دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

صبر

صبر هم جزء خصائص اخلاقیی است که در عصر اخیر به آن ایراد گرفته‌اند.
صبر
صبر
نویسنده: استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری

صبر هم جزء خصائص اخلاقیی است که در عصر اخیر به آن ایراد گرفته‌اند. قضیه همانى است که اول آن را به گونه‌اى که دل خودشان بخواهد تفسیر می‌کنند، بعد که مطابق میل خودشان تفسیر کردند شروع می‌کنند به کوبیدن. گفت: «خود می‌کُشى اى حافظ، خود تعزیه می‌خوانى»؛ خودش می‌کشد خودش هم تعزیه‌اش را می‌خواند. اگرچه این مثل کمى رکیک است اما واقعا صادق است بر کسانى که به این مسائل حمله می‌کنند.

داستان حجت‌الاسلام و مرد قدرت طلب

مرحوم آیت‌الله حجت رحمه‌الله علیه می‌گفت که در اصفهان مرحوم سید محمد باقر حجت‌الاسلام ـ که واقعا یک ملاى درجه اول و مرد با تقوایى بود ـ در حومه جنوب فوق‌العاده مقتدر شد. علت اقتدار او این بود که حد جارى می‌کرد. گویا این امر یک احتیاجى در مردم بود. او جزء مجتهدانى بود که معتقد بودند حدود را مجتهد باید جارى کند؛ یعنى واقعا معامله یک حکومت می‌کرد و عده زیادى از افرادى را که مستحق کشتن و قصاص بودند، کشت. مرد دکان‌دارى هم در اصفهان بود که او هم دلش می‌خواست که یک ملاى خیلى مهم و درجه اول باشد. سید محمدباقر روز به روز پیش می‌رفت و ترقى می‌کرد، او عقب مانده بود و ملایى بود که طُمطراقى داشت. روزى از محررها پرسید: «این سید چرا اینقدر ترقى می‌کند؟» گفتند: «علت ترقى کردنش این است که حد جارى می‌کند؛ این حد جارى کردن او را خیلى ترقى داده.» گفت: «خوب ما هم این کار را می‌کنیم.» بعد گفت: «بروید از خیابان یک کسى را بیاورید، ما بر او حد جارى کنیم.» گفتند: «آخر بى‌جهت که نمی‌‌شود حد جارى کرد.» گفت: «مانعى ندارد، بیاورید، اول وطى‌اش می‌کنیم بعد هم حدش می‌زنیم!»

حالا حساب این است؛ این آقایان مسائل را آن گونه که دل خودشان می‌خواهد [طرح می‌کنند و بعد به آن حمله می‌کنند،] اول وطى‌اش می‌کنند بعد هم حدش می‌زنند؛ طورى تفسیر می‌کنند که دل خودشان می‌خواهد، بعد هم شروع می‌کنند به چوب زدن و حمله کردن که: ببینید! دین چنین می‌گوید، دین می‌گوید صبر؛ صبر یعنى چه؟ یعنى در خانه‌ات بنشین، همین جور منتظر باش از آسمان چه می‌آید. صبر در لغت اینها یعنى انتظار کشیدن، دست روى دست گذاشتن!

معنى و اقسام صبر

در قرآن در حدود صد آیه داریم که در آن کلمه «صبر» آمده. از این صد آیه شاید در کمتر از یک ثلث آن کلمه صبر تفسیرش همراهش نیست. مثلا دارد الصابرین (صبرکنندگان)؛ اما از خود آیه نمی‌‌شود فهمید که منظور از صبر در آنجا چیست. ولى در بیش از دو ثلث آن خود آیه بدون اینکه احتیاج به تفسیرى از خارج داشته باشد، یعنى پس و پیش آیه، می‌فهماند که صبر معنایش انتظار کشیدن و دست روى دست گذاشتن نیست؛ صبر یعنى مقاومت؛ مقاومت در چه؟

قسمت زیادى از این آیات که صبر در آن آمده، مقاومت سربازى را می‌گوید. (آیاتش را بعد می‌خوانم.) اگر گفتند سرباز در میدان جنگ باید در مقابل دشمن صابر باشد این معنایش چیست؟ بدیهى است که یعنى ایستادگى داشته باشد. بعد آیه را می‌خوانم، ببینید معنى آیه این است که سرباز برود در خانه بنشیند، دستهایش را روى همدیگر بگذارد یا این است که در مقابل دشمن ایستادگى کند تا خداوند ظفر به او بدهد؟قسمتى از آیات، صبر مؤمنین است در مقابل آزارهایى که از دیگران می‌بینند، به معنى اینکه از میدان در نروند؛ این شکنجه‌ها را که می‌بینند دست از ایمان خودشان برندارند. اینجا چه باید گفت؟ گذشته از ایمان مذهبى، اگر کسى ایمان مسلکى و سیاسى و حزبى داشته باشد و در جامعه‌اى قرار گرفت که آن اجتماع او را به خاطر این عقیده‌اش رنج و شکنجه می‌دهد، آیا به او باید گفت در مقابل این شکنجه‌ها ایستادگى کن، یا باید گفت فورا از عقیده‌ات دست بردار، آن را رها کن برو ملحق شو به اجتماع؟!

قسمتى از آن آیات، صبر در مصیبت است. انسان در این دنیا معرض مصیبات است؛ پدرش می‌میرد، مادرش می‌میرد، فرزندش احیانا می‌میرد، زنش می‌میرد، به مالش صدمه‌اى می‌رسد. آیا خوب است انسان جزع کند یا خوب است که صابر و خویشتندار باشد؟ شما اگر یک نفر را دیدید که جوانش مرد و وقتى که به دیدن او رفتید دیدید این آدمى که جوانش را اینقدر دوست داشت الان دارد جزع و فزع می‌کند، غش می‌کند و بى‌حال می‌شود، این طور یک شخصیتى برایش قائل می‌شوید یا وقتى که دیدید این آدم در عین اینکه یک جوان بسیار عزیزش از دست رفته بر خودش مسلط است و جزع نمی‌‌کند، احیانا اشکى می‌ریزد، بعد حالت عادى به خودش می‌گیرد، مقاومت می‌کند و بر خودش تسلط دارد؛ مثل همین آقاى مزینى خودمان که واقعا وضع صبرش حیرت آور بود. با مجموع شرایط، آدم وقتى که در نظر می‌گیرد حیرت می‌کند؛ من که حیرت کردم. آیا این جور خوب است که انسان در مقابل مصائب بر خودش مسلط باشد و جزع نکند، یا مرتب بى‌تابى و جزع کند؟

عواطف زن و مرد

ما می‌بینیم اغلب مردها از زنها در این جهت تحملشان بیشتر است. معلوم نیست که عواطف زن در این جور مسائل بیشتر از مرد باشد. عواطف زن روست، یعنى زود به حرکت می‌آید. عواطف مرد عمیق‌تر است، دیر به حرکت در می‌آید، و الا این طور نیست که اگر میزان محبت را در نظر بگیرند، محبت پدر به فرزند کمتر از محبت مادر به فرزند است. مادر از باب اینکه خود خلقت، مادر را عهده‌دار پرستارى فرزند قرار داده، لازم است احساسات خیلى رویى داشته باشد تا زود به بچه برسد؛ یعنى بچه که مثلا شب گریه می‌کند، یک احساسات تند رویى باید باشد که تا صدایش بلند شد، فورا از خواب بیدار شود، از جا بپرد، برود سراغش و پستان به دهانش بگذارد مراقبتش کند؛ اما یک پدر که خیلى هم بچه‌اش را دوست دارد، ممکن است آن بچه یک ساعت گریه کند، او می‌خوابد می‌گوید حالا خودش کم کم خاموش می‌شود.

ابوى ما نقل می‌کردند که مردى بود می‌گفت بچه‌اى داشتیم که خیلى گریه می‌کرد. زنم بیچاره تا صبح نمی‌‌خوابید. آخر، یک شب گفت: «اى مرد! این تنها بچه من که نیست، بچه تو هم هست، تو هم کمى به من کمک کن.» گفتم: بسیار خوب. قرار شد بعد از این نصف شب من بچه را نگه دارم، نصف شب هم او نگه دارد. گفتم: نصف اول شب را تو نگهدارى کن. او نگهدارى کرد، بعد آمد من را از خواب بیدار کرد، گفت: حالا بلند شو تا من کمى بخوابم. گفتم: بسیار خوب. من رفتم آنجا و بعد بچه را گذاشتم و خوابیدم. مرتب صداى بچه بلند بود و گریه می‌کرد. زن بلند شد و گفت : اى مرد! چرا بچه را بغل نمی‌‌کنى؟! گفتم: تو چکار دارى؟ تو نصفه خودت را نگه داشتى، من نصفه خودم را می‌خواهم این جور باشد. بعد او دلش طاقت نیاورد، بیچاره باز بلند شد و بچه را نگهدارى کرد. عواطف زن این جور است؛ ولى عواطف مرد البته این جور نیست، این قدر تند و شدید و رو نیست؛ اما قطعا عمیق هست. اینها را ما به این حساب می‌گذاریم که شخصیت مرد قویتر است، یعنى مقاومتش در مقابل این احساسات قویتر و محکمتر است.

به هر حال وقتى ما آیات قرآن درباره صبر را می‌خوانیم، می‌بینیم در تمام اینها صبر یک مفهوم بسیار انسانى دارد. یک آیه ما در قرآن نداریم که مفهوم صبر در آن آیه انتظار یا دست روى دست گذاشتن یا تنبلى و یا لاقیدى باشد. زمانى در یکى از کتابهاى کوچک کسروى (شاید جزوه شیخ قربان از نجف می‌آید، از این طراز جزوه‌ها) مطلبى را خواندم که در آن به صبر حمله کرده بود که اینها به مردم دستور صبر می‌دهند. حالا عجیب این است که یک چیزى را مورد حمله قرار داده بود که جوابش همراهش بود و آن یک رباعى است در این دیوانى که منسوب به حضرت امیر است. معلوم نیست که شعر از حضرت امیر باشد یا نباشد، ولى به هر حال مضمون بسیار عالى است. این رباعى عربى را نقل کرده بود به عنوان انتقاد که ببینید اینها چه دستورها می‌دهند! من همان وقت حیرت کردم. نظامى هم مضمون این رباعى را به شعر درآورده است؛ می‌گوید:

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم‌اند بر اثر صبر، نوبت ظفر آید

این شعر فارسى به اندازه آن شعر عربى رسا نیست. حالا اگر شما باشید و همین شعر، از این چه می‌فهمید؟ این شعر فارسى بدآموزى است یا نیک‌آموزى؟ این که می‌گوید «صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم‌اند» آیا مقصودش از صبر یعنى حالت انتظار و دست روى دست گذاشتن و در خانه نشستن؟ می‌گوید آدم در خانه که بنشیند و همین طور منتظر باشد ظفر برایش می‌آید؟ یا این که می‌گوید صبر و ظفر، صبر و پیروزى دو دوست قدیم هستند؛ یعنى در میدان مبارزه صبر دوست ظفر است؛ در میدان مبارزه خیال نکن ظفر مفت به تو می‌رسد، باید صابر بود و ایستادگى داشت تا ظفر برسد. پس این بد آموزى در این شعر فارسى نیست. آن شعر عربى خیلى صریحتر بیان می‌کند :

انى وجدتُ و فى الایام تجربه للصبر عاقبه محموده الاثر

من یافتم این را و در روزگار تجربه‌هایى است (یعنى به تجربه یافته‌ام) که صبر عاقبت نیکى دارد.

و قل من جد فى امرٍ یطالبُهُ فاستصحب الصبر الا فاز بالظفر

کم اتفاق می‌افتد که کسى کارى را طلب کند و در آن کار کوشش کند و صبر را همراه خود داشته باشد، الا اینکه مظفر و پیروز می‌شود. این چگونه تعلیمى است؟ بدآموزى است؟ می‌گوید کارى را که طلب می‌کنى جدیت داشته باش، صبر را هم همراه جدیت داشته باش، مظفر می‌شوى. کسروى این شعر را نقل و به آن حمله کرده!

مقاله

نویسنده استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS