16 خرداد 1395, 9:27
بهیقین کسب آرامش و احساس رضایتمندی مهمترین نیاز انسان معاصر جهان است. دنیازدگی و تنوعطلبیهای افراطی و تجملخواهیهای غافلانه که از جمله بحرانهای اخلاقی عصر کنونی بهشمار میآید، میل به خودخواهی، تکاثر، افزونطلبی و سستی روابط انسانی را رقم زده و احساس تنهایی، اضطراب و افسردگی را بر زندگی آنها سایه افکنده است. سخن این است که با چنین وضعیتی آیا قناعت میتواند آرامش را برای انسان به ارمغان آورد؟ آرامشی که حاصلش سلامت و امنیت فرد و جامعه است. ریشههای فقر و مشکلات مالی و آسیبهایی چون دروغگویی، کمفروشی، گرانفروشی و ... را میتوان در زیادهخواهی و عدم قناعت جستوجو کرد. قناعت در معناى درست آن، یعنى چشم و دل سیر بودن، به کفاف بسنده کردن و عدم فزونخواهى، که از والاترین کمالات انسانى است؛ در نگاه امیرمومنان على(علیه السلام) چنین قناعتى بستر زندگى متعالى است، چنانکه آن حضرت فرموده است:کفَى بالقَنَاعَةِ مُلْکاً، وَ بحُسنِ الخُلُقِ نَعِیماً. وَ سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلامُ فَلَنُحْییَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً فَقَالَ: هِى القَنَاعَةُ.قناعت، دولتمردى را بس، و خوى نیک، نعمتى بُوَد در دسترس. و حضرتش را از معنى «فَلَنُحْییَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً: هر آینه، او را به زندگىاى پاک و خوش زنده داریم» پرسیدند، فرمود: [آن قناعت است.آنکه به کمال قناعت متصف شود، به زندگى پاک و خوش دستمىیابد. در اصل، قناعت بسنده کردن به حد و اندازهاى است، اما کدام حد و اندازه؟ برخى قناعت را بسنده کردن به فقر فهمیدهاند، مشخص است که چنین تلقى نادرستى کاملًا با روح دین و موازین آن ناسازگار است، که هیچ پدیده اجتماعى همچون فقر محکوم و مطرود دین نیست؛ چنانکه حضرت على(علیه السلام) خطاب به فرزندش محمد بن حنفیه فرمود:یَا بُنَى! إِنِّى أَخَافُ عَلَیکَ الفَقْرَ، فَاستَعِذْ باللهِ مِنْهُ، فَإِنَّ الفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِینِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِیَةٌ لِلمَقْتِ.پسرم! همانا از تنگدستى، بر تو بیمناکم؛ پس، از آن به خدا پناه ببر که تنگدستى دین را زیان دارد، خِرَد را سرگردان کند و دشمنى آرد.
همچنین آن حضرت فرموده است:
الفَقْرُ المَوْتُ الأَکبَرُ؛ تنگدستى مرگِ بزرگتر است.
بنابراین، قناعتى که امیرمؤمنان على(علیه السلام) بدان فراخوانده است، بسنده کردن به فقر و نادارى و تنگدستى نیست، بلکه بسنده کردن به کفاف است؛ یعنى آدمى به اندازهاى معقول و معتدل در زندگى بسنده کند و خود را اسیر حرص و آز و فزونخواهى ننماید؛ چنانکه فرموده است:
مَنِ اقْتَنَعَ بالکَفَافِ أَدَّاهُ إِلَى العَفَافِ.هر که به کفاف قناعت کند، او را به پاکى کشاند.بین قناعت و آرامش رابطهای مستقیم برقرار است. آرامش نیروی مثبت روحی و روانی است که به خودی خود حاصل نمیشود بلکه توسط عواملی دیگر حاصل میشود. مثلاً رضایت و خرسندی ناشی از قناعت، عاملی آرامش آفرین است. امام علی(علیه السلام) در وصف و ستایش «خباب بن الارت» میفرماید: خدا رحمت کند خباب بن الارت را، با کمال میل اسلام آورد و با اختیار هجرت کرد و به اندازه کفایت در معیشت قناعت ورزید و از خدا راضی گشت و با مجاهدت زندگی کرد. (نهجالبلاغه، 1384: حکمت 43)
امام در این حدیث رضایت از خداوند و زندگی توأم با مجاهدت را نتیجه منش قناعتجویی، بیان میفرماید. انسان قانع در آرامش است زیرا نگران روزی فردای نیامده خود نیست و توجهاش را به داشتههایش معطوف کرده است. برانگیخته شدن خوی قناعت محرکی است که شرایط ناهموار زندگی را برای انسان هموار میسازد. حیات طیبه که در قرآن آمده است در تفسیر امام علی(علیه السلام) همان زندگی همواری است که تنها با قناعت نصیب انسان میشود. (همان: ح 229)
عوامل نگرانیزا را میتوان در دو قسم بیان کرد؛ عامل نگرانکنندهای که از اختیار انسان خارج است مانند حوادث طبیعی چون سیل و زلزله و ... و عامل نگرانکنندهای که اضطرابزا و در اختیار انسان و قابل کنترلاند که باید عامل کنترل آن را یافت و با آن آرامش را به دست آورد. انسانی که گرفتار حب دنیا و حرص است، قناعت میتواند آن را کنترل و نگرانیها را با توکل و امید به مدد الهی مبدل کند و باعث ایجاد آرامش شود.
امام علی(علیه السلام) فرمود: چه نیکو است فروتنى توانگران نسبت به بینوایان براى به دست آوردن ثواب و پاداشى از خدا، و نیکوتر از آن بىاعتنایى و گردنکشى بینوایان در برابر توانگران و امید و توکلشان به کرم خداى بخشنده است ... . (همان: ح 406)
از نشانههای امیدواری تجلی امید، در رفتارهای فردی و اجتماعی انسان است.
امام علی(علیه السلام) مىفرماید: هرکس به خدا امیدوار باشد باید امید او در کردارش آشکار شود، هر امیدواری جز امید به خدای تعالی، ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. (همان: خ160) روحیه قناعت از عدم دلبستگی به دنیا ایجاد میشود. فرد قانع از انجام گناه و کسب مال حرام نگران است و این نگرانی او را از معاصی دور میکند.
امام علی(علیه السلام) در توصیه به قناعت خطاب به پسر حنیف میفرماید: به من گزارش دادند که مردی از سرمایهداران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخواند و تو بهسرعت بهسوی آن شتافتی، خوردنیهای رنگارنگ برای تو آوردند و کاسههای پر از غذا پیدرپی جلوی تو مینهادند، گمان نمیکردم مهمانی مردمیرا بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایی؟ و برسر کدام سفره میخوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمیدانی دور بیفکن و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن. (همان: نامه 45) امام على(علیه السلام) سفارش مىکند که انسان به کفاف قناعت نماید و آزمندى را از خود دور نماید که آزادى، راحتى، پاکى و پاکدامنى در زندگى در گرو چنین کمالى است.
مَنِ اقتَصَرَ عَلَى بُلغَةِ الکَفَافِ، فَقَدِ انتَظَمَ الرَّاحَةَ، وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ؛ هر که به اندازه کفاف بسنده کند، آسایش و راحتى خود را فراهم آورد و گشایش و آرامش را بهدست آورد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان