نویسنده: حضرت آیتالله جوادی آملی
شهر حکمت: رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین فرمود: "أنا مدینه الحکمه وهی الجنه وأنت یا علی بابها" من شهر حکمتم و این حکمت بهشت است. وای علی تو در این بهشتی.
این جمله به این معنا نیست که اطراف شهر دیوار است و فقط گوشهای از آن دری است؛ بلکه همه اطراف این شهر در است و هر کس از هر راه بخواهد به من میرسد، ولی تا از تو نگذرد به من نمیرسد. باید اول به حضور تو بیاید و بعد به من راه پیدا کند. نظیر اینکه خدا سراسر آسمانها را هنگام تشکیل قیامت در میداند: "وفتحت السماء فکانت أبوابا". سراسر آسمانها در است تا انسان از آسمانها بگذرد، نه اینکه گوشه معینی از آسمان را به خود اختصاص داده باشد.
رسیدن به شهر حکمت، که خود بهشت است بدون استمداد از ولایت اهل بیت عصمت و طهارت ممکن نیست.
حدیث پدر و فرزندی
اصبغ بن نباته که از شاگردان مخصوص علی(علیه السلام) است میگوید: وقتی ضربت بر سر مطهر آن حضرت اثر کرد، صدای گریه از درون خانه به گوش عدهای از اصحاب رسید. آنها هم بیتابی و گریه کردند. حسن بن علی (علیه السلام) از خانه بیرون آمده فرمود چه خبر است؟ اصحاب و شاگردان گفتند: ما صدای گریه از درون خانه شنیدیم و نتوانستیم تحمل کنیم و مشتاق زیارت مولاییم. فرمود: حضرت درحالی نیست که بتوانید با او ملاقات کنید، بروید.
اصبغ بن نباته میگوید: همه رفتند و من ماندم. دوباره صدای گریه از درون خانه بلند شد و من گریه کردم باز حسن بن علی(علیه السلام) از منزل بیرون آمده فرمودند: مگر نگفتم بروید؟ عرض کردم: "والله یابن رسولالله ما تتابعنی نفسی" قسم به خدا نمیتوانم بروم. قلبم اینجاست، باید حضرت را ببینم و امام را زیارت کنم. امام حسن فرمود: پس صبر کن اجازه بگیرم، چند لحظه صبر کردم، امام فرمودند: بیا.
وقتی وارد شدم دیدم علی (علیه السلام) پارچه زردی را به سر مبارکشان بستهاند و خون هم مرتب از سر ریخته، رخسار شریفشان هم زرد شده است که من نتوانستم بین آن پارچه با رنگ صورت مبارکشان فرق بگذارم. آنگاه خودم را به دامان حضرت انداخته و بوسیدم و گریه کردم.
حضرت به من فرمود: "لاتبک یا أصبغ فانها والله الجنه". اصبغ گریه مکن به خدا من به بهشت میروم. این سخن، همانا کلام اهل یقین است.
اصبغ بن نباته گفت: یا امیرالمؤمنین من هم میدانم که شما اهل بهشت هستید؛ اما گریه من برای آن است که ما شما را از دست میدهیم تکلیف ما چیست؟ (او هم شاگرد همان مولی است. در قرآن کریم آمده است، یک عده صیرورتشان بهشت است، یعنی بهشت میشوند نه اینکه به طرف بهشت سیر میکنند).
اصبغ بن نباته عرض میکند: حدیثی از پیامبر بفرمایید. و چون دیگر من شما را نمیبینم، این آخرین حدیثی باشد که از پیامبر(ص) نقل میکنید.
فرمود: روزی پیامبر(ص) مرا خواند. فرمود: یا علی به مسجد میروی و مردم را به مسجد دعوت میکنی. آنگاه خدا را حمد و ثنا میکنی و بر من درود میفرستی؛ وقتی خطبه ات با این مقدمه شروع شد، به مردم بگو: من پیامآور خدایم. رسول خدا مرا فرستاده که پیام او را به شما برسانم و پیام رسول خدا این است "ان لعنهالله و لعنه ملائکته المقربین و أنبیائه المرسلین ولعنتی علی من انتهی الی غیر أبیه، وادعی علی غیر موالیه، أو ظلم أجبراً أجره" لعنت خدا و فرشتگان و انبیا بر کسی که به غیر پدرش انتساب پیدا کند و به غیر موالیانش ارتباط داشته و این رابطه را قطع کند. حال این انتساب یعنی چه؟ این پدر به چه معنا است؟ این "مولی" به چه معنا است؟ هر کسی به گونهای استفاده کرده است. در ادامه فرمود: لعنت خدا بر کسی که مزد اجیر را ندهد. اصبغ بن نباته میگوید: حضرت، این چند چیز را به من فرمود؛ من هم آمدم و به مردم گفتم.
آنگاه کسی در بین جمعیت برخاست و گفت: این را توضیح بدهید. لعنت خدا و رسول و ملائکه بر کسی که به غیر پدرش یا غیر موالیانش انتساب داشته باشد و ادعای غیر آنان را در سر بپروراند و یا حق اجیر را ندهد و به اجیر ظلم کند، منظور چیست و کیست؟
امیرالمؤمنین فرمود: من این خواسته را به پیامبر رساندم. حضرت فرمود برو به مسجد و این کلمات را تفسیر کن و بگو: "أیها الناس ما کنا لنجیئکم بشیء الا و عندنا تأویله و تفسیره" مردم ما حرفی نگفتیم که گنگ و مبهم باشد؛ بلکه این سخن نیز تأویل و تفسیرش پیش ماست.
اینکه گفتیم بر کسی که به غیر پدرش انتساب داشته باشد "ألا و انی أناأبوکم" من پدر شما هستم. هر کسی به پدرش ارتباط نداشته باشد یعنی به پیامبر ارتباط ندارد. و بعد هم در این ارتباط "أنا وعلی أبوا هذه الامه" مطرح شد. هر کس به این پدر ارتباط نداشته باشد و فرزند این پدر نباشد مشمول لعنت خدا و فرشتگان خواهد بود.
چگونه انسان به پیامبر ارتباط پدری و پسری دارد؛ جز از راه محبت؟ آیا محبت بدون معرفت و معرفت بدون اطاعت میسر است؟ آن اطاعت و عبادتهای خدا به دستور پیامبر است که انسان را عارف و عارف را محب میکند.
در ادامه فرمود: "ألا و انی أنا أبوکم، ألا و انی أنا مولاکم، ألا و انی أنا أجیرکم" من مولای شما هستم ارتباطتان را با من قطع نکنید. من اجیرم، اجرتم را بدهید. اجرت پیامبر چیزی جز محبت خاندانش نیست؛ زیرا: "قل لا أسئلکم علیه أجراً الا الموده فی القربی" محصول زحمات چندین سالهام این است که شما دوست علی و اولاد علی باشید. دوست عترت طاهره باشید. وقتی نام اینها را میبرند، قلبتان باز شود و نشاطی در جانتان احسان کنید. دستورات را از اینها بگیرید و پیروی را نسبت به اینها داشته باشید. مزد رسالت من "محبت" اینهاست. محبت، محصول معرفت و معرفت هم محصول اطاعت است.