دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تاریخ کلیسا، قرن پانزدهم 1 Church history; the 15th century

No image
تاریخ کلیسا، قرن پانزدهم 1 Church history; the 15th century

كلمات كليدي : تاريخ، كليسا، فرهنگ، پاپ، شوراها، اخلاق، تفتيش عقايد

نویسنده : محمد صادق احمدي

قرن پانزدهم در تاریخ کلیسا قرنی پر درد و همراه با شکست های پیاپی است. دراین قرن، تولید اندیشه کلامی و فلسفی در مسیحیت در پایین‌ترین سطح خود از آغاز قرون وسطی تا به این قرن به سر می‌برد و اگر زمزمه علمی در گوشه‌ای شنیده می‌شد و از دادگاههای تفتیش کلیساها و حکومتهای مذهبی جان سالم بدر می‌برد، بخاطر رفتارهای غلط کلیسا با گرایشهای اومانیستی همراه بود. برای درک بهتر و آشنایی بیشتر با تاریخ کلیسا در این قرن که پایان قرون وسطی نامیده می‌شود به بررسی تفصیلی مسیحیت در قرن پانزدهم می‌پردازیم.

 

فرهنگ مسیحی

اگر فرهنگ مسیحی این قرن در چند جمله مختصر توصیف شود باید درمورد آن گفت: جنگهای خونین بین پادشاهان که عموما با انگیزه ناسیونالیستی صورت می‌گرفت، بدون وقفه ادامه داشت؛ پادشاهانی که در پی کسب قدرت بیشتر و فتح سرزمینهای تازه بودند. مردم نیز با توجه به قحطی متاثر از همین فضا با کمترین اشاره پا در رکاب امیرانشان بودند. فساد روز اقزون کلیسا تمامی نداشت و این خود فرهنگ دینی و دینداری جامعه مسیحی را به شدت از خود متاثر کرده بود. اومانیستها که عمدتا از قشر تحصیل کرده جامعه بودند به طور مشخص در همین قرن بود که به کمال و پختگی رسیدند و علت این امر تا حد زیادی عملکرد منفی کشیشان و در بسیاری موارد رهبران کلیسایی بود. این فساد تا جایی پیش رفته بود که بسیاری از راهبان نیز بدان آلوده شده بودند. به همین علت یک مسیحی در دو راهی اینکه فرزندش را به مدرسه کلیسا بسپارد یا راهی دانشگاه کند؛ این دومی را برمی‌گزید.

بیماریهای گوناگون را نیز نباید از خاطر برد که گاهی تا دو سوم جمعیت ممالک مسیحی‌نشین را یکجا نابود می‌کرد. همه این موارد دست در دست هم می‌داد و چشمان تاریخ به قهقرا رفتن کلیسای مسیحی را نظاره می‌کرد.

اما در کنار همه این مسائل از رشد هنر و ادبیات بویژه در شمال ایتالیا نمی‌توان بسادگی گذشت. زیرا همین شکوفایی بود که راه را تا حد زیادی برای نهضت اصلاح در قرن شانزدهم هموار کرد و سیاهی‌های همین قرن را نیز اندکی پوشانده بود.

در کل می‌توان دورنمای فرهنگ مسیحیان این قرن را اینگونه توصیف کرد که هرکجا که این فرهنگ با سیاست و کلیسا پیوند خورده بود، فرهنگی تیره از قرون تاریک را نمایان می‌کرد و هر کجا که فرهنگ بیرون از کلیسا بود (فرهنگ اومانیستی) طلوع دوران رنسانس و رهایی از قرون تاریک را نوید می‌داد.

البته همه این مسایل به فرهنگ مسیحی غربی مربوط می‌شود؛ اما در شرق با توجه به سقوط امپراتوری و کلیسای بیزانس که با هم عجین بودند و حکومت ترکان عثمانی بر این منطقه، از این قرن به بعد تا قرن نوزدهم تقریبا اثری از کلیسای شرق نیست. گرچه کلیسای شرق با تغییر مکانی اجباری از این پس به روسیه کوچ کرد اما در این قرن نابسامان‌تر از آن بود که بتوان برای آن فرهنگی تصور کرد.

 

مسیحیت و اومانیست[1]

در مورد واژه اومانیست معانی گوناگون و برداشتهای متفاوتی وجود دارد. امروزه اومانیست به کسی گفته می‌شود که انسان و دغدغه‌های او و حقوق انسانی او مرکز اصلی تفکراتش است؛ البته با این قید که این دفاع همه‌جانبه از انسان و حقوقش در برابر انواع دیگر بویژه تفکر خدا محور است.

اما در قرن پانزدهم اگر اصطلاح اومانیست بکار می‌رفت این معنای امروزی به ذهن متبادر نبود. در این قرن به کسانی اومانیست گفته می‌شد که کلیسا را به عنوان محور عالم باور نداشتند و در عین پذیرش خدا و برتری و علو او بر همه چیز، تفوق کلیسا و فرمانروایی او را نمی‌پذیرفتند. بنابر این اندیشمندان اومانیست قرن پانزدهم را دست کم امروزه می‌توان در زمره الهیدانان مسیحی بشمار آورد که خواستار اصلاحاتی درون دین مسیح بودند.[2]

محل تولد اومانیسم رسمی را بسیاری شمال ایتالیا می‌دانند. زیرا این سرزمین در این قرن زیر نفوذ خاندان میچی بود که از لحاظ دانش و هنر ویل دورانت هیچ خاندانی را با ایشان قابل قیاس نمیداند.[3]

از طرفی سفر اندیشمندان و هنرمندان ایتالیایی به ممالک مختلف و سوغات آوردن کتاب های نفیس هنری و ادبی به ایتالیا سبب آشنایی بیشتر مردم این سرزمین با متونی غیر از متون کلیسا شد و مردم این سرزمین که هنوز به زبان لاتینی سخن می‌گفتند، بیش از دیگر مسیحیان از ادبیات کهن رومی و یونانی و دست نوشته‌های سیسرون و هرودت و دیگر متون سنتی استفاده کردند.

علت دیگر هم همسایگی بسیار نزدیک شمال ایتالیا با جنوب بود. جنوب ایتالیا سالها بود که در دست کلیسا و ساکنانش بود و در کنار کلیسا سایه حکومت بربرها را نیز نزدیک به ده قرن بود که تحمل کرده بود؛ بنابر این طبیعی بود که با فسادهای کلیسا و امپراتوران بربر آشنایی کاملی داشتند. در نتیجه رویگردانی ایشان از کلیسا و یافتن واسطه جدیدی برای ارتباط با خدا که خارج از کلیسا باشد، پیش از دیگر نقاط مسیحی در این سرزمین رخ نمود.

اما غیر از شمال ایتالیا، در انگلستان و فرانسه و شرق سوییس نیز آثار اومانیسم بوضوح دیده می‌شد. هرچند اومانیسم در شمال اروپا در این دوره متأثر از اومانیسم ایتالیا بود.[4]

 

وضعیت دستگاه پاپی

با آن وضعیت وحشتناکی که سبب انتخاب اوربان ششم به پاپی شد؛ از پیش می‌شد تصور کرد که مدت کوتاهی پس از انتخاب پاپ، کاردینال‌ها بویژه کاردینالهای فرانسوی از رای خود برگردند و کلمنس هفتم را برای سمت پاپی برگزینند.

این شرایط که از قرن چهارده شروع شده بود، ارثیه شومش را به تاریخ قرن پانزدهم کلیسا سپرد تا سیستم پاپی با وضعی آشفته که مملو از تکفیر و لعن پاپ های رقیب و پیروانشان نسبت به هم بود، کلیسا را هر روز بی‌ثبات‌تر از دیروز گرداند.

 

تفتیش عقاید

تفتیش عقاید که از قرن سیزدهم و با دستور گریگوری نهم به صورت سازمانی رسمی برای مبارزه با اندیشه های مخالف کلیسا درآمده بود؛ در قرن پانزدهم با وضعیتی اسفبارتر به کار خود ادامه می‌داد. روایت شده که تنها در اسپانیا و بین سال های 1480 تا 1488 حدود 100000 نفر به مجازاتهای سنگین محکوم شدند و حدود 9000 نفر نیز در آتش سوختند.[5]

اما در این دادگاهها عملکرد کلیسا در شکنجه زنان جادوگر از دیگر موارد رفتارهای خشن کلیسا بود. این که چرا زنان در این دوره به سمت جادوگری کشیده می‌شدند باید در جای خود بررسی شود، اما کلیسا در پرونده خود یک صفحه تاریک دیگر را ثبت کرد. برای نمونه فقط در کتاب "چکش جادوگران" که در سال 1486 به دست دو تن از تفتیش‌گران برجسته نوشته شد و تأییدیه پاپ نیز در مقدمه آن مرقوم گشت؛ نوع نگرش کلیسای شکنجه‌گر در این قرن بروشنی به چشم می‌خورد.[6]

خروج مسلمانان از اسپانیا نیز نتیجه همین برخورد خشن کلیسا در دادگاه‌های تفتیش بود که از دو قرن پیشتر از این شروع شده بود. زیرا اسپانیا یکی از مناطقی بود که دادگاههای تفتیش عقاید مخالفان را مورد تعقیب قرار می داد. پس از این شکنجه‌ها نیز پادشاهان کاتولیک اراگون و کاستیل خواهان نهادی ویژه برای مبارزه با نومسیحیانی شدند که به دین قبلی خود یعنی یهودیت و اسلام برمی گشتند. شدت و خشونت عمل این شکنجه گران بحدی بود که خود پاپ در آخر قرن پانزدهم ناچار به مداخله برای کاهش خشونتها بود.[7]

 

شوراهای پاپی

عالمان و اندیشمندان در قرن چهاردهم با مشاهده وضعیت ننگین پاپ ها و کشیشان طرقدار این نظریه شدند که شوراها بر پاپ ها برتری دارند. ویلیام اکامی معتقد بود که کلیسا متشکل از دینداران است و طبیعتا کل آن از هریک از اجزا بالاتر است. مارسلیوس پادوایی شورای عام که شامل خردمندان عالم مسیحی می‌شد را برتر از خرد یک نفر (پاپ) می‌دانست. جان ویکلیف که بعدها استخوانهای باقی مانده از جسدش را کلیسا در آتش سوزانده بود، کتاب مقدس را بالاترین مرجع دینی می‌دانست و در مخالفت با کلیسا که بالاترین مرجع دینی را پاپ می‌دانست و حتی فهم همین کتاب مقدس را نیز برای او قائل بود[8] در مورد نهاد پاپی می‌گفت: نظام پاپی نهادی است که توسط انسانها ایجاد شده و نه توسط خدا و پاپ اگر از پترس پیروی کند خوب است و پاپی که از مسیح پیروی نکند همان دجال است.[9]

با توجه به این اوضاع در سال سال 1409 شورای پیزا متشکل از 6 کاردینال، 4 پترک، دوازده اسقف اعظم، هشتاد اسقف، هشتاد و هشت رئیس دیر و روسای فرقه‌های رهبانی و سران دانشگاهها و مجتهدین و تقریبا تمام کلیسای مسیح تشکیل شد و چون دو پاپ متخاصم در جلسه حاضر نشدند؛ هر دو نفر خلع و بجای ایشان الکساندر پنجم برگزیده شد.

اما این شروع رسوایی جدیدتر و شدیدتر برای کلیسا بود. زیرا دو پاپ متخاصم نه تنها این تصمیم را نپذیرفتند، بلکه از برسمیت شناختن آن نیز امتناع ورزیدند و در نتیجه بجای دو پاپ اکنون سه پاپ در جهان مسیحیت حضور داشت.

چون سردمداران مسیحی از اداره خود ناتوان شدند، باز هم دخالت حکومت، مسیر کلیسا را تغییر داد. امپراتور روم سیگیسموند در سال 1414 در شهر کنستانس شورایی بزرگ کشکیل داد که پس از شورای نیقیه عظیم‌ترین شورا بشمار می‌رفت. این شورا بقدری وسیع تدارک دیده شده بود که فقط در یکی از تدارکاتش 1500 روسپی را برای حاضرین (اعم از کلیساییان و غیر ایشان) آماده کرده بود.[10]

با فرار یوانس بیست و سوم و خلع بندیکتوس و استعفای گرگوریوس، سرانجام در سال 1417 شورای کنستانس موفق شد که مارتین پنجم را به پاپی برگزیند و شقاق بزرگ مسیحیت غربی که سی و نه سال عالم مسیحی را دچار تشویش کرده بود، پایان دهد.

اما دو دهه بعد و با انتخاب ائوگنیوس دوم دوباره تشویش به دستگاه پاپی راه یافت. زیرا در همان سال اول حکومت پاپ جدید شورای بال تشکیل شد و تصمیم گرفت تا دوباره تفوق شورا بر پاپ را تصویب کند. در نهایت و پس از یک دهه کشمکش بین کاردینالها و پاپ؛ این پاپ بود که از دخالت ترکان عثمانی و کلیسای بیزانس استفاده کرد و بر شورا فائق آمد.[11]

اما شرایط پاپها در این قرن چنان افتضاح بود که گویی خودشان پیش از اصلاح‌گران، مقدمات اصلاح را فراهم می‌کردند. در انتهای این قرن بسیاری از کاردینالها خود متاثر از رنسانس بودند و برخی از ایشان در دین تشکیک می‌کردند. رم در اثر مدیریت مخرب پاپها و کاردینالهایشان به شهری پر از هرج و مرج تبدیل شده بود و هتک ناموس و دزدی و راهزنی و قتل برای ساکنان رم به صحنه های عادی بدل شده بود.[12]

 

اخلاق مسیحی

بررسی اخلاق مسیحی در قرنی که از اسقف و پاپ گرفته تا کشیش و راهب عادی فقط در پی جمع‌آوری اموال و سلطنت بر مردمی بودند که در حکم گله ایشان بودند، به نظر کاری عبث و بی فایده می‌رسد. برای نمونه فقط ارائه یک گزارش از اسقف فلورانس و قدیسه کاترین سینایی در این زمینه کاملا روشنگر است. قدیس آنتونیو اسقف فلورانس می‌گوید:

«در خود کلیساها، مردان گاه با زنان می‌رقصند و می‌خوانند و می‌جهند!... چون اندکی تحریک شوند به خدا و قدیسانش ناسزا می‌گویند... وجدانشان نه از زنا ناراحت می‌شود و نه از بدترین معاصی... کشیشان در همان خطاهایی سیر می‌کنند که مقتدیانشان.» [13]

قدیسه کاترین سینایی نیز در شکایتی از کلیسا آورده است:

«به هر سو بنگرید، چه بر روحانیان دنیوی یعنی کشیشان و اسقفان و چه بر راهبان فرقه‌های مختلف، چه بر روحانیان عالی مقام... هیچ چیز جز گناه نمی‌بینید، و گند تمام این شرور با عفونت گناهی کبیر مشام مرا می‌آزارد. چنان کوته نظر، طماع و لئیم هستند... از شکم خود، خدایی ساخته‌اند. در بزم‌های بی‌نظم، می‌خورند و می‌آشامند و آنگاه فورا به پلیدی می‌افتند و در شهوت غوطه می‌خورند... از مراسم دعا چنان می‌گریزند که گویی از زهر».[14]

با توجه به اینکه کلیسا و مردان و زنانش طبیعتا باید سرآمد اخلاق‌مداران مسیحی در هر دوره‌ای باشند، و با توجه به وضعیت آشفته اخلاق در کلیسا در این قرن نیازی به ذکر چگونگی اخلاق در میان عامه مردم جامعه مسیحی نیست.

در ادامه به بررسی اندیشمندان مسیحی، رنسانس، سیاسیت و مسیحیت و چگونگی سقوط مسیحیت شرقی می‌پردازیم.

مقاله

نویسنده محمد صادق احمدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS