حقوق بشر، قدرت هاي بزرگ، ثروتمندان
فیضعلی مداح
نوشته: فیضعلی مداح ـ عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان / بخش اول
اگر به زشتیهای تاریخ بشر نگاه عمیق بیندازیم، گذشته انسان چون نواری سیاه و پلید به چشم میآید و طبعاً در این اندیشه فرو میرویم که با این گذشته تلخ، آینده چه خواهد شد؟ برای کاستن این پلیدیها و بهبود زندگی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی انسان چه باید کرد؟ اگر دوباره صفحات سیاه و سفید تاریخ را ورق بزنیم و نیک و بد آنرا با دیدی وسیعتر بنگریم در حقیقت در خواهیم یافت که در داستان پرحادثه زندگی انسان، همیشه و همه جا پیروزی نهایی از آن پیروان مکتب حق و عدالت و جویندگان راه پرنشیب و فراز پیامبران اوالعزم و اولیاء و اوحیاء بوده است.
خودخواهیها، افزونطلبیها، حقکشیهای قدرتهای بزرگ و اهریمنی به خاطر جلب منافع فردی و گروهی و قومی و قبیلهای و طایفهای، در طول تاریخ «وجدان عمومی» را زیر پا گذاشته و از سادگی و لودگی مردم عوام و فریبخوده، سودهای بسیار کلان به جیب زده و کاخها و عمارتهای ظلم و ستم را در اقصی نقاط جهان به پا داشتهاند.
در قرون وسطا، ثروتمندان، به ویژه سلاطین، به خرافات و رمل و اسطرلاب و فالبینی و طالعبینی متوسل شده و جهل و نادانی را از طریق «مذهب» به وسیله «دینفروشان» گسترش دادند.
در حال حاضر نیز با این که قرنها از حوادث تلخ دوران قرون وسطا گذشته است. دیکتاتورهای کوچک و بزرگ در خاورمیانه، عدهای از جاهلان را «اجیر» و «مزدور» قرار داده و به جان ملتهای مظلوم انداختهاند.
عدهای از گرسنگان با دریافت «مزد» به جنگ هموطنان و همنوعان خود آمده و میخواهند، با قلع و قمع کردن انقلابیون، دیکتاتورهای خونخوار را بر مردم مظلوم و ستمکشیده کشورهای عربی مسلط سازند. سرهنگ قذافی در لیبی، علی عبدالله صالح در یمن و سایر دیکتاتورها در خاورمیانه،بیپروا همچنان به کشتار مردم بیگناه ادامه داده و سازمان ملل متحد که باید حامی مظلومان و انقلابیون باشد، به جای آتشبس و توقف کشتار و خونریزی علیه مردم مظلوم، در محکوم کردن دیکتاتورهای خاورمیانه بسیار محتاطانه و به اصطلاح «دست به عصا» عمل میکند.
تقریبا ًتمامی اعضای سازمان ملل متحد، مجوز اقدام نظامی ناتو علیه لیبی را امضا کردند(1) و سازمان ملل بدون «اشارات» ابرقدرتها، یعنی آمریکا و روسیه و چین هیچگونه قاطعیت در جلوگیری از کشتار انسانها از خودشان نمیدهند. گویی تمامی مردم مظلوم جهان تحت سیطره یک نظام واحد دیکتاتوری قرار داشته؛ البته این طرز تفکر را فیلسوفان خودفروخته و وابسته به درباری نظیر ماکیاول در جهان متداول کردند.
براساس نظریهپردازی این فیلسوف ایتالیایی، یک «رهبر» با «حاکم» برای اعمال قدرت و تداوم سلطه بر مردم بیگناه مجاز به استفاده از انواع و اقسام ترفندها و فریبها و شیطنتهاست، یعنی به پیروان خود و مزدوران میگوید: «بکشید و شکنجه کنید و قلع و قمع کنید تا من زنده بمانم!»
سران کشورهای درگیر در جنگ جهانی اول و دوم که آسیبهای فراوانی را در کشتار مردم و ویرانی دستآوردهای بشری تجربه کرده بودند، به کمک روشنفکران واقعی، نظیر ژوزف برویر، ژان چاروت، آلفرد آدلر، کافکا کوهلر، ونت، کارل یونگ، پیرژانت گلاور، سر هربرت رید،میشل فوردهام، مورتی، آلپرت، الکساندر آدلر، کورت آدلر، اریک فروم، سورن دایک، پاولوف، سوسیوان، پیاژه، زیگموند فروید و برخی دیگر از پیروان مکاتب علمی و فلسفی، سازمان ملل را در ژنو تشکیل دادند2 و از تمامی ملتهای آزاده جان خواستند تا برای دفاع از حقوق پایمال شده خود به این سازمان بپیوندند.
در منشور سازمان ملل آمده است که هیچکس حق ندارد در مالک و مذاهب سایر ملت دخالت یا نسبت به آنها بیاحترامی کند. متأسفانه در عصر حاضر، با اینکه بیش از شصت سال از امضاء این پیمان (Convention) میگذرد همچنان شاهد بیاحترامی به مذاهب گوناگون از جمله سوزاندن قرآن کریم توسط کشیش افراطگرای آمریکایی و تفتیش عقاید دانشمندان و پژوهشگران هستیم.
زمان و نحوه موضعگیریهای سازمان ملل در قبال وقایعی چون کشتار وحشیانه مردم به فرمان حاکمان بحرین و عربستان، بمباران چاههای نفت و نابودی دسترنج مردم فقرزده لیبی توسط جنگندههای قدرتهای غربی و گشودن آتش به سوی معترضین به دست حکومتهای دیکتاتوری مصر، یمن، تونس و ... بار دیگر وجود دستهای پنهان در پشت پردههای نامرئی سیاست را در این سازمان جهانی را اثبات کرد.
برخلاف آنچه که علیه دین اسلام در غرب سمپاشی شده و متأسفانه میشود، قرآن کریم تمامی انسانهای جهان را به صلح و دوستی دعوت و به مسلمانان توصیه کرده است که سعی کنند بین مردم صلح و آشتی، برادری و برابری، عدالت و مساوات را برقرار کنند.3
اهمیت اعلامیه جهانی حقوق بشر (Human Rights) فقط از این لحاظ نیست که شامل اصول و مبانی جدیدی است که گذشتگان از آن آگاه یا برخوردار نبودند، بلکه از این جهت است که برای نخستین بار در تاریخ، تمامی کشورهای جهان درباره اصول آن موافقت کامل کردند و از آن مهمتر آنکه همزمان با موافقت دولتها، ملتهای جهان نیز آن را با دل و جان پذیرفتند.
اعلامیه در اندک مدتی به صورت آرمان مشترک تمامی جهان درآمد و تمامی کشورها مفاد آن را در تنظیم و توشیح «قانون اساسی» و اداره درست سازمانها و نهادهای اجتماعی و حفظ حقوق مردم خود به کار بردهاند.
لذا اگر امضاکنندگان اعلامیه حقوق بشر نخواهند یا نتوانند آن را اجرا کنند، جامعه بشری را بکلی نومید کرده و جنگ و خونریزی و برادرکشی و کشتار جمعی و قتل عام و نابودی کل جهان هستی را رقم خواهند زد.
در حقیقت، کشتی تمدن بشری با شیطنت «ابرقدرتها» و متجاوزان به حقوق ملتها آسیب دیده و تمامی مردم از جمله سران کشورهای بزرگ را به قعر مشکلات فرو خواهد برد.
این حادثهها به گواهی تاریخ، از جمله قصص انبیاء4، روایات و داستانها بارها شنیده، خوانده و گفته شده است.
لقد انزلنا إلیکم کتابا فیه ذکرکم افلا تعقلون؟ (شما را از حوادث روزگار و پیآمدها (ظلم و ستم) آگاه ساختیم، ولی شما نسبت به آن اعتنا نکردید ـ سوره انبیا آیه 10)
و کم قصمنا من قریة کانت ظالمه و انشانا بعدها قوماً آخرین (چه بسا در هم شکستیم مردمی را که ستمگر بودند و بعد قوم دیگری را به وجود آوردیم ـ سوره انبیا، آیه 11)
اتحاد و اتفاق بین ملتها باعث خواهد شد که کشورهای بزرگ وقدرتمند به جنگ با کشورهای کوچک قد علم نکنند.
افسوس که منافع مادی و خودخواهی ابرقدرتها مانع از اجرای عدالت و احقاق حق تمامی مردم مظلوم و ستمدیده است و از آنجا که کشتارهای جمعی و قتلعامها، از طریق قدرتهای بزرگ انجام میگیرد و آنان از درگیری و خشونت و هرج و مرج از طریق فروش سلاح و مهمات و مایحتاج عمومی سودهای کلان میبرند، در حل و فصل نزاعها و صلح جهانی اهتمام نمیورزند و این برخلاف وعدهها و پیمانهای بینالمللی است. در اینجاست که باید اعلامیه حقوق بشر را مرور کنیم:
مقدمه:
از آنجا که حیثیت ذاتی و حقوق متساوی و غیرقابل انتقال تمامی اعضای خانواده بشری، اساس آزادی و صلح و دادگستری را در جهان تشکیل میدهد، از آنجا که فقدان شناسایی و تحصیل حقوق بشر منجر به اعمال وحشیانهای شده که وجدان بشریت را پایمال کرده و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده، آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند، بهعنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده، از آنجا که ضرورت دارد حقوق انسانی مورد حمایت قانون قرار گیرد تا بشر به عنوان آخرین راه، به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نشود، از آنجا که اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بین ملل را مورد تشویق قرار داد، از آنجا که مردم ملل متحد ایمان خود را به حقوق اساسی بشر، مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن بار دیگر در منشور، اعلام کردهاند و تصمیم راسخ گرفتهاند که به پیشرفت اجتماعی کمک کنند تا در محیطی آزادتر زندگی بهتری به وجود آورند، از آنجا که دول عضو متعهد شدهاند احترام جهانی و رعایت واقعی حقوق بشر و آزادیهای اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تأمین کنند و از آنجا که حسن تفاهم مشترک نسبت به این حقوق و آزادیها برای اجرای کامل تعهد یاد شده کمال اهمیت را دارد، مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمامی مردم و تمامی ملل اعلام میکند تا جمیع افراد و تمامی ارکان اجتماع آن را همواره مدنظر داشته باشند و مجاهدت کنند تا از راه تعلیم و تربیت، احترام این حقوق و آزادیها فزونی یابد و تدابیر تدریجی ملی و بینالمللی، شناسایی و اجرای واقعی آنها چه در میان ملل عضو و چه در بین کشورهایی که در قلمرو آنها هستند، تأمین شود.
* ماده اول ـ تمامی افراد بشر، آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حیثیت و حقوق باهم برابرند. همه دارای عقل و وجدان هستند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.
* ماده دوم ـ هرکس میتواند بدون هرگونه تبعیض از حیث نژاد، رنگ پوست، اختلاف جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین از حیث تابعیت، وضع اجتماعی، ثروت، وضع ولادت یا هر وضع دیگری از تمامی حقوق و آزادیهایی که در ذیل اعلامیه پیشبینی شده بهرهمند شود. به علاوه از لحاظ سیاسی و قضایی و بینالمللی، نسبت به کشور یا سرزمینی که شخص به آن تعلق دارد هیچگونه تبعیضی به عمل نخواهد آمد، اعم از اینکه آن کشور یا سرزمین مستقل بود. یا آنکه طرز حاکمیت آن به نحوی از انحاء محدود شده باشد.
* ماده سوم ـ هرکس حق زندگی و آزادی و امنیت شخصی دارد.
* ماده چهارم ـ احدی را نمیتوان در بردگی یا خدمت اجباری نگاهداشت و داد و ستد بردگان به هر کیفیتی که باشد ممنوع است.
* ماده پنجم ـ احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مورد مجازات با رفتار موهن و ظالمانه یا برخلاف شئون انسانیت قرار داد.
* ماده ششم ـ هرکسی حق دارد که در همه جا به عنوان یک «انسان» در برابر قانون شناخته شود.
* ماده هفتم ـ همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض یا رعایت تساوی حقوق از حمایت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در برابر هرگونه تبعیضی در نقض مفاد این اعلامیه هرگونه تحریکاتی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به یک میزان از حمایت قانون بهرهمند شوند.
* ماده هشتم ـ چنانچه به حقوق اساسی کسی تجاوز شود، خواه آن حقوق ناشی از قانون اساسی و خواه ناشی از قانون دیگری باشد، آن شخص حق دارد برای دادخواهی به محاکم صالحه ملی رجوع کند.
* ماده نهم ـ احدی را نمیتوان خودسرانه توقیف یا زندانی یا تبعید کرد.
* ماده دهم ـ هرکس حق دارد با رعایت تساوی کامل با توجه به حقوق و تعهداتش هرگونه اتهام جنایی که به او نسبت داده شده باشد، در دادگاهی مستقل و بیطرف به طور منصفانه و علنی مورد محاکمه قرار گیرد.
* ماده یازدهم ـ هرکس مورد اتهام جزایی قرار گیرد، مادام که در یک دادگاه علنی طبق قانون و با تأمین و تضمینات کافی برای دفاع از خود محکوم نشده، بیگناه محسوب خواهد شد.
هیچکس برای انجام یا انجام ندادن عملی که حین ارتکاب آن به موجب قوانین ملی یا بینالمللی جرم شناخته نمیشد، محکوم نخواهد شد.
همچنین هیچگونه مجازاتی شدیدتر از آنچه حین ارتکاب جرم به آن تعلق میگرفته، درباره احدی اعمال نخواهد شد.
* ماده دوازدهم ـ زندگی خصوصی، امور خانوادگی، محل اقامت و مکاتبات هیچکس نباید مورد مداخلات خودسرانه واقع شود و شرافت و اسمش نباید مورد حمله قرار گیرد. هرکس حق دارد در مقابل اینگونه مداخلات و حملات ناروا از حمایت قانون برخوردار شود.
* ماده سیزدهم ـ هرکس حق دارد آزادانه بین مرزهای هر کشوری رفت و آمد و آزادانه در آن کشور اقامت کند. هرکس حق دارد هر کشوری از جمله کشور متبوع خود را ترک گفته یا به کشور متبوع خود بازگردد.
* ماده چهاردهم ـ هرکس حق دارد برای رهایی از تعقیب ظالمانه و زجر و شکنجه برای خود در کشورهای دیگر پناهگاهی اختیار کند. در مواردی که تعقیب اصولاً ناشی از جرایم سیاسی نبوده و ناشی از اعمال مخالف مقررات سازمان ملل است، از حق پناهندگی نمیتوان استفاده کرد.
* ماده پانزدهم ـ هرکس حق دارد دارای تابعیت باشد. احدی را نمیتوان خودسرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد.