24 آبان 1393, 14:7
كلمات كليدي : بيع، نقد، نسيه، موعد، ثمن
نویسنده : محمد حسين احمدي
بیع در لغت به معنای داد و ستد[1]و در اصطلاح حقوقی به معنای خرید و فروش است.[2] بایع و مشتری میتوانند برای تأدیهی تمام یا قسمتی از ثمن مهلتی قرار دهند (ماده 341ق.م)[3] زیرا هرشخصی حق دارد آزادانه در اموال خود تصرف نماید. تأخیر در پرداخت ثمن[4] امری عقلایی و مورد عمل جامعه است. از لحاظ مهلت پرداخت ثمن بیع به دو نوع تقسیم میشود.
نقد درلغت به معنای پول، پرداخت به حال، پول آمادهی پرداخت آمده است و درمقابل نسیه بهکار میرود.[5] بیع نقد بیعی است که ثمن آن نقد باشد و موعدی برای پرداخت آن معین نشود. برابر مادهی344 ق.م[6] هر بیعی که منعقد میشود نقد محسوب میشود مگر اینکه در قرارداد برای پرداخت ثمن موعدی معین شده باشد یا عرف اقتضا نماید که ثمن موعد داشته باشد. بنابراین اصل بر نقد بودن بیع است.[7] تفاوتی ندارد که ثمن عین خارجی باشد مانند یک خانه یا یک ماشین معین یا مالی کلی باشد مانند سه تن گندم یا ده میلیون تومان که در زمان انعقاد عقد بیع پرداخت میگردد.[8] به بیع نقدی بیع حال هم میگویند.[9]
نسیه درلغت به معنای تأخیر، تأجیل و درنگ آمده است.[10] بیع نسیه عبارت است از بیعی که ثمن آن مال کلی[11] است برای پرداخت آن مهلتی معین شده است.[12] موعد پرداخت ثمن ممکن است در عقد بیع یا قرارداد جداگانه دیگری معین شود.[13] در این بیع مبیع ممکن است مال معین باشد یا مال کلی باشد که درصورت اخیر برای تسلیم مبیع نباید موعدی معین شده باشد بلکه باید در هنگام عقد تسلیم شود.[14]
درصورتی که بیع بهصورت نسیه منعقد شود اما موعد پرداخت ثمن مجهول بماند؛ این مجهول ماندن موجب جهل به ثمن میشود و در نتیجه هم شرطی که مدتدار بودن ثمن را مقرر میکند و هم عقد بیع باطل میگردد. (بند2 ماده232 ق.م) زیرا میزان مهلت در ارزش ثمن مؤثر است یعنی با کم و زیاد شدن مهلت، ثمن نیز کم و زیاد میشود.[15]
ممکن است ثمن با پول پرداخته نشود بلکه بهوسیله حوالهی خریدار بر عهده دیگری یا ضمان[16] و یا با دادن برات، سفته یا چک تأدیه شود. در اینصورت دو مورد را باید از هم جدا نمود.[17]
الف) در موردی که وسیله پرداخت سبب انتقال دین باشد مانند حواله[18] یا ضمانی که سبب نقل ذمه باشد یعنی به موجب عقد ضمان، بدهی شخص به دیگری منتقل میشود؛[19] دین خریدار (ثمن) تبدیل به دین محالعلیه یا ضامن میشود و انتقال دین خریدار به محالعلیه یا ضامن در حکم پرداخت آن است. بنابراین اگر خریدار با رضای فروشنده ثمن را به عهده شخصی حواله داد و آن شخص نیز آن را پذیرفت؛ ثمن نقد است هرچند عقد حواله مدتدار باشد و دین را به اقساط بپردازد.
ب) با توجه به ماده698ق.م اثر ضمان مطلق و بدون قید و شرط، انتقال دین است و درصورت تراضی طرفین، ضمان میتواند بهصورت وثیقهی دین در میآید.[20]
بنابراین در مورد پرداخت بدهی بهوسیلهی برات، سفته، چک و یا پرداخت بهموجب ضمانی که موجب انتقال دین نباشد (ضمان وثیقهای)، باید گفت پرداخت نقد نیست زیرا صرف صدور این اسناد و انعقاد عقد ضمان وثیقهای، دین (که همان ثمن عقد بیع است) ساقط نمیشود بلکه ظاهر این است که خریدار و فروشنده خواستهاند وسیلهی جدیدی به عنوان تضمین طلب فروشنده برای او ایجاد نمایند. بنابراین بدهی خریدار بر عهدهی او باقی مانده است. بنابراین چگونگی پرداخت بدهی(نقد یا نسیه بودن)، تابع سندی که وسیلهی وفای به عهد (پرداخت ثمن) شده است، میباشد. البته اگر طرفین به سقوط دین تصریح نمایند یا قرینه قطعی بر این امر دلالت کند؛ در این موارد نیز پرداخت، نقدی محسوب میشود مثل اینکه خریدار چک مسافرتی به خریدار بدهد و یا اینکه طرفین تصریح کنند که پس از دادن سفته توسط خریدار، بدهی ساقط شود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان