21 فروردین 1395, 12:29
آيا تاكنون به نيروي دافعه خود انديشيدهايد. به نظر شما چه چيزي مردم را از شما دور میكند و باعث ميشود از اطراف شما پراكنده شوند؟اين نيروي دافعه همان غرور، خودبيني و خودپسندي و تكبر است. حس خودبرتربيني، نيروي دافعه عظيمي است كه ديگران را طرد و دفع ميكند. زيرا حالات، رفتار انسان را ميسازد. تكبر در تمام اعمال انسان مانند صحبت كردن با ديگران، تعامل و ارتباط با اطرافيان، نشست و برخاست و حتي راه رفتن نيز مشهود ميشود. به همين علت خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: بر زمين با تكبر راه مرو كه خداوند در هيچ متكبر مغروري را دوست ندارد. ولا تمْشِ فِي الأرْضِ مرحًا إِنّك لن تخْرِق الأرْض ولن تبْلُغ الْجِبال طُولًا. و در [روى] زمين به نخوت گام برمدار چرا كه هرگز زمين را نمى توانى شكافت و در بلندى به كوهها نمى توانى رسيد. (اسرا /37) ولا تُصعِّرْ خدّك لِلنّاسِ ولا تمْشِ فِي الْأرْضِ مرحًا إِنّا... لا يحِبُّ كُلّ مُخْتالٍ فخُورٍ.
و از مردم [به نخوت] رخ بر متاب و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لاف زن را دوست نمى دارد. (لقمان /18) خودپسندي سبب ميشود انسان بر بندگان خدا تكبر كند و مهمتر اينكه خود را در حد كمال پندارد و در نتيجه درهاي تكامل را به روي خود ببندد و هرچند گاه يك بار خود را با ديگري مقايسه نكند. انسانهاي كم ظرفيت، هنگامي كه به جايي رسيدهاند و برتري مختصري از نظر مقام و ثروت بر ديگران يافتند، غالباً گرفتار بلاي غرور ميشوند. سعي ميكنند امكانات خود را به رخ ديگران بكشند و آن را وسيله برتري جويي قرار دهند و همين امر باعث ميشود كه اطرافيان خود را آزرده خاطر كرده و هر كدام را با يك آزار و ستم و رنجي از خود فراري ميدهند. سرچشمه اصلي انحراف و بدبختي بسياري از مردم در قرآن كبر و غرور معرفي شده. حال اين غرور يا ناشي از پول و ثروت است يا از داشتن معلومات مختصر و اندك مدرك علمي است كه هر دو براي انسان مستي به بار ميآورد و همچنان كه انسان مست نميانديشد و مسير زندگي را درست طي نميكند و حتي در راه رفتن قائم نيست، مغروران نيز همين حالت را دارند و شايد بيان قرآن در اينكه با تكبر روي زمين راه نرو همين حركت مستانه باشد.
شما در وجود خود استعدادها و تواناييهاي خاصي دارید. اگر آن را فعال كنيد به موفقيتها و توانمنديهاي خاصي خواهيد رسيد. نيروي جاذبه دروني شما همان تواضع و فروتني است كه باعث ميشود ارزش و نيروي خاصي در شما به وجودآيد كه ديگران را جذب كند. نيروي جاذبه زمين با قدرت فوقالعاده خودش همهچيز را به سمت خود ميكشاند. اين نيرو به همهچيز تسلط دارد و آنان را محكم و به هم پيوسته نگاه ميدارد و تمام ذرات را به سوي خود ميكشاند. شما نيز ميتوانيد تمام دلها را به سوي خود جذب كنيد و مانع دفع آنان شويد، به شرطي كه اين نيرو را در خود فعال كنيد. در سوره فرقان نخستين وصفي كه از عباد الرحمن شده، تواضع است كه در تمام اعمال و حركات و رفتار آشكار ميشود. ملكات اخلاقي هميشه خود را در لا به لاي اعمال و گفتار و حركات انسان نشان ميدهند تا آنجا كه با دقت و شيوه راه رفتن يك انسان ميتوان به بخشي از اخلاق او پي برد. آري تواضع كليد ايمان است درحالي كه غرور و تكبر كليد كفر است.
