13 مهر 1394, 13:51
شیداى اهل بیت علیهم السلام
اربلى در فرصت هاى مناسب در کتاب کشف الغمّة گاهى با نظم و زمانى با عبارت هاى شیوا، عشق و علاقه خود را به اهل بیت عصمت(علیهم السلام)ابراز مى دارد. او در ضمن شرح حال امام حسین(علیه السلام)مى نویسد:
«هنگامى که قلم به دست گرفتم که این کتاب را تألیف نمایم اهتمام جدّى داشتم که تک تک ائمه اطهار(علیهم السلام) را بعد از شرح حال و ذکر فضائل و مناقب با یک قصیده اى مدح نمایم. البتّه نه به خاطر این که مقام و منزلت آن ها را بالا ببرم زیرا آنان در اعلاترین رتبه و بلندترین مقام قرار دارند و منزلت آن گرامیان بالاتر از آن است که من بتوانم فضیلتى را برایشان اثبات نموده و بر شرافت آنان بیفزایم بلکه فقط خواستم یاد من با مدح و ستایش آن بزرگوران جاودانه شود و به نسل هاى آینده بفهمانم که من بنده اى از بندگان آنان، بلکه عبدى براى بندگان آنان هستم.»([25])
وى در ضمنِ ذکر مناقب امام چهارم(علیه السلام) با نهایت تواضع و خاکسارى عشق عمیق خود را به اهل بیت(علیهم السلام) چنین مى نمایاند: آنان مشعل هاى نور و سروران برگزیده اند، امین هاى نیک سیرت و پارسایان پاکیزه اند و هر یک از ایشان در عصر خود، راهنماى هدایت بوده اند. على بن الحسین(علیه السلام) یکى از درختان باشکوه بوستان آل محمّد(علیهم السلام) است که شاخه هاى شرف و امامت از وجود او ادامه مى یابد. زبان من توانایى شمارش مفاخر و مناقب وى را ندارد و عبارات من در مقام توصیف عظمت او نیست، چطور یک بشر خاکى مى تواند ستارگان افلاکى را وصف نماید. کلمات من درباره آن گرامى در حدّ افق فهم و درک من مى تواند باشد نه به گستره عظمت شخصیّت آن بزرگوار، البتّه نیتِ من رساتر از سخن من است.([26])
اربلى همچنین در خاتمه کتاب خود به عنوان حسن ختام قصیده اى سروده و با تقدیم به اهل بیت(علیهم السلام) براى آخرین بار اظهار ارادت مى کند و مطلع آن چنین است:
اَیُّها السّادَةُ الاَئِمّهُ اَنْتُم *** خیرَةُ اللهِ اَوّلاً وَ اَخیراً
اى پیشوایان بزرگوار، شما همواره ـ از اوّل خلقت عالم تا آخر آن ـ بهترین خلق خدا بوده و خواهید بود.
سوگوار امام حسین(علیه السلام)
على بن عیسى در موارد متعددى حزن و اندوه خود را از حوادث غم بار کربلا اظهار مى دارد و حتّى گاهى تحمّل خود را از شنیدن و نقل مصیبت هاى حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)از دست مى دهد. او مى گوید:
گاهى شنیدن این اوضاع و احوال شدیداً دل مرا به درد مى آورد و نمى توانم این مصائب را آن چنان که رخ داده بنگارم. من سال هاست که در روز عاشورا و در مجالس عزادارى برخى از این مصائب و روضه ها را نمى توانم گوش کرده و تحمّل نمایم و از شدّت ناراحتى بر آن چه که بر آن حضرت و اهل بیت(علیهم السلام) وى گذشته است، گاهى مشرف به هلاکت مى شوم و تا آن جا که مى توانم بر آن حضرت و اهل بیتش گریه مى کنم و بر قاتلان و دشمنانشان لعن و نفرین مى فرستم. امّا حزن و اندوه من با این ها تسکین نمى یابد و در مصیبت آن جناب نمى توانم آرامش حقیقى خود را بازیابم.»([27])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان