كلمات كليدي : اشكال اسم "لا"ي نفي جنس، اعراب و بناء در اسم "لا"ي نفي جنس، تابع اسم "لا"ي نفي جنس، مبني بر علامت نصب
اسم "لا"ی نفی جنس، از مجموعه مباحث باب "لا"ی نفی جنس است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد، از این رو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل "لای نفی جنس" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. نوشتار پیش رو مباحث مرتبط با اسم "لا"ی نفی جنس را در قالب " اشکال اسم "لا"ی نفی جنس و حکم اعرابی آن"، "حکم اسم بعد از "لا" در صورت تکرار آن" و "حکم تابع اسم لا"، مورد بررسی قرار میدهد.
اشکال و اعراب اسم "لا"ی نفی جنس
در این بخش شکلهای اسم "لا"ی نفی جنس بررسی خواهد شد که در ضمن بررسی هر شکل، به اعراب و بناء اسم "لا" نیز اشاره میشود:
1. مضاف[1]
در صورتی که اسم "لا"ی نفی جنس مضاف باشد، معرب و منصوب است و با توجه به این که یکی از شرایط عمل"لا"، نکره بودن اسم آن است، مضافالیه اسم "لا" بر دو گونه است:[2]
الف. مضاف الیه نکره بوده و مضاف از مضافالیه کسب تخصیص کرده و به درجهی تعریف نرسیده است؛[3] از این رو "قول" در جملهی «لا قولَ زُورٍ نافعٌ»، اسم "لا"ی نفی جنس و از نوع مضاف به نکره (زورٍ) است.
ب. مضاف الیه معرفه است اما مضاف نمیتواند از مضاف الیه کسب تعریف کند؛ چون از اسمهای فرو رفته در ابهام[4] است و با اضافه به معرفه نیز، شناخته نمیشود؛ از این رو "مثل" در جملهی «لا مثلَ محمودٍ مؤدبٌ» از اسمهای مبهم و مضاف به معرفه (محمود) است که به دلیل ابهام زیاد، با وجود اضافه شدن به معرفه ناشناخته است.
2. شبیه به مضاف
مراد از "شبیه به مضاف" اسم نکرهای است که با بعد از خود نوعی ارتباط داشته باشد؛[5] به این بیان که آنچه بعد از "شبیه به مضاف" آمده، تمام کنندهی معنای آن باشد؛[6] این ارتباط و تکامل به واسطهی یکی از دو جهت ذیل حاصل میشود: [7]
الف. به واسطهی عمل کردن اسم نکره در معمول؛ ازاین رو "مرتفعاً" در جملهی "لا مرتفعاً شأنٌ خاملٌ» شبیه به مضاف بوده و "شأنٌ" مرفوع (فاعل) و کامل کنندهی معنای آن است.
ب. به واسطهی عطف بر اسم نکره؛ از این رو "سبعةً"در جملهی «لا سبعةً و أربعین غائبون»؛ شبیه به مضاف بوده و با معطوف (اربعین) معنای آن کامل شده است.
همانطور که در مثالهای این بخش گذشت، در صورتی که اسم "لا"ی نفی جنس، شبیه به مضاف باشد، معرب و منصوب است.
3. مفرد
مراد از اسم مفرد در باب "لا"ی نفی جنس، اسمی است که مضاف و "شبیه به مضاف" نباشد، بنابراین مثنی و جمع نیز در این باب، مفرد شمرده میشوند.[8] در صورتی که اسم "لا"ی نفی جنس مفرد باشد، مبنی بر علامت نصب[9] بوده و در محل نصب است؛[10] به عنوان مثال "إلَه" در جملهی «لا إلهَ إلّا الله» اسم "لا"ی نفی جنس بوده که مبنی بر علامت نصب (فتحه) و در محل نصب است.
حکم اسم بعد از "لا" در صورت تکرار"لا"
هنگامی که "لا" به واسطهی حرف عطف تکرار شود و هر دو "لا" شرایط عمل را دارا باشند، برای دو اسمی که بعد از دو "لا" ذکر شدهاند، از نظر اعراب و بناء پنج صورت جایز است؛[11] به عنوان مثال برای "حول" و "قوّة" در عبارت «لا حول و لا قوّة إلّا بالله» از نظر اعراب و بناء پنج صورت جایز است که تفصیل آن در ادامه ذکر میشود:
1. مبنی بر فتح بودن هر دو اسم؛ (لا حولَ و لا قوّةَ إلّا بالله)
در این صورت، هر دو "لا"، "لا"ی نفی جنس بوده و "حول" و "قوّة" دو اسم "لا"ی نفی جنس و مبنی بر علامت نصب (فتحه) هستند. [12]
2. مبنی بر فتح بودن اسم اول و منصوب بودن اسم دوم؛ (لا حولَ و لا قوّةً...)
در این صورت، "لا"ی اول، "لا"ی نفی جنس بوده و اسم آن (حولَ) مبنی بر علامت نصب (فتحه) است و "لا"ی دوم زائده بوده و اسم بعد از آن (قوّةً) منصوب و بر محلّ اسم اوّل (حولَ) عطف شده است. [13]
3. مبنی بر فتح بودن اسم اول و مرفوع بودن اسم دوم؛ (لا حولَ و لا قوّةٌ...)
در این صورت، "لا"ی اول، "لا"ی نفی جنس بوده و اسم آن (حولَ) مبنی بر فتح است و برای "لا"ی دوم و علت رفع اسم بعد از آن (قوّةُ) سه وجه جایز است:[14]
الف. "لا"ی دوم زائد بوده و اسم دوم (قوّةٌ) بر محل "لا"ی اول و اسم آن (حول) عطف شده باشد، زیرا این دو ("لا" به همراه اسم خود) به سبب مبتدا بودن در جایگاه رفع هستند.
ب. "لا"ی دوم شبیه به "لیس" بوده و مانند "لیس" عمل کرده باشد.
ج. عمل "لا"ی دوم باطل شده و اسم بعد از آن (قوّةٌ) به سبب مبتدا بودن مرفوع باشد.
4. مرفوع بودن هر دو اسم، (لا حولٌ و لا قوّةٌ...)
در این صورت به سبب تکرار "لا" دو احتمال وجود دارد:
الف. عمل هر دو "لا" باطل شده باشد؛ از این رو دو اسم (حولٌ و قوّةٌ) مبتدا هستند.
ب. هر دو "لا" شبیه به لیس بوده و "حول" و "قوّة" اسم "لا"ی شبیه به "لیس" هستند.[15]
5. مرفوع بودن اسم اول و مبنی بر فتح بودن اسم دوم؛ (لا حولٌ و لا قوّةَ)
در این صورت "لا"ی دوم، "لا"ی نفی جنس بوده و "قوّةَ" اسم آن و مبنی بر فتح است و در مورد "لا"ی اول دو احتمال وجود دارد:
الف. عمل "لا"ی اول باطل شده و اسم بعد از آن (حولٌ) مبتدا است.
ب. "لا"ی اول، "لا"ی شبیه به "لیس" بوده و اسم بعد از آن (حولٌ) مرفوع به "لا" است.[16]
حکم تابع اسم "لا"ی نفی جنس
این بخش به بررسی اعراب توابع اسم "لا"ی نفی جنس به صورت جداگانه میپردازد؛ این توابع عبارتند از:
1. "عطف"
با توجه به این که اعراب معطوف بر اسم "لا"ی نفی جنس به اعتبار نکره و معرفه بودن معطوف، متفاوت است، حکم هر کدام جداگانه بررسی میشود:
الف. معطوف نکره؛ در فرض نکره بودن معطوف بر اسم "لا"ی نفی جنس، در هر حالتی خواه "لا" تکرار شده و خواه تکرار نشده باشد، رفع یا نصب معطوف در جمیع حالات اسم (مفرد و غیر مفرد) جایز است؛[17] به عنوان مثال در جملهی «لا کتابَ و قلم فی الحقیبة»، رفع معطوف (قلمٌ) یا نصب آن (قلماً)[18] جایز است.
ب. معطوف معرفه؛ در فرض معرفه بودن معطوف، در هر حالتی خواه "لا" تکرار شده و خواه تکرار نشده باشد، رفع آن واجب است؛[19] از این رو رفع "زیدٌ" به عنوان معطوف بر اسم "لا"ی نفی جنس در جملهی «لا رجلَ و زیدٌ فی الدار» ضروری است.
2. "نعت"
برای بیان حکم اعراب و بناء نعت اسم "لا"ی نفی جنس، باید به شکل اسم "لا" و نعت آن، وجود و عدم وجود فاصله بین نعت و اسم توجه شده و با در نظر گرفتن قیود مذکور، حکم متناسب نعت ذکر شود؛ حکم نعت اسم "لا"ی نفی جنس در دو صورت مورد بررسی قرار میگیرد:[20]
الف. در صورت مفرد بودن اسم "لا"
در فرض مفرد بودن اسم "لا"ی نفی جنس، حکم نعت آن در دو حالت بررسی میشود:
1. مفرد بودن[21] نعت و عدم وجود فاصله بین نعت و منعوت
در این حالت در اعراب نعت اسم "لا"ی نفی جنس یکی از سه وجه زیر جایز است:
الف. مبنی بودن نعت بر علامت نصب آن؛[22]
ب. منصوب بودن نعت؛[23]
ج. مرفوع بودن نعت؛[24]
به عنوان مثال "خداع" در عبارت «لا تاجر خداع ناجحٌ»، نعت مفرد برای اسم "لا"ی نفی جنس (تاجر) بوده از این رو در آن سه وجه مبنی بر فتح (خداعَ)، منصوب (خداعاً) و یا مرفوع (خداعٌ) جایز است.
2. غیر مفرد بودن نعت
در این حالت در اعراب نعت اسم "لا"ی نفی جنس تنها دو وجه رفع و نصب جایز است؛[25] به عنوان مثال "خداع الناس" در عبارت « لا تاجرَ خداع الناس ناجحٌ »، نعت غیر مفرد برای اسم "لا"ی نفی جنس (تاجر) بوده از این رو در آن دو وجه منصوب (خداعَ الناس) و یا مرفوع (خداعُ الناس) جایز است.
ب. در صورت غیر مفرد بودن اسم "لا"
در فرض غیر مفرد بودن (مضاف یا شبیه به مضاف) اسم "لا"، وجود فاصله بین نعت و منعوت امری بدیهی است،[26] به این بیان که در صورت مضاف بودن اسم "لا"، برای تمام شدن معنای مضاف، وجود مضافالیه ضروری است، بنابراین مضافالیه بین نعت و اسم "لا" فاصله میشود؛ مانند "رجلٍ" در جملهی «لا غلامَ رجلٍ جائع فی الدار» که به عنوان مضافالیه بین اسم "لا" (غلامَ) و نعت آن (جائع) فاصله شده است. در صورت شبیه به مضاف بودن اسم "لا"، معمول یا معطوف بین اسم و نعت فاصله میشود، مانند "فرساً" که در جملهی «لا راکباً فرساً شجاع فی الطریق» به عنوان مفعول اسم "لا" بین اسم (راکباً) و نعت آن (شجاع) فاصله شده است.
در صورت غیر مفرد بودن اسم "لا"ی نفی جنس، در نعت آن دو وجه نصب و رفع جایز است، مانند "شجاع" در جملهی «لا راکباً فرساً شجاع فی الطریق»، که نعت برای اسم "لا" (راکباً) بوده و نصب (شجاعاً) و رفع آن (شجاعٌ) صحیح است.
3. بدل
در صورتی که تابع اسم "لا"ی نفی جنس، بدل باشد همانند صورتی که تابع عطف بود، بدل نیز بر دو گونه است: [27]
الف. نکره بودن بدل
حکم بدل اسم "لا"ی نفی جنس در فرض نکره بودن، جواز نصب یا رفع آن است؛ از این رو در "رجل" در عبارت «لا أحدَ رجل فی الدار» به عنوان بدل نکره برای اسم "لا"ی نفی جنس (أحد)، دو وجه منصوب (رجلاً) و یا مرفوع (رجلٌ) جایز است است.
ب. معرفه بودن بدل
حکم بدل اسم "لا"ی نفی جنس در فرض معرفه بودن، وجوب رفع است؛ از این رو "محمد" در عبارت «لا أحدَ محمدٌ فی الدار» به عنوان بدل معرفه برای اسم "لا"ی نفی جنس (أحد)، مرفوع است.
4. عطف بیان
حکم عطف بیان اسم "لا"ی نفی جنس همانند حکم بدل معرفه است؛[28] به این بیان که رفع آن ضروری است؛ از این رو "جُبّةٌ" در جملهی «لا ثوبةَ جُبَّةٌ عندی»[29] به عنوان عطف بیان برای اسم "لا"ی نفی جنس (ثوبة)، مرفوع است.
5. تأکید
در صورتی که تابع اسم "لا"ی نفی جنس، تأکید باشد حکم آن در دو نوع تأکید بررسی میشود:[30]
الف. تأکید لفظی
در اعراب تاکید لفظی اسم "لا"ی نفی جنس سه وجه جایز است:
1. بدون تنوین همانند لفظ مؤکَّد
2. مرفوع بودن
3. منصوب بودن
از این رو در لفظ "رجل" دوم در عبارت «لا رجلَ رجل فی الدار» به عنوان تاکید لفظی، سه وجه بدون تنوین همانند مؤکَّد (رجلَ)، مرفوع (رجلٌ) و یا منصوب (رجلاً) جایز است.
ب. تأکید معنوی
تاکید معنوی به عنوان تابع اسم "لا"ی نفی جنس، صحیح نیست؛ زیرا الفاظ تأکید معنوی، معرفه[31] بوده و تابع اسم نکره (اسم "لا"ی نفی جنس) واقع نمیشوند؛ از این رو کاربرد "نفس" در عبارت «لا رجلَ نفسه فی الدار» به عنوان تأکید معنوی صحیح نیست.
نکته
اسم "لا"ی نفی جنس به ندرت حذف میشود؛[32] مانند جملهی «لا علیکَ» که در آن اسم "لا"ی نفی جنس (بأس) حذف شده و تقدیر عبارت «لا بأسَ علیک» بوده است.