به
مناسبت اول رجب سالروز ولادت حضرت باقر العلوم (ع)
از
نظر امام محمدباقر(ع) سه خصلت جهاني است که در همه بشر وجود دارد و در همه جاي
جهان مي توان آن را به عنوان فضايل و خصايص انساني بشمار آورد. خصلت هايي چون اداي
امانت، وفاي به عهد و نيکي به والدين، چيزي نيست که مسلمان يا غير مسلمان داشته
باشد. همه مردم به طور فطري به اين امور گرايش دارند. آنچه در اين مطلب آمده تبيين
ارزش اين خصلت هاي سه گانه از نظر آموزه هاي قرآني است.
***
خصلت
های فطری بشری
برخي بر اين باورند که اخلاق، امري نسبي است؛
از همين رو چيزي که در جامعه اي ارزش و امري هنجاري است مي تواند در جامعه ديگر ضد
ارزش و نابهنجار باشد؛ بنابراين مي توان گفت که اخلاق هيچ مبنايي ندارد تا بتوان
بر اساس آن اخلاق مشترک جهاني داشت و جوامع بشري را به يک اخلاق دعوت کرد و مردم
را بر اساس آن، تربيت و به وحدت فکري و فرهنگي رسانيد، در حالي که اين ديدگاه
چندان درست به نمي رسد و اخلاق در اصول و ريشه هاي اساسي و کلي اش داراي مباني از
جمله مباني فطري بشري است و بر همين اساس از وحدت اخلاقي مي توان سخن به ميان آورد
که در آن همه بشريت بر اموري چون وفاي به عهد و امانت داري به عنوان ارزش هاي
اخلاقي و هنجارهاي رفتاري تاکيد دارند.
در حقيقت همه انسان ها داراي گرايش هاي فطري
به اموري هستند که از آن به فضايل اخلاقي و ارزش هاي برتر انساني ياد مي شود. اين
بدان معنا خواهد بود که اگر تربيت هاي نادرست و غلط را کنار بگذاريم هر کودکي به
اموري گرايش مي يابد که فضايل اخلاقي ناميده مي شود. اين اصول فطري همان چيزي است
که اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) به عنوان فلسفه و سبک الهي زندگي بدان دعوت کرده
است (آل عمران، آيات 19 و 85؛ شوري، آيه 13)؛ زيرا اسلام به عنوان يک آيين الهي بر
محور و مدار فطرت است و همواره ميان احکام آن دو مطابقت است. (روم، آيه 30)
اما اينکه چرا در شرايع گوناگون اسلامي و
شيوه و سبک هاي مختلف آن در طول تاريخ بشريت، اختلافات و تفاوت هايي ميان آنها حتي
در برخي از اصول وجود دارد، بايد گفت که اين اختلافات به سبب تغييرات و تحريفاتي
است که در برخي از شرايع اسلامي رخ داده است به طوري که حتي خود متدينان به آن
شرايع، به آن اعتقاد و باور دارند. (بقره، آيه 75؛ نساء، آيه 46؛ مائده، آيات 13 و
41؛ حديد آيه 27)
بنابراين، اگر برخي تحريفات را کنار بگذاريم
مي توانيم به هماهنگي کامل شرايع گوناگون اسلامي با فطرت، اعتقاد داشته باشيم؛
چنان که خداوند، حنفيت را دين طبيعي بشر دانسته و مي فرمايد: فاقم وجهک للدين
حنيفا فطره الله التي فطر الناس عليها لاتبديل لخلق الله ذلک الدين القيم و لکن
اکثر الناس لايعلمون؛ روي خود را براي دين راستين پايدار بساز، اين دين راستين
همان خلقت و فطرت الهي است مردم را بر مبناي آن آفريده است، براي سنت خلقت خداوندي
تبديلي نيست، اين است که دين محکم و با ارزش، ولي اکثر مردم نمي دانند. (روم، آيه
30)
از همين رو پيامبر(ص) نيز مي فرمايد: کل
مولود يولد علي الفطره، و انما ابواه يهودانه و ينصرانه؛ هر مولودي بر فطرت
(توحيد) زاده مي شود و اين پدر و مادر او هستند که وي را يهودي و نصراني بار مي
آورند. (شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 114)
امام باقر0ع) در تفسير حنيف و حنفاء الله مي
فرمايد: هي الفطره التي فطر الناس عليها، فطر الله الخلق علي معرفته؛ مراد فطرتي
است که خداوند مردم را بر آن سرشته است؛ خداوند خلق را با سرشت خداشناسي آفريده
است. (بحارالانوار، ج 3، ص 279، حديث 12)
بر همين اساس بايد گفت همه آنچه در قالب ارزش
ها و فضايل اخلاقي قرار مي گيرد، جزو فطرت بشر است و انسان ها به طور فطري و بر
اساس دين حنيف فطرت مطابق با اسلام حقيقي جامع از آدم(ع) تا خاتم(ص) بدان گرايش
دارند.
البته برخي از اصول ارزشي و فضايل اخلاقي،
جلوه مهم تر و ارزشي تري دارد؛ زيرا مي توان گفت که اين امور امهات ديگر فضايل
بشري هستند و کسي که اين فضايل را دارا باشد به طور طبيعي مي تواند حافظ فضايل
ديگر اخلاقي باشد و ارزش ها و هنجارهاي کوچک ديگر را که زير شاخه هاي آنها به حساب
مي آيند را مراعات کند.
امام محمدباقر(ع) برخي از اين فضايل که مادر
فضايل اخلاقي ديگر است را سه امر دانسته و مي فرمايد: ثلاث لم يجعل الله (عزوجل)
لاحد فيهن رخصه: اداء الامانه الي البر و الفاجر؛ والوفاء بالعهد للبر و الفاجر و
بر الوالدين برين کانا او فاجرين؛ در سه چيز خداوند متعال به احدي اجازه ترک آنها
را نداده است: 1- اداي امانت به مردم نيکوکار و فاسق 2- وفاي به عهد و پيمان نسبت
به نيکوکار و فاسق 3- نيکي به پدر و مادر، نيکوکار باشند يا فاسق و لاابالي.
(بحارالانوار، ج74، ص 56)
ادای امانت:
امانت، ضد خيانت و به معناي راستي، وديعه و هر
چيزي است که براي نگاهداشتن به کسي سپارند. (لغت نامه دهخدا) خداوند در آيه 27
سوره انفال خيانت در امانت با آگاهي از امانت بودن آن را حرام دانسته و در آيه283
سوره بقره و 58 سوره نساء بر وجوب رد امانت به صاحب آن بي توجه به دين و مذهب و
رنگ و نژاد و خرد و کلان تاکيد کرده است.
از
نظر قرآن امانتداري از امور ارجمند و ارزشي در نزد خداست (آل عمران، آيات 75 و 76)
و حتي امانتداري ملاکي براي ارزشيابي افراد دانسته شده است (همان) خداوند در همين
آيات امانتداري را از مصاديق وفاي به عهد مي داند و در آيه 55 سوره يوسف اصلي مهم
در واگذاري مسئوليت ها به اشخاص معرفي مي کند و در آيه 26 سوره قصص نيز از ملاک
هاي استخدام اجير و به کارگيري افراد بيان مي کند. از آيات 54 و 56 يوسف برمي آيد
که امانتداري، ملاک قرار گرفتن در زمره نيکوکاران و محسنان است.
از نظر آموزه هاي قرآني خيانت در امانت از هر
کسي و نسبت به هر شخصي حرام و نارواست و خداوند در آيه 283 سوره بقره و 161 سوره
آل عمران و 27 سوره انفال به خيانت در امانت هشدار داده و از آن نهي کرده است.
البته برخي از اهل کتاب که خود را اهل دين
الهي مي دانند خيانت را نسبت به برخي ديگر جايز مي دانند و آن را به عنوان حکم
الله معرفي مي کنند، در حالي که چنين نسبت و تجويزي کذب محض و افترا به خداست. (آل
عمران، آيه 75)
از آيه 161 سوره آل عمران به دست مي آيد که
خيانت در امانت مايه رسوايي و کيفر در قيامت خواهد بود و از آيات 72 و 73 سوره
احزاب نيز به دست مي آيد که گرفتاري به عذاب الهي، فرجام بد کيفر خيانت منافقان و
مشرکان در امانت هاي الهي است.
به هر حال، با نگاهي به سير و سلوک اقوام
گوناگون نيز مي توان دريافت که همه انسان هاي داراي فطرت سالم نسبت به امانتداري
حساسيت داشته و به خود و ديگران اجازه خيانت در امانت نمي دهند و آن را به عنوان
رفتاري زشت دانسته و از آن پرهيز مي کنند.
اميرمومنان علي(ع) در سفارش خود به کميل بن
زياد مي فرمايد: اي کميل بدان که ما در ترک امانت نسبت به هيچ کس مجاز نيستيم. پس
هر کسي از ما روايت جواز و رخصت در خيانت و ترک امانت کرده به تحقيق که گناه کرده
و کيفرش آتش دوزخ است نسبت به کذبي که گفته است. سوگند مي خورم که از پيامبر
خدا(ص) پيش از وفات و رحلتش شنيدم که سه بار فرمود: اي اباالحسن! امانت را در کوچک
و بزرگ به نيکوکار و بدکار ادا کن حتي اگر نخ و سوزن باشد. (تحف العقول، ص 175)
اداي امانت از نظر اسلام بسيار مهم است. حتي
اگر چيز ارزان قيمتي نزد انسان امانت باشد، بايد در حفظ آن بکوشد و به صاحبش
برگرداند خواه، آن شخص مومن باشد و خواه فاجر و حتي کافر. لکن بايد دانست که امانت
تنها امانت مالي نيست، بلکه وظيفه اي که به دوش ما است و يا اسرار و سخن ديگران که
نزد ما است همه امانت است و بايد از آن نگهداري کرد.
وفای به
عهد:
از
ديگر خصلت هاي فطري و جهاني بشر مي توان به وفاي به عهد و پيمان اشاره کرد.
عهد در لغت، حفظ و نگهداري چيزي و مراعات آن
در همه احوال است. (مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ص 591، واژه «عهد») در
آيات قرآن هم از عهد انسان با انسان و نيز از عهد انسان با خدا سخن به ميان آمده
است.
انسان مي بايست به هر عهدي که بسته وفا کند و
عهدشکن و پيمان شکن نباشد. خداوند وفاي به عهد را به مومنان فرمان داده و آن را
صفت اهل ايمان دانسته است. (بقره، آيه 177)
خداوند در آيه 34 سوره اسراء مي فرمايد: و
اوفوا بالعهد ان العهد کان مسولا، به عهد و پيمان وفا کنيد. که عهد از چيزهايي است
که از آن سوال مي شود. در آيه 15 سوره احزاب نيز همين مطلب تاکيد و تکرار شده تا
مردم نسبت به اهميت و ارزش عهد توجه و اهتمام پيدا کنند.
از آيه 92 سوره نحل برمي آيد که سوگند و
پيمان با ديگران، زمينه آزمايش الهي براي انسان است و انسان بايد مواظب باشد تا از
اين آزمون هاي الهي سربلند بيرون آيد.
آيات بسياري از جمله آيات 27 و 40 و 63 و 83
و 84 و 93 و 177 سوره بقره و 77 و 81 و 82 سوره آل عمران و مانند آنها بر وجوب
پايبندي انسان به عهد و پيمان هاي مقرر بين خود و خداوند تاکيد مي کند؛ چنانکه نقض
عهد نسبت به هر کسي و هر چيزي را ناروا و حرام دانسته و عذاب و خشم الهي را وعده
داده و بدان تهديد کرده است. (بقره، آيات 83 تا 85، رعد، آيه 25؛ آل عمران، آيه
77)
رسول اکرم(ص) در اهميت وفاي عهد مي فرمايد:
لادين لمن لاعهد له؛ آن کس که وفاي به عهد و پيمان نکند، دين ندارد (بحارالانوار،
ج 75، ص 96)
همچنين مي فرمايد: ما کان يومن بالله من لم
يرع عهوده و ذممه؛ ايمان به خدا و روز قيامت ندارد کسي که مراعات عهد و ذمه ديگران
نمي کند. (اصول کافي، ج 2، ص364)
حضرت علي(ع) نيز مي فرمايد: لاتعتمد علي موده
من لايوفي بعهده؛ بر دوستي کسي که به عهد و پيمان خود وفا نمي کند اعتماد مکن!
(غررالحکم، ص 324)
و نيز مي فرمايد: سريع ترين چيزها به کيفر
مرد آن است که با او پيمان بندي و قصدت وفاي به آن باشد و او قصد خيانت به تو را
داشته باشد. (غرر الحکم، ص 197)
به مالک اشتر نيز مي فرمايد: (اي مالک) اگر
بين خود و دشمنت پيماني بستي و يا پيمان و پناه دادن را به او دادي، جامه وفا را
بر عهد خويش بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و براي حفظ آنها سينه خود را سپر
قرار بده.
(اي مالک) هيچ گاه به عهد و پيمانت خيانت نکن
و پيمان شکني ننما و دشمنت را فريب مده، زيرا غير از نادان و شقي کسي گستاخي بر
خداوند روا نمي دهد (چون عهدشکني، گستاخي بر خداوند است). خداوند عهدي را که به
نام او منعقد مي شود از روي رحمت، مايه آسايش بندگان قرار داده و حريم امني است که
در سايه نيروي آن، سکونت و آرامش پيدا مي کند و با سرعت به سوي آن پناه مي برند.
(نهج البلاغه، نامه 53)
برَ و
نيکی به والدين:
از
ديگر خصلت ها و ارزش ها و هنجارهاي جهاني بشر که براساس فطرت است نيکي به والدين
مي باشد. در همه امت ها و ملت ها و نژادها و قاره هاي جهاني اين خصلت را مي توان
شناسايي کرد و در همه جا محبت و نيکي و احسان به والدين را مشاهده نمود.
در آيات قرآن نسبت به نيکي به والدين بسيار
سفارش شده از جمله در آيه 83 سوره بقره و 36 سوره نساء و 151 سوره انعام و 23 سوره
اسراء آمده که خداوند امت هاي شرايع ديگر چون يهوديان و نصاري را به نيکي به
والدين پس از سفارش به توحيد در عبادت، سفارش کرده است.
انسان مي بايست رفتاري بسيار نيک با والدين
داشته باشد و کاري نکند که خشم و عقوق آنان را به دنبال بياورد؛ زيرا خشم آنان خشم
خداوند را نيز به دنبال داشته و برکت را از مال و عمر انسان مي برد و انسان را
گرفتار مصيبت ها و عذاب هاي سخت دنيوي و اخروي مي کند. انسان بايد کاري نکند که دل
آنها بشکند به ويژه در زماني که ناتوان و پير هستند و درخواست هاي بسياري دارند که
گاه انسان را خسته مي کند و در زمان خستگي نبايد اف بر زبان برانند که موجب رنجش
خاطر آنان شوند.
پيامبر(ص) مي فرمايد: کن بارا و اقتصر علي
الجنه و ان کنت عاقا فاقتصر علي النار؛ نسبت به پدر و مادر نيکوکار باش تا پاداش
تو بهشت باشد ولي اگر عاق آنها شوي جهنمي خواهي بود. (اصول کافي، ج 2، ص 348)
در روايت است: مردي از پيامبر خدا(ص) سوال
کرد: حق پدر بر فرزند چيست؟ حضرت فرمود: 1- او را با نام صدا نکند 2- در راه رفتن
از او جلو نيفتد. 3- قبل از او ننشيند. 4- کاري انجام ندهد که مردم پدرش را فحش
بدهند. (بحار الانوار، ج 74، ص 45)
اميرمومنان علي(ع) نيز مي فرمايد: من احزن
والديه فقد عقهما؛ کسي که پدر و مادر خويش را غمگين سازد عاق والدين شده است.
(بحارالانوار، ج 74، ص 64)
امام هادي(ع) نيز مي فرمايد: نافرماني (فرزند
از پدر و مادر) مصيبت مصيبت ناديدگان است. (مستدرک، ج 15، ص 194؛ بحار الانوار، ج
75، ص 369، باب 28)
امام رضا(ع) مي فرمايد: بر الوالدين واجب، و
ان کانا مشرکين و لاطاعه لهما في معصيه الخالق؛ نيکي به پدر و مادر واجب و لازم
است اگر چه مشرک و کافر باشند، ولي در معصيت خدا نبايد اطاعتشان کرد.
(بحارالانوار، ج 74، ص 72)امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه دعاي 24، عبارات بسيار
لطيف و بلندي در عظمت مقام پدر و مادر و وظيفه فرزند در قبال آنها بيان کرده که
همگان را به تعمق و تامل در مضمون اين دعا دعوت مي کنيم.
سخن در اهميت احسان به پدر و مادر نه در حد
يک مقاله کوتاه بلکه نياز به فضايي در حد يک کتاب دارد که در اينجا به همين اندازه
بسنده مي شود.
نويسنده: خسرو امينی
روزنامه كيهان، شماره 21037 به تاريخ 30/1/94،
صفحه 6 (معارف)