نویسنده: علیرضا شعاعی
در روایات بسیاری به این نکته کلیدی توجه داده شده که ایمان چیزی جز حب و بغض نیست. به این معنا که نقش عواطف و احساسات و ظهور و بروز آن در رفتار آدمی، در تحقق ایمان بسیار محوری است. از اینرو تولی و تبری به عنوان یکی از اصول دین و مذهب تعیین میشود؛ زیرا کنش و واکنشهای ایمانی میبایست بر محوریت تولی و تبری و حب و بغض باشد.
البته نباید از این نکته اساسی نیز غفلت ورزید که حب و بغض باید تنها برای خدا باشد تا حب و بغض ایمانی تحقق یابد. بنابراین، ملاک و معیار دوستی ها و دشمنیهای انسان باید خدایی باشد.
این در حالی است که بسیاری از کنش ها و واکنشهای ما ریشه در بیرون از این چارچوب و معیار سنجش دارد و بیش از آن که این معیار را مورد توجه قرار دهیم، به خواستههای خود توجه داریم و دوستی و دشمنیهای خویش را براساس آن میسنجیم و موضع گیری میکنیم.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا مفهوم و برخی از مصادیق حب و بغض ایمانی را تبیین و بر اساس آموزههای قرآن تشریح نماید.
سیره و سلوک حقانی علی(ع)
شاید بارها این مطلب را درباره امیرمومنان علی(ع) دیده و یا شنیده باشید که ایشان خود معیار حق است. این در حالی است که همه انسانها باید براساس معیار حق سنجیده و داوری شوند، ولی به فرموده پیامبر گرامی(ص): علی مع الحق و الحق مع علی، یدور حیثما دار؛ علی با حق و حق با علی است و حق بر محور علی میگردد.
علت و چرایی این حکم و وصف اختصاصی برای آن حضرت(ع) از این روست که ایشان از عصمت مطلق برخوردار است و در مقام فنای فی الله درآمده است و ایشان یدالله، عین الله و اسدالله است. اگر حتی قایل به قرب الفرایض نباشیم، درباره ایشان نمی توان بیرون از دایره قرب النوافل سخن به میان آورد و همان حکم روایت را درباره ایشان جاری نساخت. بر این اساس، همان گونه که خداوند در آیه 17 سوره انفال میفرماید: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی؛ تو تیر نینداختی هنگامی که تو تیر انداختی بلکه خداوند است که تیر انداخت.»
همین مقام عظمای فنایی است که همه وجودش را الهی ساخته و در مقام متاله قرار داده و رفتارش ربانی شده و در مقام خلافت مطلق الهی نشسته است. بنابراین همه رفتار و سلوک وی از جمله حب و بغض او خدایی است، به گونه ای که خداوند میتواند تاسف و خشم و انتقام او را به خود نسبت دهد و بفرماید: فلما آسفونا انتقمنا منهم فاغرقنا هم اجمعین؛ هنگامی که از آن قوم متاسف و نومید شدیم، از ایشان انتقام ستاندیم و همه ایشان را غرق کردیم. (زخرف، آیه 55)
هر چند که در سیره امیرمومنان (ع) موارد بی شماری را میتوان یافت که بیانگر سلوک الهی ایشان در حب و بغض است؛ ولی شاید گزارش مولوی در مثنوی معنوی در برخورد با عمرو بن عبدود در جنگ و تف انداختن بر آن حضرت(ع) را خوانده یا شنیده باشید که بیانگر گوشه ای از وجود حقانی آن حضرت(ع) در حب و بغض ایمانی و فی الله است. مولوی میسراید:
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجده گاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزایش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل
وز نمودن عفو و رحمت بی محل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی مرا بگذاشتی
آن چه دیدی بهتر از پیکار من
تا شدی تو سست در اشکار من
آن چه دیدی که چنین خشمت نشست
تاچنان برقی نمود و باز جست
آن چه دیدی که مرا زان عکس دید
در دل و جان شعله ای آمد پدید
آن چه دیدی برتر از کون و مکان
که به از جان بود و بخشیدیم جان
در شجاعت شیر ربانیستی
در مروت خود کی داند کیستی
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچه دیدهای
علی(ع) همه وجودش حق است و حب و بغض او تنها برای خدا و در راه خداست. این گونه است که هرگز اجازه نمی دهد تا چیزی جز خداوند در اخلاص عمل وی خدشه ای وارد سازد و از یدالله و اسدالله و عین الله بودن بیرون رود. او شیر بیشه حق است و هرگز جز حق نمی اندیشد، نمی بیند و جز بر حق و مدار آن نمی گردد. از این رو حق نیز بر مدار علی(ع) میگردد و هر کس بخواهد حق را از باطل جدا سازد میبایست به علی(ع) بنگرد و از او بیاموزد.
مدعیان دوستی و دشمنی ایمانی
این در حالی است که بسیاری از مردم تنها مدعیان ایمان هستند و هرگز معیار دوستی و دشمنی هایشان خدا نیست، بلکه خواسته ها و هواهای نفسانی شان حرکات و سکنات ایشان را تعیین و مشخص میکند و خواستههای دل است که ریسمان بر گردن آنان افکنده و به هر سوی که بخواهد میکشاند.
به سخن دیگر، بسیاری از مومنان همچون یهودیانی هستند که مدعیان محبت الهی و مدعان دوستی با خدایند. (مائده، آیه 18) خداوند برای این که دوستان واقعی از مدعیان شناخته شود در آیه 69 سوره نساء شماری از گروه ها و اقشار مومنان را که دوستان واقعی خدایند معرفی میکند و میفرماید این افراد دوستان واقعی خدا هستند و بر همین اساس در دنیا و آخرت از نعمتهای خاص الهی برخوردار و بهره مند میباشند. این گروه دوستان واقعی خدا، کسانی چون پیامبران، صدیقان، شهیدان یا گواهان اعمال مردم، صالحان و همه همراهان نیک و صادق پیامبر(ص) هستند که در اطاعت مطلق اویند.
از نظر قرآن، دوستان واقعی کسانی هستند که در اطاعت از پیامبر (ص) چون و چرا نمی کنند و مطیع محض آن حضرت هستند. (آل عمران، آیه 31) آنان سبک زندگی خود را چنان قرار میدهند که گام به گام بر سیره و سنت آن حضرت باشند و از آن تخطی نکنند و گفتار و کردار پیامبر(ص) و دیگر اسوههای مطلق الهی یعنی اهل بیت(ع) را الگوی فکری و رفتاری خویش قرار میدهند. (بقره، آیه 177 و نیز انسان، آیه8 و نیز احزاب، آیه21)
از این رو در زندگی از سبک زندگی اهل بیت(ع) سرمشق میگیرند و در برابر مومنان، فروتن (مائده، آیه 54) و در برابر کافران سرفراز و اهل عزت (همان)، اهل اطاعت محض از فرمانهای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بی هیچ چون و چرا کردن (آل عمران، آیه 31 و نیز نساء، آیه 59 و آیات دیگر)، اهل جهاد و مجاهدت (مائده، آیه 54)، بی پروا در برابر مخالفان و سرزنش کنندگان (همان)، اهل انفاق در راه خدا (بقره، آیه 177)، اهل اطعام (انسان، آیه8) و مانند آن میباشند.
اما مدعیان دروغین نه تنها سبک زندگی خویش را براساس آموزه ها و رفتار و گفتار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) سامان نمی دهند، بلکه اهل دوستی حتی با دشمنان و کافران از مسیحیان و یهودیان و مشرکان هستند و با آنان ارتباط برقرار کرده و ارتباط پنهان و آشکاری با آنان دارند. (آل عمران، آیه 28 و نساء، آیه 144 و نیز توبه، آیه 23 و ممتحنه، آیه1 و آیات بسیار دیگر)
حب و بغض ایمانی، اقتضای این را دارد که شخص تولی و تبری و دوستی کردن و دشمنی کردن هایش را بر محور حق و ایمان سامان دهد. برائت جویی او مشرکان و کافران را به سبب شرک و کفر داشته باشد؛ چنان که حضرت ابراهیم(ع) اسوه انسان ها این گونه بوده است. (توبه، آیه 114)
اما مدعیان دروغین، حب و بغض و دشمنی و دوستی شان مبتنی بر هواهای نفسانی است. از این رو با مومنان سر لجبازی دارند و کینه شان را به دل میگیرند، چرا که آنان را از منکر و زشتی برحذر داشته یا به نقد رفتار و گفتار آنها پرداختهاند. نظارت دیگران را که حکم و وظیفه مسلمانی است، فضولی در کار خود میدانند و بی تفاوتی کافران نسبت به رفتار و گفتار را عین تمدن و مدنیت میدانند و به این گونه تفکر و رفتار گرایش مییابند. این گونه است که دوستان خویش را ازکافران و مشرکان قرار میدهند که کاری به کارشان ندارند و به اصطلاح درحریم خصوصی و شخصی ایشان دخالت نکرده و فضولی نمیکنند.
برخی از این مدعیان ایمان، کسانی هستند که کارهای مومنان را به تمسخر میگیرند و نماز و عبادت شان را استهزا میکنند. اینان هرچند که خود را در سنگر ایمان و مومنان معرفی میکنند، ولی با ساختن جوک و لطیفه درباره مومنان و اهل آن، زمینه سرزنش و نکوهش مومنان را فراهم میآورند و آب به آسیاب دشمن میریزند و جو اجتماعی را علیه مومنان فراهم میکنند.
از این رو خداوند به کسانی که برای اهل ایمان و کارهای مومنان، لطیفه و جوک میسازند و خواسته و ناخواسته هنجارها و ارزشهای بلند و والای اجتماعی را به تمسخر میگیرند و از ارزش میاندازند و یا با بیان برخی از نکات و لطایف، زشتیها را خوب و ارزشی جلوه میدهند، هشدار میدهد و آنان را از این رفتار زشت برحذر میدارد؛ زیرا این گونه رفتار و کردار هماهنگی و همکاری با دشمنان و کافران و مشرکان است. (مائده، آیه57)
خداوند در آیات 57 و 58 سوره مائده به یکی از مصادیق این رفتار تمسخرآمیز اشاره میکند و به کسانی که هماهنگ با دشمنان و کافران به استهزای نماز و اذان و آیینهای اسلامی میپردازند و بر رسوم و آداب اسلامی خرده میگیرند و با لطیفه و جوک سازی علیه آیینهای اسلامی عمل میکنند، هشدار شدید میدهد و از این گونه دوستی و همکاری با دشمنان میترساند.
معیارهای دوستی ایمانی
دوستی و حب و بغض نسبت به دیگری میبایست بر اساس معیارهای اسلامی و ایمانی و طبق خواست خداوند باشد. از این رو لازم است در حب و بغض داشتن، به مسئله ایمان توجه ویژهای مبذول داشت. نخستین معیار برای حب و بغض و گزینش دوست و دشمن این است که به ایمان آنان توجه شود. بنابراین، ایمان، معیار اصلی و تعیین کننده در این موضوع است که خداوند در آیاتی از جمله72 سوره انفال و 71 سوره توبه به آن اشاره کرده است.
دومین معیار دوستی و دشمنی، تقواست. براساس آموزههای قرآنی، تقوا معیاری ارزشمند برای انتخاب دوست و نیز حب و بغض داشتن نسبت به افراد است. (زخرف، آیه67) اگر کسی اهل تقواست، میتوان به او نزدیک شد و با او دوستی کرد و هر چه شخص از معیارهای تقوای عقلانی و عقلایی و الهی دورتر باشد، میبایست از او دورتر شد؛ زیرا رفتارهای اخلاقی دوستان تاثیر زیادی در رفتار آدمی به جا میگذارد. کسانی که اهل فسق و فجور هستند و برخلاف خوبی ها و نیکوئیهای عرفی و اخلاقی رفتار میکنند، انسانهایی نیستند که آدمی بتواند با آنان ارتباط داشته باشد و یا علاقه و محبتی نسبت به آنان ابراز کند. به طور مثال ممکن است شخصی تقوا و ایمان بالائی داشته باشد اما ما از او به دلایل غیرایمانی خوشمان نیاید و لذا براساس خواسته و هوای دلمان رابطه با او را قطع یا کم میکنیم در صورتی که اگر معیارمان ایمان و تقوا و خواست خدا باشد باید با اینگونه افرادرابطه داشته باشیم ولو اینکه به دلیلی نفسانی و خودخواهانه از او خوشمان نیاید. پس معیار خوش آمدن از کسی یا بد شمردن کسی نباید خواسته دلمان بلکه خواسته خداوند باشد.
از دیگر معیارهایی که خداوند در قرآن برای دوستی و حب و بغض داشتن بیان کرده میتوان به صداقت و راستگویی (نساء، آیه69)، صلاح و درستکاری (همان)، علم و دانش (همان و به سبب این که مقام پیامبری یا گواهی ارتباط تنگاتنگی با علم و دانش دارد) و دیگر اصول اخلاقی اشاره کرد.
هر چه کمالات و فضایل اخلاقی در شخص بیشتر باشد، انتخاب وی برای دوستی و نیز دوست داشتن این شخص، بیشتر مورد تایید اسلام و قرآن است ولو اینکه هوای نفس ما چنین شخصی را خوش ندارد. به همان مقدار هر چه شخص گرایش به رذایل اخلاقی داشته باشد، میبایست از او پرهیز کرد و دشمنی نسبت به این جنبههای منفی او لازم است. بنابراین، شخص میبایست در انتخاب دوست به معیارهای ایمان و اخلاق توجه خاص داشته باشد. (همان آیات پیش گفته و نیز مجادله، آیه22 و ممتحنه، آیه1)
به هر حال، آن چه مورد تاکید در این مقاله است، اینکه معیارهای دوستی و دشمنی ما نسبت به دیگران نه خواستههای نفسانی و شیطانی ما بلکه میبایست ایمان و اخلاق باشد. اقتضای اخلاص در عمل این است که در مسایل سیاسی و اجتماعی نیز این گونه عمل کنیم و برای جناح بندیهای سیاسی و حزبی، موضع گیریهای خود را نسبت به افراد سامان ندهیم؛ زیرا چنین رفتاری عین حب و بغض شیطانی است و به جای این که شخص معیارهای الهی را در نظر گیرد، در عمل بر اساس معیارهای شیطانی به داوری و عمل رو آورده است.
در جامعه ایمانی، به جای این که حب و بغض ها براساس حزب و گروه و جناح سامان یابد، براساس ایمان و تقوا و اخلاق انجام میگیرد. این در حالی است که با نگاهی گذرا در مطبوعات و رسانههای گوناگون در مییابیم که جدای از دسته بندیهای اصولی سیاسی ، برخی از دشمنی ها و دوستی ها براساس جناح بندی و حزب بازی ها شکل گرفته است. این گونه است که در حق مومنان اجحاف روا میشود و حق ایمان و مومن به درستی ادا نمیشود.
بسیاری از مواضع سیاسی و اجتماعی افراد به دور از معیارهای قرآنی انجام میگیرد و معیارهای شیطانی و هواهای نفسانی و خواستههای دلبخواهی است که موضع گیریهای افراد را تنظیم میکند و مدیریت مینماید. این خطر بزرگی است که جامعه ایمانی و اسلامی را تهدید میکند و به عنوان یک بحران اخلاقی در حال حاضر در سطوح مدیریتی کشور وجود دارد و میتواند در یک فرآیندی گسترش یافته و در سطوح میانی و پایین جامعه نیز فراگیر شود.