دعوت هاي امام خميني از علماي سرزمين هاي اسلامي براي رهبري قيام هاي مردمي در جهان اسلام
اشاره
علمای اسلام در سرزمینهای اسلامی، متشکل از علمای وابسته به مذهب تشیع و تسنن، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در اثر صدور ارزشهای معنوی و اجتماعی و سیاسی آن در جهان اسلام، به فعالیتهای علمی و عملی در آگاه سازی ملل مسلمان پرداختند تا از حرکت الهی امام خمینی بی بهره نمانند و سهمی در جهاد فکری و عملی در مسیر گسترش انقلاب اسلامی ایران که با سرعت تبدیل به نهضت اسلامی در سطح منطقه و در میان ملل مسلمان گشت به عهده گیرند. لکن متأسفانه تحرک و فعالیت علمای اسلام در کشورهای اسلامی فراگیر و گسترده نبود و این درحالی بود که برخی از عالمان انقلابی و مبارز شیعی همچون آیتالله شهید سید محمد باقر صدر، علامه عارف حسینی، علمای خاندان حکیم و گروهی دیگر از روحانیون به تبعیت از امام خمینی در مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی به خاک و خون کشیده شدند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
در نگاه گسترده و با انتظار عام از علمای ممالک اسلامی، نه تنها شاهد مبارزات وسیع آنان با استعمار و مهرههای دست نشانده شان که سران خودفروخته میباشند نبوده و نیستیم، بلکه در مواردی برخی در نقش روحانی درباری با سران ممالک اسلامی همکاری کردند و علیه انقلاب اسلامی و امام خمینی و روحانیت انقلابی شیعه فعالیتهای مخرب انجام داده و سعی کردهاند انقلاب و نظام اسلامی را خطری بزرگ برای مسلمین معرفی کنند و در همان حال به دفاع از آمریکا و اسرائیل و انورسادات و حسنی مبارک و امثال آنان پرداختند و به جای آنکه برای وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی و شکل گیری صفوف متحد مسلمانان بکوشند، در بیراهه ایجاد تفرقه و چند دستگی حرکت کرده و تلاشهای عالمان راستین تشیع و تسنن در تحقق هدف اتحاد و اقتدار مسلمین را با مانع مواجه ساختند.
حضرت امام خمینی بارها علمای کشورهای منطقه را به بیداری و هشیاری فرا خواند و به مخالفت با آمریکا و صهیونیسم و سران ممالک اسلامی و تلاش برای به قیام و انقلاب واداشتن مردم مسلمان دعوت کرد. نمونه ذیل یکی از سخنرانیهای حضرت امام خمینی در تشریح اوضاع منطقه و در موضوع محورهای دعوت اسلامی و نمایاندن قدرت و توانمندی علمای اسلام در ایجاد قیام در ملل مسلمان و رهبری آنان برای سامان یافتن حرکتهای رهایی بخش میباشد. این سخنان در 23 اردیبهشت 1363 و در جمع شرکت کنندگان در کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعات ایران و کشورهای مختلف جهان ایراد شده است.
* * *
بسم الله الرحمن الرحیم
قبلا باید تشکر کنم از آقایانى که از راههاى دور براى این مقصد شریف به کشور خودشان، به کشور تحت ستم در طول تاریخ و به کشورى که براى پیشبرد مقاصد اسلامى متحمل رنج و شهادت شدند تشریف آوردند تشکر کنم. و از خداى تبارک و تعالى توفیق همه را براى آرمانهاى بزرگ اسلامى هر چه بیشتر عنایت بفرماید. در این اجتماعاتى که از آقایان محترم ائمه جمعه و جماعات کشورهاى مختلف در ایران شده است مسائل لابد تا حد وافى راجع به گرفتاریهاى مسلمین و راههاى علاجى که باید اتخاذ بشود، گفته شده است و دیگر جاى گفتن نمانده است. من به یک نکتهاى آقایان را توجه مىدهم و آن سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین است. رسول اکرم در آن وقتى که تنها بود و هیچ کس با او نبود، الا یک نفر، دو نفر، در آن وقت با وحى الهى مردم را دعوت کرد؛ منتظر نشد که عده و عده زیاد پیدا کند، منتظر نشد که جمعیتها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت کرد، و شروع به دعوت مردم براى گرویدن به اسلام و براى پیدا کردن راه حق فرمود. آن وقت هم که به مدینه تشریف آوردند و تشکیل حکومت دادند، باز هم منتظر این نشدند که قدرت زیاد پیدا بکنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده ترى بجا آوردند، و مردم را به وظایف شخصى و اجتماعى، سیاسى دعوت کردند. دعوتهاى قرآن، هم در مکه مکرمه و هم در مدینه مشرفه دعوتهاى شخصى بین فرد و خداى تبارک و تعالى نبود. مىشود گفت که بى استثناء دعوتهاى خدا حتى در آن چیزهایى که وظایف شخصى افراد است، روابط شخصى افراد است بین خود و خدا، از معناى اجتماعى و سیاسى برخوردار است. بعد از رسول خدا ـ صلىالله علیه و آله و سلم ـ ما ملاحظه مىکنیم که در زمانهایى که ائمه مسلمین ـ علیهم السلام ـ در فشار سخت بنى امیه و بنى العباس بودند مطالب خودشان را آن طور که ممکن بود به مردم مىرساندند، حتى در ادعیه آنها، شما اگر ادعیه امام سجاد و سایر ائمه را ملاحظه بفرمایید مشحون است از اینکه مردم را بسازند براى یک امر بالاتر از آن چیزى که مردم عادى تصور مىکنند. دعوت به توحید، دعوت به تهذیب نفس، دعوت به اعراض از دنیا، دعوت به خلوت با خداى تبارک و تعالى، معنىاش این نبوده است که مردم توى خانههایشان بنشینند و از مصالح مسلمین غفلت کنند و مشغول ذکر و دعا باشند. چنانچه خود آنها که ملاحظه مىکنید، این طور نبودند. پیغمبر اکرم در عین حالى که وظایف شخصى خودش را بجا مىآورد و خلوتها با خداى تبارک و تعالى داشت، تشکیل حکومت داد و به انحا عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع. این طور نبود که بناى او این باشد که بنشیند توى خانه و ذکر بگوید. ذکر مىگفت، لکن همان ذکر هم خودسازى بود. دعا مىکرد، ولى همان دعا هم، هم خودسازى و هم مردمسازى بود و مردم را تجهیز مىکرد براى مقاومت. تمام ادعیهاى که در لسان او و ائمه مسلمین واقع شده است، تمام این ادعیه، در عین حالى که دعوت به معنویات است، از راه دعوت معنویات، تمام مسائل مسلمین اصلاح مىشود. معالاسف اعوجاج واقع شد، یا واقع کردند ـ و شاید در صدر اسلام هم بنى العباس بیشتر این کار را کردند ـ اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامى و در مطالب اسلامى.
منحصر نبودن قرآن به احکام شخصى
این قرآن کریم که در بین ید مسلمین هست و از صدر اول تا حالا یک کلمه، یک حرف در او زیاد و کم نشده است، این قرآن را وقتى که به عین تدبیر مشاهده بکنید، مىبینید که مسئله، مسئله این نیست که دعوت براى این بوده است که مردم توى خانه بنشینند و ذکر بگویند و با خدا خلوت کنند. او بوده است، لکن انحصار نبوده است. مسئله، مسئله دعوت به اجتماع، دعوت به سیاست، دعوت به مملکتدارى، و در عین حال که همه اینها عبادات است، عبادات جداى از سیاست و مصالح اجتماعى نبوده است. در اسلام تمام کارهایى که دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد. حتى در کارخانهها کار کردن، در کشاورزى کشاورزى کردن و در مدارس تعلیم و تربیت کردن، همهشان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد. (... عمل) نکردند این طور، از صدر اسلام؛ مصالح اسلام را همان طورى که قرآن شریف فرموده است، پیاده کنند (نکردند)، چون مىدیدند که با قدرتهاى خودشان مخالف است. از آن اول آنچه را از قرآن که مىدیدند با مصالح خودشان مخالف است، چون نمىتوانستند از قرآن بردارند، تعبیر مىکردند، کج معنا مىکردند، ـ به ـ روحانیونى که وابسته به خودشان بود وادار مىکردند که اینها را کج معنا کنند، منحرف کنند قرآن را از آن چیزى که هست. ولى بحمدالله قرآن ماند بین مسلمین و نتوانستند قرآن را تحریف کنند و بردارند، اگر مىتوانستند، مىکردند. لکن یکى از آنهایى که مىخواست یک حرف را از قرآن بردارد، یک عربى شمشیر را کشید گفت: با این شمشیر ما جواب مىدهیم. نگذاشتند قرآن شریف دست بخورد، و همان طورى که در زمان رسول الله وارد شد الان هم همان است، به غیر او نیست. بنابراین ما یک همچو کتابى داریم که مصالح شخصى، مصالح اجتماعى، مصالح سیاسى، کشوردارى و همه چیزها در آن هست. البته با آن تفسیرهایى که از اهل تفسیر وارد شده است و ما به راى خودمان نمىتوانیم قرآن را تاویل کنیم. ما باید انما یعرف القرآن من خوطب به ما از طریق وحى و از طریق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مىکنیم و بحمدالله از آن راه هم غنى هستیم. لکن انحرافاتى که از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستیم، این انحرافاتى است که آقایان ملاحظه مىکنند که بر خلاف قرآن مجید، دعوت به تفرقه، دعوت به جدایى، قرآن مجید مىفرماید که: اعتصموا بحبلالله جمیعا ولا تفرقوا، آنها دعوت به تفرقه مىکنند.
اختلافافکنى بین مسلمین، دسیسه دشمنان قرآن و سنت
ما از امریکا و شوروى همچو توقعى نداریم که خلاف قرآن عمل نکند، آنها بنایشان بر این است که قرآن را بکوبند، آنها بنایشان بر این است که اسلام را بکوبند. آنها ایران را که مىکوبند نه از باب اینکه ایران است، از باب اینکه اسلام را ایران خواسته است. مبلغین آنها و رادیوهاى آنها و مطبوعات آنها که ایران را این طور مشوه دارند در بین دنیا مىکنند، براى ایران نیست. ایران اگر یک قدم طرف امریکا برود با یک قدم طرف شوروى برود، همه مداح او خواهند شد، چون بر خلاف آنهاست، تمام رسانههاى گروهى تقریبا بر ضد ایران، گاهى تصریح به اینکه اسلام در ایران خطرناک است، چنانچه مىبینید که تصریح به این هم مىکنند. و عمال آنها که نمىتوانند تصریح به این معنا بکنند که اسلام مخالف است، ایران را مىگویند مخالف اسلام است. شما آقایانى که از اطراف آمدهاید، از اطراف دنیا آمدهاید، علما هستید، باید متشبث به آن سیرهاى بشوید که پیغمبر اکرم و ائمه اسلام بین ما گذاشته است، که حتى آن روزى که دستهایشان بسته بود و نمىتوانستند یک کلمه برخلاف سیاست دولت وقت بگویند، با ادعیهشان مردم را دعوت مىکردند؛ دعا مىکردند، با دعا مردم را دعوت مىکردند و هر روزى که فرصت مىکردند، در هر فرصتى دعوت را تصریحا مىکردند. ما باید به آنها تشبث پیدا بکنیم، به قرآن کریم تشبث پیدا بکنیم. قرآن کریم دعوت به وحدت مىکند، دعوت به این مىکند که مخالف با هم نباشید که فشل بشوید. و معالاسف بعض از روحانیون وابسته به دولتهاى اسلامى دعوت به فشل مىکنند؛ مىخواهند فشل ایجاد کنند. در یک مرکز اسلامى به اسلام نمىتوانند حمله کنند، به ایران که مىخواهد اسلام را پیاده کند حمله مىکنند. آن قاضىاى که در حجاز یا در مصر یا در سایر جاها برخلاف قرآن کریم دعوت مىکند. لکن نه به طورى که صریح باشد، ضمنا برخلاف قرآن کریم دارد دعوت مىکند و مسلمین را از هم جدا مىکند، آن قاضى، قاضى جور است و شما باید آنها را سر جاى خودشان بنشانید. شما که بر مىگردید به ممالک خودتان، در خطبههاى نماز جمعه، در ادعیهاى که مىخوانید، خطبههاى شماهمانطور که در صدر اسلام، خطبهها یک جنبه سیاسى داشته است، نماز جمعه یک اجتماع سیاسى است. نماز جمعه یک عبادت سر تا پا سیاسى است، و معالاسف در جاهایى انسان مىبیند که در نماز جمعه ابدا مربوط به چیزهایى که ملتها به آن احتیاج دارند، چیزهایى که مسلمین، اجتماع مسلمین بر آن احتیاج دارند، خبرى نیست. نماز جمعهها را همان طورى که در صدر اسلام، مساجد، محافل و نمازها جنبه سیاسى داشته است، از مسجد راه مىانداختند لشکر را به جنگى که باید بکنند و به آنجایى که باید بفرستند. از مسجد مسائل سیاسى طرح ریزى مىشد ـ از مسجد ـ مسجد محل این بود که مسائل سیاسى در آن طرح بشود. معالاسف مساجد را ما کارى کردیم که بکلى از مصالح مسلمین دور باشد، و با دست ما آن طرحهایى که براى ما ریخته بودند با دست خود ما پیاده شد، و ما دیدیم ـ آنچه که ـ مسلمین دیدند آنچه که باید ببینند. و امروز باید بیدار بشوند مسلمین. مىتوانند، بصراحت ـ وقتى که مىبینند حکومتشان بر خلاف اسلام عمل مىکند ـ بگویند، (و اگر) نمىتوانند، با دعا، با خطبه؛ و به طور کلى با ظالمین، به طور کلى با متجاوزین، با مخالفین اسلام معارضه کنند. خطبهها را نگذارند یک چند تا دعا باشد و یک چند تا ذکر باشد و این چیزها، همان طورى که تا حالا بوده است، خطبهها را محتوایش را قوى کنید.
تعهد به اسلام و همراهى مردم، سرمنشاء قدرت عالمان دین
شما قوى هستید، مردم همراه شما هستند، مردم همراه حکومتهاى جور نیستند، مردم همراه با علما هستند. شما قوى هستید. شما هر کدام در محل خودتان همان قدرتى دارید که روحانیان ایران در اینجا دارند. آنها عمل کردند در مقابل یک قدرتى که در منطقه نظیر نداشت، در مقابل یک قدرتى که هیچ یک از قدرتهاى منطقه شبیه به او نبودند. همین مردم کوچه و بازار ما و همین کشاورزان و کارگران ما به واسطه تعلیمات اسلامى که علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بیدار شدند، و هجمه کردند بر یک همچو قدرتى و او را شکستند و او را بیرون کردند. شما هم مىتوانید. ننشینید که براى شما حکومتهایتان کار کنند، آنها براى خودشان کار مىکنند. شما اسلام را باید تقویت بکنید. شما باید در کشورهاى خودتان، در خطبههاى نماز جمعه خودتان، که براى همین مقصد نماز جمعه بپا شده است، در ادعیه خودتان، در زیارات خودتان، در هر چه رفت و آمد دارید مصالح اسلامى را طرح بکنید، مصالح اجتماعى مردم را طرح بکنید. مسائل خصوصى نگویید، مسائل اجتماعى را بگویید. بگذارید اگر شما این را گفتید نمازتان را تعطیل کنند، مردم عکسالعمل نشان مىدهند. اگر دولتى به واسطه خطبههاى نماز جمعه، نماز جمعه شما را تعطیل کنند، با عکسالعمل مردم مواجه مىشود و همانى است که ما مىخواهیم. منتظر نشوید که یک لشکرى پیدا بکنید ـ نمىدانم ـ یک اسلحهاى پیدا بکنید، جنگ نمىخواهید بکنید، شما مصالح مسلمین را مىخواهید بگویید. شما انتظار نکشید که اول قدرت پیدا بکنید بعد بگویید، شما بگویید تا قدرت پیدا بکنید. ایران همین کار را کرد، ایران گفت تا قدرت پیدا کرد، نه اینکه نشست تا قدرت پیدا بکند، اگر نشسته بود تا ابد هم نمىشد. در مقابل آن قدرتى که محمدرضا داشت و آن پشتیبانىاى که همه از او مىکردند علماى ایران ننشستند تا اینکه اول اجتماع پیدا کنند، بعد قیام کنند. علماى اسلام اول دعوت کردند مردم را و در هر فرصتى نترسیدند و در منبر و پایین و مسجد مردم را دعوت کردند تا قدرت پیدا کردند، شما هم همین کار را بکنید. مىتوانید. اگر خیال کنید نمىتوانید، بدانید که نخواهید توانست. به خودتان تزریق کنید که مىتوانید، و بدانید که خواهید توانست. هر عملى اولش فکر است. هر کارى اولش تفکر و تامل در اطراف کار است. اگر مادر روحمان ضعف باشد نمىتوانیم کارى بکنیم، روح را قوى کنید، قلب خودتان را قوى کنید، به خدا منقطع بشوید. این همه ادعیهاى که وارد شده است و همه را دعوت کرده است به اینکه اتکال به خدا بکنید، براى اینکه او مرکز قدرت است. این همه دعوت شده است که به کس دیگرى غیر خدا متشبث نشوید، براى اینکه به شما تزریق کنند قوت را، که شما یک پشتوانه عظیم دارید و او خداست. کسى که خدا را دارد، از چه باید بترسد؟ شمایى که براى خدا بخواهید کار بکنید از چه قدرتى مىترسید؟ مىترسید که شهید بشوید؟ شهادت ترس دارد؟ مىترسید حبس بشوید؟ حبس در راه خدا ترس دارد؟ مىترسید شکنجه بشوید؟ شکنجه در راه خدا اشکال دارد؟ ایران در راه خدا همه چیز دید، معذلک دست برنداشت. و این روحانیون بودند که مردم را بسیج کردند و مردم متحول شدند، و امروز از آن بچه کوچولویى که تازه زبان باز کرده است تا آن پیرمردى که چند جوان از دستش رفته، یکصدا بر ضد قدرتهاى بزرگ صحبت مىکنند و قیام کردند. نتوانید، نگویید. هیچ وقت فکر نکنید که نمىتوانید؛ همیشه فکر کنید که مىتوانید، همیشه فکر کنید که خدا با شماست، همیشه فکر کنید که اسلام شرف شماست و این اسلام باید به دست شما تقویت بشود.
حفظ اسلام، تکلیف همه مسلمین
اگر سست بیایید، قدرتهاى بزرگ اسلام را مىخواهند از بین ببرند، براى اینکه در ایران فهمیدند که اگر اسلام در منطقه بیاید، آنها راهى ندارند. ولى معالاسف بعض علماى منطقه نفهمیدند و حکام منطقه هم که نخواهند فهمید. دائما دعوت به این مىکنند که چه خطر بزرگى است ایران! ایران اگر قدرت پیدا کند خطر بزرگى است! بله خطر بزرگ است، اما براى امریکا و شوروى، نه براى مسلمین، براى مسلمین رحمت است. شما ملاحظه مىکنید الان آن طورى که در خارج به شما گفته بودند، در رسانههاى گروهى همه جا و در مطبوعاتشان گفته بودند که ایران امنیت اصلش نیست، توى خیابانها مردم را مىکشند، بچههاى کوچک را مىکشند، توى خیابانها، زنهاى آبستن را مىکشند، شما آمدید اینجا حبسها را دیدید. اگر در جبههها رفتید، و جبههها را هم لابد دیدید، دیدید که جبهههاى ما مسجد است ـ الان ـ جبهههاى ما از مسجد بیشتر الان ذکر خدا گفته مىشود. جنگ با مثل صدام یک عبادت الهى است. شما اوضاع ایران را به خارج بگویید؛ دعوت کنید مردم را به اینکه نظیر ایران قیام کنند، بگویید ایران چه وضعى است. آنها مىگویند که در حبسها شکنجههاى قرون وسطایى، نمىدانم چه، خوب، البته امریکا باید این را بگوید. امریکایى که دنیا را دارد شکنجه مىکند، امریکایى که به همان شکنجههاى بدتر از قرون وسطایى دارد دنیا را از بین مىبرد، و همینطور شوروى، آن وقت مىگویند که در ایران حد الهى جارى مىکنند، کارهاى قرون وسطایى مىکنند. اینها اسلام را قرون وسطایى مىدانند. مسلمین باید بیدار بشوند، بدانند که اینها چه دارند مىکنند و مىخواهند چه بکنند. تکلیف است براى مسلمین که حفظ کنند اسلام را، و ننشینند تا دیگران برایشان حفظ کنند، دیگران حفظ نمىکنند. ابرقدرتها بر ضد اسلام الان کمر بستهاند و قدرتهاى پوشالى دیگرى هم همین طور. اینکه دولت مصر دعوت مىکند اعراب را به اینکه مجتمع بشوید و برخلاف ایران، ایران را مقصودش هست؟ ایران خطر است؟ ایران براى آنها خطر است یا اسلام؟ اینکه دعوت مىکند اعراب را که مجتمع بشوید یعنى دعوت مىکند که همه اجتماع کنید برخلاف اسلام. براى اینکه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان مىدانند.
طرفدارى دروغین قدرتها از حقوق بشر
آقایان ائمه جمعه، آقایان ائمه جماعات، علماى اسلام در سرتاسر عالم، توجه کنید که امروز همه قدرتها بر ضد اسلام قیام کردهاند، نه بر ضد ایران! توجه کنید که تکلیف همه ما زیاد است در این زمان. اگر فرصت پیدا بکنند و شما توجهتان کم بشود اسلام را امروز ریشه کن خواهند کرد. امروز غیر از دیروز است. دیروز نفهمیده بودند قدرت اسلام را، امروز فهمیدند که در یک جاى کوچکى مثل کشور ایران وقتى که صداى اسلام بلند شد، حتى در امریکا هم این صدا بلند شد، این را فهمیدهاند. امروز منافعشان هم در خطر است، ما شکى نداریم. براى اینکه آنها مىخواهند بیایند خلیج فارس را هم بگیرند، نفتهاى همه را ببرند، اسلام مانع از این است. امریکا مىخواهد قدرتش را بر همه دنیا تحمیل کند. از آن ور هم شوروى. خدا مىداند که اگر مقابل امریکا شوروى نبود به سر دنیا چه مىآورد. و اگر مقابل شوروى امریکا نبود به سر دنیا چه مىآوردند! اینهایى که حالا هى صحبت مىکنند از حقوق بشر، و صحبت مىکنند از صلح و صفا و اینها، که مىدانید، همه شما مىدانید، خودشان هم مىدانند که دروغ مىگویند، اینها براى این است که جلب توجه مردم را به خیال خودشان به طرف خودشان بکنند در مقابل شوروى، آن هم در مقابل امریکا. والا نه آنها مصالح مردم را مىخواهند، نه آنها مصالح مردم را، همه مصالح خودشان را مىخواهند. آن که مصالح مردم را مىخواهد، آن اسلام است. آن که خط بطلان کشیده است بر اختلاف نژادى، آن اسلام است. آن که ما بین هیچ نژادى فرق نمىگذارد و همه را مىگوید که باید تقوا داشته باشید و آن چیزى که میزان است تقواست، نه رنگ است و نه نژاد است و نه کشور است و نه هیچ چیز، آن اسلام است، و اینها مىخواهند این نباشد. اینها مىخواهند که نژادهاى دیگر را زیر بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است. آنها مىخواهند که مصالح اسلام را، مصالح مسلمین را خودشان تشخیص بدهند و عمل کنند یعنى مصالح خودشان را، اسلام مخالفش است. البته ما بصراحت مىگوییم که ایران و اسلام مخالف است با مصالح امریکا و شوروى، آن مصالحى که خیال مىکنند که ایران هم باید تبع او بشود. ما استقلال خودمان را حفظ مىکنیم، آزادى خودمان را حفظ مىکنیم، و ما امیدواریم که پرتو این استقلال و آزادى به همه دنیا بیفتد و مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین بیرون بروند، و این یک چیزى است که به عهده علماى اسلام است.
من از خداى تبارک و تعالى سعادت و سلامت براى همه مسلمین جهان مسئلت مىکنم و حتى سعادت مستضعفین، ولو اینکه از اسلام نیستند، آن هم خارج شدنشان از زیر بار مستکبرین را از خداى تبارک و تعالى مسئلت مىکنم. و امیدوارم که خداى تبارک و تعالى شما علماى اسلام را تایید کند که به مصالح اسلامى فکر کنید و از کسى نترسید از غیر خداى تبارک و تعالى، و کسى را ذوقدرت ندانید. همه قدرت از اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ و همه هیچ هستیم.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
(منبع: صحیفه امام، ج 18، ص 421 تا 429)
* ما از آمریکا و شوروی توقعی نداریم که خلاف قرآن عمل نکنند. آنها بنایشان بر این است که قرآن را بکوبند، اسلام را بکوبند
* قرآن کریم دعوت به وحدت میکند، دعوت به این میکند که مخالف هم نباشید
* شما علمای کشورهای منطقه، مصالح مسلمین را میخواهید بگویید. شما انتظار نکشید که اول قدرت پیدا بکنید، بعد بگویید، شما بگویید تا قدرت پیدا بکنید. ایران همین کار را کرد، ایران گفت تا قدرت پیدا کرد. اگر نشسته بود، تا ابد هم نمیشد
* اگر سست بیائید، قدرتهای بزرگ اسلام را میخواهند از بین ببرند، برای اینکه در ایران فهمیدند که اگر اسلام در منطقه بیاید، آنها راهی ندارند
* شما قوی هستید، مردم همراه شما هستند، مردم همراه حکومتهای جور نیستند، مردم همراه علما هستند. شما قوی هستید، شما هر کدام در محل خودتان همان قدرتی دارید که روحانیان ایران در اینجا دارند. آنها عمل کردند در مقابل یک قدرتی که در منطقه نظیر نداشت