در آيات 63 تا 74 سوره فرقان اشاره به اوصاف برجسته و فضائل اخلاقي گروهي از بندگان خاص خداوند است و دوازده فضيلت بزرگ براي آنها ذكر شده است. جالب اينكه نخستين آنها همان صفت تواضع است، اين نشان ميدهد همانگونه كه «تكبر» خطرناكترين رذائل است، تواضع مهمترين يا از مهمترين فضائل است و ميفرمايد: «بندگان خاص خداوند رحمان كساني هستند كه با آرامش و بيتكبر بر زمين راه ميروند. »«هون» به معني نرمي و آرامش و تواضع است و يعني آنها چنان آرام و متواضعند كه گويي عين تواضع شدهاند و به همين دليل در ادامه آيه ميفرمايد: «وإِذا خاطبهُمُ الْجاهِلُون قالُوا سلامًا؛ و هنگامي كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام ميگويند (و با بياعتنايي و بزرگواري ميگذرند) ».
و در آيه بعد از آن که سخن از تواضع آنها در برابر ذات پاك خداست ميفرمايد: «والّذِين يبِيتُون لِربِّهِمْ سُجّدًا وقِيامًا؛ آنها كساني هستند كه شبانگاه براي پروردگارشان سجده و قيام ميكنند (و به بندگي و عبادت ميپردازند)». «راغب» در كتاب «مفردات» ميگويد: «هون» دو معني دارد يكي از آنها خضوع و نرمشي است كه از درون جان انسان بجوشد كه اين شايسته ستايش است.
ناگفته پيداست كه منظور از الّذِين يمْشُون على الْأرْضِ هوْنًا اين نيست كه فقط راه رفتن آنها متواضعانه است، بلكه منظور نفي هرگونه كبر و خود خواهي است كه در تمام اعمال انسان و حتي در كيفيت راه رفتن كه سادهترين كار است آشكار ميشود، زيرا ملكات اخلاقي هميشه خود را در لا به لاي گفتار و حركات انسان نشان ميدهند تا آنجا كه در بسياري از مواقع از چگونگي راه رفتن انسان ميتوان به بسياري از صفات اخلاقي او راه برد. آري عباد الرحمن (بندگان خاص خدا) نخستين نشانشان همان تواضع است، تواضعي كه در تمام ذرات وجودشان نفوذ كرده و حتي در راه رفتن آنها آشكار است و اگر ميبينيم خداوند در آيه37 سوره اسراء به پيامبرش دستور ميدهد «ولا تمْشِ فِي الأرْضِ مرحًا؛ روي زمين با تكبر راه مرو» منظور فقط راه رفتن نيست بلكه هدف، تواضع در همه كارهاست كه نشانه بندگي و عبوديت خداست. در سومين آيه روي سخن را به پيامبر- صليا... عليه وآله - كرده، ميفرمايد: «بال و پر خود را براي مومناني كه از تو پيروي ميكنند پايين بياور و (تواضع و محبت كن)؛ واخْفِضْ جناحك لِمنِ اتّبعك مِن الْمُوْمِنِين»«خفض» به معني پايين آوردن است و «جناح» به معني بال است. بنابر اين «و اخفض جناح» كنايه از تواضع آميخته با محبت است، همانگونه كه پرندگان هرگاه ميخواهند به جوجههاي خود اظهار محبت كنند بال و پر خود را ميگسترانند و آنها را زير بال و پر ميگيرند تا هم در برابر حوادث احتمالي مصون بمانند و هم از تشتت و پراكندگي حفظ شوند، پيامبر اسلام- صليا... عليه وآله - نيز مامور بود بدين گونه مومنان را زير بال و پر خود را بگيرد!اين تعبير بسيار ظريف و پر معني نكات مختلفي را در عبارت كوتاهي جمع كرده است. جايي كه پيامبر مامور به تواضع آميخته با محبت در برابر مومنان باشد تكليف افراد امت روشن است چرا كه پيغمبر سرمشق و الگو و «اسوه» براي همه امت است. شبيه همين تعبير در آيه 88 سوره حجر نيز آمده است آنجا كه ميفرمايد: واخْفِضْ جناحك لِلْمُوْمِنِين كه باز مخاطب در آن شخص پيامبر است و مامور ميشود براي مومنان «خفض جناح» و تواضع آميخته با محبت داشته باشد. شبيه اين تعبير با اندك تفاوتي درباره فرزندان در مقابل پدران و مادران در سوره «اسراء» آمده، آنجا كه ميفرمايد: «واخْفِضْ لهُما جناح الذُّلِّ مِن الرّحْمةِ؛ بالهاي خود را در برابر آن دو (پدر و مادر) از محبت و لطف فرود آر (و تواضعي آميخته با احترام و محبت در برابر آنان داشته باش) ».
وقتي با تواضع و فروتني با ديگران برخورد ميكنيد گويي درهاي قلبتان را به روي آنان گشودهايد و آنان اين فتح باب را با تمام وجود حس ميكنند و در خانه قلبتان وارد ميشوند و شما را در قلبشان پذيرا هستند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان