30 اردیبهشت 1397, 11:53
آیا شادی از نظر اسلام امری مطلوب است یا نامطلوب؟ در پاسخ باید بگوییم هر نوع شادی که در جهت کمال معنوی باشد مطلوب است. اگر شما بخواهید کسی را که آن قدر روحش تعالی پیدا کرده که جز با مناجات خدا و سرساییدن به آستان الهی شاد نمیشود شاد کنید، مسلّماً باید زمینهای را فراهم کنید که او بتواند به عبادتش بپردازد. امام سجاد (علیه السلام) در یکی از مناجاتهایش میفرمایند: «وَ اسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّة بِغَیرِ اُنْسِکَ ؛ از هر لذتی که از غیر اُنس با تو بردم استغفار میکنم، هر سروری که جز از لقای تو حاصل شود، برای من گناه است، از چنین شادمانی به تو پناه میبرم».(92) کسانی آنچنان اوج پیدا میکنند که جز در اثر اُنس با خدا و مناجات با او و نهایتاً لقای الهی به چیزی شاد نمیشوند، اگر انسان بخواهد چنین کسانی را شاد نماید، باید کاری کند که مزاحمتها و موانع راهشان برداشته شود و آنها در این مسیر پیشرفت کنند. چنین شادیی است که ارزش مطلق دارد؛ زیرا شاد کردن چنین مومنی برای رسیدن به مقصد خود، هیچ قید و شرطی ندارد. چون اینها جز از راه مشروع شاد نمیشوند، شادیشان هم به عبادت خدا و انس با خدا است و همیشه این شادی مطلوب است. اما شادیهای دیگر، ممکن است شادی دنیوی باشد، اما کمک کند به اینکه انسان در جهت تکامل معنوی پیشرفت کند یا لااقل مبتلا به گناه نشود، مثل شادی دنیوی که دو همسر در محیط خانواده با یکدیگر دارند. این نوع شادی مستقیماً ارتباط با خدا و قیامت ندارد، التذاذی است که دو همسر در محیط خانواده از یکدیگر میبرند، اما اگر با قصد قربت انجام شود، میتواند عبادت باشد. اگر هم قصد قربت در کار نباشد، دستکم مانع از ابتلای به معصیت است. البته این هم مرتبهای از عبادت است؛ زیرا برای جلوگیری از ابتلای به معصیت صورت گرفته است. شادیهای دنیوی که مومنان در زندگی خودشان دارند به این منظور است که برای انجام عبادات و وظایفشان نشاطی داشته باشند. مزاح مخصوصاً در سفر در حدی که افراط نشود و موجب لغو و اتلاف وقت نگردد و همچنین تمسخر، توهین و اذیت دیگران را به دنبال نداشته باشد مطلوب است، تا جایی که از مستحبات بوده و در اسلام بر آن تاکید شده است. این یک شادی دنیوی است که موجب جلوگیری از ملال، افسردگی و خستگی است و به علاوه، از چیزهایی است که مانع از انجام وظایف بعدی نمی شود. فراهم کردن وسایل چنین شادی برای دیگران و نیز شاد شدن خود انسان هم در این حد عیبی ندارد و مطلوب است.به هر حال، ملاکْ شاد کردن مومن است و مومن از آن جهتی که مومن است هیچ گاه به گناه شاد نمی شود؛ شادی او یا مستقیماً در ارتباط با خدا است و یا برای تکامل معنوی و انجام وظایف و یا دستکم برای جلوگیری از گناه میباشد. البته مراتب ایمان افراد با یکدیگر متفاوت است، طبیعتاً شاد کردن افراد هم فرق میکند و این مسئله منحصر به افراد بالغ نبوده بلکه شامل کودکان نیز میباشد. شاد کردن مومنی هم که هنوز در سن طفولیت است و تازه به تکلیف رسیده ثواب دارد. شادکردن او در همان حدی است که او میفهمد. اگر شما بخواهید وسایل شادی را در حد کسانی که در اوج معرفت هستند برای یک کودک فراهم کنید، او اصلادرک نمی کند و هیچ وقت با آنها شاد نمی شود. در هر حال، بیرون آوردن این مومن از افسردگی مطلوب است؛ زیرا افسردگی برایش ضرر دارد. البته از بین بردن حزنی که برای خدا بوده و منجر به موفقیت بیشتر فرد در انجام وظایف خویش میگردد، مطلوب نیست؛ مثلاً ما نباید کسی را که در مجلس عزای سیدالشهد(ع) مشغول گریه است، برای اینکه شاد بشود به خنده بیندازیم؛ زیرا این مجلس اصلابرای گریه کردن و برای غمگین بودن است. اینجا جای شاد کردن نیست، اینجا جایی است که گریه کردن و غمگین بودن مطلوب است. یا همین طور درخصوص فردی که در نیمه شب با خدا راز و نیاز میکند و اشکش جاری شده و در حالت حزن قرار دارد! البته باید توجه داشته باشیم که برخی ممکن است به اتکای اطلاق این گونه روایات، خواسته های نفسانی خود را ارضا کنند. انسان هایی که میخواهند خوش گذرانی و بذله گویی کنند، بخندند و بخندانند و...، استدلال میکنند به اینکه ادخال سرور به مومن ثواب دارد! حال آنکه هر ادخال سروری ثواب ندارد. اگر ادخال سرور در جهت تکامل باشد و لااقل موجب شود که موانع عبادت و تکامل شخص برطرف گردد و در راه انجام وظایفش نشاطی پیدا کند، میتواند مطلوب باشد، چه خود انسان وسایل آن را فراهم کند، چه دیگران به این شادی کمک کنند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان