دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

روسو؛ دو روی سکه آزادی و سرکوب

No image
روسو؛ دو روی سکه آزادی و سرکوب

روسو؛ دو روي سكه آزادي و سركوب

میرعماد اشراقی

نگاهی به آرای ژان ژاک روسو درباره سیاست و حکومت

اشاره: ژان ژاک روسو فیلسوف، اندیشمند و نویسنده معروف فرانسوی در سال 1712 به دنیا آمد. اندیشه‌های او در زمینه‌های سیاست، فلسفه و ادبیات بر اندیشمندان و محققان عصر خود و همچنین دوره‌های بعدی تاثیر فراوانی بر جای نهاد. بسیاری از پژوهشگران و محققان، اندیشه و نوشته‌های او را بیشتر در نقد فلسفه روشنگری ارزیابی می‌کنند. آثار ژان ژاک روسو را این گونه می‌توان برشمرد: گفتگویی پیرامون موسیقی مدرن، رساله ای درباره دانش و هنر، گفتاری درباره منشا نابرابری معیار انسان ها، نامه‌های اخلاقی، قرار داد اجتماعی، اعترافات و ...‌

روسو شناخته شده و تاثیر گذار ترین کتاب خود را در سال 1762 با نام قرارداد اجتماعی (‌the social contractl‌) منتشر نمود. این کتاب با این عبارت معروف آغاز شده است: «آدمی آزاد زاده شد و همه جا در بند است.» از دید روسو، انسان، آزادی طبیعی را با آزادی شهروندی جا به جا می‌کند و در ازای امنیت زندگی اجتماعی بسیاری از آزادی‌های خود را از دست می‌دهد.‌‌ وی هراسی نداشت ازاینکه آرایی مناقشه انگیز و حتی خطرخیز بیان دارد. در روزگاری که رسم بود چنین آرایی را با نام مستعار یا بدون نویسنده منتشر کنند، روسو نام خود را در نوشته هایش قید می‌کرد. نتیجه این شد که بسیاری از آثار او ممنوع گردید و خود روسو در هراسی دائم از آزار و اذیت روزگار می‌گذراند به طوری که حتی چند بار مجبور شد در گوشه امنی پناه بجوید. در اوضاع و احوالی از این دست تعجبی ندارد که روسو در واپسین سال‌های عمرش دچار پارانویا (بدگمانی یا کج خیالی) شود و باور بیاورد که قربانی دسیسه‌ای بین المللی است و سرانجام در دوم ژوئیه سال 1778 در ارمنوا نویل فرانسه از دنیا می‌رود.یکی از نقدهایی که همواره بر کتاب قرارداد اجتماعی روسو وارد شده این است که به نظر می‌آید این کتاب به سرکوب، آن هم در افراطی ترین شکلش، مشروعیت می‌بخشد و نه تنها شرایط آزادی را فراهم نمی کند بلکه توجیهی در اختیار حکومت‌های تمامیت خواه می‌گذارد تا این شرایط را از میان بردارند.‌

روسو همانند اغلب نویسندگانی که در سنت قرارداد اجتماعی جای دارند، نویسندگانی از قبیل هابز و لاک قرارداد اجتماعی را طوری توصیف می‌کند که انگار واقعه‌ای تاریخی بوده است. به اعتقاد وی وقتی افراد به وسیله قراردادی اجتماعی به صورت کشوری در می‌آیند، اهدافی مشترک ایشان را به یکدیگر می‌پیوندد. اراده کلی خواسته کل کشور است. اراده کلی در پی خیر و صلاح عمومی است.‌فلسفه روسو میان افراد در مقام واجدان منافع و خواسته‌های شخصیشان، که عمدتاً خودمحورانه اند و همان‌ها در مقام اجزایی از کشور، تمایز قاطعی قائل می‌شود. در جایگاه عمومی دوم، مخالفت با اراده کلی محلی از اعراب ندارد: چنین مخالفتی مثل این است که به خویشتن برتر خود پشت کرده باشید. لازم است خواسته‌های ناظر بر نفع شخصی شما در مقام یک فرد در همه حال تابع مقاصد والاتر اراده کلی باشد. اراده کلی به صلاح عموم است و استمرار وجود کشور در گرو آن است که اعضای آن در جایی که منافع شخصیشان با منافع کشور در تعارض قرار می‌گیرد، از منافع شخصی خویش چشم پوشی کنند.‌

توفیق و بقای عمر کشور در گرو ماهیت قانون اساسی آن است. قوانین خوب و مناسب لازمه مستدام ماندن کشور است. روسو می‌گوید که این قوانین را باید قانونگذار وضع کند. به زعم روسو، یگانه وظیفه قانونگذار باید این باشد که قوانین کشور را وضع کند.‌

از منظر اسلامی، قانونگذار واقعی و حقیقی زندگی اجتماعی انسان ها، خداوند می‌باشد، قانون باید الهی باشد چرا که مالک و ولی حقیقی و مطلق خداوند می‌باشد. به همین دلیل در حکومت اسلامی نیز قانونگذار باید واجد سه شرط اساسی باشد: فقاهت، آگاهی به اوضاع و احوال زمانه، تقوا و پارسایی. اسلام دینی است که دارای کامل ترین و مطلوب ترین نظام حقوقی است که از ارزش و اعتبار برخوردار است و برای جمیع ابعاد و وجوه زندگی فردی و اجتماعی همه آدمیان در همه اعصار، احکام و مقررات دارد و سعادت و کامیابی آنها را تضمین نموده است. چون وظیفه مهم حکومت اجرای قانون است، همه مجریان و مسئولان حکومت بویژه کسی که قانونگذار حکومت می‌باشد، باید نسبت به قانون، علم و دانایی کامل داشته باشند تا بتوانند در اجرای آن توانایی کامل داشته باشند. متصدی امر حکومت باید، هم متقی، عادل و امین باشد، هم به قوانین مربوط به حوزه کار خود عالم باشد و هم اوضاع و احوال موجود و مصالح و مفاسد جزئی و خاص را بشناسد.

به عقیده روسو حکومت باید به وضوح از حاکم مطلق تفکیک شود. نقش حکومت صرفاً اجرایی است. یعنی حکومت گروهی از افراد است که سیاست‌های کلی را که حاکم مطلق عرضه داشته است به اجرا می‌گذارد. حاکم مطلق نامی است که روسو به کشوری می‌دهد که ساعیانه پیگیر اراده کلی است. در کشورهای ناقص ممکن است حاکم مطلق شکل دیگری به خود بگیرد، ولی در کشور آرمانی روسو، حاکم مطلق از یکایک شهروندان تشکیل می‌شود.‌

طبقه بندی روسو از نظام‌های سیاسی: روسو سه نوع ممکن از حکومت را بررسی می‌کند، هر چند به این معنا واقف است که اغلب کشورهای موجود آمیزه‌ای از این انواع حکومت را به کار می‌گیرند. این سه نوع اصلی عبارتند از مردمسالاری، اشراف سالاری و سلطنت. روسو بر خلاف کثیری از نظریه پردازان علم سیاست یک شکل از حکومت را برای همه کشورها توصیه نمی‌کند: سزاوار است با به حساب آوردن اوضاع و احوال، اندازه کشور، طبع و آداب و سنت‌های مردم و امثال آن مقداری انعطاف پذیری در کار کرد. با این حال روسو انواع حکومت را به صف در می‌آورد و آشکارا اشراف سالاری انتخابی را بر سایر حکومت‌ها ترجیح می‌دهد.‌

مردمسالاری (‌democracy‌): (معمولاً مراد روسو از این واژه مشارکت بی واسطه همه شهروندان در هر تصمیم گیری مهمی است.) هر چند حکومت‌های انگلستان و ایالات متحده را غالباً حکومت هایی مردمسالار توصیف می‌کنند، به اغلب احتمال روسو آنها را از سنخ اشراف سالاری انتخابی قلمداد می‌کرد. منظور او از «مردمسالاری»، مردمسالاری بی واسطه بود، یعنی نظامی که به موجب آن هر شهروندی حق دارد در باب هر موضوعی رای دهد. پیداست که چنین نظامی تنها در کشوری بسیار کوچک که موضوعات تصمیم گیری آن نسبتاً ساده اند عملی است و الا تدارکات مقتضی برای گردآوردن همه شهروندان و انجام دادن کار و بار حکومت مجالی برای هیچ فعالیت دیگری باقی نمی‌گذارد. روسو به جذابیت چنین مردمسالاری بی واسطه‌ای وقتی که مشکلات عملی قابل حل باشند اذعان دارد، ولی متذکر می‌شود که چنین حکومت کاملی بیشتر در خور خدایان است تا آدمیان.‌

اشراف سالاری (‌aristocracy‌): (گروهی نخبه حاکم که بنا به طبیعت خویش یا به شیوه ای انتخابی صاحب این مقام می‌شوند.) روسو سه نوع اشراف سالاری را از هم تمییز می‌دهد: اشراف سالاری طبیعی، انتخابی و موروثی. معمولاً این واژه را برای توصیف آخرین اینها به کار می‌بریم. به زعم روسو، نوع سوم بدترین شکل اشراف سالاری است و اشراف سالاری انتخابی، بهترین آن. این قسم اخیر، حکومت گروهی از افراد است که بر اساس شایستگی شان در کار مملکتداری انتخاب شده اند. انتخابات این خطر را به حداقل می‌رساند که آنانی که منافع شخصی خود را بر خیر و صلاح عموم مقدم می‌دارند به مدتی طولانی اعمال قدرت کنند.‌

سلطنت (‌monarchy‌): (حکومتی که زمام خود را به یک پادشاه سپرده است که معمولاً به طور موروثی برگزیده می‌شود. روسو به شدت مخالف سلطنت بود.) رژیم سلطنتی قدرت حکومت را به دست یک تن می‌سپارد. این نظام خطرهای ذاتی فراوانی دارد. در مقام مثال، روسو عقیده دارد که سلاطین میلی به آن ندارند که کارگزاران قابل را به کار گمارند، بلکه معیارشان برای انتخاب کارگزاران حکومت به جای شایستگی افراد، مجیزگویی ایشان است. حاصل کار حکومتی است فاسد. روسو بالاخص به سلطنت موروثی حمله می‌کند، حکومتی که به زعم او، همواره در معرض خطر سپردن زمام قدرت برتر به کودکان، حکام هیولاوار یا ابلهان است. طبعاً این دیدگاه به مذاق کسانی که به حق الهی پادشاهان عقیده داشتند و بر این اساس می‌گفتند که سلطنت موروثی خواست خداوند است خوش نمی آمد.‌

امروزه با توجه به مشارکت یا عدم مشارکت مردم در حاکمیت سه نوع دسته بندی در مورد نظام‌های سیاسی را بیان داشته اند: رژیم‌های استبدادی یا نظامی که در آنها قدرت سیاسی در اختیار ارتش و نیروهای مسلح است که از طریق کودتا قدرت را به دست گرفته‌اند.

رژیم‌های سلطنتی که در راس حکومت شاه یا امپراتور قرار دارد و مقام سلطنت موروثی است. رژیم‌های جمهوری که از طریق انتخابات و مشارکت مردم رئیس جمهور انتخاب می‌گردد.

باید در نظر داشته باشیم که ژان ژاک روسو دموکراسی را نه به معنای قدیم آن که حکومت همه مردم بر مردم است بلکه به معنای حکومت اکثریت مردم بر همه مردم تفسیر می‌کند و آن را در برابر «آریستوکراسی» به معنای «حکومت گزیدگان» یا «حکومت اشراف» و «مونارشی» به معنای «حکومت سلطنتی» قرار می‌دهد و از آن دفاع می‌کند. به عقیده وی فرق دموکراسی و «آریستوکراسی» در این است که در دموکراسی نصف یا بیشتر از نیمی از مردم در تدبیر و اداره امور حکومتی دخالت مستقیم دارند و حال آنکه در آریستوکراسی کمتر از نصف مردم در حکومت دخالت مستقیم می‌کنند و حتی گاه حکومت کنندگان گروهی اندک شمارند. صاحب نظران امور سیاسی پس از روسو دریافتند که دخالت مستقیم و بی واسطه همه مردم یا اکثریت آنان یا حتی نصفشان در امر حکومت عملی نیست از این رو تفسیر جدیدی از دموکراسی را عرضه کردند که امروزه تقریباً در همه جوامع پذیرفته شده است. اینک در جوامع و فرهنگ‌های گوناگون بشری، دموکراسی از چنان مقبولیت عامی برخوردار است که کمتر اندیشمندی جرات می‌یابد آن را مورد رد و انکار و حتی بحث و فحص قرار دهد.‌

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
Powered by TayaCMS