مرورگر شما از جاوا اسکریپت پشتیبانی نمی کند. این مسئله ممکن است باعث ایجاد عملکرد غیر صحیحی در سایت گردد.
بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی
خانه
درباره ما
تماس با ما
جستجو
بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی
جستجو
موضوعات
منو
اطلاع رسانی های علمی
معرفی کتاب
تاریخ
تبلیغ
تعلیم و تربیت
حدیث
دین
سیاسی
قرآن
مدیریت
فلسفه
اهل بیت
مهدویت
آداب و احکام اصناف
عمومی
فقه
اخلاق
مجموعه پرسش ها و پاسخ های دانش آموزی
مطالب نقد شده
نقد فیلم و سینما
نقد فیلم
معارف فیلم
تاریخ سینمای ایران
سینمای ایران
سینمای جهان
اندیشه
تلویزیون
مصاحبه ها
علمی
مذهبی
زندگی نامه
سیاسی
اجتماعی
اخلاقی
نشست ها وهمایش ها
معرفی نرم افزار
معرفی نشریات
معرفی مراکز پژوهشی
زندگی نامه
یادداشتها
بانک پژوهشگران وفرهیختگان
زندگی نامه فرهیختگان
معرفی پژوهشگران
اخبار
فرهنگی
حوزه و دانشگاه
اعتقادی
سیاسی
اجتماعی
جامعه
اخبار عمومی
خبرگزاری ها
معرفی سایت ها
پایگاه های علمی
پایگاه های مذهبی
پایگاههای عقائد
پایگاههای فرهنگی
پایگاههای جامع موضوعات
پایگاههای اندیشمندان اسلامی
پایگاه های پاسخ گویی به سوالات
پایگاه های پاسخ گویی به احکام شرعی
پایگاه های تاریخی
پایگاه های آموزشی
اطلاعیه
بانک محتوای تبلیغ
محتوای تبلیغی
سیره اهل بیت علیهم السلام
تربیت در قرآن
شرح جامع نهج البلاغه
مشاوره اسلامی
خانواده
پاسخ به شبهات
اخلاق
حکایات
منبرهای شما
معارف نهج البلاغه
نهج البلاغه
اخلاق وتربیت اسلامی
اخلاق اسلامی
تربیت اسلامی
معارف اسلامی
حلال و حرام
قرآن شناسی
مباحث تفسیری
معرفت در اسلام
ویژگی ایمان ومؤمن
مصادیقی از سبک زندگی اسلامی
علل وعوامل ترس از مرگ
شیطان از منظرقرآن و روایات
دین وجامعه دینی
دنیاو آخرت
تعاون و بررسی مسأله اعانه
توبه و امید به مغفرت
اهتمام به عمر انسان در اسلام
خداشناسی
امامت و ولایت
خطبه فدکیه و فضایل حضرت زهرا (س)
ویژگی های انتظارو عصر ظهور
زیارت و توسل
شرح خطبه قاصعه
فضایل پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)
سیره معصومین (ع)
محبت اهل بیت (ع)
مقامات اهل بیت (ع)
ویژگی ولایت اهل بیت (ع)
راه توشه عاشورائیان
روضه ها
ذکر مصیبت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
ذکر مصیبت فاطمه الزهراء سلام الله علیها
ذکر مصیبت امیرالمومنین علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسن مجتبی علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام
ذکر مصیبت امام سجاد علیه السلام
ذکر مصیبت امام باقر علیه السلام
ذکر مصیبت امام صادق علیه السلام
ذکر مصیبت امام موسی علیه السلام
ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام
ذکر مصیبت امام جواد علیه السلام
ذکر مصیبت امام هادی علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسن عسکری علیه السلام
ذکر مصیبت متفرقه
آموزش تبلیغ
آموزش فن خطابه
آموزش کلاسداری
روش بیان احکام
سیره تبلیغی علماء وارسته
سیره تبلیغی معصومین
کاربرد جامعه شناسی در تبلیغ
مقالات اخلاق و آداب در تبلیغ
مهارت های آموزش معارف اسلامی
روش تحقیق و منبع شناسی
ویژه نامه ها
ویژهنامه دهه آخر صفر
ویژهنامه محرم
ویژه نامه ماه رجب
رمضان؛ماه نیایش ودعا
اطلاعیه
احادیث موضوعی
عبرهای نجات بخش
سعادت در زیادها
شقاوت در زیادها
سخنرانی ها
سخنران ها
سخنرانی موضوعی
بانک مقالات
نوع مقاله
پژوهشی
نشریات
پاسخ به سوالات
احکام
احکام
جنبشهای معنوی نوپدید
سبک زندگی اسلامی
تربیت دینی
تاریخ
اسلام
ایران
تاریخ اسلام
تاریخ ایران
تاریخ انقلاب
سیاسی
تاریخ اسلام
اسلام
ایران
تاریخ انقلاب
علوم سیاسی
اجتماعی
زن و خانواده
فرهنگی
ارتباطات
جامعه شناسی
روانشناسی
پیشوایان معصوم
حدیث
فقه
اعتقادی
اخلاق
اندیشه ها و مکاتب
رذایل
فضائل
مبانی علم اخلاق
نامه های اخلاقی
پند و اندرز
حکایات
مدیریت
مدیریت و فقه اسلامی
خلاصه کتب مدیریت
مدیریت اسلامی
آینده پژوهی
مدیریت آموزشی
مدیریت زمان
اقتصاد
فرق و مذاهب
فرق شیعی
فرق غیر شیعی
ادیان
ابراهیمی
غیر ابراهیمی
علوم قرآنی
علوم حدیث
فلسفه
محض
مضاف
فلسفه اسلامی
کلام
اسلامی
جدید
فقه و اصول
حقوق
منتخب نشریات
ارتباطات
فصل نامه تربیت تبلیغی
پيش شماره اول فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره 2 فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره اول فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره دوم فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره سوم و چهارم فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره پنج و شش فصل نامه تربیت تبلیغی
فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره اول فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره 2 فصلنامه مطالعات معنوی
شماره اول فصل نامه مطالعات معنوی
شماره دوم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره سوم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره چهارم و پنجم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره ششم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره هشتم و نهم فصلنامه مطالعات معنوی
شماره دهم فصلنامه مطالعات معنوی
فصل نامه سبک زندگی
علوم تربیتی
آئین دوست یابی
خانواده
پرسش و پاسخ
تقویم عبادی
اعمال شب
اعمال شبانهروز
ولادت
شهادت
اعمال ماه ها
اعمال روز
اعمال ماه محرم
اعمال ماه رمضان
اعمال ماه شعبان
اعمال ماه رجب
چند رسانه ای
آلبوم تصاویر
علماء
شخصیتهای برجسته
اماکن
رهبران دینی
انقلاب
جبهه و جنگ
مقاومت
مناسبتها
آرشیو فیلم
سخنرانی
مداحی
مذهبی
آرشیو صوت
مداحی
مذهبی
سخنرانی
علمی
مولودی
مرثیه
اخلاقی
ادعیه
متفرقه
قرآن
معرفی نرم افزار
احادیث
سخنوری
آیات قرآن
صبر
کمک کردن
اخلاق و رفتار
اعمال دینی
فرهنگ علوم انسانی و اسلامی
اقتصاد
اقتصاد خرد
اقتصاد کلان
اقتصاد مالی و بخش عمومی
اقتصاد کشاورزی و منابع طبیعی
اقتصاد توسعه
اقتصاد اسلامی
اقتصاد و ریاضی
تجارت بین الملل
مکاتب اقتصادی
پول و بانکداری
علوم تربیتی
تکنولوژی آموزشی
تحقیقات آموزشی
فلسفه تعلیم و تربیت
علوم کتابداری و اطلاع رسانی
روانشناسی تربیتی
مشاوره و راهنمایی
کودکان استثنایی
مدیریت آموزشی
برنامه ریزی درسی
پیش دبستانی و دبستان
مدیریت
مدیریت صنعتی
مدیریت تحول
فرهنگ سازمانی
مدیریت استراتژیک
نظریه های مدیریت
مدیریت منابع انسانی
مدیریت عمومی
مبانی سازمان و مدیریت
مدیریت بازرگانی
مدیریت دولتی
مدیریت رفتارسازمانی
مدیریت فرهنگی
روانشناسی
روانشناسی عمومی
روانشناسی بالینی
روانشناسی رشد
روانشناسی شخصیت
روانشناسی فیزیولوژیک
روانشناسی یادگیری
روانشناسی صنعتی و سازمانی
روانشناسی اجتماعی
آسیب شناسی روانی
روان سنجی
روان شناسان نامدار
فرا روانشناسی
بهداشت روان
منطق
ارتباطات
جامعه شناسی
ادبیات فارسی
ادبا و نویسندگان
بلاغت
نظم
نثر
تاریخ
تاریخ اسلام
تاریخ ایران
فلسفه تاریخ
علوم سیاسی
مسائل ایران
اندیشههای سیاسی
روابط بینالملل
ادبیات عرب
ادیان و فرق
ادیان ابراهیمی - یهودیت
ادیان ابراهیمی - مسیحیت
ادیان غیرابراهیمی
فقه و اصول
فلسفه
فلسفه علم
فلسفه اسلامی
فلسفه غرب
فلسفه اخلاق
کلام
کلام اسلامی
کلام جدید
قرآنپژوهی
انسان شناسی
پیامبر شناسی
امام شناسی
هستی شناسی
معاد شناسی
خدا شناسی
قصص و تاریخ
اخلاق
احکام و فقه
علوم قرآنی
تاریخ تفسیر و مفسران
تاریخ قرآن
علوم حدیث
درایه حدیث
پیش زمینه حدیث
اصطلاحات حدیث
رجال
اخلاق
فضائل
رذائل
عرفان
نظری
عملی
فرق و مذاهب
خوارج (غیرشیعی)
تصوف (غیرشیعی)
اصحاب حدیث (غیرشیعی)
اشاعره (غیرشیعی)
ماتریدیه (غیرشیعی)
وهابیت (غیرشیعی)
غلات (غیرشیعی)
سایر فرق اهل سنت
معتزله (غیرشیعی)
مرجئه (غیرشیعی)
مشترک
کیسانیه (شیعی)
اثنا عشریه (شیعی)
زیدیه (شیعی)
اسماعیلیه (شیعی)
واقفیه (شیعی)
غالیان (شیعی)
بهائیت (شیعی)
اهل حق (شیعی)
نصیریه (شیعی)
سایر فرق شیعی
اصول فقه
فقه
عبادات
معاملات
ملحقات
حقوق
آیین دادرسی
جرم شناسی
حقوق بشر
مالکیت فکری
حقوق بینالملل
حقوق عمومی
حقوق جزا و جرمشناسی
حقوق خصوصی
ویترین
یادداشتها
تست
درباره برزخ
17 اردیبهشت 1387, 0:0
درباره برزخ
نویسنده: حسین دیبا
برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامى به معناى عالم پس از مرگ و حد فاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار، در تعالیم اسلامى و در قرآن استعمال گردیده است.
برزخ واژهاى عربى از ریشه (ب - ر - ز) و در لغت به معناى حایل بین دو چیز است؛ گویا این واژه در اصل به معناى پاره زمینى بوده که بین دو چیز خودنمایى و بروز داشته؛ ولى بعدها این معنا توسعه یافته و بر هر امر حایل بین دو چیز، برزخ اطلاق گشته است.[1] برخى معناى اصلى برزخ را حالت ثانوى و جدیدى دانستهاند که بر شىء عارض شده و با حالت پیشین فرق مىکند[2]، به هر حال در صورت عربى بودن «برزخ» حرف «خ» در آن زاید بوده، بر مبالغه دلالت دارد[3]؛ ولى در صورتى که آن را معرّب «بَرْزَهْ» بدانیم[4] که آن نیز بهمعناى حاجز و حایل است، حرف مزبور جزو حروف اصلى کلمه خواهد بود.
واژه برزخ در اصطلاح علماى جغرافیا بر قطعه زمینى که بین دو نهر یا دو دریا واقع شده یا شبهجزیره، و در اصطلاح حکمت اشراق بر جسم[5] و در اصطلاح اهل معرفت بر عالمى که از نظر مرتبه بین عالم ماده و عالم عقل قرار گرفته و ازآن به عالم مثال تعبیر مىکنند اطلاق مىگردد. اهل معرفت برزخ را به نزولى و صعودى تقسیم کرده، برزخ نزولى را پیش از دنیا و برزخ صعودى را بعد از آن دانستهاند و نیز صور برزخ صعودى را برخلاف صور برزخ نزولى نتیجه افعالى مىدانند که در نشئه دنیا گذشته است.[6]
برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامى به معناى عالم پس از مرگ و حد فاصل بین دنیا و آخرت* است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار، در تعالیم اسلامى و در قرآن استعمال گردیده است. واژه برزخ به معناى مذکور تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حالِ انسانهاى تبهکار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیر قابل قبول آنان مبنى بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به اینکه فرا روى ایشان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند گزارش شده است: «حَتّى اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ رَبِّ ارجِعون * لَعَلّى اَعمَلُ صــلِحـًا فیماتَرَکتُ کَلاّ اِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها و مِن ورائِهِم بَرزَخٌ اِلى یَومِ یُبعَثون» . (مؤمنون/23، 99 ـ 100)
افزون بر آیه مزبور که به صراحت از برزخ سخن به میان آورده است آیات دیگرى را مىتوان یافت که به نوعى بر حقایق برزخى دلالت داشته و براى اثبات عالم پس از مرگ* (قبل از قیامت) قابل بهرهبردارى است.
در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شدهاست: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ (آلعمران/3، 169، 170؛ بقره/2،154؛ یس/36،26ـ27)[7]، احوال ارواح انسانها هنگام انتقال از زندگى دنیوى به سراى دیگر (نحل/16،32؛ نساء/4،97؛ انفال/8، 50؛ انعام/6، 93؛ نوح/71،25؛ واقعه/56،88ـ89؛ فجر /89، 27 - 30)، سرگذشت انسانها پس از مرگ. به همراه برخى خصوصیات و نحوه حیات آنها (مؤمن/40،46؛ مریم/19، 15)، تعدد حیات و مرگ. (بقره/ 2، 28؛ مؤمن/ 40، 11 و نیز روم/30، 55، 56) آیات دیگرى نیز مرتبط با بحث است که دلالت آنها بر برزخ به وضوح آیات سابق نیست؛ مانند: سجده/32، 21؛ طارق/86،9؛[8] آلعمران/3،185؛[9] مریم/19،62؛ هود11/106؛ تکاثر /102،3ـ4 و نیز فرقان/25، 22 ـ 24 البته با توجه به آیات 97 نساء/4 و 93 انعام/6.
برزخ در حقیقت ادامه وجود عالم دنیا و استمرار حیات انسان پس از مرگ تا برپایى قیامت* است.[10] در روایتى از امام صادق آمده که روح پس از مرگ به بدنى مانند بدن دنیوى منتقل مىشود....[11] روایات دیگرى با همین مضمون را نیز مىتوان یافت و تلاشهایى نیز براى تطبیق آنها با بدن مثالى صورت گرفته است.[12] به اعتقاد برخى، بر پایه روایات خاصه و عامه روح پس از مفارقت بدن به اجسامى که در نهایت لطافتاند تعلق مىگیرد. این اجسام شبیه جسم جنّ و شبیه بدن عنصرى هستند، به نحوى که اگر کسى آن را ببیند مىگوید: این همان شخصى است که در دنیا او را مىدیدیم.[13]
یکى از مباحث مربوط به برزخ، عمومیت آن و مقدار مکث انسان در برزخ است. عالم برزخ مرحلهاى قهرى از مراتب وجود است و عبور از آن براى همه ضرورى است؛ ولى کسانى که در دنیا در سعادت یا شقاوت* کامل شده و کمالات عقلانى و فضایل یا رذایل کسب کردهاند برزخشان کوتاه بوده و زودتر از افراد متوسط وارد بهشت یا جهنم اخروى مىشوند[14]، ازاینرو براساس برخى روایات، برزخ اولیاى الهى بیش از سه روز نیست که آن هم به سبب علاقه طبیعى و تعلّق جبلّى آنان است.[15] برخى نیز از روایاتى استفاده کردهاند که نفوس کامله مانند پیامبر و ائمه(علیهم السلام) برزخ نداشته، بدون مکث در عالم برزخ، وارد آخرت مىشوند[16]؛ ولى براساس روایات دیگرى در برزخ تنها از محض ایمان و محض کفر پرسش مىشود و انسانهاى متوسط رها مىشوند.[17] در توضیح این روایات ـ به گونهاى که با آنچه گذشت منافات نداشته باشد ـ شاید بتوان گفت مقصود آن است که از انسانهاى کامل در ایمان یا کفر، پرسش مىشود تا به سرعت آنان را از برزخ عبور داده، وارد آخرت کنند و انسانهاى متوسط در برزخ رها مىشوند. برخى گفتهاند: در عالم برزخ فقط از مسائلى که انسان باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد سؤال مىشود و رسیدگى به سایر مسائل، به قیامت موکول مىگردد.[18]
از دیگر مباحث مربوط به برزخ، تکامل برزخى است. تکامل برزخى از منظر روایات امرى مسلم است؛ مانند ثواب بردن شخصى که از دنیا رفته از صدقات جاریهاى که پس از مرگ وى نیز براى دیگران سودمند است؛ نظیر ساختن مسجد و باقى گذاردن علم مفید یا سود بردن از کارهاى نیکى که دیگران انجام داده و ثوابش را به او هدیه مىکنند[19]، ازاینرو تکامل برزخى باید به گونهاى تبیین شود که با مبانى عقلى نیز ناسازگارى نداشتهباشد.
اثبات برزخ:
برخى گفتهاند: اصولا مسئله برزخ ماهیت نقلى دارد و عقل را به آن راهى نیست[20] و بعضى بر این عقیدهاند که افزون بر ادله نقلى، دلایل عقلى نیز مىتواند پاداش و کیفر برزخى را ثابت کند.[21] البته تجزیه و تحلیل ادله یاد شده نشان مىدهد که این ادله بیش از آنکه ضرورت برزخ را ثابت کند امکان آن را ثابت مىکند، در هر حال این نکته درخور توجه است که اولین گام براى اثبات برزخ، اثبات حقیقت روح و تجرد نفس و بقاى آن است، ازاینرو کسانى که به سبب جهانبینى مادى خود، همه حقایق موجودات عالم را در مادیات منحصر مىدانند، به طور کلى منکر عالم پس از مرگ هستند[22]، افزون بر این براى اثبات برزخ ممکن است به ادله تجربى و حسّى با استفاده از روشهایى که مىتوان با ارواح گذشتگان ارتباط برقرار کرد نیز بهره گرفت. این روشها که در علمى به نام فرا روانشناسى (Parapsychology) طرح مىگردد ثابت مىکند که براى مردگان، نوعى حیات و ادامه زندگى تحقق دارد که آن همان برزخ است. توجه به این نکته نیز لازم است که خواه دلیل عقلى را نیز دلیلى مستقل براى اثبات حیات برزخى بپذیریم یا آن را تمام ندانیم، در هر صورت، اصل این مسئله در مجموعه معارف اسلامى امرى روشن است و از همین روى برخى از صاحب نظران احتمال ضرورى بودن آن را بعید ندانستهاند[23]، گرچه به گفته برخى از محققان مسئله حیات برزخى در اواسط عهد رسول خدا از ضروریات قرآنى نبوده است و حتى امروزه نیز برخى از مسلمین که نفس انسان را مجرد نمىدانند به نوعى این حقیقت را نمىپذیرند[24]، به هرحال مهمترین ادلّه حیات برزخى آیات و روایات است که آیات در این زمینه به شرح ذیل است:
1. آیه 100 مؤمنون/ 23 برزخ را پیشاپیش ظالمان و محیط بر آنان دانسته است[25]: «ومِن ورائِهِم بَرزَخٌ اِلى یَومِ یُبعَثون» . برخى «وراء» را به معناى پشت و برزخ را به منزله مانعى از بازگشت به دنیا دانستهاند[26]؛ ولى قید «اِلى یَومِ یُبعَثون» به روشنى دلالت بر این نکته دارد که کلمه «وراء» به معناى جلو است، زیرا اگر آن را بهمعناى پشت بدانیم دیگر قید مذکور لغو خواهدبود.[27]
2. در برخى آیات درباره شهیدان چنین آمده است: «کسانى را که در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید. ایشان زندگاناند و نزد خدا روزى داده مىشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادماناند و براى کسانى که از پى ایشاناند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادى مىکنند که نه بیمى برایشان است و نه اندوهگین مىشوند» (آلعمران/3، 169 ـ 170) و نیز بقره/2، 154)؛ همچنین در آیات 26 - 27 یس/36 از شهیدى چنین نقل مىکند: «هنگامى که به وى گفته شد: به بهشت درآى گفت: اى کاش قوم من از این همه رحمت الهى که مرا در بر گرفته با خبر مىشدند». براساس آیات مزبور شهیدان لذتها را درک مىکنند و اگر آنان مرده و فاقد حیات باشند دیگر درکى ندارند تا لذت برده و متنعم باشند.[28] گفته شده: آیه 170 آلعمران/3 به روشنى دلالت دارد که حیات برزخى شهدا مقارن با حیات دنیوى کسانى است که به آنان ملحق نگشتهاند.[29] برخى از متکلمان خواستهاند دلالت عام آیات یاد شده بر حیات برزخ براى همه انسانها را انکار و آن را محدود به حیات شهیدان بدانند[30] که دلیلى بر اختصاص در دست نیست، بلکه سیاق آیات169-171 آلعمران/3 مفید اشتراک دیگر مؤمنان با شهدا در حیات برزخى است.[31]
3. برخى آیات با حرف عطف «فاى تعقیب» که بر پشت سر هم بودن دو امر دلالت دارد حالاتى از حیات را براى انتقال یافتگان از دنیا ترسیم مىکند که از این آیات نیز براى اثبات برزخ استفاده شده است؛ مانند وارد شدن قوم نوح(علیه السلام)به آتش در پى غرق شدن آنان: «مِمّا خَطیــتِهِم اُغرِقوا فَاُدخِلوا نارًا...» . (نوح/71،25)[32] برخى آیاتِ «یـاَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه * اِرجِعى اِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرضیَّه * فَادخُلى فى عِبـدى * وادخُلى جَنَّتى» (فجر/89، 27 ـ 30) را نیز به جهت وجود فاى تعقیب (فَادخُلى) دلیل بر حیات برزخى دانستهاند[33]؛ همچنین در آیاتِ «فَاَمّا اِن کانَ مِنَ المُقَرَّبین * فَرَوحٌ و رَیحانٌ و جَنَّتُ نَعیم» (واقعه/56،88 ـ 89) گفته شده: فاى تعقیب دلالت بر این دارد که روح و ریحان و جنّت، پس از مرگ و در برزخ حاصل مىشود.[34] البته در روایتى از امامصادق(علیه السلام)، روح* و ریحان در قبر و جنّت نعیم در آخرت دانسته شده است.[35] برخى، آیات 88 - 89 واقعه/56 را مربوط به آخرت دانستهاند.[36]
گفتنى است که نمىتوان به صرف دلالت آیات مزبور بر فاصله نبودن میان مرگ و دخول در آتش یا متنعم شدن استناد کرد و از آنها در اثبات برزخ بهره جست، زیرا ممکن است انتقالیافتگان از دنیا در آیات یاد شده از جمله کسانى باشند که بدون توقف در برزخ به جهنم* یا بهشت اخروى داخل مىشوند.
4. طبق مضمون برخى آیات، فرشتگان هنگام مرگ از ستمگران بازخواست مىکنند: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّـهُمُ المَلـئِکَةُ ظالِمى اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم...» (نساء/4،97) و به آنها مىگویند: جانهاى خود را بر آرید: «ولَو تَرَى اِذِ الظّــلِمونَ فى غَمَرتِ المَوتِ والمَلـئِکَةُ باسِطوا اَیدیهِم اَخرِجوا اَنفُسَکُمُ الیَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما کُنتُم تَقولونَ عَلَى اللّهِ غَیرَ الحَقِّ و کُنتُم عَن ءایـتِهِ تَستَکبِرون» . (انعام/6، 93) آیات مزبور نیز مرتبط با سؤال قبر*[37] و عذاب برزخى[38] است و در برخى آثار به این آیات و همچنین آیات 32 نحل/16 و 50 انفال/8 براى اثبات برزخ استدلال شده است.[39]
5. اثبات برخى ویژگیها براى حیات پس از مرگ در برخى آیات از جمله وجود شب و روز: «اَلنّارُ یُعرَضونَ عَلَیها غُدُوًّا و عَشیـًّا...» (غافر/40،46) دلیل بر وجود حیات برزخى دانسته شده است، زیرا براساس روایات اهلبیت(علیهم السلام) که متکلمان نیز از آنها استفاده کردهاند[40] در قیامت شب و روزى وجود ندارد، ازاینرو باید گفت عذاب مذکور در آیه، مربوط به حیات برزخى است.[41] البته برخى گفتهاند: این بدان معنا نیست که در برزخ لزوماً شب و روز وجود داشته باشد، بلکه مىتوان گفت عذاب فرعون و پیروان او پس از مرگ مقارن با شب و روز دنیوى است و عذاب آنها با ظرف زمانى دنیا سنجیده شده است.[42] برخى نیز از عطف جمله «ویَومَ تَقومُ السّاعَةُ اَدخِلوا ءالَ فِرعَونَ اَشَدَّ العَذاب» بر ماقبل آن در آیه یاد شدهاستفاده کردهاند که عذابى که در جمله قبل، از آن سخن به میان آمده و شب و روز در آن مطرح گردیده عذابى است که قبل از قیامت بر مجرمان وارد مىشود و عذابى که در این جمله وجود دارد و همراه با «أشدّ» است عذاب آخرت است.[43]
برخى از محققان آیه «و لَهُم رِزقُهُم فِیها بُکرَةً و عَشیـّا» (مریم/19،62) را نیز به دلیل مطرح کردن صبح و شام مربوط به حیات برزخى دانستهاند:[44] برخى نیز شب و روز را در آیات یاد شده کنایه از دوام عذاب و پاداش دانستهاند.[45]
6. سخن از تعدد حیات و موت و بیان شمار آنها در برخى آیات نیز از دیگر دلایل اثبات برزخ شمرده شده است: «کَیفَ تَکفُرونَ بِاللّهِ وکُنتُم اَموتـًا فَاَحیـکُم ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعون» . (بقره/2،28) در این آیه از عبارتِ «ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعون» که به روشنى بر بعث اخروى دلالت دارد مىتوان برداشت کرد که عبارتِ «ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم» مربوط به حیات برزخى است.[46] برخى به دلیل آن نیز تصریح کردهاند[47]؛ یعنى عطف با «ثمّ» که فاصله و تراخى را مىرساند. براى این تفسیر در جوامع روایى نیز مىتوان شواهدى یافت.[48] نظیر استدلال یاد شده، استدلال به آیه 11 غافر/40 است: «قالواْ رَبَّنا اَمَتَّنا اثنَتَینِ واَحیَیتَنا اثنَتَینِ فَاعتَرَفنا بِذُنوبِنا فَهَل اِلى خُروج مِن سَبیل» که البته فرق بین دو آیه کاملا مشهود است، و آن اینکه در آیه نخست از مرگ اول به «کُنتُم اَمواتاً» تعبیر شده که به راحتى یا با اندکى تأمّل مىتواند بر دوره پیش از تعلق روح منطبق شود؛ اما در آیه دوم موت در قالب لفظ «اماته» طرح گردیده که به معناى میراندن است و تطبیق آن بر دوره پیش از حیات دنیوى دشوار است و ازاینرو بهتر آن مىنماید که میراندن نخست به مرگ پس از حیات دنیوى و میراندن دوم به مرگ پس از حیات برزخى برگردد. به گفته برخى، بیشتر علما بر همین اساس به این آیه براى اثبات برزخ استدلال کردهاند.[49] در این میان منکران دلالت دو آیه و نیز منکران عذاب قبر گفتهاند که در این دو آیه سخن از دو مرگ و دو حیات رفته است؛ نه سه مرگ و سه حیات[50] که مرگ اول حالت پیشین ابدان، قبل از تعلق روح است که مرده بودند و مرگ دوم انتقال از نشئه دنیا به آخرت است و حیات اول زندگى دنیا و حیات دوم زندگى آخرت است و اگر حیات و مرگ برزخى وجود داشت و مورد نظر بود باید در این آیات از سه مرگ و سه حیات سخن به میان مىآمد. ابنمسعود، ابنعباس، قتاده و ضحاک بر این عقیدهاند که آیات یاد شده تنها به حیات دنیوى و اخروى اشاره دارد و در میان متقدمان تنها سدّى دلالت آنها را بر حیات* برزخى تمام مىداند.[51] اینان براى حل مشکل لفظ «اماته» در آیه دوم که با بىجان بودن در دوره قبل از تعلق روح سازگار نیست به مجاز و کنایه روى آوردهاند. ایشان بر این عقیدهاند که همانطور که در مثال گفته مىشود: «ضیّق فم الرکیة» و با آنکه دهانه چاه وسیع نیست به چاه کَن گفته مىشود که دهانه آن را تنگ کن همینطور هم با آنکه شخص قبل از آمدن به دنیا چیزى نبوده لفظ اماته بر او صادقاست.[52] برخى از محققان این توجیهات را نوعى تکلف دانسته و گفتهاند: این آیه در خصوص حیات برزخى و اخروى است و ارتباطى با حیات دنیوى ندارد. وى با توجه به قرینه کلامى در آیه مورد بحث مىگوید: این آیه سخن کافران در دوزخ اخروى است و آنها براى آنکه از انکار خود در طول زندگى دنیوى پشیمان شدهاند حال در قیامت آنچه را که منکر شدهاند با زبان عجز اقرار مىکنند و روشن است که آنها در عالم دنیا حیات دنیوى خویش را منکر نبودهاند، بلکه حیات برزخى و اخروى را منکر شدهاند.[53] این تفسیر از سوى برخى چنین نقد شده که کافران در حیات دنیوى نیز احیا و خلق خویش را از هیچ و عدم به دست خداوند منکر بودهاند و اقرار مذکور در قیامت مىتواند به همیننکته بازگردد.[54]
7. افزون بر آیات گذشته، آیات دیگرى نیز به برزخ مربوط دانسته شده که دلالت آنها بر حیات برزخى به وضوح دلالت آیات پیشین نیست، چنان که در آیه «ولَنُذیقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الاَدنى دونَالعَذابِ الاَکبَر» (سجده/32،21) گفته شده: عذاب ادنى مربوط به عذاب قبر و دنیاست و برخى آن را فقط عذاب دنیوى دانستهاند[55]، چنان که برخى مقصود از «مَعِیشَةً ضَنْکا» را در آیه 124 طه/20 عذاب قبر دانستهاند.[56] آیات «یَومَ تُبلَى السَّرائِر» (طارق/86،9)، «ولَهُم رِزقُهُم بُکرَةً و عَشیـّا» (مریم/19،62)، «فَاَمَّا الَّذینَ شَقوا فَفِى النّار» (هود/11،106) و «اَلهـکُمُ التَّکاثُر * حَتّى زُرتُمُ المَقابِر» (تکاثر/ 102، 1 - 2) نیز در مورد برزخ دانسته شده است.[57]
در این میان برخى آیات نیز با قرینه آیات دیگر بر حالات برزخ دلالت دارد؛ همچون: «قالَ الَّذینَ لا یَرجونَ لِقاءَنا لَولاَ اُنزِلَ عَلَینَا المَلـئِکَةُ اَو نَرى رَبَّنا * یَومَ یَرَونَ المَلـئِکَةَ لا بُشرى یَومَئِذ لِلمُجرِمینَ ویَقولونَ حِجرًا مَحجورا» . (فرقان/25، 21 ـ 22) این آیه درباره کسانى است که به پیامبر اعتراض مىکردند و به عنوان بهانه کفر خویش مىگفتند: چرا ملائکه بر ما نازل نمىشود. خداوند در پاسخ ایشان مىفرماید: روزى که ایشان ملائکه را ببینند روز خوشى براى آنها نخواهد بود. این آیه با توجه به آیات 97 نساء/4 و 93 انعام/ 6 که برخورد شدید ملائکه را با مجرمان هنگام مرگ و در حیات برزخى مطرح مىکند مىتواند در گروه آیات دلالت کننده بر حیات برزخى قرار گیرد.[58]
8. در احادیث نبوى نیز برخى از آیات بر وقایع برزخ تطبیق شده است؛ از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)ذیل آیه «یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذینَ ءامَنوا بِالقَولِ الثّابِت فِىالحَیوةِ الدُنیا وَ فِىالآخِرَة» (ابراهیم/14،27) نقل شده که این آیه درباره مردهاى است که در قبر از او سؤال مىشود.[59] با توجه به همین روایت در مورد این آیه گفته شده: در قرآن آخرت گاهى به معناى برزخ مىآید.[60] بسیارى از مفسران ذیل همین آیه مباحث گستردهاى را درباره احوال قبر و برزخ مطرح کردهاند.[61]
نفى ادلّه منکران برزخ:
به رغم اثبات برزخ با تمسک به آیات یاد شده، برخى با تمسک به ظاهر بعضى از آیات در وجود عالم برزخ تشکیک کردهاند؛ از جمله آیه «لا یَذوقونَ فیهَا المَوتَ اِلاَّ المَوتَةَ الاولى» (دخان/44،56) که دلالت بر مرگ واحد دارد[62] و ظاهراً مقصود از آن مرگ در دنیاست. در جواب این شبهه گفته شده: «اِلاّ» در آیه استثنا نیست، بلکه به معناى «سِوى» بوده و مجموع «اِلاّ» و ما بعد آن بدل از موت است و آیه در صدد نفى مرگى غیر مرگ دنیا یعنى مرگ برزخ است، زیرا مرگ دنیا قبلاً تحقق یافته و بازگشت به دنیا و چشیدن دوباره مرگ آن امکان ندارد و مفاد آیه این است که در بهشت* آخرت هیچ مرگى وجود ندارد؛ نه مرگ دنیا و نه مرگ برزخ.[63]
برخى در پاسخ از شبهه مذکور چنین گفتهاند: اشتمال آیه بر ذکر مرگ نخستین (انتقال از دنیا به برزخ) منافات با وجود مرگ بعدى (انتقال از برزخ به آخرت) ندارد، زیرا مؤمنان که در نشئه برزخ از انواع نعمتهاى برزخى بهرهمند بودهاند هنگام انتقال به آخرت و بهرهمندى بیشتر، تلخى مرگ را ادراک نمىکنند؛ نه اینکه اصلاً مرگى در کار نباشد، بر خلاف دیگران که تلخى مرگ را در هر دو انتقال مىچشند.[64]
آیه دیگرى که منکران برزخ بدان استدلال کردهاند آیه «و ما اَنتَ بِمُسمِع مَن فِىالقُبور» (فاطر/35،22) است، زیرا اگر در قبر احیایى در کار بود باید اسماع (شنواندن) اهل قبور امکانپذیر بود. در پاسخ این استدلال گفته شده: در آیه مزبور حال کافران به حال مردگان تشبیه شده و تردیدى نیست که مرده قابل اسماع نیست.[65] برخى از معتزله نیز به آیه «اِنَّما تُوَفَّونَ اُجُورَکُم یَومَ القِیـمَةِ» (آلعمران/3، 185) استدلال کرده و گفتهاند: جایگاه عذاب و ثواب تنها قیامت است که در پاسخ آنها گفته شده: کلمه «توفیه» به معناى تکمیل است، پس قسمتى از عذاب در برزخ است و تکمیل آن در قیامت صورت مىگیرد.[66]
آیه دیگرى که ممکن است مورد استدلال منکران قرار گیرد «قَالوا یـوَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا» (یس/36،52) است که در قیامت شخص به یک باره از قبر برانگیخته مىشود، بدون اینکه حیاتى را در قبر تجربه کرده باشد. در پاسخ این شبهه گفته شده: آیه دلالتى بر نفى حیات برزخى ندارد، زیرا ممکن است عذاب قبر متصل به قیامت نباشد یا اینکه در قیامت به جهت عظمت واقعه گفته مىشود که گویا از خواب بیدار شدهایم.[67]
از دیگر آیاتى که ممکن است براى نفى برزخ به آن استدلال شود آیات 15 - 16 مؤمنون است: «ثُمَّاِنَّکُم بَعدَ ذلِکَ لَمَیِّتون * ثُمَّ اِنَّکُم یَومَالقِیـمَةِ تُبعَثون» [68]، زیرا در آن سخنى از برزخ بین مرگ و بعث در قیامت به میان نیامده است. در پاسخ گفته شده: عدم ذکر برزخ در آیه دلیلى بر نفى آن نیست و استعمالهاى عرفى نیز این مطلب را تأیید مىکند.[69]
ویژگیهاى برزخ
1. شباهت به عالم رؤیا:
در برخى آیات، حالت پس از مرگ به حالت خواب رفتن انسانها تشبیه شده است: «اَللّهُ یَتَوَفَّى الاَنفُسَ حینَ مَوتِها والَّتى لَم تَمُت فى مَنامِها فَیُمسِکُ الَّتى قَضى عَلَیهَا المَوتَ ویُرسِلُ الاُخرى اِلى اَجَل مُسَمًّى اِنَّ فى ذلِکَ لاَیـت لِقَوم یَتَفَکَّرون» . (زمر/39،42) در برخى روایات نیز آمده است که خواب برادر مرگ است. برخى گفتهاند: بعید نیست روح انسان به هنگام خواب به جسم مثالى بازگردد، زیرا در روایات، برزخ به حالت خواب تشبیه شده است.[70]
2. سنخیت با دنیا:
در قیامت سؤال مىشود که به شمار سالها چه مدت در زمین درنگ کردید؟ در پاسخ گفته مىشود: روزى (یک روز) یا پارهاى از روز: «قـلَ کَم لَبِثتُم فِى الاَرضِ عَدَدَ سِنین * قالوا لَبِثنا یَومـًا اَو بَعضَ یَوم» . (مؤمنون/23، 112 ـ 113) از این پرسش و پاسخ چنین برداشت شده که مکث در برزخ از نظر قرآن مکث در زمین به شمار آمده است.[71] برخى از محققان براى اثبات این مدعا به آیه «ولَکُم فِى الاَرضِ مُستَقَرٌّ ومَتـعٌ اِلى حین» (اعراف/7،24) تمسک کرده و گفتهاند: چون «حین» در روایات به روز قیامت معنا شده مىتوان فهمید که مدت بقا در برزخ هم بقاى در زمین دانسته شده است[72]، چنان که «اَرْض» در آیه «ثُمَّ اِذا دَعاکُم دَعوَةً مِنَ الاَرض» (روم/30،25) به قبر تفسیر شده[73] و برخى از جنت برزخى به جنت دنیا تعبیر کردهاند.[74] در روایات نیز این مضمون مکرر آمده که برزخ همان قبر است.[75] البته باید توجه داشت که مراد از قبر یاد شده محل دفن بدن انسان نیست، بلکه حقیقت دیگرى است که متفکران اسلامى آن را به شیوههاى گوناگون تبیین کردهاند[76]، با این حال از مضامین روایات به روشنى برمىآید که قبر به معناى محل دفن، ارتباط مستقیم و غیر قابل انکارى با عالم قبر به معناى برزخ دارد که گونههایى از این ارتباط را در همین متون مىتوان یافت[77]؛ همچنین در برخى روایات ارتباط خاصى بین برخى از مکانهاى معین در زمین با جایگاه ارواح پس از مرگ مطرحگردیده است. در این احادیث گفته شده که روح هر مؤمن متوفا در شرق و غرب عالم به وادىالسلام مىآید و در برخى روایات دیگر نیز جایگاه ارواح کافران وادى برهوت در حضرموت دانسته شده است.[78]
3. کوتاه بودن برزخ در قیاس با آخرت:
از منظر آیات قرآن، مجموع حیات دنیوى و برزخى درنگاه کسى که از جایگاهى برتر (آخرت) به آن مىنگرد بسیار کوتاه است: «قـلَ اِن لَبِثتُم اِلاّ قَلیلاً لَو اَنَّکُم کُنتُم تَعلَمون» . (مؤمنون/23،114 و نیز روم/30،55؛ احقاف/46،35؛ یونس/10،45؛ نازعات/79،46) نظیر همین مضمون در آیات 103 ـ 104 طه/20 نیز آمده است. البته برخى توضیح دادهاند که کوتاه بودن برزخ و دنیا از آن جهت است که آنها متناهى هستند، برخلاف حیات اخروى که اینگونه نیست.[79] بعضى از مفسران آیه 55 روم/30 را مربوط به برزخ دانستهاند[80] و برخى آیه «و تَظُنّونَ اِن لَبِثتُم اِلاّ قَلیلا» (اسراء/17،52) را در مورد بهشتیان دانسته و گفتهاند: ایشان بر اثر تنعم فراوان در بهشت برزخى توقف در آن را کوتاه گمان مىکنند[81]، به هر حال از دیدگاه قرآن مسلم است که مجموع حیات دنیا و برزخ، بخش بسیار ناچیزى از مجموعه حیات انسان را تشکیل مىدهد.
از دیگر ویژگیهاى برزخ بروز و ظهور عقاید و اعمال و خلقیات دنیوى در آن، سؤال قبر (ابراهیم/14،27)، فشار قبر و نیز ارتباط اهل برزخ با یکدیگر و با عالم دنیاست که روایات فراوانى موارد یاد شده را به تفصیل بیانکردهاند.[82]
منابع
الابانة عن اصول الدیانه؛ الامالى، صدوق؛ الامالى، طوسى؛ انوار درخشان در تقسیر قرآن؛ بحار الانوار؛ البرهان فى تفسیر القرآن؛ التبیان فى تفسیر القرآن؛ التحریر والمرسع فى احوال البرزخ؛ التحقیق فى کلمات القرآن الکریم؛ تصحیح اعتقادات الامامیه؛ تفسیر القرآن العظیم، ابنکثیر؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین؛ تفسیر القمى؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیرالمنار؛ التفسیر المنسوب الى الامام العسکرى(علیه السلام)؛ تفسیر من وحى القرآن؛ جامع البیان عن تأویل آى القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبى؛ حق الیقین فى معرفة اصول الدین؛ الحکمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعه؛ درر الفوائد؛ الدر المنثور فى التفسیر بالمأثور؛ روحالمعانى فى تفسیر القرآن العظیم؛ روض الجنان و روحالجنان؛ سلسله مؤلفات الشیخ المفید؛ شرحالاصول الخمسه؛ شرح چهل حدیث؛ شرح فصوص الحکم؛ شرح المقاصد؛ شرح المنظومة السبزوارى؛ صحیح البخارى؛ الفرقان فى تفسیر القرآن؛ الکافى؛ کتاب الخصال؛ الکشاف؛ گوهر مراد؛ لغتنامه؛ مجمع البیان فى تفسیرالقرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهرى؛ مجموعه مصنفات شیخ اشراق؛ معاد یا بازگشت به سوى خدا؛ معاد از دیدگاه امام خمینى(قدس سره)؛ المعتبر فى شرح المختصر؛ معجممقاییس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فى تفسیر القرآن.
پی نوشت:
[1]. مقاییس اللغه، ج1، ص333، «برزخ».
[2]. التحقیق، ج1، ص252، «برزخ».
[3]. التحقیق، ج1، ص252، «برزخ».
[4]. مفردات، ص118، «برزخ».
[5]. لغتنامه، ج3، ص3958؛ شرح المنظومه، ج3، ص662؛ مجموعه مصنفات، ج2، ص177، «حکمة الاشراق».
[6]. شرح فصوصالحکم، ص97ـ102.
[7]. مجمع البیان، ج8، ص658ـ659؛ المیزان، ج17، ص79.
[8]. تفسیر صدر المتالهین، ج7، ص344.
[9]. المیزان، ج4، ص83.
[10]. همان، ج1، ص349؛ ج15، ص68.
[11]. الکافى، ج3، ص244.
[12]. معاد، ج2، ص266ـ267.
[13]. بحارالانوار، ج6، ص271؛ حق الیقین، ج2، ص64.
[14]. معاد از دیدگاه امام خمینى، ص372.
[15]. همان، ص175؛ چهل حدیث، ص124.
[16]. دررالفوائد، ج2، ص419؛ البرهان، ج4، ص36.
[17]. الکافى، ج3، ص235ـ236.
[18]. مجموعه آثار، ج2، ص518، «زندگى جاوید یا حیات اخروى».
[19]. المعتبر، ج1، ص341؛ الخصال، ص151، 323.
[20]. روحالمعانى، مج2، ج2، ص30؛ شرح الاصول الخمسه، ص494ـ495.
[21]. التفسیر الکبیر، ج3، ص427.
[22]. گوهر مراد، ص649ـ650؛ شرح المقاصد، ج5، ص117؛ التفسیر الکبیر، ج9، ص93ـ94.
[23]. حقالیقین، ج2، ص64.
[24]. المیزان، ج1، ص346.
[25]. الدرالمنثور، ج6، ص115؛ المیزان، ج15، ص68.
[26]. جامعالبیان، مج10، ج18، ص69؛ مجمعالبیان، ج7، ص187.
[27]. المیزان، ج15، ص68.
[28]. جامع البیان، ج2، ص53.
[29]. مجمع البیان، ج1، ص434؛ التفسیر الکبیر، ج9، ص90؛ الابانه، ص76.
[30]. التحریر و المرسع، ص284.
[31]. المیزان، ج1، ص348ـ349.
[32]. شرح الاصول الخمسه، ص493؛ التفسیر الکبیر، ج4، ص164؛ شرح المقاصد، ج5، ص111-112.
[33]. التفسیر الکبیر، ج9، ص91.
[34]. همان، ص92؛ جامعالبیان، مج13، ج27، ص275ـ276.
[35]. تفسیر قمى، ج2، ص361؛ الامالى، صدوق، ص365، 561.
[36]. جامع البیان، مج13، ج27، ص275.
[37]. المیزان، ج5، ص49.
[38]. المیزان، ج7، ص284.
[39]. صحیح البخارى، ج2، ص123؛ الفرقان، ج14، ص330؛ ج10، ص261.
[40]. سلسله مؤلفات، ج7، ص62ـ64، «مسار الشیعه».
[41]. تفسیر قمى، ج2، ص261؛ مجمع البیان، ج8، ص818.
[42]. التفسیر الکبیر، ج27، ص73.
[43]. الابانه، ص75.
[44]. الفرقان، ج16، ص355ـ356.
[45]. التفسیر الکبیر، ج27، ص73.
[46]. التبیان، ج1، ص122ـ123؛ روض الجنان، ج1، ص185.
[47]. المیزان، ج1، ص111ـ112.
[48]. تفسیر منسوب به امام عسکرى(علیه السلام)، ص210.
[49]. التفسیر الکبیر، ج27، ص39؛ المیزان، ج17، ص313ـ314.
[50]. شرح المقاصد، ج5، ص115.
[51]. تفسیر قرطبى، ج15، ص194.
[52]. الکشاف، ج4، ص154.
[53]. المیزان، ج17، ص312ـ314.
[54]. من وحى القرآن، ج20، ص22ـ23.
[55]. جامع البیان، مج10، ج21، ص132ـ133.
[56]. همان، مج9، ج16، ص283؛ مجمع البیان، ج7، ص55.
[57]. جامع البیان، مج15، ج30، ص363؛ تفسیر صدر المتالهین، ج7، ص344ـ345.
[58]. معاد، ج1، ص233ـ234.
[59]. الامالى، طوسى، ص377.
[60]. مجمع البیان، ج6، ص482.
[61]. تفسیر ابنکثیر، ج2، ص550 - 557.
[62]. شرح المقاصد، ج5، ص112ـ113.
[63]. المیزان، ج18، ص150.
[64]. انوار درخشان، ج15، ص189.
[65]. شرح المقاصد، ج5، ص115ـ116.
[66]. الکشاف، ج1، ص448؛ تفسیر المنار، ج4، ص271.
[67]. التبیان، ج8، ص466ـ467.
[68]. التفسیر الکبیر، ج23، ص87.
[69]. التبیان، ج7، ص355.
[70]. بحارالانوار، ج6، ص271.
[71]. المیزان، ج1، ص139.
[72]. المیزان، ج1، ص139.
[73]. مجمع البیان، ج8، ص471.
[74]. سلسله مؤلفات، ج7، ص63ـ64، «مسار الشیعه».
[75]. الکافى، ج3، ص242.
[76]. اسفار، ج9، ص219.
[77]. معاد، ص247ـ260.
[78]. الکافى، ج3، ص243، 246ـ247.
[79]. مجمع البیان، ج7، ص192.
[80]. جامعالبیان، مج11، ج21، ص68؛ مجمعالبیان، ج8، ص486.
[81]. مجمع البیان، ج6، ص649.
[82]. اعتقادات، ص98ـ102؛ بحار الانوار، ج6، ص279، 268.
درباره برزخ
نظر خود را بنویسید!
در حال حاضر هیچ نظری برای این مقاله وجود ندارد.
برای درج نظر خود درباره
درباره برزخ
فیلدهای زیر را پر کنید.
نظر شما
عنوان
این فیلد اجباریست.
امتیاز
-
1
2
3
4
5
این فیلد اجباریست.
نظر شما
این فیلد اجباریست.
اطلاعات شما(اختیاری)
نام شما
آدرس شما
پست الکترونیک
جستجو
این موضوعات را نیز بررسی کنید:
اعتقادی
منتخب نشریات
اردیبهشت 94
جدیدترین ها در این موضوع
رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران
در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزشهای اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهمالسلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شدهاند با تلاشهای خود سعی بر بیارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
30 خرداد 1403, 15:48
تبیین و ضرورتشناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری
در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مسالهی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
30 خرداد 1403, 15:48
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری
در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
30 خرداد 1403, 15:48
دختر در آینه تعامل با پدر
یهود از پیامبری حضرت موسی علیهالسلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیهالسلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
30 خرداد 1403, 15:47
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل
با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
30 خرداد 1403, 15:47
پر بازدیدترین ها
اگر والدین به فرزندان ستم کنند فرزندان چطور برخورد کنند، بطوری که هم موجب ناراحتی آنها نشود و هم بتوانند آنها را امر به معروف و نهی از منکر کنند، و اگر نصیحت تأثیر نداشت چطور باید با آنها برخورد کرد؟
24 آبان 1393, 14:10
نسبت های چهارگانه (نسب اربع)
24 آبان 1393, 14:8
راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن
قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
11 دی 1396, 13:58
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران
این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نمودهاند.
4 تیر 1390, 0:0
نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی
در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
4 خرداد 1394, 17:28
سایت های پژوهشکده باقرالعلوم
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان
پژوهه تبلیغ
Powered by
TayaCMS