18 مرداد 1388, 0:0
كلمات كليدي : طعم كنسرسيوم،نفت
نویسنده:محمدباقر حشمتزاده
امروز اوپک کولهباری از تجربه و اطلاعات عمیقی را در این چهلوپنج سال عمر خود در اختیار دارد و لذا قادر است بهعنوان یک هماهنگکننده در قرن جدید نقشآفرینی کند و مطالعات اقتصادی هم نشان میدهد که این سازمان تا سه دهه آینده در تعیین الگوی مصرف انرژی نفت همچنان سهم ارزندهای خواهد داشت؛ چراکه حداقل چهل درصد مصرف انرژی جهان به نفت وابسته است. لذا همچنانکه مطالعات نیز نشان میدهد، تا چند دهه آتی نفت همچنان این نقش را خواهد داشت و امروز بااینکه روزانه هشتادمیلیون بشکه نفت در روز تولید و مصرف میشود، پیشبینی میشود که در چند دهه آتی این میزان به رقمی در حدود بین صدوبیست تا صدوچهلمیلیون بشکه برسد و تنها منبع جوابگوی این روند افزایشی مصرف، خاورمیانه است که نزدیک به هفتاددرصد ذخایر جهان را در اختیار دارد. بنابراین چنانچه یک نگاه همگرا و انساندوستانه بر روابط تامینکننده و مصرفکننده حاکم باشد، این مساله به یک فرصت برای همگرایی منطقه با کل جهان تبدیل خواهد شد و خاورمیانه نیز خواهد توانست با یک قیمت مناسب و تولید مطمئن، نفت جهان و غرب را تامین کند اما اگر نگاه خصمانهای حاکم شود، ممکن است برخی بازیگران ــ بهویژه امریکا ــ سعیکنند از این نیاز جهان به نفت و یا از نیاز کشورهای نفتی به پول نفت که برای توسعه و امنیت کشورشان لازم است سوءاستفاده کنند و این نیاز متقابل که میتواند زمینه همگرایی و همکاری باشد، زمینه تنش و درگیری را فراهم کند.
آقای دکتر، به نظر شما نفت در معادلات سیاسی و اقتصادی جهان بهویژه در چهار دهه اخیر چه جایگاهی داشته است؟ ضمنا اگر نقش نفت را در تحلیلهایمان از حوادث عراق و نیز طرح امریکایی خاورمیانه بزرگ در نظر بگیریم، چه نتیجهای حاصل خواهد شد؟
* عملا من به بخشی از این سوال پاسخ دادم. ببینید نفت در معادلات سیاسی و اقتصادی جهان بهگونهای نقشآفرینی میکند که میتوان از آن یک خط زنجیر فرمولهای ترسیم کرد؛ بهاین صورت که نفت و انرژی از منابع اصلی تولید ثروت بهشمار میروند و ثروت نیز امروزه شرط لازم برای دستیابی به قدرت است و قدرت نیز بهنوبه خود مهمترین عنصر برای دسترسی به امنیت به شمار میرود. بنابراین باید گفت بین این متغیرها یک نوع رابطه زنجیرهای وجود دارد: نفت صنعت ثروت قدرت امنیت. بنابراین از آنجا که امنیت درواقع روی نفت استوار است، پس خود نفت بهعنوان یک پارامترِ حائزِ نقشِ ریشهای در این زنجیره، باید امن و ایمن باشد. لذا هر اخلال و تغییری در نفت موجب اخلال در تولید ثروت میشود، تغییر و اخلال در تولید ثروت موجب خلل در قدرت و بههمین ترتیب نوسانات در قدرت نیز موجب ایجاد نوسانات در امنیت میشود. این درحالی است که امنیت یک مطلوب سیاسی ــ اجتماعی غایی و نهایی برای همه دولتها و ملتها به شمار میرود. بنابراین نفت که در طی این چند سال در کنار گاز همواره نزدیک به هفتاددرصد انرژی جهان را تامین کرده است، نقش عظیمی را در تولید ثروت و اقتصاد بازی میکند. همین اعداد و ارقام خود گویای نقش نفت در معادلات سیاسی و اقتصادی جهان در چند دهه اخیر است. به همین دلیل، از آنجا که خاورمیانه یکی از بزرگترین مراکز ذخایر نفت و گاز جهان به شمار میرود، بنابراین تمام کشورهایی که دغدغه ثروت، قدرت و امنیت دارند میخواهند بهنوعی بر تولید و توزیع و عرضه نفت این منطقه و بر تعیین قیمت آن کنترل داشته باشند.
قضیه زمانی مهمتر میشود که میبینیم پس از فروپاشی شوروی حوزه نفتی اطراف خزر نیز از آن دیوار آهنین آزاد شده و برای ایران یک موقعیت استثنایی را ایجاد کرده است. ایران تنها پل میان خزر و خلیجفارس است. این در حالی است که در این فاصله میان خزر و خلیج فارس که امروزه در کانون انرژی جهان قرار گرفته، میتوان گفت بیش از هشتاددرصد نفت و بیش از پنجاهدرصد ذخایر گاز جهان قرار دارد. بنابراین در چند دهه آینده کسانی که برای تولید ثروت به انرژی و نفت و گاز احتیاج دارند حتما به منابع این منطقه چشم خواهند داشت و ایران استثناییترین موقعیت را دارد و درست در نقطه اتصال میان این دو نقطه قرار گرفته و هیچ کشور دیگری چنین وضعیتی را ندارد. بنابراین ایران قلب انرژی جهان است و این مساله برای ما بزرگترین فرصت و تهدید به شمار میرود. اگر از این موقعیت بهخوبی بهرهبرداری کنیم، در معادلات سیاسی منطقه و جهان میتوانیم برای نسلهای آینده ثروت، قدرت و امنیت را تضمین کنیم و اگر بد استفاده کنیم و در بین جناحها و ساختار حاکمیتمان تنش و اختلاف وجود داشته باشد و نتوانیم از این فرصت بهخوبی استفاده کنیم، رقبا سعی خواهند کرد به شکلهای مختلف این مایه حیاتی را به ثمن بخس از ما بگیرند. درواقع طرح خاورمیانه بزرگ امریکا نیز بدونشک یکی از محورهای مورد نظر جهت دسترسی و کنترل بر نفت این منطقه است و نفت موجود در حوزه خلیجفارس و خزر در این طرح، برای امریکا هم از جنبه استراتژیک و هم به لحاظ استفاده و کاربرد تاکتیکی میتواند حائز اهمیت باشد. اهمیت استراتژیک آن از این لحاظ است که امریکا علیرغم تمام تمهیداتی که در چارچوب آژانس بینالمللی انرژی به عمل آورده، روزبهروز بر مصرف نفتش افزوده میشود و از تولید داخلی آن نیز کم میشود. هماکنون مصرف نفت امریکا روزانه به بیستمیلیون بشکه رسیده است، درحالیکه از این میزان، حداکثر ششمیلیون بشکه آن از چاههای داخلی تولید میشود و این وضعیت برای یک ابرقدرت بسیار خطرناک است که چهاردهمیلیون بشکه نفت خود را از خارج وارد کند. امریکا با پنجدرصد جمعیت جهان، بیستوپنجدرصد نفت و انرژی جهان را مصرف میکند و بزرگترین تولید ناخالص جهان را به ارزش دوازدههزارمیلیارد دلار ارائه میدهد و هر دلار از این تولید ثروت که منبع قدرت امریکا به شمار میرود به کاربرد نفت و انرژی وابسته است. لذا وقتی نزدیک به هفتاددرصد نفت امریکا باید از خارج وارد شود و این رقم بسیار زیادی است، آنهم از منطقهای مثل خاورمیانه که از نظر امریکا بالقوه محمل بحرانهای مختلفی به حساب میآید، مسلما یکی از محورها در طرح امریکا مساله نفت خواهد بود. البته مطامع و اهداف امریکا در منطقه متعدد هستند اما نفت ــ باتوجه به آنچه گفته شد ــ حتما یکی از اولویتهای طرح امریکا برای خاورمیانه بزرگ را تشکیل میدهد؛ چون علیرغم تمام برنامههای امریکا برای کنترل مصرف و تقاضا، میزان مصرف نفت و وابستگی آن به این ماده بیشتر شده و اگر با همین روند ادامه پیدا کند، طی چند سال آینده میزان مصرف ایالاتمتحده به بیستوپنجمیلیون بشکه خواهد رسید و لابد باید بیستمیلیون بشکه در روز واردات نفتی داشته باشد. با این شرایط، نیاز امریکا به ذخایر عظیم خاورمیانه امری حتمی است و امنیت ملی امریکا اقتضا میکند برای چند دهه آینده به بسترسازی برای تعیین یک قیمت مناسب با میزان تولید مطمئن برای نفت نظر داشته باشد.
اما اهمیت تاکتیکی نفت برای امریکا چگونه خواهد بود؟ با فروپاشی شوروی، همکاران قبلی ایالاتمتحده، یعنی اروپا و ژاپن، الان به صورت رقبای جدید اقتصادی ایالاتمتحده درآمدهاند و هر دو کشور به نفت خاورمیانه شدیدا نیازمند هستند. بنابراین اگر امریکا بر نفت این منطقه به شکلهای مختلف کنترل و تسلط داشته باشد، میتواند در رقابت بینالمللی با این رقبا نیز از اهرم نفت استفاده کند و از این طریق رقبای بزرگ خود را کنترل کند.
بهنظر شما چه طرح و ساختاری برای صنعت نفت کشور میتواند آیندهای بهمراتببهتر برای کشور و مردم به همراه داشته باشد؟ رئوس طرح پیشنهادی شما چیست؟
* همانطور که عرض کردم، در قرن بیستم نفت با ساختار اقتصاد، سیاست و امنیت ایران عجین شده و علیرغم اهداف انقلاب مبنی بر کاهشدادن وابستگی به نفت ــ که البته تا حدی هم موفق بوده ــ این وابستگی به شکلهای مختلف تداوم یافته و در دهههای آینده نیز ادامه خواهد داشت و نفت همچنان یکی از فرصتها و تهدیدهای مهم به حساب میآید و حتما در استراتژی توسعه کشور و نیز در چشمانداز بیستساله و مدیریت بحران، یکی از متغیرهای مهمی است که باید مورد طراحی قرار گیرد و جایگاه شایستهای در ساختار نظام به مساله نفت و گاز کشور اختصاص داده شود. درواقع لازم است که ما از یک نگاه خشک فنی و صنعتی به نفت بیرون بیاییم؛ چراکه بعضا دیده میشود برخی تصمیمگیریها درباره نفت صرفا با این دیدگاه که نفت یک ماده معدنی و یک کالای صنعتی است، انجام میشود، درحالیکه باید متوجه باشیم که نفت یک کالای اقتصادی و استراتژیک برای ایران و جهان به شمار میرود و از آن مهمتر، نفت یک کالای سیاسی و امنیتی است. لذا حتما لازم است که در تصمیمگیریهای کلان نفتی در دولت و مجلس این نگاه کلاننگر نیز وجود داشته باشد. اعم از اینکه ما در آینده همچنان در اقتصادمان از نفت استفاده کنیم و یا بخواهیم اقتصاد را بدون نفت اداره کنیم، درهرحال باید به نقش تاریخی نفت توجه خاص داشته باشیم. بنابراین تصمیمگیری کلان ملی درباره نفت و دادن یک جایگاه مناسب و شایسته به آن در ساختار کل کشور به اتخاذ یک نگاه تاریخی، سیاسی و امنیتی نیاز دارد؛ ضمنآنکه نگاه فنی، صنعتی و اقتصادی نیز در جای خود حائز اهمیت است. به این معنا که اگر ما بخواهیم به جایگاه و سهم شایسته و واقعی خود در زمینه تولید نفت در جهان دست بیابیم، یعنی بخواهیم ظرفیت فعلی تولید خودمان را که در حدود چهارمیلیون بشکه در روز است به تناسب ذخایر موجودمان افزایش دهیم، به سرمایه و تکنولوژی خارجی نیاز داریم که اگر صورت بگیرد، آنوقت در دو سه دهه آینده احتمالا ما به دویستمیلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی نیاز خواهیم داشت. چنین جذب سرمایهای حقیقتا و جداً به بازنگری کامل در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور بستگی دارد. ضرورت جذب این سرمایه و تکنولوژی از کجا ناشی میشود؟ کاملا واضح است؛ اگر این جذب سرمایه و تکنولوژی صورت نگیرد، ذخایر زیرزمینی ما بلااستفاده خواهد ماند و تبدیل به سرمایه و ثروت نخواهد شد، درنتیجه بسیاری از مطالبات مردم در زمینه اشتغال و رفاه نیز بیپاسخ خواهد ماند. مابقی مساله هم که کاملا روشن است. ضمنآنکه اگر بدون مطالعه کافی به جذب یکچنین سرمایهگذاری دست بزنیم، ممکن است دوباره به انواع وابستگیهای اقتصادی و سیاسی دچار شویم. پس میبینیم اگر این سرمایه جذب نشود ما با یک سری بحرانهایی روبرو خواهیم شد و اگر با مطالعه کم این جذب را صورت بدهیم، باز هم با یکسری بحرانهای دیگر روبرو میشویم. لذا واقعا شایسته است که در تصمیمگیریهای کلان ملی چه در مجلس، چه در دولت و چه در وزارت نفت مطالعات بسیار جامع و همهجانبة تاریخی، سیاسی، اقتصادی، بینالمللی، صنعتی، فنی و استراتژیک درباره نفت انجام گیرد. ما الان در آستانه صدمین سال استخراج نفت از مسجد سلیمان هستیم؛ یعنی از سال1908 که شروع شد تا الان که2005 میلادی است، سهسال دیگر یکصدمین سال استخراج نفت در ایران خواهد بود. در ابتدای قرن بیستم بود که امتیاز نفت به دارسی واگذار شد و آن موقع نیاکان ما، حکومت قاجار و رجال عصر مقداری از روی بیخبری و مقداری هم از روی سوءاستفاده این امتیاز را واگذار کردند و ندانستند که این مساله دقیقا چه فرصتها و تهدیدهایی را برای کشور ایجاد میکند؛ که البته عمدتا هم تهدید بود. اما امروز مسئولیت ما سنگینتر شده؛ چراکه به این مسائل وقوف پیدا کردهایم، ضمنآنکه تجربهای صدساله را پشتسر گذاشتهایم که تاحدودی راه معذوریت را بر ما بسته است و حتی اگر اشتباهات آن دوره قابل اغماض باشد، مسلما امروز انتظار میرود که تصمیمگیریها با تحقیق، بررسی و مطالعه دقیق صورت گیرد تا به تکرار و یا ارتکاب اشتباهات جدید و در نتیجه به لعن و نفرین آیندگان دچار نگردیم. لذا در جذب سرمایه و تکنولوژی هم لازم است در ساختار نوینی که برای نفت طراحی و عمل میکنیم با دقت عمل شود.
آقای دکترحشمتزاده توضیحات مفصل و مبسوط شما را در مورد مسائل مربوط به نفت شنیدیم که البته جای تشکر فراوانی دارد.
* خواهش میکنم. من هم لازم میدانم متقابلا از شما و همکارانتان تشکر کنم. امیدوارم مسائل ارائه شده در این بحث مورد استفاده خوانندگان ماهنامه زمانه قرار گرفته باشد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان