23 فروردین 1395, 9:42
رُوِيَ عَنْ رَسُول الله (ص) قال:الزُّهدُ في الدُّنيا قَصرُالاَمَلِ و شُکرُ کُلِّ نِعمَةٍ و الوَرَعُ عَن کُلِّ ما حَرَّمَ اللهُ[1]
ترجمه روايت:رسول اکرم (ص) فرمود: زهد در دنيا عبارت از اين سه چيز است؛ يکي کوتاه کردن آرزوها؛ ديگري سپاس و شکرگزاري نسبت به هر نعمتي که خداوند عنايت کرده است؛ و پرهيز و اجتناب از هر حرامي که خداوند متعال آنها را حرام کرده است.
شرح: زهد به معناي عدم تعلّق و دلبستگي به دنيا مي باشد که امري قلبي است. کوتاهي آرزو در مقابل طول امل که نکوهش شده است. کسي که آرزوي دراز دارد دل او مي خواهد در دنيا زياد بماند آن هم براي به دست آوردن دنياي بيشتر. چنين انساني دستش به گناه آلوده مي شود؛ زيرا اقتضاي دنياداري و دنيامداري اينچنين است که حالاحالاها هستم.
درمقابل، کوتاهي آرزو اثرش اين است که هميشه در فکر کوچ کردن از اين دنيا و رفتن به آخرت جاودانه است؛ آماده مرگ است. ممکن است مال، مقام و اموردنيايي داشته باشد ولي وابسته به آنها نيست و از آنها در راه خداوند استفاده مي کند و اگر عمر طولاني بخواهد براي انجام اعمال صالح بيشتري است. هرچه را خداوند به آنها عنايت کرده نعمت مي دانند؛ چه نعمت هاي متّصله (اعضا و جوارح و قوا. مثل دست، پا، گوش، زبان و...) و چه نِعَم منفصله (که نعمت هاي زيادي است که حتي به ذهن انسان هم نمي آيد) همه آنهارا در راه رضاي خدا مصرف مي کنند و شکر قلبي و عملي و زباني بجا مي آورند.
اما آنهايي که طول آرزو دارند از مرگ مي ترسند و ممکن است براي همين امور مادي طلب مرگ کنند که چرا کمتر به دست آورده اند، ولي آماده مرگ نيستند و زاد و توشه اي تهيه نکرده اند. تقواي الهي ترک حرام است ولي ورع بالاتر از تقوا مي باشد. هم ترک حرام و هم ترک شبهات است يعني آن چيزهايي که حرام بودن آنها برما معلوم نيست. زهد عدم دلبستگي است. يعني پرهيز از هرچه خداوند نهي کرده و محرماتي که دل مي خواهد يا نه؛ اگر دلبسته و خواهان بود، کنارش هم معصيت و گناه مي آيد و...
]زهد آن نيست که تو صاحب چيزي نشوي
زهد آن است که چيزي نشود صاحب تو[
[1]بحارالانوار، جلد74، صفحه 163
روزنامه كيهان، شماره 21025 به تاريخ 16/1/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان