13 مهر 1394, 15:28
نقش مازندران در نهضت مشروطه
سیاست و تشریک مساعى در امور جامعه مسلمین و مصالح کلى آنان از بزرگ ترین وظایف فقهاى اسلام است و خداوند دخالت در این امور را بر عهده آنان گذاشته و آنان را متعهد ساخته است هرگز در برابر فزون خواهى ظالمان و ناله هاى ستمدیدگان سکوت ننمایند. در جریان مشروطیت وقتى فریاد مظلومیت مسلمانان به گوش مراجع نجف اشرف رسید، مرحوم مازندرانى همراه با آخوند خراسانى و میرزا خلیل تهرانى به نداى این مظلومان پاسخ مثبت دادند و فتاواى صریحى در مورد خلع محمدعلى شاه قاجار از سلطنت دادند و مشروطیت را که گامى به جلو براى استوارى عدالت بود، به وجود آوردند.
امام خمینى(قدس سره) فرمود:
«علماى اسلام در صدر مشروطیت در مقابل استبداد (قاجاریه) سیاه ایستادند و براى ملت آزادى گرفتند. قوانین جعل کردند قوانین که به نفع ملت است به نفع استقلال کشور است به نفع اسلام است. قوانین اسلام است این آزادى را با خون هاى خودشان، با زجرهایى که دیدند و کشیدند... گرفتند در جنبش مشروطیت همین علما در رأس بود و اصل مشروطیت اساسش از نجف به دست علما و در ایران به دست علماء شروع شد و پیش رفت و...[35]
انقلاب مشروطه ایران در سال 1324قمرى به پیروزى رسید. نخستین مجلس شوراى ملى تأسیس و اختیارات شاه و دربار کاسته شد. مجلس شوراى ملى قوانین براى حل مشکلات سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و آموزشى کشور تدوین کرد. رهبران سه گانه نجف اشرف (آخوند خراسانى، میرزا حسین تهرانى و ملاعبدالله مازندرانى) به حمایت از علماى تهران از ابتداى مشروطه به پشتیبانى آن برآمدند. در سالهاى 1324-1329هـ .ق. حاج شیخ عبدالله مازندرانى و مرحوم آخوند خراسانى مسائل مهم ایران و هند وعراق را مشترکاً حل و فصل مى کردند و غالب فتاوى را هر دو امضاء مى نمودند. وى یکى از سه تن مرجع تقلید (1- شیخ عبدالله مازندرانى. 2- آخوند خراسانى. 3- حاج میرزا حسین خلیلى تهرانى.) است که حکم مشروطیت ایران را تنفیذ کرد.
استبداد صغیر
محمد على شاه در صدد کودتا برآمد و به بهانه هاى مختلف به اذیت و آزار سران مشروطه پرداخت و با اعلام حکومت نظامى در تهران در تاریخ 2/4/1287، مجلس را به توپ بست و بسیارى از رهبران انقلاب شهید، تبعید یا زندانى شدند. ملاعبدالله مازندرانى و سایر مراجع تقلید در حوادث استبداد صغیر پیامهاى فراوانى براى مردم و رهبران مشروطه فرستادند.[37] آنان در بسیج مردمى براى انقلاب مشروطیت و ساقط کردن بساط استبداد نقش اول را داشتند و براى دفاع از اهداف انقلاب گاهى اعلامیه و نامه هایى خطاب به مجامع جهانى صادر مى کردند. ملاعبدالله مازندرانى و آخوند خراسانى طى اعلامیه هایى از نیروهاى مسلح دولتى خواستند از حمایت رژیم محمد على شاه قاجار دست بردارند و به سوى ملت انقلابى شلیک نکنند. یکى از اعلامیه ها به شرح زیر است:
«عموم برادران لشکرى و صاحب منصبان، قزّاقان و افواج سواره و پیاده و امراء توپ خانه و سایر اعوان ظلم و استبداد را اعلام مى داریم:
چه بعد از آن احکامى که سابقاً به همه نوشته و اعلام نمودیم که اطاعت حکم به قتل و شلیک بر ملت و مشروطه خواهان به منزله اطاعت از یزیدبن معاویه و با مسلمانى منافى است و معهذا تأثیر نکرد و با سرداران روس و اشباههم همراهى و چقدر دماءطیبه مسلمانان را ریخته، اموالشان را نهب و خواهران و برادران و اولاد فى الحقیقه بیوه و یتیم و بى صاحب گردید و این بدنامى و لعن ابدى را بر خود روا داشتید، و دیگر جاى سخنى باقى نماند لیکن همین قدر به شماها مى گوییم تا زود است البته از گذشته خود توبه کنید و در آینده از این شنایع احتراز و با ملت و برادران ایمانى خود متفق و همدست شوید تا گذشته آمرزیده و بدنامى ها به نیک نامى مبدل شود. ان شاءالله من الاحقر الجانى محمد کاظم الخراسانى، من الاحقر عبدالله مازندرانى.»[38]
این دو بزرگوار در اعلامیه اى دیگر با صدور یک فتوا مردم را به جهاد دفاعى در برابر رژیم جابر استبدادى و تحریم پرداخت مالیات به عوامل رژیم دعوت نمودند:
«عموم ملت ایران، حکم خدا را اعلام مى داریم:
الیوم همت در دفع این سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهمّ واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او را اعظم محرمات و بذل جهد و سعى بر استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان است.
من الاحقر عبدالله مازندرانى، من الاحقر الجانى محمد کاظم الخراسانى»[39]
شیخ عبدالله مازندرانى به همراه یار دیرین خود در تمام مبارزاتى که مردم برضد محمد على شاه قاجار و دیگر مستبدان معمول مى داشتند، از آزادى خواهان حمایت و مردم را به مقاومت تشویق مى کردند. ازآن جمله است تشویق مردم به پایدارى در مقابل تشکیل نیروى جنوب به دست انگلیس، تحریم کالاهاى روسیه و فتواى جهاد علیه این دولت که به ایران اولتیماتوم داده و نیروى نظامى اش را در خاک ایران پیاده کرده بود. در ذى الحجه سال 1329ه. ق مجاهدان به عزم جهاد بیرون آمدند. رهبرى مجاهدان به عهده آخوند محمد کاظم خراسانى و ملاعبدالله مازندرانى بود. آخوند به صورت مشکوک در مسجد سهله درگذشت و مازندرانى به بیمارى سل گرفتار شد و به همین سبب حرکت مجاهدان به تأخیر افتاد ولى سرانجام مجاهدان پس از مدتى توقف در 11ذى الحجه سال 1290شمسى به رهبرى مازندرانى که بر تخت روان (درشکه) حمل مى شد، حرکت را آغاز کردند و چون روس ها چنین دیدند، از ایران عقب نشینى کردند.[
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان