18 آذر 1389, 0:0
جوانان و جنگ نرم
عباس خسروانی
نگاهی به اهداف جنگ نرم دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران
جنگ نرم که جنگ عقیده هاست مسئله جدیدی نیست؛ دشمنان از ابتدای انقلاب این تهاجم را شروع کردند اما این مسئله تقریباً به تازگی برای ما عیان شده است. بر اساس اسناد افشا شده سالهای گذشته دشمنان علیه نظام قسمتی از توطئههای دشمنان انقلاب آشکار شده است. ضمن اینکه همچنان لایههایی از این خصومتها مخفی مانده است؛ از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که امام خمینی(ره) انقلاب فکری علیه مستکبران اعلام کرد، دشمنان خصومت خود را آغاز کردند اما تا حدودی آن را مخفی میکردند و اکنون بخش بیشتری از آنچه مخفی میکردند، آشکار شده است. چندی پیش یکی از مسئولان آمریکایی طی مصاحبهای گفت: «ما در جنگ سخت نتوانستیم توفیقاتی را در ایران کسب کنیم در واقع جنگ سخت باعث وحدت بیشتر بین افراد میشود بنابراین باید از ابزار جنگ نرم استفاده کنیم تا علاوه بر اینکه بتوانیم یک استحاله فکری در مردم ایران خصوصاً جوانان ایجاد کنیم، تفرقه را در بین مسئولان و نهادها تشدید کنیم» و میبینیم که ایده دشمن این گونه است. اسرائیل و آمریکا، دشمنان حیلهگر و غدار کشور ما هستند و برای اینکه در عرصه جنگ نرم توفیقاتی به دست آورند، روشهای مختلفی را به کار میبرند. دشمن با ایجاد شک و تردید در بین جوانان سعی دارد آنان را گمراه کند در واقع دشمن میخواهد آنها نسبت به مبانی اعتقادی و اصول، ارزشها و بنیادهای فکری دچار تردید شوند و با ایجاد علامت سوال، آنان را نسبت به پیشینه تاریخی و فرهنگ اصیل ایرانی کشورشان به شک بیندازد. جوانان جامعه ما در مقطع حساس کنونی کشور، در معرض خطرناکترین تهاجمهای دشمنان در طول تاریخ بشریت هستند و چنین شرایطی، هوشمندی جوانان را میطلبد تا از این پل شیطانی با سربلندی عبور کنند.این پل شیطانی به طرق مختلف در پیش پای جوانان قرار میگیرد و مسیر آن سراسر فریبکاری شیطان است و تمام هدف آن دور کردن جوان از انسانیت است و انسان را به معنای واقعی خود استحاله میکند. دشمن با استحاله فکری و روحی جوانان، خواهان تبدیل انسانها به افرادی مادی گرا و پوچ است تا هرچه از او خواست بی کم و کاست انجام دهد و مانند عروسک خیمه شب بازی حتی اگر به او گفت همجنس بازی کن، این کار را بدون تامل و اندیشه انجام دهد. کتابهایی که پشت پرده اهداف صهیونیستها را برملا میسازد در دسترس جوانان نیست. با توجه به اینکه سن 18تا 24سالگی دوره جامعه پذیری است چنانچه جوان در این دوران به جامعه پذیری درستی دست نیافته باشد و در سرگردانی بین برنامههای ماهوارهها و ترفندهای دشمن قرار گیرد، احتمال جذب شدنش در فرقهها و گروههای منحرف بسیار زیاد است. جوانانی که در راه انقلاب اسلامی و پس از آن در جنگ تحمیلی در راه آرمانهای اسلام جنگیده و به شهادت رسیدند یا جانباز و آزاده شدند همگی پرورش یافتگان مکتب اسلام هستند و دشمن سعی میکند ادامه دهندگان نسل چنین جوانانی را به تباهی بکشد. دشمن از راههای مختلف سعی میکند که جوانان را از راه حق منحرف کند،جوانان امروز جامعه ما در یک مقطع تاریخ ساز بشریت ایستاده اند. استکبار علیه تورات، انجیل و قرآن قیام کرده و در واقع قصد دارد خدامحوری را کنار گذاشته و شیطان محوری را حاکم کند؛ جوانان باید آگاه باشند که رسالتشان پیروی از راه انبیاء، امیرالمومنین علی علیه السلام و شهدای انقلاب اسلامی است؛ با پیروی از این راه، جوانان در دامهای نرم افزاری دشمنان گرفتار نخواهند شد. حضرت علی علیه السلام در نامه 31 نهج البلاغه خطاب به امام حسن علیه السلام، قلب جوان را به زمینی خالی که آماده پاشیدن بذر است تشبیه میکند؛ قلب جوان قلبی پاک و مستعد است که هر چه در آن کاشته شود همان میروید. در جنگ نرم هر کس زودتر قلب جوان و نوجوان را تسخیر کند و آنچه که مورد نظرش است در آن بکارد او در این جنگ پیروز شده است، پس نکته اول این است که باید تلاش و دقت داشته باشیم و قلب جوان را مخاطب خود قرار دهیم تا در کارزار جنگ نرم به تسخیر حریف درنیاید. جوان در جنگ نرم نقش مظلومانهای دارد و در بازار مکاره دنیا ابزاری شده است که هر کس توانست زودتر ذهن او را تصاحب کند پیروز میشود بنابراین کسانی که با جوانان کار میکنند باید بدانند که این فرصت طلایی است و باید از تمام امکانات استفاده شود تا ضمن بیان حق و حقیقت، قلب جوان را نیز تسخیر کنند. هنگامی که این دو مرحله را به خوبی اجرا کردیم و جوان به سلاح فکر و عقیده مسلح شد هر جوان به خودی خود، یک حسین فهمیده میشود؛ در غیر این صورت جوانان از دست ما میروند و این مسئله از کوتاهی و سهل انگاری ما خواهد بود.دشمن سعی دارد در متون دینی و واقعیتهای موجود در جامعه ما به شکل بسیار ظریف و پیچیده تحریف به وجود آورد بنابراین میخواهد فطرت خداجوی جوانان را به سمت دلخواه خود سوق دهد بدون اینکه در این بین رد پایی از دست اندرکاران آن باقی بماند. ایجاد یک فرهنگ موازی به ظاهر شبیه فرهنگ اصیل کشورمان از اهداف پلید دیگر دشمن است. آموزه هایی که فرهنگ دشمن دارد به هیچ وجه نمی تواند با سنتهای رایج در کشورمان همخوانی داشته باشد.دشمن برای ترویج دادههای فرهنگ غرب و همچنین ترویج بنیادهایی که این فرهنگ بر آن استوار است، مانند اومانیسم و ترویج فلورانس برنامه ریزی دقیق کرده است. دشمن از یک سو بنیادهای فرهنگی ما را مورد هجوم قرار میدهد و از سوی دیگر میخواهد فرهنگ مد نظر خودش را به وسیله تعمیق و ترویج بنیادهایی که فرهنگ غرب بر آن استوار است جایگزین فرهنگ غنی ما کند. نباید این گونه باشد که بنشینیم و از خدا بخواهیم جوانانمان را در مقابل تهاجم فرهنگی حفظ کند بلکه باید در این عرصه با ابتکار و اندیشه وارد شویم و در عین حال بر خدا توکل کرده، از او توفیق پیروزی بخواهیم. لازمه چنین جنگی جهاد اکبر یا همان خودسازی است؛ همان طور که در دفاع مقدس هشت ساله که جهاد اصغر بود با همین سلاح جهاد اکبر پیروز شدیم در جنگ نرم نیز باید به همین سلاح اتکا کنیم ضمن اینکه خودباوری و ابتکار عمل نیز لازمههای دیگر این میدان هستند. بهترین راهی که میتواند جوانان را از انحراف در امان نگاه دارد، تقویت پایههای تربیتی جوان در خانواده و آگاه کردن آنان از خطرات است. همان گونه که حضرت علی علیه السلام فرموده اند «شکّ پلکان یقین است» اگر جوانی شک کند و بجا و به موقع به پاسخ دست یابد به یقین میرسد اما همین شک، توقفگاه خطرناکی است البته باید زمینهای را فراهم کرد تا هنگامی که جوان به دنبال رفع شبهات پیچیده امروزی میرود، گمراه نشود. علاوه بر اینکه خانوادهها باید این توانایی را در خودشان ایجاد کنند که به سوالات فکری فرزندانشان به شایستگی پاسخ دهند، مراکز آموزش و پرورش، مراکز آموزش عالی و نهادهای مربوط نیز باید از آن آموزش فرهنگ غربی که در گذشته رایج بود فاصله گرفته و جوانان را مطابق دستورات و وصایای امام(ره) پرورش دهند. جوانان در هر جامعه ای نیروهای محور و بالنده هستند؛ در جامعه ما که جوانان قشر کثیری را تشکیل میدهند این نقش موثرتر است.کشور ما به دلیل جایگاه ویژه جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی و منطقه در معرض آزمون بزرگ در مواجهه با جنگ نرم است؛ مخاطبان اصلی این جنگ نیز جوانان هستند که اسکلت اصلی نظام را تشکیل میدهند. جنگ نرم مسئله اصلی بسیاری از کشورهای جهان سوم است.جنگ نرم اگرچه یک تهدید است اما با توجه به ظرفیت بالای فرهنگی، علمی و اعتقادی جوانان ما، این تهدید میتواند یک فرصت باشد و در صورت غفلت، این تهدید میتواند به معضلی برای جامعه و جوانان تبدیل شود. جوانان تاکنون در مقابل دشمن ایستادهاند و به همه درخواست و مطالبات آنان پاسخ منفی داده اند. جوانان باید همچنان این هوشیاری را حفظ کرده و به دشمن اجازه هیچ گونه بهره برداری از موقعیتهای کشور را ندهند. کار فرهنگی باید به عنوان یک اصل در نظر گرفته شود بنابراین نیاز است در این خصوص یک جریان سازی قوی رسانه ای، هماهنگ و گسترده داشته باشیم تا بتوانیم ذهن مسئولان را در این زمینه فعال کنیم چرا که تا رسیدن به نقطه مطلوب فرسنگ ها فاصله است بنابراین اگر از امروز تا 20 سال دیگر یک برنامه منسجم و هدفمند برای مقابله با اهداف دشمنان طراحی کنیم شاید بتوانیم به آن اهداف مطلوب فائق آییم در غیر این صورت کشور در آینده با بحران جدی مواجه خواهد شد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان