13 مهر 1394, 13:51
نشان بى نشانى
آقاى مصطفوى از مطرح شدن به شدّت پرهیز مى نمود و اجازه نمى داد شناخته شود چرا که از تعریف و تمجید خلق الله بیزار بود. زندگینامه ایشان بیش از آنچه مرحوم رازى نوشته است، جایى پیدا نمى شود و بستگانشان نیز در این باره کمتر سخن مى گویند و پرهیز مى کنند.
اکنون که در آخر عمر بسر مى برند و خطر حبّ جاه منتفى است، در سال (1422 هـ .ق.)، از طرف نمایشگاه قرآن، که در ماه رمضان (1380 ش.) در تهران برگزار مى شد، از ایشان به عنوان یکى از خادمان قرآن کریم، تجلیل و قدر دانى به عمل آمد.
علاّمه مصطفوى مى گوید:
روزى با هم به منزل مرحوم معّزى که از ارادتمندان ملاّ آقا جان ـ و پیشنماز یکى از مساجد مهم تهران بود، رفتیم. آقاى معزّى به درخواست خانواده شان از ایشان تقاضاى توسل کردند ـ ملاّ آقا جان هم به کم وزیادى مستمع بى اعتنا بود ـ همان جا مجلس روضه و توسّلى بر پا شد و خیلى منقلب شدند.
پس از جلسه، آقاى معّزى یک عباى نو و گران قیمت به ملاّ آقا جان هدیه داد، ملاّ آقا جان آن عبا را پذیرفت ولى خود استفاده نکرد و به دیگرى داد و به من گفت:«مى دانم تو از عباى من ناراحتى ولى خوشى من با همین عبّاست».
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان