پل هاي خيانت و سد بصيرت
روح الله اژدری
کمیل بن زیاد نجفی یکی از یاران حضرت علی(ع) بود که امام او را به فرمانداری شهر «هیت» منصوب نموده بود. کمیل بن زیاد اگر چه شخصی محترم و مثبتی بود ولی علی رغم داشتن تعهد، مدیریتی ضعیف داشت. به اموری میپرداخت که خارج از حیطه اختیار او بود و از وظیفه و تکلیف اصلی خود غافل میشد. لذا دشمنان و فتنه گران اموی از مرز شهر هیت عبور میکردند و دست به قتل وغارت میزدند. اگر چه کمیل بن زیاد فرد خیانت کاری نبود، حضرت علی(ع) در نامهای به وی چنین مینویسند؛
«تو درآنجا پلی شدهای که دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند. نه قدرتی داری که با تو نبرد کنند و نه هیبتی داری که از تو بترسند و بگریزند نه مرز را میتوانی حفظ کنی و نه شوکت دشمن را میتوانی در هم بشکنی. نه نیاز مردم دیارت را کفایت میکنی و نه امام خود را راضی نگه میداری.»
انقلاب اسلامی در طول 30سال گذشته همیشه آماج حملات سخت همچون جنگ و ترور و حملات نرم همچون تهاجم فرهنگی،جاسوسی و انقلاب مخملی توسط عمال داخلی و خارجی بوده است اما به برکت ولایت هر بار شکست خورده است. در آغاز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی دشمنان اسلام از جمله آمریکا همه تلاش خود را به این نهاده بودند تا با نفوذ درافراد و ارکان حکومت جمهوری اسلامی نظام اسلامی را ساقط و ولایت فقیه را نابود نمایند. آمریکا به عنوان دشمن درجه یک انقلاب و اسلام در طول مدت 30 ساله هرگز از تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی دست بر نداشته است. سازمان جاسوسی آمریکا بارها تلاش نموده تا پلی برای ضربه زدن به ارکان نظام اسلامی با همکاری ایادی و جاسوسان خود بنا نهد و از راه آن به خیال خود نظام را نابود نماید. از آنجایی که آمریکاییان درنزد ملت ایران پروندهای سیاه داشته و دستشان درخیانت و خیانتکاری برای ملت ایران رو شده است، همچون زمان پهلوی توانایی حضور و دخالت مستقیم ندارد. لذا دست به دامان بعضی خواص و یا جریانهایی میشوند که دارای انحرافاتی از اصل و آرمانهای انقلاب اسلامی هستند. سازمان جاسوسی آمریکا با مطالعه و کسب اطلاعات شخصی و فکری و عملی بعضی اشخاص و جریانها آنها را برای اجرای نقشههای خود انتخاب و متاسفانه بعضی آگاهانه و بعضی ناآگاهانه و ساده لوحانه در این صحنه نقش بازی میکنند.
دشمن پول و طرح ریزی و یارگیری را انجام میدهد و خواص درجریانهای معاند و بعضا فریب خورده و ناآگاه نیز پلی میسازند که دشمنان اسلام و ملت از آن بگذرند و دست به جنایت و خیانت بزنند. حضرت امام خمینی(ره) با بصیرت بسیار در جریان غائله بنی صدر و منافقین به وجود این پل خیانت اشاره نموده و کار برد آن را هم تشریح کردند؛
«آن روزی که اینها پیروز بشوند خدای نخواسته شما فدای آنها خواهید شد. شما را پل قرار دادهاند برای پیروزی، وقتی که رفتند این پل را عقب خودشان خراب میکنند و آنها مزاحم نمی خواهند من باز هم عرض میکنم به آقایان که ماه مبارک رمضان است و درهای رحمت خدای تبارک و تعالی به روی همه گنهکاران باز است و شما تا دیر نشده است دراین ماه مبارک خودتان را اصلاح کنید. ما همه باید خودمان را اصلاح کنیم. ما هیچ کداممان یک آدم حسابی نیستیم، پناه به خدا باید ببریم و خودمان را اصلاح کنیم و با این جریانی که خروشان و دریای مواج آدمهای متعدد است ما با آنها خودمان را در همان جریان بگذاریم! جریان مخالف سیل انسان را خورد میکند. جریان مخالف موجهای شکننده دریا انسان را از بین میبرد.»
در دوران 30ساله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بارها این پلهای خیانت بنا گردیده ولی هوشیاری و درایت رهبری حکیمانه امام خمینی و حضرت آیت الله خامنهای و بصیرت و وحدت کلمه مردم شریف ایران آن را ویران نموده است.
پل اول
درابتدای پیروزی انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) بازرگان را مامور تشکیل دولت موقت نمودند. تشکیل دولت موقت براساس اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده است. جاسوسان سیاه نفوذ در ارکان دولت را در دستور کار خود قراردادند. سازمان جاسوسی آمریکا تلاش داشت با نفوذ در ارکان دولت جهت دهیهای دولت وگروههای ملی گرا مثل جبهه ملی و نهضت آزادی را به سویی سوق دهند که موجب تضعیف حضرت امام خمینی(ره) و گروههای انقلابی و مذهبی حامی ولایت فقیه شود. لذا با به قدرت رسیدن دولت کسانی از نهضت آزادی و جبهه ملی مثل عباس امیر انتظام و ابراهیم یزدی به سفارت آمریکا وصل شدند تا در این راه تلاش نمایند و با حذف روحانیت از صحنههای سیاسی یک ارتباط آمریکایی را بین دو کشور برقرار نمایند. لذا دولت موقت اهدافی را دنبال میکرد که با اهداف و آرمانهای اسلامی و انقلابی حضرت امام خمینی(ره) در تعارض بود با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران دولت موقت استعفا نمود و حضرت امام خمینی(ره) نیز سریعا با استعفا آنان موافقت نمودند با این استعفا پایههای اولین پل خیانت در تاریخ انقلاب اسلامی فرو ریخت از میان اسناد لانه جاسوسی اسنادی به دست آمد که وجود این پل خیانت را اثبات کرد و عباس امیر انتظام به عنوان جاسوس دستگیر و محاکمه و به زندان ابد محکوم گردید.
پل دوم
آمریکائیان به موازات دولت موقت به سراغ بعضی از روحانیون به ظاهر انقلابی ولی دارای اختلاف با حضرت امام خمینی(ره) هم رفتند و با نفوذ در آنان تلاش نمودند تا با تقویت آنان، مرجعیت را در مقابل حضرت امام خمینی و انقلاب قرار دهند. آیت الله شریعتمداری که یکی از مراجع تقلید بود و در قم با ایجاد دارالتبلیغ و مجلات متعدد مریدان زیادی را دور خود جمع کرده بود از قبل از انقلاب با حکومت پهلوی روابطی داشت و در مقابله با حکومت پهلوی هم تاکید داشت که قانون اساسی شاهنشاهی باقی بماند. لذا نقطه ضعفهای این مرجع مهمترین عامل بود که جاسوسان آمریکا را واداشت تا به سراغ او بروند. وی چندین نوبت با رابط سازمان جاسوسی CIA دیدار داشت و پسرش سیدحسن شریعتمداری این روابط را مدیریت میکرد. شریعتمداری در جهت پیگیری اهداف سیاسی خود و مقابله با حضرت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی حزب خلق مسلمان را به وجود آورد که اهداف این مستقیما در تعارض با آرمانهای حضرت امام خمینی بود.
شریعتمداری توسط همین حزب و بعضی مریدان خود اغتشاشاتی را در سطح آذربایجان و قم به راه انداخت که علنا در قم شعار مرگ بر خمینی داده شد که البته آنان با هدایت و پشتیبانی آمریکا دست به این اقدامات زدند و با تسخیر لانه جاسوسی اسنادی به دست آمد که موجب رسوایی آنان شد و هواداران متدین از آن روی برتافتند. مدتی بعد با افشای طرح کودتای قطب زاده با همکاری شریعتمداری حزب خلق مسلمان منحل شد؛ قطب زاده دستگیر و اعدام شد و شریعتمداری نیز از مرجعیت خلع گردید.
پل سوم
سازمان مجاهدین خلق- به تعبیر درست تر، منافقین- بعد از انقلاب اسلامی توانست در فضای باز سیاسی ایجاد شده قدرتی به دست آورد. آنان در بعضی از ارکان جمهوری اسلامی هم نفوذ کرده و به دلیل تعارض ایدئولوژیک با اسلام چهرهای کاملا منافقانه به خود گرفته و تلاش داشتند با فریب اذهان عمومی در مقابل اسلام و آرمانهای حضرت امام خمینی بایستند. چهره منافقانه سازمان مجاهدین خلق طعمه دیگری برای جاسوسان استکبار بود تا آنان را در مقابل نظام قرار دهند. بنی صدر و منافقین با پیوند و اتحاد تلاش داشتند به نام رای مردم نظام جمهوری اسلامی را تصاحب و براساس اندیشههای انحرافی خود هویت جدیدی را که در آن نامی از اسلام نبود پی ریزی نموده و ولایت فقیه و رهبری حضرت امام خمینی(ره) را حذف نمایند که آنان نیز در مقابل وحدت کلمه مردم مسلمان و رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی تاب نیاورده و وارد فاز نظامی شدند و به کشتار مردم بی گناه کوچه و بازار و شهیدان بزرگواری همچون بهشتی، رجایی، باهنر پرداختند و در جریان جنگ تحمیلی سربازان پلیدترین مرد تاریخ یعنی صدام شدند تا در مقابل ملت خود بایستند. لذا رهبری حضرت امام و وحدت مردم پل سوم خیانت را هم فرو ریخت.
پل چهارم
در آخرین سالهای زندگی حضرت امام خمینی(ره) ایشان در یک حرکت انقلابی قائم مقام رهبری یعنی آیت الله منتظری را از این مقام برکنار کرده و به ایشان توصیه کردند به دلیل ساده لوحی بهتر است به درس در حوزه علمیه بپردازند و در امور سیاسی دخالتی ننمایند. قضیه از این قرار بود که در بیت آیت الله منتظری کسانی نفوذ داشتند که او را هدایت میکردند و به او اطلاعات میدادند که با ساواک رابطه داشته و یکی از علمای قم مرحوم آیت الله شمس آبادی را فقط به دلیل مخالفت با کتاب شهید جاوید به قتل رسانده بودند. سیدمهدی هاشمی برادر داماد آیت الله منتظری سردسته این عوامل نفوذی بود و به واسطه حضور این افراد در بیت اخبار به صورتی کاملاکانالیزه به ایشان میرسید و همین مطلب موجب میشد که قائم مقام رهبری مواضعی را اتخاذ نمایند که ضربات زیادی را به حیثیت نظام وارد مینمود. به طور مثال ایشان در مخالفت با تصمیم به ادامه جنگ گفتند خون جوان هایی که در این راه شهید شده اند هدر رفته است. این موجب ناراحتی امام شده و ایشان فرمودند شهیدان با خدا معامله کرده و کسی که با خدا معامله کرده هرگز خونش هدر نرفته است. سیدمهدی هاشمی دستگیر و به خیانت هایش اعتراف و اعدام شد ولی آیت الله منتظری که کاملادر دامن منافقین و افرادی از نهضت آزادی و جبهه ملی افتاده بود به خط انحرافی خود ادامه داد و حضرت امام خمینی مجبور به عزل ایشان شدند و چهارمین پل خیانت فرو ریخت.
پل پنجم
چهار پل خیانت ذکر شده در 10 سال دوران رهبری حضرت امام خمینی(ره) بنا شده و با درایت حضرت امام(ره) و پشتیبانی و هوشیاری مردم انقلابی فرو ریخته است. عدم موفقیت در ایجاد این پلها رضایت استکبار را اگر چه در آن مقطع مایوس نمود ولی آنان دست از توطئه و خیانت برنداشتند. لذا برنامه ای دقیق، بلندمدت و مطالعه شده را در این راه طراحی نمودند تا به نتیجه برسانند حتی اگر نتیجه آن پس از دهها سال نمایان شود و در این راه سرمایه گذاریهای کلانی نمودند. شبکههای ماهواره ای تاسیس کردند. اقدام به یارگیری از بین خواص و تحصیل کردگان خارج و داخل نمودند. گروههای مخالف جمهوری اسلامی را تقویت نمودند. سالانه بودجه مخصوصی برای براندازی تصویب کردند. به مخالفین جمهوری اسلامی جوایز رنگین دادند و در دانشگاهها توسط عوامل خود همچون سروش، هادی سمتی، بشرویه و رامین جهانبگلو و غیره کارسازی فکری کردند. لذا به نظر میرسد پل خیانت پنجم پلی است که بسیار قوی طراحی شده است. در اجزای به کار رفته در این پل خیانت بسیاری آگاهانه و ناآگاهانه شرکت دارند. منافقین خلق، کمونیست ها، سلطنت طلب ها، رقاصهها و مطربهای فراری هر کدام به نوعی در ترکیب این پل حضور دارند. پایههای اصلی پل را بر انتخابات دهم ریاست جمهوری زده بودند تا کروبی و موسوی پایه هایش را مستحکم کنند بلکه دشمنان ملت و انقلاب و ولایت فقیه از آن بگذرند و بر آرمانهای حضرت امام خمینی(ره) ارکان دین و ولایت فقیه هجوم آورند و کار را یکسره کنند اما نمیدانستند که این ملت عهدی دیرینه بسته اند تا قرنی دیگر کسی نیاید و شعار «ما اهل ایران نیستیم، علی تنها بماند» را بانگ برآورد.