14 فروردین 1395, 10:32
مبارزه با هوای نفس دو بخش دارد که این دو بخش را باید در کنار هم انجام دهیم:
1- ترک شهوات 2- صبر در ناملایمات.
امام صادق (علیه السلام) به یکی از اصحاب خود فرمود: «من به حق به شما میگویم که شما به آنچه میخواهید (نهایتاً لقاءالله) نمیرسید مگر به ترک آنچه میل و شهوت دارید و به چیزهایی که آرزو دارید نمیرسید مگر با صبر کردن در برابر ناملایمات؛ بِحَقٍّ أَقُولُ لَکُمْ إِنَّکُمْ لَا تُصِیبُونَ مَا تُرِیدُونَ إِلَّا بِتَرْکِ مَا تَشْتَهُونَ وَ لَا تَنَالُونَ مَا تَأْمُلُونَ إِلَّا بِالصَّبْرِ عَلَى مَا تَکْرَهُونَ»(تحف العقول/ص305 و امالی مفید/208) بعضی از آدمهای مذهبی حاضرند شهوت و گناه را ترک کنند ولی حاضر نیستند در بلا و مصیبت صبر کنند. بعضیها نیز حاضر هستند در بلا صبر کنند ولی حاضر نیستند گناه را ترک کنند. در صورتی که این دو باید با هم باشد تا نتیجه بدهد. چون انسان با دو بال میتواند پرواز کند، یکی اینکه وقتی هوسی به سراغش آمد، آن را ترک کند و گناه را کنار بگذارد و دیگر اینکه وقتی بلایی بر سرش آمد صبر کند. از حاج آقای دولابی(ره) میپرسیدند که به ما دستورالعمل بدهید، ایشان میفرمود که دستورالعمل نمیخواهد فقط «بروید و راضی باشید!» چون مردم معمولاً رضایت را کم دارند. همان کارهای خوبی که انجام میدهیم و مراقبتی که در ترک معصیت انجام میدهیم اگر با چاشنیِ «رضایت» همراه باشد، به ما کمک خواهد کرد با این دو بال بالاخره از زمین جدا شویم و پرواز را آغاز کنیم.... گاهی اوقات انسان مشکل دارد ولی باز هم پیش خودش و خدای خودش لبخند میزند و این هم مبارزه با هوای نفس محسوب میشود و رضایت خدا را به دنبال دارد. امام حسین(علیه السلام) در سختترین بلاهای روز عاشورا و آن موقعی که حضرت علی اصغر(علیه السلام) روی دستهای حضرت جان میداد، خون علی اصغرش را به آسمان پرتاب میکرد و میفرمود: خدایا من این بلا را تحمل میکنم و راضی هستم چون می دانم خدا میبیند (هونٌ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّه؛ لهوف/ص117) «راضِیَةً مَرْضِیَّةً» به این میگویند.نفس اماره اگر چه دشمن اصلی روح ملکوتی است اما وجودش برای رشد روح ضروری است زیرا بدون ضدیت و مبارزه رشد روح ملکوتی امکان پذیر نمی باشد. خواسته های نفس اماره را می توان به توکسین میکربی تشبیه کرد. اگر قوی و به مقدار زیاد باشد برای روح ملکوتی مضر و حتی کشنده است. اما اگر ضعیف شده و به مقدار کم باشد روح را در مقابل نفس اماره واکسینه می کند و موجب می شود که روح ملکوتی بتواند انگیزش های نفس اماره را به تدریج مهار کند.از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: «راه رسیدن به راحتی چیست؟ حضرت فرمود: در مخالفت با هوای نفس است. پرسیدند: چه موقع عبد به راحتی میرسد؟ حضرت فرمود: اولین روزی که وارد بهشت میشود؛ قِیلَ لَهُ: أَیْنَ طَرِیقُ الرَّاحَةِ؟ فَقَالَ: فِی خِلَافِ الْهَوَى. قِیلَ: فَمَتَى یَجِدُ عَبْدٌ الرَّاحَةَ؟ فَقَالَ ع عِنْدَ أَوَّلِ یَوْمٍ یَصِیرُ فِی الْجَنَّة»(تحف العقول/ص370) یعنی مبارزه با نفس دائمی است و تا آخر عمر ادامه دارد. مبارزه با نفس اماره یک فرآیند طولانی است و به پشتکار زیاد احتیاج دارد. برای حفظ پشتکار و نگه داشتن انگیزه لازم دیدار با اشخاص معنوی و مقدسین چه در حیات و چه در ممات، خدمت به خلق و انفاق، مطالعه متون معنوی و الهی،عبادت و ... عوامل تقویتی مفیدی هستند.حربه های اصلی روح ملکوتی در مقابل نفس اماره ایمان قوی و اراده راسخ و اخلاق اصیل است. به کار بستن اخلاق اصیل و اصول الهی مواد غذایی لازم برای رشد ارگانیزم روحی روانی فراهم می آورد. تنها در گرماگرم این مبارزه درونی است که شخص متوجه می شود که بدون کمک خدا هیچ نتیجه دائمی ِ قابل توجهی عایدش نمی شود.
و همچنین متوجه می شود که اراده اش به تنهایی بدون حمایت و نور خدا قادر به انجام کاری نیست.با ایمان به خدای حقیقی است که می توان نور او را که حاوی هدایت و انرژی است جذب کرد وگرنه بدون آن سرکوب مداوم انگیزش های نفس اماره موجب وازدگی، ایجاد عقده و دیگر مشکلات روانی می شود. نظر خدا بر ما، اثرات روانی زیانبار ناشی از این سرکوب ها را خنثی می کند.تا وقتی انسان در این دنیا زندگی میکند باید مدام با هوای نفس خودش مخالفت کند، چه در مراحل ابتدایی باشد و چه در مدارج و مراتب بالا باشد. یعنی عرفا و بزرگان ما هم تا آخر عمر مبارزه با نفس میکردند، البته در سطح خودشان.
بر اساس آموزههای دینی، هر عبادت به اندازه اقبال و حضور قلبی و به عبارتی، به اندازه حركت درونی مورد قبول واقع میشود و به سوی خدای متعال صعود میكند. چهره اصلی اعمال، یعنی حركتهای درونی هیچ وقت بدون حركتهای ظاهری و صوری تحقق نمییابد. همه اعمال ما عبارتند از یك سلسله حركتهای درونی و چهره اصلی هر عملی جز یك حركت درونی، چیز دیگری نیست و حركات ظاهری در هر عملی، وسیله و طریق تحقق بخشیدن به حركت درونی بوده و در هر عملی نسبت بین حركت درونی و بین حركت ظاهری، همانند نسبت بین روح و بدن است. همانطور که روح انسان بدون بدن مادی تكوین نمییابد و عینیت پیدا نمیكند، همین طور حركت درونی در هر عملی بدون حركت ظاهری عینیت نمییابد و به طوری كه بدن بی روح هیچ وقت انسان نامیده نمیشود و آثار وجودی انسان برآن مترتب نمیگردد، همان طور حركت ظاهری در هر عملی بدون حركت درونی، هیچ وقت عمل نامیده نمیشود و آثار وجودی عمل بر آن مترتب نمیشود.حركت درونی در نماز كه چهره اصلی نماز است، بدون حركت ظاهری یا صورت نماز، تكوین نمییابد و عینیت پیدا نمیكند. همچنین، حركت درونی هر عبادتی بدون حركت ظاهری آن، عینیت نمییابد و نیز حركت درونی هر عمل دیگری چه خوب باشد و چه بد باشد، بدون حركت ظاهر آن به تحقق نمیرسد. آیات و روایاتی كه در خصوص اخلاق عبادات و اعمال عبودی هست و آیات و روایاتی كه در خصوص ریا در عبادات است، و نیزآیات و روایاتی كه در خصوص اقبال قلبی و حضور قلبی در مقام عبودیت آمده است، همه بر همین حقیقت ناظرند.كسی كه نماز میخواند و فاقد اخلاص است صورت ظاهر و حركت ظاهری او، صورت ظاهر نماز و حركت ظاهری نماز است و لكن حركت درونی او، حركت درونی نماز نیست و حركت درونی دیگری است. به همین جهت،نماز او نماز نمیباشد و آثار نماز بر آن مترتب نمیگردد و كسی كه صورت نماز را انجام نمیدهد، حركت درونی نماز را نمیتواند انجام بدهد و آنجا كه اقبال قلبی و حضور قلبی در نماز وجود ندارد، آن حركت درونی كه باید در نماز وجود داشته باشد وجود ندارد اگر چه صورت ظاهر و حركت ظاهری نماز به جای خود كامل باشد.
اشراق
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان