27 بهمن 1395, 7:31
خداوند به وعده هاي خويش به بهترين شکل وفا مي کند، ولي نسبت به وعيد اين طور نيست و ممکن است به دلايلي چون شفاعت، از مجازات در گذرد.(مائده، آيه 118؛ بقره، آيه 80؛ حج، آيه 47؛ روم، آيه 6)
اما از آنجايي که خداوند غيرت دارد، نسبت به حريم قدس خويش کسي را راه نمي دهد و شرک و کفر را به هيچ عنوان نمي پذيرد. به همين دليل در هنگام محاسبه عمل، به ايمان و کفر توجه خاصي مبذول مي دارد و کارهاي بد و خوب را براساس اين معيار محاسبه و ارزشگذاري مي کند.
پس عمل صالح را با توجه به ايمان که ارزشمندترين عمل انسان است محاسبه مي کند و آن را معيار سنجش قرار داده و همه را براساس آن مي سنجد و ارزش گذاري مي کند. از همين رو مي فرمايد: لَنَجْزِيَنَّهُم بِاَحْسَنِ ما کانُوا يَعْمَلُونَ؛ تحقيقاً ما مؤمنان را به بهترين آن چيزي که عمل مي کنند، پاداش مي دهيم. (نحل، آيه 96)
بنابراين خداوند ايمان را که برترين عمل هر انساني است در کفه ترازو قرار مي دهد و بقيه اعمال را با توجه به ارزش ايمان مي خرد. پس هر چه ايمان فرد محکم تر و مستقيم تر باشد، بقيه اعمالش نيز ارزشي در سطح آن پيدا مي کند، هر چند که عملش انفاق يک خرماي کم بها و يا پولي ناچيز باشد، ولي چون ايمانش قوي و مستقيم است، بهاي اين کالاي کم ارزش بالامي رود و در همان سطح ارزش گذاري مي شود.
درباره جزا و کيفر مشرکان نيز مي فرمايد: لَنَجْزِيَنَّهُمْ اَسْوَاَ الَّذي کانُوا يَعْمَلُونَ؛ بدترين چيزي که عمل مي کنند بدان پاداش و کيفر مي دهيم.(اسراء، آيه 27)
در اينجا نيز بدترين ها که همان شرک است معيار قرار مي گيرد و براساس آن، قضاوت نهايي انجام مي شود. پس چون بدترين عمل مشرک همان شرک است، همان به تنهايي او را به خلود در دوزخ مي کشاند و ديگر نيازي نيست که به بقيه اعمال بدش نيز توجه شود؛ زيرا همين شرک به تنهايي به عنوان ظلم عظيم(لقمان، آيه 13) او را جاودانه در دوزخ مي کند.
در آيه مربوط به مؤمنان سخن از «باء» به ميان آمده و فرموده «باحسن» تا بيان کند هم بهترين عمل مؤمن مورد ملاحظه و معيار قرار مي گيرد و هم بقيه اعمالش نيز در همين سطح ارزيابي شده و پاداش داده خواهد شد؛ اما درباره مشرک حرف «باء» حذف مي شود و خداوند نمي فرمايد «باسوء الذي»، زيرا خداوند همه کارهاي مشرک را برابر آن «اسوء» نمیدهد، بلکه تنها اينها را به آن «اسوء» اعمال مي گيرد که همان شرک است؛ چرا که همين شرک به تنهايي براي آنان «خُلُود» مي آورد؛ زيرا اگر بخواهيم اينها را برابر معصيتهای کوچک و مياني بگيريم، اينها «خُلُود» نمي آورد؛ امّا اينها را به شِرک مي گيريم که خلود میآورد.
پس چون ايمان داراي مراتبي همانند مراتب تقوا و يقين است، خداوند اعمال ديگر را براساس اين مرتبه ايماني و تقوايي و يقيني مي سنجد. اگر شخص در مرتبه علم اليقين است همه اعمال ديگرش را براساس همين ميزان مي سنجد و اگر در مرتبه عين اليقين باشد در همين سطح و اگر در مرتبه حق اليقين باشد همه اعمال ضعيف و متوسط او نيز در مرتبه حق اليقين سنجيده مي شود، يعني بهترين نرخ گذاري.مثلاً اگر يک جعبه پرتقال خوب و متوسط و بد باشد همه را به قيمت خوب مي خرد.
روزنامه كيهان، شماره 21102 به تاريخ 18/4/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان