شهادت بهشتى ملت را آگاه کرد

گفتگو با دکتر علیرضا اسلامی فرزند شهید محمدصادق اسلامى از شهداى هفتم تیر

از شهید بهشتى مى‌توان به‌عنوان شخصیتى بى‌نظیر درمهندسى انقلاب یاد کرد. این شهید والامقام جواب بسیارى از سوال‌ها در خصوص نحوه اداره حکومت اسلامى را بیش از انقلاب در اختیار داشت که ما امروز هنوز به جواب این سوال‌ها نیاز داریم. شهادت مظلومانه شهداى هفتم تیر همانند حادثه عاشورا که سبب احیاى اسلام ناب شد انقلاب اسلامى را احیا کرد. در حادثه هفتم تیر استکبار شخصیت‌هایى را به شهادت رساند که استکبار جهانى مى‌خواست با شهید کردن آنها نظام مردمى و اسلامى ایران از بین برود.
برخلاف امیال شیطانى دشمنان فکر و تحلیل آنان درست از آب درنیامد بلکه با شهادت شهداى هفتم تیر، انقلابى دیگر به وجود آمد و تحول عظیمى در افکار واندیشه مردم ایجاد و انقلاب اسلامى تثبیت شد. در گفتگو با علیرضا اسلامى فرزند شهید محمدصادق اسلامى از شهداى هفتم تیر به بررسى این واقعه پرداختیم.
مطالعه حادثه 7 تیر که براى انقلاب ما یک حادثه تلخ و تکان‌دهنده بود مستلزم چه پیش‌نیازهایى است و چگونه مى‌توان به شناختى صحیح از این حادثه دست پیدا کرد؟
بررسى حادثه 7 تیر نیازمند یک کار مطالعاتى است. بنده تحقیقى در این زمینه انجام داده‌ام و تحولات آن روزها را مورد بررسى قرار داده‌ام. ما براى اینکه بتوانیم حادثه 7 تیر را به خوبى کالبدشکافى و مطالعه کنیم مى‌بایست تحولات قبل از جریان 7 تیر را مورد بررسى قرار دهیم. ما باید بدانیم که قانون اساسى چگونه تدوین شد، مجلس چگونه شکل گرفت و ریاست جمهورى چگونه انتخاب شد و همچنین بدانیم گروه‌هاى مارکسیستى و حزب توده و مجاهدین خلق فعال بودند و توجه داشته باشیم که سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شده، عراق با حمایت آمریکا و استکبار جهانى به ایران حمله کرده، امام عارضه قلبى پیدا کرده‌اند و یک فضاى مطبوعاتى سنگین بر کشور سایه افکنده بود. بنى‌صدر در 14 اسفند 59 سخنرانى در زمین چمن دانشگاه تهران داشته و قبل از آن در روز عاشورا در میدان شهدا سخنرانى کرده و از سوى دیگر بحث انقلاب فرهنگى در دانشگاه‌ها مطرح است. اگر ما با این شرایط کاملا آشنا باشیم بهتر مى‌توانیم حادثه 7 تیر را موردبررسى قرار دهیم. در تاریخ 28 شهریور مجاهدین خلق وارد فاز نظامى مى‌شوند و اطلاعیه‌اى بر همین اساس صادر مى‌کنند. در 30 شهریور تظاهراتى را به راه مى‌اندازند و به مردم حمله مى‌کنند و به اموال عمومى آسیب وارد مى‌کنند. در 31 شهریور مردم راهپیمایى به سمت مجلس برپا مى‌کنند و لایحه عدم کفایت سیاسى بنى‌صدر راى مى‌آورد و حضرت امام(ره) ابتدا در 21 شهریور وى را از فرماندهى قوا عزل مى‌کند و بعد مجلس او را فاقد کفایت سیاسى براى ادامه کار در مسند ریاست جمهورى اعلام مى‌کند. پس از اینکه بنى‌صدر از ریاست جمهورى برکنار شد، شوراى ریاست جمهورى دردوم تیر تشکیل مى‌شود. ترورهاى متعددى هم گروهک فرقان در کشور انجام داده بود و تعدادى از آنها هم دستگیر شدند و آیت‌الله خامنه‌اى را در تاریخ 6 تیر ترور مى‌کنند. وقتى این تحولات را مطالعه مى‌کنیم مى‌بینیم که شرایط قبل از 7 تیر یک شرایط بحرانى بوده و در همین شرایط است که فاجعه 7 تیر رخ مى‌دهد.
باتوجه به این شرایط بحرانى که در کشور ما وجود داشت چگونه انقلاب توانست در دل آن زنده بیرون بیاید و به حیات خود ادامه دهد. قطعا مدیریت بحران حضرت امام(ره) در این زمینه بیش از دیگران موثر بوده است. تحلیل شما از مدیریت بحران امام(ره)‌در آن شرایط چیست؟
در خصوص موضوع بحران اندیشمندان بسیارى سخن گفته‌اند و مولفه‌هاى آن را بر شمرده‌اند. دشمنان انقلاب تصور مى‌کردند که اگر بتوانند مسئولین ارشد انقلاب را ترور کنند مى‌توانند انقلاب را زمینگیر کنند ومسیر آن را منحرف کرده و منویات خود را به اجرا بگذارند چرا که آنان در نظریات بحران به این نتیجه رسیده بودند که اگر مسئولین عالى‌رتبه یک نظام از بین بروند، آن نظام از بین خواهد رفت یا هویت خود را از دست خواهد داد. اما آنان در محاسبات خود دو چیز را فراموش کرده بودند یکى عمق نفوذ رهبرى حضرت امام(ره) در مردم و دیگرى اینکه مسلمان و مومن ایران ولایتمدار هستند و اگر به ماهیت مجاهدین خلق پى ببرند قطعا علیه آنان وارد عمل خواهند شد. درست است که آنان نیروهاى ارشد نظام را ترور کردند و به شهادت رساندند اما نمى‌دانستند که انقلاب اسلامى به شخصیت‌ها متکى نبود که بخواهد با رفتن آنها سرنگون شود. سران انقلاب از دل مردم بیرون آمده بودند و چون از این خصلت مردمى بودن برخوردار بودند حضرت امام(ره) سریع خلاء آنها را با نیروهاى دیگر که از دل مردم برآمده بودند جایگزین کرد. تعابیرى که امام(ره) در این خصوص به کار برده‌اند خیلى جالب است. ایشان مى‌فرمایند ملت که براى اقامه عدل اسلامى و ایجاد احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادى قیام نموده خود را براى شهادت و شهید دادن آماده نموده و به خود باکى راه نمى‌دهد تا دست ابرقدرت‌ها از آستین مشتى جنایتکار حرفه‌اى بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت برسانند، مگر شهادت ارثى نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد مى‌دانستند و در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسدارى مى‌کردند به ملت شهیدپرور ما رسیده، مگر عزت و شرف و ارزش‌هاى اسلامى گوهرهاى گرانبهایى نیستند که اسلام صالح به ما داده و امام با این بینش انقلاب را هدایت مى‌کردند و آن بحران‌هاى بزرگ را مدیریت کردند. دوم اینکه امام(ره) بلافاصله مسئولین شهید شده را جایگزین کردند و سوم اینکه ایشان روال کار را متوقف نکردند. اگر ما روزنامه‌هاى خارجى آن زمان را مطالعه کنیم، مى‌بینیم که اینها کار انقلاب را تمام شده مى‌دانستند. با اتفاقاتى که آن روز افتاده بود احساس مى‌شد که یک کودتایى در شرف وقوع است. از طرف دیگر ما با فقدان وجود نیروهاى نظامى وانتظامى مواجه بودیم. لذا از دید آنها چون نظام جمهورى اسلامى دیگر ساختارهاى معمولى یک نظام را ندارد، بزودى از هم خواهد پاشید. شما به فقدان نیروهاى ارشد نظام هجوم همه‌جانبه ارتش بعث عراق، دو میلیون آواره، تعطیلى دانشگاه‌ها به علت انقلاب فرهنگی، تجزیه‌طلبى وادعا‌هاى خودمختارى در برخى نقاط کشور، اخلال در دستگاه‌هاى اجرایى را هم اضافه کنید. فرار بنى‌صدر، مسئله آقاى شریعتمداری، تسخیر لانه جاسوسی، کودتاى نوژه، کوتاى قطب‌زاده هم دلیلى بر وجود بحران در کشور است.
بنى‌صدر پس از خلع شدن از ریاست جمهورى تا چه زمانى در ایران بود و چگونه فعالیت مى‌کرد؟ارتباط او با مجاهدین خلق از چه زمانى شروع شده بود؟
بنى‌صدر تا 7 مرداد در کشور بود اما رئیس جمهور نبود و به صورت اپوزیسیون فعالیت مى‌کرد. او روابطى با مجاهدین خلق داشت. مجاهدین هم از زمانى که وارد فاز نظامى شد فعالیت‌هایش به صورت زیرزمینى انجام مى‌شد اینها ملاقات‌هاى متعددى با یکدیگر داشتند. بنى‌صدر کسى بود که در زمان ریاست جمهورى‌اش دستور داده بود به مجاهدین خلق اسلحه بدهند که امام در جلسه‌اى از بنى‌صدر مى‌پرسند که چرا اینها را مسلح کرده‌اید و او مى‌گوید که براى حفاظت خودشان این کار را کردم. ما آن زمان در دادستانى بودیم و در فرودگاه مهرآباد محموله‌اى را کشف کردیم که چهار جعبه اسلحه کلاشینکف بود و بعد متوجه شدیم که اینها براى بنى‌صدر بوده است. یک چمدان هم سلاح کمرى گرفتیم و تعدادى صداخفه‌کن که تحت پوشش گارد ریاست جمهورى وارد شده بود اما ما آنها را مصادره کردیم. نکته دیگر اینکه دختر بنى‌صدر یعنى فیروزه به ازدواج با مسعودرجوى درآمده است و لذا بین این دو یک نسبت فامیلى هم برقرار شده بود. در لانه جاسوسى هم اسنادى به دست آمد که حاکى از ارتباط بنى‌صدر با آمریکایى‌ها بود.
پس از حادثه هفتم تیر، عامل حادثه چگونه شناسایى شد؟
ما آن زمان سیستم اطلاعاتى قوى نداشتیم و اطلاعات خیلى کم بود. دوستان ما در حزب جمهورى اسلامى پس از آن واقعه متوجه مى‌شوند که یکى از اعضاى حزب به نام محمدرضا کلاهى نیست و در لحظه واقعه هم در درون ساختمان حزب نبوده و به بهانه خرید بستنى از ساختمان خارج شده؛ به او مشکوک شدند. پس از چند روز در روزنامه‌هاى آن زمان این موضوع اعلام شد اما زمانى بود که دیگر کلاهى از کشور خارج شده بود.
رهبر معظم انقلاب در سال 83 ملاقاتى با خانواده شهداى هفتم تیر و مسئولان قوه قضائیه داشتند و بیانات زیبایى را ارائه کردند. ایشان فرمودند که شهادت آیت‌الله بهشتى و حادثه هفت تیر سند مظلومیت جمهورى اسلامى است. به نظر شما چگونه این حادثه مظلومیت نظام را مى‌رساند؟
اگر شما نظام‌هاى سیاسى دنیا را بررسى کنید، مشخص است کسى که در راس قدرت است به مخالفش اجازه بروز و ظهورنمى‌دهد مگر در حدکم. درحالى که آن زمان در جمهورى اسلامى مخالفین نظام و امام علنا در صحنه بودند. نشانه آن مناظره‌هایى است که شهید بهشتى با اعضاى حزب توده، گروه‌هاى چپ و حتى منافقین داشتند. منافقین در نظام جمهورى اسلامى دست به اسلحه بردند و علیه نظام عملیات نظامى انجام دادند، آنها در شهرها تظاهرات کردند، عده‌اى را به شهادت رساندند و دیگر اینکه سلاح به کشور وارد کردند، حتى در بدنه نظام هم نفوذ کرده بودند و وقتى شهید قدوسى به دادستانى آمد مجبور شد کار را از صفر شروع کند.اوج مظلومیت جمهورى اسلامى همین جاست که این نظام چه از لحاظ سخت‌افزارى و چه نرم‌افزارى تحت فشار بود. در درون نظام جمهورى اسلامى منافقین علیه نظام توطئه مى‌کردند و عزیزترین فرزندان انقلاب را به خاک و خون کشیدند. در مقابل کسى مثل شهید بهشتى قرار دارد و با اینکه رئیس قوه قضائیه است اما حتى یک کلمه به اینها جواب نمى‌دهد و علیه آنها اقدام نمى‌کند.
آیا خاطره‌اى از مظلومیت شهید بهشتى دارید؟
من یادم هست یک روز شهید بهشتى را براى سخنرانى به دانشگاه تهران دعوت کرده بودند. وقتى که ایشان از اتومبیل پیاده شدند دور او حلقه زدند و شعار مى‌دادند مى گفتند مرگ بر سازشکار، مرگ بر راسپوتین. حال شما ببینید در یک محیط علمى دانشجویان کشور که باید در راس حرکت انقلابى ملت قرار داشته باشند با رئیس قوه قضائیه این انقلاب و کسى که خون‌دلهاى زیادى براى انقلاب خورده بود چگونه رفتار مى‌کردند.
اثرگذارى حادثه هفتم تیر بر تحولات بعد از خودش چه بود؟ پس از این حادثه مجاهدین خلق چه وضعیتى پیدا کردند؟
اینکه مجاهدین خلق از هم پاشیده شدند و ازصحنه انقلاب حذف شدند و ملت آنها را کنار زد اثرات خون همین شهیدان بود. شهادت کسانى همچون شهیدبهشتى به آگاهى ملت منجر شد و ملت به ماهیت این گروهک منافق پى برد. همین مردمى که به بهشتى بدبین بودند و مى‌گفتند “بهشتی، بهشتى طالقانى را تو کشتى یا مى‌گفتند قدرت‌طلب، انحصارطلب یا سازشکار، فرداى شهادت بهشتى بر سر و سینه مى‌زدند. پس از این واقعه پرونده مجاهدین در کشور بسته شد. برکت این خون، فرار و رسوایى آنها را به همراه داشت. اگر آنها در این مملکت جایگاهى داشتند که فرار نمى‌کردند. اگر بنى‌صدر در این کشور 11 میلیون راى و حامى داشت هرگز فرار نمى‌کرد.
کمى در خصوص ویژگى‌هاى شخصیتى آیت‌الله بهشتى و مرحوم شهید اسلامى بگویید. به نظر شما چه شد که این بزرگواران به مقام والاى شهادت نایل شدند؟
شهید بهشتى از روحیه تشکیلاتى فوق‌العاده‌اى برخوردار بودند و از سال 42 وارد کارهاى تشکیلاتى در ابعاد مختلف مى‌شود. در خارج از کشورهم که بودند این روحیه تشکیلاتى را حفظ کردند و نقش موثرى در انسجام انجمن‌هاى اسلامى خارج کشور داشتند. بعد که به کشور باز مى‌گردند به این شیوه عمل مى‌کنند و پس از انقلاب هم حزب جمهورى اسلامى را بنیان مى‌نهند. نظم وانضباط ایشان فوق‌العاده است. شهید اسلامى هم مانند سایر شهدا از یکسرى ویژگى‌هاى برجسته‌اى برخوردار بودند. ایشان با فرزندان خود همچون دوست برخورد مى‌کرد. گاهى ایشان در نماز به فرزندان خود اقتدا مى‌کرد. او از یک روحیه تواضع خاصى برخوردار بود. گاهى در مسائل مهم با فرزندان خود مشورت مى‌کرد. ساده‌زیستى و بى‌تکلفى در زندگى ویژگى دیگر وى بود. او هرگز از مسئولیت‌هایى که بر عهده داشت سوءاستفاده نکرد و از امکاناتى که در اختیارش بود استفاده شخصى نکرد و حساسیت خاصى به بیت‌المال داشت. شهیداسلامى اهل انفاق بود و نیمى از درآمدى که کسب مى‌کرد در راه خدا انفاق مى‌کرد. او نیز مانند شهید بهشتى فردى کاملا تشکیلاتى و مبارز بود و سال‌ها قبل از انقلاب وارد مبارزات سیاسى با رژیم طاغوت شده بود و در گروه‌هاى مختلف مبارزاتى حضور داشت و تمام عمر خود را به طرق مختلف در حال مبارزه با طاغوت گذراند. در عین حال او از یک روحیه عاطفى عجیبى برخوردار بود و از دیدن مشکلات و گرفتارى‌هاى مردم به شدت متاثر مى‌شد. همه این ویژگى‌ها و بسیارى ویژگى‌هاى دیگر باعث شده تا کسانى همچون شهید اسلامى به این درجات برسند و امروز براى ما به‌عنوان یک الگو مطرح باشند. به نظر من قدر بسیارى از شهداى ما بخصوص شهداى 7 تیر هنوز ناشناخته است.

منبع : روزنامه رسالت

نظر شما

اطلاعات شما(اختیاری)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

باغ خسروشاهی

دوگانه نهضت و نظام

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

نسبت های چهارگانه (نسب اربع)

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

سایت های پژوهشکده باقرالعلوم

پر بازدیدترین ها