13 خرداد 1395, 10:20
ميدانيم هميشه براي درمان اساسي يك بيماري جسماني، بايد به سراغ عوامل و ريشههاي آن برويم، چرا كه بدون ريشهكن شدن آن عوامل، نتايج همچنان باقي و برقرار است و اگر بطور موقت با داروهاي مسكن آثار آن را بپوشانيم باز بعد از مدتي خود را نشان ميدهد. بيماريهاي اخلاقي نيز به يقين همينگونه است و حتما بايد ريشهيابي شود، سپس ريشهها را بخشكانيم.
يكي از ريشههاي حرص، بخل و طمع، سوءظن به خدا و عدم توكل بر اوست. كسي كه خدا را قادر و رازق ميداند و كليد همه نيكيها را به مضمون (بيدك الخير انك علي كل شيئ قدير) در دست او ميبيند، حرص در جمع مال و مواهب مادي ديگر نخواهد داشت. هنگامي كه پايههاي ايمان، به ويژه توحيد افعالي در وجود انسان متزلزل شود صفات رذيله بيشماري به سراغ انسان ميآيد كه يكي از خطرناكترين آنها حرص است، پس با تقويت پايههاي ايمان بايد به مقابله با آن برخاست. يكي ديگر از ريشههاي حرص، جهل و بيخبري نسبت به پيامدهاي آن ميباشد. حرص، آرامش انسان را در تمام زندگي برهم ميزند و مايه رنج دائمي اوست، شخصيت او را درهم ميكوبد و در انظار خوار و خفيف ميسازد و سبب ميشود كه در عين غنا همچون فقيران زندگي كند. آري اگر حريص در اين پيامدها بينديشد قطعا در روح او اثر ميگذارد. حرص و طمع اول مثل نهالي نوپا در روح آدمي شكل ميگيرد اما با ساليان سال، ريشه دوانده قوي ميشود و نه تنها هرگز به پيري نميرسد، هر روز جوانتر و قويتر ميشود! و تلخترين قسمت اين بيماري اين است كه انسان هرچه به سوي پيري پيش ميرود اين خصلت در او جوان شده و او را از تفكر به جهان آخرت باز ميدارد! آدم طمعكار و حريص در دنيا سخت زندگي ميكند و فقط به جمعآوري مال ميپردازد، نه خودش استفادهاي ميكند و نه اجازه استفاده به ديگران ميدهد! او فقير زندگي ميكند، فقير از دنيا ميرود ولي حساب اغنيا را پس خواهد داد. پيامبر (صليالله عليه و آله) انسان طمعكار و حريص را به كرم ابريشم تشبيه كردند كه هرچه بيشتر بر اطراف خود تار ميتند پيلهاش ضخيمتر شده سختتر ميتواند از آن خارج شود و سرانجام درون پيله ساخته دست خودش ميميرد. با توجه به اينكه اين رذيله اخلاقي نوعي بيماري روحي است فقط تا زماني كه به صورت كامل شكل نگرفته و در درون آدمي ريشه ندوانده قابل درمان است!
در نخستين گام: بايد به خداوند توكل كرد و از وي مدد گرفت. دوم: به نعماتي كه در اختيارت هست توجه كني، شكرگزار بوده و از آنها استفاده كني. سوم: به داشتههاي ديگران كاري نداشته باشي، چرا كه آدمي سيريناپذير است و هرچه را به دست آورد، بعد از مدتي از آن دلسرد شده و بالاترش را ميخواهد. چهارم: انفاق و صدقه، دستگيري از نيازمندان و كمك به ديگران علاوه بر اينكه اين بيماري را ضعيف ميكند باعث انبساط روح و شادي روان آدمي ميشود!اميرالمومنين علي عليه السلام درباره اين بيماري به اين زيبايي ميفرمايند: «أزْرى بِنفْسِهِ منِ اسْتشْعر الطّمع» هركس نفس و روح خويش را با طمعورزي آلوده نمايد خود را پست كرده است. خداوند در آيه 16 سوره تغابن ميفرمايد: «و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون؛ و هر كه از حرص و آز نفس خويش نگاه داشته شود، چنين كساني رستگار خواهند بود». اين مضمون در برخي آيات ديگر هم آمده، در سوره حشر هم اين مضمون را ميبينيم. شح عبارت است از بخل توام با طمع و حرص. بخل يعني امساك، در مقابل جود كه بخشندگي است. رسول اكرم در دوره اسلام در حال طواف بودند. مردي را ديدند كه در حال طواف چنين دعا ميكند: خدايا مرا بيامرز اگرچه ميدانم كه مرا نميآمرزي! فرمودند: چرا خدا تو را نيامرزد؟ عرض كرد: يا رسولالله! گناه من خيلي زياد است. از كوهها و از زمين و از آسمان هم بيشتر است. فرمودند: آيا گناه تو از خدا هم بزرگتر است؟ گناه تو از خدا كه ديگر بزرگتر نيست، گناهت چيست؟ گفت: يا رسولالله! من آدمي هستم كه اگر كسي سراغ من بيايد و از من يك درهم بخواهد جان من ميخواهد بيرون بيايد، اگر بفهمم كسي از من چيزي ميخواهد اينچنين ناراحت ميشوم. فرمود: آيا نميداني كسي كه اينچنين باشد بوي بهشت را نميشنود؟ آيا اين آيه قرآن را نشنيدهاي: «و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون»؟ شح باز مربوط به مال است. كساني كه از شر اين دشمن نگه داشته بشوند آنها رستگاران هستند، يعني در صورتي كه كسي از اين شر نگه داشته نشود هيچوقت رستگار نميشود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان