کرد و فرمود: «دستهای ابولهب بریده باد و هلاک بر او باد... و زنش هیزم کش است و بر گردنش ریسمانی از لیف خرما دارد». و زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را دعوت به توحید میکرد و آنها را از شرک و بتپرستی نهی مینمود، ابولهب در پی آن حضرت میرفت، به او سنگ میزد و به مردم میگفت: او را اطاعت نکنید؛ او بُئی شده و کذّاب است.[8] شخصی به نام طارق میگوید: در بازار ذی المجاز بودیم؛ دیدیم جوانی در بازار میگوید: «ایها النّاس قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا؛ ای مردم! بگویید خدایی جز خدای یکتا نیست تا رستگار شوید». ناگاه مردی را پشت سر این جوان دیدم که به طرف او سنگ میانداخت؛ به طوری که از پاهای آن جوان بر اثر اصابت سنگها، خون جاری شد و آن مرد (ابولهب) میگفت: «ای مردم! این جوان دروغگو است؛ سخنش را تصدیق نکنید.» پرسیدم: این جوان و آن مرد کیست؟ گفتند: این جوان، حضرت محمّد6 است که مردم را به یکتایی خدا دعوت میکند و آن مرد، عمویش ابولهب است که میپندارد او دروغگو است. »[9] همسرش امّجمیل، همچون جاسوس کهنهکاری، گفتارها و کارهای پیامبر صلی الله علیه و آله را به مشرکان خبر میداد و آنها را بر ضد آن حضرت میشوراند و در راه پیامبر (از خانه به کعبه)، خارهایی را قرار میداد تا بدین گونه به پای آن حضرت آسیب برساند.[10] قاطعیت در عقیده ابن عباس میگوید: زمانی که ابوطالب بیمار گردید و لحظات آخر عمرش نزدیک میشد، قریش تصمیم گرفت تا با استفاده از نفوذ وی، رسول خدا را مجبور به پذیرش تعهدی سازد و کار دعوت، محدود شود. آنان به ابوطالب گفتند: میبینی که میان ما و فرزند برادرت چه میگذرد. او را نزد خود فراخوان، میان ما و او را به گونهای گردان تا ما از او دست برداریم و او از ما. ما را با دین خودمان آزاد بگذارد و ما نیز او را با دینش رها کنیم. ابوطالب، رسول خدا صلی الله علیه و آله را فراخواند و سخن مشرکان را برای او باز گفت. حضرت فرمود: «تنها اگر یک سخن را از من بپذیرند، بر عرب پادشاهی یابند و عجم به دین آنان در ایند. » ابوجهل گفت: میتوانیم حتی ده کلمه بپذیریم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «گفتن لا اله الاّ الله و ترک بت پرستی». آنان از این سخن پیامبرکه تنها به یک خدا اشاره دارد، در شگفت شدند و او را ترک کردند.[11] مقاومت تا پای جان رسول گرامی اسلام6 با اینکه در سالهای نخست دعوت، در اعلام بیزاری رسمی از شرک عجله نمیکرد، اما به تدریج برای از بین بردن شرک و بت پرستی و دیگر منکراتی که موجب از بین رفتن شخصیت والای انسانی میشد، با توان بیشتری به مبارزه پرداخت. آن حضرت از اینکه مشرکان از عقاید باطل و رفتار ناشایست خود دست بر نمیداشتند، بسیار تأسف میخورد؛ به طوری که نزدیک بود از شدت غصه و تأسف، جان خود را از دست بدهد: ) فلعلّک باخعٌ نفسک علی آثارهم إن لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفاً( [12]؛ گویی میخواهی به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی، اگر به این گفتار (قرآن) ایمان نیاورند. بدین جهت، پروردگار عالمیان برای تسلّی و آرامش قلب آن حضرت، وی را به توکل بر خدا ترغیب مینماید و به تسبیح حق و سجده به درگاهش فرا میخواند: )فان تولّوا فقل حسبی الله لا اله الاّ هو، علیه توکّلت و هو ربّ العرش العظیم([13] ؛ اگر آنان از حق روی بگردانند (نگران مباش)، بگو: خداوند مرا کفایت میکند، هیچ معبودی جز او نیست؛ بر او توکل کردم، و او صاحب عرش بزرگ است. هجرت از محیط شرک یکی از راههای مبارزة مؤمنان با منکر، این است که در صورت عدم توانایی در رو دررویی با مخالفان دین، باید از آن سرزمین هجرت کنند و به دیاری که امکان اجرای احکام الهی وجود دارد، کوچ نمایند. پیامبر اسلام نیز برای حفظ جان مسلمانان و نگهداری دینشان، به آنها اجازه داد تا به «حبشه» هجرت کنند. گروهی با همسر و فرزندان و گروهی بدون اهل و عیال به حبشه کوچ نمودند و پس از مدتی به مکه برگشتند و باز مورد شکنجه و اذیت و آزار مشرکان قرار گرفتند. پس از پیمان عقبه -که آن حضرت با مردم یثرب هم پیمان شد و آنان آمادگی خود را برای پذیرش پیامبر و حمایت از او اعلام کردند- زمینة هجرت مسلمانان همراه با پیامبر گرامی به یثرب فراهم شد. این، در حالی بود که آن حضرت سیزده سال رنج را تحمل کرده بود، به گونهای که خود فرمود: «ما اوذی نبی بمثل ما اوذیتُ[14] ؛ هیچ پیامبری به اندازة من اذیت نشد. پس از سال ها مبارزة بی وقفه با شرک و بت پرستی و مظاهر کفر، آن حضرت مأمور به هجرت شد و راهی یثرب گردید. و ابتدا اصحاب را راهی آنجا نمود؛ از این رو، خداوند در ایات متعدد، مهاجرانی را که دست از خانه و اموال خود کشیدند و به دستور پیامبر به مدینه هجرت نمودند، میستاید و در بعضی از ایات آمده است: «کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان و گستردهای همراه با شکست دشمن مییابد.»[15] پیامبر و مبارزه با منکر پس از ورود به مدینه و گسترش اسلام و ایجاد پایههای حکومت اسلامی، مبارزات آن حضرت با منکرات جنبه های مختلفی یافت. البته مشرکین مکه لحظهای او را رها نکردند و در طول ده سال زندگی آن حضرت در مدینه، بیش از هفتاد جنگ برای آن حضرت تدارک دیدند. پیامبر نیز با جدیت هرچه تمامتر، با آنها مبارزه نمود و بیشتر جنگ ها را خود فرماندهی نمود که این جنگها را «غزوه» میگویند و فرماندهی بعضی را به دیگران سپرد و خود همراه آنان نبود که آنها را «سریه» مینامند. از طرف دیگر، در میان پیروان آن حضرت نیز بر اثر نفاق یا وسوسههای شیطانی، گاهی تخلفاتی به چشم میخورد و آنان مرتکب منکراتی شدند که پیامبر با روشهای گوناگون با آنان برخورد میکرد و گاهی با تبعید، گاهی با طرد مخالفان از حضور خویش، گاهی با عفو و بخشش و... آنان را تأدیب میکرد که به نمونههایی اشاره میکنیم. 1. تبعید حکم بن ابیالعاص (پدر مروان که فرزندانش بعدها به خلافت رسیدند) از دشمنان سر سخت رسول خدا صلی الله علیه و آله در مکه بود و آن حضرت را بسیار میآزرد و به همین جهت، آن حضرت او و پسرش مروان را از مدینه به طایف تبعید کرد. از جمله اذیتهای وی، آن بود که هرگاه پیامبر در کوچههای مکه راه میرفت، حکم بن ابیالعاص پشت سر آن حضرت به تمسخر و تقلید حرکات پیامبر میپرداخت و بدین وسیله، دشمنان اسلام و مشرکان را میخندانید. سرانجام روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله روی خود را بر گرداند و همچنان که وی مشغول تقلید رفتار آن حضرت بود، به او فرمود: «کن کذالک؛ همین گونه باش». از آن پس، بدن حکم تا زمان مرگش ارتعاش داشت.[16] 2. تحریم اجتماعی در سال نهم هجری به مسلمانان خبر رسید که گروهی از قبایل شمال جزیرةالعرب با امپراتور روم معاهدهای بستهاند و قصد حمله به مدینه را دارند. پیامبر اسلام دستور داد مسلمانان آمادة جنگ شوند، و با لشکری حدود سی هزار نفر سواره و پیاده به سوی «تبوک» حرکت کرد. گروهی از منافقان و مردم دیگر به بهانههای مختلف از رفتن به جنگ خودداری کردند؛ از جملة آنها سه نفر بودند به نامهای: کعب بن مالک، مرارة بن ربیع و هلال بن امیه، که به دلیل تنبلی و سهلانگاری از فرمان پیامبر سرپیچی کردند؛ ولی چون رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه بازگشت، به نزد آن حضرت آمدند و عذرخواهی کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنان پاسخی نداد و به مسلمانان نیز امر فرمود کسی با آنها سخن نگوید. مردم مسلمان طبق هم دستور پیامبر اسلام با آنان هیچ سخنی نگفتند؛ حتی کودکان خردسال مدینه نیز از آنها کناره گرفتند. همسرانشان نیز نزد رسول خدا آمدند و پرسیدند: ایا ما نیز از اینها کنارهگیری کنیم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: با آنان باشید، ولی با شما نزدیکی نکنند. پس از مدتی، چنان عرصه بر آنان تنگ شد که هر سه از مدینه بیرون رفتند و به کوههای اطراف پناهنده شدند. همسران آنها هر روز مقداری غذا برای آنها می بردند و بدون هیچ سخنی، غذا را نزد آنها میگذاشتند و باز میگشتند. به تدریج آن سه، به این نتیجه رسیدند که خودشان نیز از یکدیگر جدا شوند و بدین ترتیب هر کدام به سویی رفتند. پنجاه روز تمام بر این منوال گذشت. آنان در این مدت پیوسته برای پذیرفته شدن توبهشان به درگاه خداوند تضرّع و زاری میکردند؛ تا خدا توبهشان را پذیرفت و این ایه نازل شد: )و علی الثّلاثة الّذین خلّفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض...([17]و خداوند قبول شدن توبهشان را به اطلاع پیامبر اسلام رساند.[18] 3. توبیخ جنگ خیبر، یکی از جنگهای عصر پیامبر صلی الله علیه و آله بین سپاه اسلام و یهودیان بود که در سال هفتم هجرت در سرزمین خیبر (120 کیلومتری شمال مدینه) رخ داد و با پیروزی سپاه اسلام پایان یافت و جمعی از یهودیان به اسارت سپاه اسلام در آمدند. یکی از اسیران، «صفیه» دختر «حی بن اخطب» (دانشمند سرشناس یهود) بود. بلال حبشی، یار نزدیک پیامبر، صفیه را همراه بانوی دیگر به اسارت گرفت و آنها را به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد؛ ولی رعایت اصول اخلاقی اسلام را نکرد و آنها را از کنار جنازة کشتهشدگان یهود حرکت میداد. صفیه وقتی که بدنهای پاره پارة یهودیان را دید، بسیار ناراحت شد و صورتش را خراشید و خاک بر سر خود ریخت و بلند بلند گریه کرد. هنگامی که بلال آنها را نزد پیامبر آورد، پیامبر از صفیه پرسید: «چرا صورتت را خراشیدهای و این گونه خاک آلود و افسرده هستی؟» صفیه ماجرای عبورش را از کنار جنازهها بیان کرد. رسول اکرم6از رفتار بلال در مورد یک زن اسیر، ناراحت شد و به بلال فرمود: «أنزعت مِنک الرّحمة یا بلال...؛ ای بلال! ایا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رخت بر بسته که آنها را از کنار کشته شدگانشان عبور میدهی؟ چرا بیرحمی کردی؟»[19] به این ترتیب، بلال حبشی با آنکه نزد پیامبر منزلتی خاص داشت، هم مورد سرزنش پیامبر قرار گرفت و هم آن حضرت بدین وسیله اعلام فرمود که باید با اسیران جنگی بر اساس «محبت اسلامی» برخورد شود. 4. پاسخ بدی با نیکی یکی از مؤثرترین طرق مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج و از بین بردن منکرات، آن است که بدیها را به نیکی پاسخ دهند. اینجاست که شور و غوغایی از درون وجدان آنها بر میخیزد و شخص بدکار را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار میدهد. این شیوه، بارها در سیرة پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّه: بسیار دیده شده و سبب انقلاب و دگرگونی روحی و بازگشت بسیاری به طریق حق گردیده است. قرآن کریم بارها این امر را به عنوان یک اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد میکند؛ از جمله میفرماید: )إدفع بالّتی هی أحسن السّیئة نحن أعلم بما یصفون و قل ربّ أعوذ بک من همزات الشّیاطین([20] ؛ بدی را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی بده). ما به آنچه وصف میکنند، آگاه تریم و بگو: پروردگارا! از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم. حتی خداوند متعال میفرماید: نتیجة این کار شما ، آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمی شوند: )إدفع بالّتی هی احسن فاذاً الّذی بینک و بینه عداوةٌ کانّه ولی حمیمٌ([21]؛ بدی را ب نیکی دفع کن؛ آنگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است. ناگفته پیداست که این دستور به مواردی اختصاص دارد که دشمن از آن سوء استفاده نکند و آن را دلیل بر ضعف نشمارد و بر جرئت و جسارتش افزوده نگردد. و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشکاری و قبول تسلیم در برابر وسوسههای دشمنان نیست. شاید به همین دلیل بعد از بیان این دستور در ایات فوق، بلافاصله به پیامبر دستور داده شده است که از همزات و وسوسههای شیاطین و حضور آنها، به خدا پناه ببرد.[22] در این زمینه، شاگرد تربیت یافته در مکتب پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت علی علیه السلام میفرماید: «عاتب اخاک بالاحسان الیه واردُد شرّه بالانعام علیه؛ برادرت را در برابر کار خلافی که انجام داده است به وسیلة نیکی، سرزنش کن و شرّ او را از طریق انعام و احسان به او برگردان».[23] 5. مدارا با نادانان انس بن مالک میگوید: من در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بودم، عبایی که حاشیة زبری داشت، بر دوشش بود. یک نفر بادیهنشین آمد و عبای آن حضرت را گرفت و محکم کشید؛ به طوری که قسمت زبر عبا، گردن مبارک آن حضرت را خراشید. سپس گستاخانه گفت: «ای محمّد! از مال خدا که در نزد توست، بر این دو شترم بار کن تا ببرم؛ چرا که این اموال، نه مال توست و نه مال پدرت» پیامبر صلی الله علیه و آله اندکی سکوت کرد و سپس فرمود: مال، مال خداست و من، بندة خدا هستم. آنگاه فرمود: ای اعرابی! ایا در مقابل این آسیبی که به من رساندی، به تو آسیب برسانم؟ اعرابی گفت: نه. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چرا؟ اعرابی گفت: زیرا تو، بدی را با بدی دفع نمیکنی. پیامبر از سخن او خندید و سپس دستور داد بر یکی از شتران او، جو و بر دیگری، خرما بار کردند و به او دادند.[24] 6. عفو و گذشت پیامبر گاهی با عفو و بخشش، گناهکار را به مسیر حق سوق میداد. خداوند متعال میفرماید: )فبما رحمةٍ من الله لنت لهم و لو کنت غظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک، فأعف عنهم و أستغفر لهم و شاورهم فیالامر فاذا عزمت فتوکّل علی الله انّ الله یحبّ المتوکّلین([25]؛ به برکت رحمت الهی در برابر آنان نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برایشان آمرزش بطلب و در کارها با آنان مشورت کن، اما هرگاه تصمیم گرفتی (قاطع باش و) بر خدای توکل کن؛ زیرا خداوند، متوکلان ر دوست دارد. در ذیل این ایه، آمده: بعد از مراجعت مسلمانان از غزوه احد، کسانی که از جنگ فرار کرده بودند؛ اطراف پیامبر را گرفتند و ضمن اظهار ندامت، تقاضای عفو و بخشش کردند. خداوند در این ایه به پیامبر دستور «عفو عمومی» آنها را صادر کرد و آن حضرت ب آغوش باز، خطاکاران توبه کننده را پذیرفت.[26] در ماجرای فتح مکه نیز پیامبر همین شیوه را در پیش گرفت. با اینکه کفار قریش و مشرکان مکه، انواع آزارها و شکنجهها را بر آن حضرت روا داشتند، اما پس از فتح مکه آن حضرت به آنان گفت: به نظر شما من با شما چه رفتاری کنم؟ گفتند: از تو توقع رفتار نیک داریم که برادر بزرگوار و پسر برادر بزرگوار هستی. پیامبر به آنها فرمود: به شما همان را میگویم که برادرم یوسف به برادرانش گفت: )لا تثریب علیکم الیوم([27]؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. همچنین به آنان فرمود: «اذهبوا فأنتم الطّلقاء؛ بروید، شما آزاد هستید».[28] این سیرة پیامبر و اخلاق نیکوی حضرت، موجب شد تا فوج فوج مردم به دین اسلام بگروند و طبق وعدة الهی، حق گسترش یابد. 7. خویشتن داری اگر خویشتن داری پیامبر نبود، به یقین دشمنی و آتش جهالت بر افروخته میشد و آن حضرت توفیق کمتری را در رسالت خویش کسب میکرد. نقل شده است که: پیامبر روزی در مسجد نشسته بود و اصحاب دور آن حضرت جمع بودند. اعرابی از در مسجد وارد شد که شمشیری حمایل کرده بود و سوسماری در آستین داشت. او با گستاخی و بی ادبی به آن حضرت گفت: یا محمّد! انّک کاذبٌ ساحرٌ؛ ای محمّد! تو دروغگو و جادوگری. یاران در صدد کشتن آن مرد برآمدند، اما حضرت آنان را از این کار باز داشت و با خویشتن داری و بردباری خاصّی به اعرابی گفت: یا اخا العرب مَن تُِرید؟ ای برادر عرب! که را میخواهی؟ گفت: محمّد ساحر کذّاب را. فرمود: منم محمّد، ولی نه ساحرم و نه کذّاب؛ بلکه رسول خدایم. اعرابی گفت: سوگند به «لات» که اگر به جهت جایگاه تو نبود؛ من این شمشیر را از خون تو سیراب میکردم و قسم به «لات» که به تو ایمان نیاورم تا این سوسمار به تو ایمان آورد. پس سوسمار را از آستینش بیرون آورد و آن را در آنجا رها کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای سوسمار! سوسمار گفت: لبّیک یا رسول الله! فرمود: من کیستم؟ گفت: تو فرستادة خدایی. بیدرنگ دل اعرابی به نور معرفت گشوده شد و با صداقت تمام گفت: اشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد و انّ محمّد رسول الله. سپس گفت: یا رسول الله! از این در مسجد در آمدم، در حالی که در همه عالم هیچ کس از من دشمنتر به تو نبود و اکنون میروم و هیچ کس را بیشتر از شما دوست ندارم.[29] پینوشتها [1]. مدثّر / 2. [2]. هود / 12. [3]. شعراء / 115. [4]. شعراء / 214. [5] . انعام / 19. [6]. حجر / 94 و 95 . [7]. بحارالانوار، ج 18، ص 241. [8]. سیره رسول خدا (ص)، رسول جعفریان، ص 204؛ السیرة النبویة، ابن هشام، ج 1، ص 423. [9]. تفسیر المیزان، ج 20، ص 524. [10]. همان. [11]. سیرة رسول خدا (ص)، ص 201؛ السیرة النبویة، ج 1، ص 417. [12]. کهف / 6. [13]. توبه / 129. [14]. بحارالانوار، ج 39، ص 56. [15]. نساء / 100. [16]. کیفر گناه، رسولی محلاتی، ص 261 و 262؛ اسدالغابه، ج 2، ص 34. [17]. توبه / 118. [18]. مجمع البیان، ج 5، ص 79. [19]. سیرة ابن هشام، ج 3، ص 350 و 351. [20]. مؤمنون / 96 و 97. [21]. فصلّت / 34. [22]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 307. [23]. همان، ج 10، ص 193. [24]. سیرت پیامبر اعظم و مهربان، محدث قمی، ترجمة محمدی اشتهاردی، ص 14. [25]. آل عمران / 159. [26]. تفسیر نمونه، ذیل ایة 159 آل عمران.همان، ج 10، ص 193. [27]. یوسف / 92. [28]. سیرت پیامبر اعظم مهربان، ص 149. [29]. تفسیر منهج الصادقین، ج 9، ص 369. .................................................................................................... منبع: فصلنامه کوثر، شماره 68
خبر گزاری فارس
شیوه های منکر ستیزی پیامبر اعظم (ص)
نظر خود را بنویسید!
در حال حاضر هیچ نظری برای این مقاله وجود ندارد.
برای درج نظر خود درباره
شیوه های منکر ستیزی پیامبر اعظم (ص)
فیلدهای زیر را پر کنید.
نظر شما
عنوان
این فیلد اجباریست.
امتیاز
-
1
2
3
4
5
این فیلد اجباریست.
نظر شما
این فیلد اجباریست.
اطلاعات شما(اختیاری)
نام شما
آدرس شما
پست الکترونیک
جستجو
این موضوعات را نیز بررسی کنید:
منتخب نشریات
اردیبهشت 94
حدیث
جدیدترین ها در این موضوع
رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران
در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزشهای اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهمالسلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شدهاند با تلاشهای خود سعی بر بیارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
30 خرداد 1403, 15:48
تبیین و ضرورتشناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری
در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مسالهی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
30 خرداد 1403, 15:48
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری
در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
30 خرداد 1403, 15:48
دختر در آینه تعامل با پدر
یهود از پیامبری حضرت موسی علیهالسلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیهالسلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
30 خرداد 1403, 15:47
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل
با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
30 خرداد 1403, 15:47
پر بازدیدترین ها
اگر والدین به فرزندان ستم کنند فرزندان چطور برخورد کنند، بطوری که هم موجب ناراحتی آنها نشود و هم بتوانند آنها را امر به معروف و نهی از منکر کنند، و اگر نصیحت تأثیر نداشت چطور باید با آنها برخورد کرد؟
24 آبان 1393, 14:10
نسبت های چهارگانه (نسب اربع)
24 آبان 1393, 14:8
راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن
قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
11 دی 1396, 13:58
سخنرانی استاد فرحزاد با عنوان محبت حضرت زهرا علیه السلام
29 دی 1393, 17:31
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران
این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نمودهاند.
4 تیر 1390, 0:0
سایت های پژوهشکده باقرالعلوم
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان
پژوهه تبلیغ
Powered by
TayaCMS