14 بهمن 1396, 13:29
قرآن، کتاب جامع هدایت و رستگاری بشر، معجزه جاوید پیامبر اسلام(ص) و منشور سربلندی و سعادت انسان است. شرایط ویژه دوران رسالت نبی گرامی اسلام(ص) که به اعلان نبوت و دعوت مردم به اسلام، مبارزه با کافران لجوج و مشرکان عنود، محاصره اقتصادی، غزوات و سریههای سخت و دشوار و... گذشت و نیز، نزول تدریجی قرآن کریم براساس شان نزول آیات، مجال کافی برای تفسیر واقعی و متقن و علمی این کتاب آسمانی و تاویل آن و بیان حقایق راستین و بطون شگرف آن را از پیامبر(ص) گرفت، اگرچه اشارات آن پیامبر اعظم(ص) در تفسیر و توضیح برخی آیات قرآن، همچنان منبع و مرجع ارزشمندی برای مفسران قرآن است.
اعلام وصایت و جانشینی حضرت علی(ع) که درس آموخته مکتب اسلام و شاگرد و همراه و یار صدیق پیامبر(ص) بود، آنهم در واقعه عظیم و تاریخی غدیر و آغاز ولایت و امامت آن بزرگوار، بشارتی بود تا علی(ع) و پس از آن امامان معصوم(ع) فارغ از مشکلات و تنگناهای دوران پیامبر(ص) به مدد فهم عمیق و صواب خود از قرآن و بهره مندی از منبع عظیم وحی و در جواب اشتیاق مسلمانان شایق به درک قرآن و مسائل انسان ساز آن، آیه به آیه و جمله به جمله این کتاب جاویدان را، تفسیر و تاویل نمایند. اما افسوس که بدخواهان نگذاشتند علی(ع) در مخمصه سالها خانه نشینی و بایکوت و سانسور و ترور شخصیت، سوگوارانه نتواند قرآن را آنگونه که میبایست جامع و کامل، تفسیر و تشریح نماید و بشریت در حسرت این فرصت بزرگ و طلایی بماند. دوران کوتاه حکومت آن بزرگوار نیز عمدتاً به جبران عقب ماندگیها و ضعفهای بیست و چند ساله، اصلاح بدعتها و کجرویها و جنگهای توانفرسا گذشت و علی(ع) را از تفسیر و تبیین کامل قرآن بازداشت. دوران امامت و حیات پرثمر فرزندان معصوم علی(ع) نیز سرنوشتی مشابه یافت.
اگرچه بشر امروز با بهره گیری از روایات و احادیث صحیح و موثق و اشارتهای موشکافانه معصومین از قرآن، بسیار آموخته است، لیکن دستیابی به تفسیر واقعی وجامع قرآن، آرزویی است که بر دل حقیقت جویان مانده و آن را این بار در افق روشن عصر ظهور قرآن ناطق، امام عصر(عج)، جستجو مینماید.
امامت راهبرد مترقی اسلام ناب است برای راهبری و هدایت بشر در تمام ابعاد و فصول زندگی آنهم براساس آموزههای وحیانی و در صراط مستقیم رستگاری و سعادت و امامت و زعامت انسانهای برگزیده و منتخب، لطف بزرگ خداوندی است برای نجات انسان تا در کوره راههای زندگی و گردنههای سخت و هولناک آن، راه را گم نکند. مقام امامت، تا بدانجا رفیع و والاست که بنا بر تصریح قرآن کریم، ابراهیم پیامبر(ع) پس از سربلندی در آزمایشها و ابتلائات متعدد توانست بدان مقام نائل آید. از دیدگاه تفکر شیعی، با توجه به خاتمیت پیامبری در نبوت پیامبر گرامی اسلام(ص)، اراده و مشیت الهی در امامت و ولایت امامان معصوم پس از پیامبر، ارزشمندترین فرصت و در عین حال گرانبهاترین لطف الهی است برای هدایت بشر؛ بشری که براساس خواست خدا مبنی بر بسته شدن پرونده پیامبری و رسالت، همچنان به هدایتگر و راهنما نیازمند است و طلیعه فرخنده و میمون این فصل پرامید، غدیرخم و اعلام امامت و ولایت علی(ع) بود. اما افسوس که تیره بختان کافر، منفعت طلبان کوردل، زراندوزان دنیاپرست و جاهلان سبک عقل و متعصبان متحجر، نگذاشتند امامت و هدایت بشر آنگونه که باید و شاید در دستان پرتوان و به اراده امامان معصوم(ع) بماند و با ترور شخصیت و محدود نمودن آنان و بستن دستان ایشان در انجام وظایف و رسالتهای خطیر امامت، بشر را از این موهبت بزرگ محروم ساختند. اگرچه ره آورد حیات ائمه معصومین(ع) در قول و عمل و سیره، گنجینهای کم نظیر و سرمایهای گرانسنگ برای انسانهای حقیقت جو و کمال گراست، اما قطعاً اگر بر سر راه امامان(ع)، سنگاندازی نشده بود و امور مسلمانان آنگونه که میبایست به اختیار و هدایت و امامت آنان سپرده میشد، وضعیت به گونه دیگری میبود.
عدالت، به معنای واقعی و کامل آن، آرمان دیرینه و کهن بشری است و انسان از همان زمان که به مقتضای مهندسی خلقت خود، به زندگی اجتماعی روی آورد و با تزاحم و گاه تضاد منافع و خواستها و آراء افراد اجتماع مواجه گردید، بهترین گزینه پیش رو و مطمئن ترین راه برای سامان بخشیدن به زندگی اجتماعی را تحقق عدالت یافت. اجرای عدالت و دستیابی به این آرزوی بزرگ، از یک سو نیازمند تدوین قوانین و مقررات صحیح و علمی و عادلانه و از سوی دیگر منوط به حاکمیت و حضور افرادی عادل و کارگزارانی امین و مورد وثوق است. با ظهور اسلام و ارائه احکام و دستورات نورانی آن، دریچه ای به روی بشریت گشوده شد تا طعم شیرین عدالت را این بار از منبع فیاض احکام و مقررات مترقی اسلام و از سرچشمه زلال وحی و در سایه هدایت و زعامت بهترین و برترین خلق، یعنی پیامبر(ص) بچشد. اما شرایط دوران حیات ایشان و دشواریهای پیامبر(ص) در تبلیغ اسلام، مانع از آن شد که آرمان عدالت اجتماعی، آن هم از نوع اسلامی اش، به طور کامل و همه جانبه محقق گردد. اگر چه حکومت اسلامی پیامبر(ص) در مدینه، در همین راستا بود، اما کوتاهی دوران آن و باز هم سنگ اندازی و دشمنی بدخواهانی که عدالت اسلامی را مانع افزون طلبی و منفعت خواهی خود میدیدند، نگذاشت عدالت واقعی به بشریت ارائه گردد.
در غدیر خم و با اعلان رسمی امامت و جانشینی و ولایت امام علی(ع) و فرزندان معصومش، روح امید تازهای در جان بشریت دمیده شد تا آرزوی قلبی خود در چشیدن حلاوت عدالت را در زمامداری و هدایت امامان معصوم و نیک نهاد دنبال کند، امامانی که عصمت و علم ممتاز آنها و اشرافشان به احکام و دستورات عدالت محور اسلام، میتوانست تحقق عدالت اجتماعی را نویدبخش باشد. اما باز هم افسوس که نگذاشتند چنین شود. حتی دوران کوتاه حکومت علوی که الگوی حکومت عادلانه گردید نیز چنان گرفتار توطئه، فتنه و سنگ اندازی شد که باز هم آرزوی عدالت فراگیر بر دل بشریت ماند و باعث شد بشر در افسوس و حسرت، گرفتار ظلم و تجاوز و تعدی و استکبار و استعمار، چشم به راه دورانی باشد که امام مهدی(عج) در حکومت جهانی مهدوی، تصویر روشن، گویا و زیبای عدالت اسلامی را بنمایاند.
اسلام عزیز، علاوه بر مبانی مستدل و مبتنی بر فطرت خود در حوزههای معرفتی مانند توحید، نبوت و معاد، دارای سلسله ای کامل از دستورات و تعالیم و احکام دقیق و سعادت آفرین در عرصههای اخلاق، سلوک فردی، منش اجتماعی، احکام دینی، مبانی حکومتی و... است که از امتیازات اسلام محسوب میگردد. سالهای آغازین ظهور اسلام که همان دوران حیات پربرکت پیامبر راستین بود، عمدتا مصروف تبلیغ اسلام، گسترش جامعه اسلامی از حیث تعداد مسلمانان و باورمندان و نیز گسترش حوزه نفوذ جغرافیایی اسلام و نیز تدوین و اعلام دستورات دینی گردید و اصولا فرصتی برای اجرایی شدن بخش قابل توجهی از دستورات دینی دست نداد و لذا مجالی میبایست تا این تعالیم با مدیریت و هدایت افرادی آگاه و عامل، اجرایی شده و در عمل پیاده شود و غدیر با معرفی علی(ع) که تمام ویژگیهای یک اسلام شناس کامل و عامل به دین را داشت و نیز با آغاز دوران سلسله پر نور امامت و ولایت امامان معصوم، فتح بابی شد تا مسلمانان با بهره گیری از قرآن و نیز سیره و سنت پیامبرشان و به مدد علم و سلوک ائمه اطهار(ع)، اسلام را در زندگی خود حی و حاضر دیده و شاهد اجراء شدن تعالیم و احکام نورانی اسلام باشند و قطعا اگر چنین میشد، نه تنها باب اختلاف نظرها و تفاوت آراء در دین بسته میشد و چهره واقعی اسلام نمایان میگشت و طراوت، شادابی و حیات طیبه اسلامی، مسلمانان را دربرمی گرفت، بلکه در مقایسه با نظام سیاسی، اجتماعی، فردی و اخلاقی اسلام، مجالی برای عرض اندام سایر مکاتب و ایدئولوژیها نمی ماند و سیمای فروزان اسلام ناب و کارآمد که جوابگوی تمام نیازهای بشری است همگان را مجذوب میساخت ولی صدافسوس که چنین نشد و نگذاشتند امامت امامان حق، با اعجاز حقیقی خود، اسلام راستین را پیاده نماید و این همان آرزویی است که مسلمانان آن را در ظهور مهدی آل(عج) میجویند و پیگیری آرمان «پالایش دین» و «عاقبت صالحان» در قیام آن بزرگوار، اسلام کامل و حقیقی و عملیاتی شدن تمام و کمال احکام انسان سازش را آرزو میکنند.»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان