دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راهبرد نیایش در صحیفه سجادیه (قسمت دوم - قسمت پایانی)

No image
راهبرد نیایش در صحیفه سجادیه (قسمت دوم - قسمت پایانی) امام سجاد(ع) با زیباترین روش یعنى ارتباط صادقانه همراه با شور و احساس وصف ناشدنى نیایش جانانه با خدا به شکل زنده و عملى، عالى‌ترین و کامل‌ترین نوع تکامل را به منصه ظهور گذاشت و به مردم آموخت که چگونه باشند، چگونه بیندیشند، چگونه تصمیم بگیرند و چگونه زندگى کنند.


همان طور که ملاحظه مى‌کنید امام سجاد(ع) در این دعا شرایط، وظایف و ویژگى‌هاى امام حقیقى را بیان نموده و به تبیین اصول کلى امامت پرداخته است از جمله:
الف: اصول کلى امامت:
1. خداوند در هر زمان، دین خویش را به وسیله امام تأیید مى‌کند.
2. امام بسان درفش هدایت و چلچراغ روشن، آشکار و نورانى است و راه و رسم دیندارى را به مردم نشان مى‌دهد.
3. امام همچون ریسمانى محکم، رشته دین و ملت را به خدا پیوند مى‌زند.
4. اطاعت و فرمانبردارى از امامى واجب و ضرورى است که با درایت و راهکارهاى الهى مردم را به سوى بهشت سعادت رهنمون باشد.
5. امام محور سلوک جمعى است و هیچ کس نباید با افراط و تفریط و تندروى و کند روى از او فاصله بگیرد.
6. امام در پیچ و خم زندگى و بر سر دو راهى‌هاى حق و باطل، پناهگاه مطمئن مردم و گرانیگاه جامعه اسلامى است.
7. آنچنان به کمال و دانش و معنویت و صفات نیکوى اخلاقى و مدیریت و هدایت آراسته است که مایه افتخار و ارزش همه مردم محسوب مى‌شود.
8. توانایى، دانایى و شایستگى همه جانبه اجراى کتاب و حدود الهى را دارد.
9. به سبب نزدیکى و اثرپذیرى از رسول خدا(ص) تنها او مى‌تواند سنت پیامبر را ـ که بخش مهمى از دین اسلام را تشکیل مى‌دهد ـ بر پاى دارد و روش صحیح مسلمانى را به مردم بیاموزد.
10. امام وظیفه دارد انحرافات و کجروى‌ها و تحریفاتى را که نااهلان در دین و شریعت ایجاد کرده‌اند، اصلاح کند و جامعه را در صراط مستقیم الهى استوار دارد.
11. همچنین بر او فرض است که با هر گونه بدعت و تحجر و التقاط مبارزه کند و دین مبین اسلام را آن گونه که خدا فرستاده و پیامبر تبیین کرده به مردم بنمایاند.
امام سجاد(ع) ضمن تبیین اصول کلى امامت و با توجه به جو خفقان حاکم بر آن زمان، «اهل بیت» را به عنوان مرجعیت دینى مردم معرفى مى‌کند و در واقع پنبه‌هاى غفلت را از گوش امت اسلامى کنار مى‌زند تا از لابه لاى نیم قرن، صداى پیامبر خود را بشنوند که در حدیث متواتر «ثقلین» به آنان گوشزد کرده که دو رکن مهم و اساسى دیندارى ـ یعنى قرآن و عترت را ـ در میان آنان به ودیعت نهاده که در صورت اتکاى به آن دو هرگز گمراه نخواهند شد. از این رو عرضه مى‌دارد:
پروردگارا بر پاکیزه‌ترین از اهل بیت پیامبر درود فرست همانها که براى امر (امامت) خویش برگزیده‌اى و ایشان را خزینه دانش خود قرار داده‌اى و نگهبانان دینت کرده‌اى و جانشینان خویش در روى زمینت نموده و حجت بر بندگانت ساخته‌اى و آنان را از هر گونه آلودگى و پلیدى به طور کامل و با اراده خویش مبرّا کرده‌اى، آنگاه آنان را وسیله درگاه خویش و راه رسیدن به بهشتت قرار داده‌اى.
ب: معرفى امامان واقعى:
در واقع، امام با این فراز دعا مصداق روشن آن اصول کلى را به مردم معرفى مى‌کند و با زبان دعا و شاهد گرفتن خدا و سخن گفتن با او به طورى که همگان بشنوند و ببینند، امامان واقعى را به مردم معرفى مى‌کند و در حضور خدا به مردم مى‌فهماند که تنها اهل بیت پیامبر(ص) شایستگى رهبرى امت اسلامى را دارند و بس چرا که؛
1. خداوند آنان را براى این امر مهم برگزیده و آنان از سوى خدا منصوب شده‌اند و کسى حق ندارد با کودتا و دسیسه و اجماع و انتخاب و... مسند خلافت و رهبرى را در اختیار بگیرد و همه کسانى که چنین کرده و مى‌کنند در برابر خدا جبهه‌گیرى کرده‌اند.
2. شرط لازم رهبرى مردم، علم به معارف و احکام و نحوه اجراى اسلام است و خزینه و مرکز چنین دانشى اهل‌بیت(ع) هستند و دیگران فاقد این شرط ضرورى هستند.
3. اهل بیت با داشتن علم و درایت و مدیریت و توانمندى‌هاى دیگرى که خدا بدانان عطا فرموده، قدرت آن را دارند که از کیان دین و دینداران حفاظت کنند و جز آنان از عهده چنین مهمى برنمى آیند.
4. کسى شایستگى خلافت الهى را دارد که به عنوان حجت خدا نیز شناخته شود و همانطور که حجت خدا از سوى خدا تعیین و به مردم معرفى مى‌شود، خلیفه خدا نیز چنین است و چنین کسى قطعا توسط پیامبر به مردم معرفى شده که همان اهل بیت(ع) هستند.
5. خداوند با اراده خویش، اهل بیت(ع) را از هر گونه آلودگى فکرى، اخلاقى و عملى مصون داشته و هرگز در افکار، اخلاق و کردار و گفتار ایشان کمترین انحراف رخ نمى‌دهد و از هر گونه خطا و اشتباه نیز در امان هستند.
6. اهل بیت انسان‌هاى کاملى هستند که با برخوردارى از دانش و بینش و گرایش صحیح، قطعا در صراط مستقیم الهى حرکت مى‌کنند و به سر منزل سعادت مى‌رسند و روش و منش و سخن و سیره آنان، همانى است که خدا از آدمیان خواسته و راه ایشان، راه خداست و هر کس بخواهد به قرب الهى نایل آید باید از آنان سرمشق بگیرد و راه و رسم سعادت را بیاموزد.
همچنین امام زین العابدین(ع) به طور پیوسته در دعا بر خاندان عصمت و طهارت درود مى‌فرستد، چنین کارى ضمن اینکه یکى از اصول و آداب دعا محسوب مى‌شود، دستاوردهاى چندى را نیز در پى دارد؛ اولا نام و یاد آل محمد بر سر زبانها مى‌افتد و دروازه گوشها را مى‌نوازد و مردم را به قهرمان‌هاى دانش و معنویت و اسوه‌هاى توحید و تقوا و اخلاص آشنا مى‌سازد. ثانیا امام به طور عملى اهل بیت را براى درخواست‌هاى مشروع خویش در درگاه الهى وسیله قرار مى‌دهد که حاکى از منزلت والاى آنان نزد خداوند متعال است. ثالثا به همگان اعلام مى‌کند که هیچ کس جز معصومین شایستگى مقام توسل را ندارد و آنان همان وسیله‌اى هستند که خداوند از مردم خواسته که آن را براى ورود به درگاه ربوبى واسطه قرار دهند؛ «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اتَقُوا اللّه‌َ وَ ابتَغُوا اِلَیهِ الوَسیِلَه» اى کسانى که ایمان آورده‌اید، تقواى الهى پیشه کنید و براى تقرب به او وسیله‌اى بجویید.
ج: حقیقت مودّت و ولایت:
موضوع دیگرى که در بحث امامت با ظرافت خاصى در دعاهاى صحیفه مطرح شده، ترسیم خط صحیح و مشى سیاسى ـ اجتماعى امت اسلامى است. به این فراز از دعاى 47 دقت کنید:
بار خدایا، بر دوستان آل محمد نیز درود فرست؛ همانها که به مقام ایشان معترف اند و پیروان راه آنان و پیگیر آثارشان هستند، به دستگیره محکم آنان چنگ زده و خویشتن را به ولایتشان نزدیک ساخته، به امامتشان اقتدا نموده و تسلیم فرمانشان هستند. و نیز در فرمانبرى از آنان کوشا و در انتظار حکومت ایشان و چشم به راهشان هستند.
در این گونه دعاها امام به تبیین و تفسیر صحیح مودت و ولایت ـ که در قرآن بدانها تصریح شده مى‌پردازد و مفهوم واقعى مودت خواسته شده در آیه «قربى» را چنین بیان مى‌کند که ولى و حجت واقعى اهل بیت(ع) کسانى هستند که:
1.به مقام علمى، عرفانى و اجرایى آنان اعتراف کنند و آنان را بر همگان مقدم بدارند.
2. مشى سیاسى، عبادى، علمى و سلوکى آنان را در پیش گیرند و به اسلامى گرایش یابند که از سوى اهل بیت(ع) بیان مى‌شود؛ چرا که «اجر رسالت» حد وسط میان آیه 23 سوره شورى و آیه 57 سوره فرقان قرار گرفته و نتیجه آن این است که پاداش رسالت پیامبر(ص) گام نهادن در مسیر خدایى است و آن هم منحصر در مودت قربى یعنى معصومین(ع) است. به این بیان:
الف. خداوند در آیه 23 سوره شورى به پیامبر(ص) مى‌فرماید: «بگو من در برابر انجام رسالت خویش هیچ مزدى از شما نمى‌خواهم جز اینکه نزدیکان (قربى) مرا دوست داشته باشید. ب. در آیه 57 سوره فرقان مى‌فرماید: «بگو من در برابر رسالت هیچ پاداشى از شما نمى‌طلبم مگر اینکه کسى بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند.»
این دو آیه معادله زیر را تشکیل مى‌دهد:
معادله اول: مودت اهل بیت = پاداش رسالت
معادله دوم: برگزیدن راه خدا = پاداش رسالت
با توجه به متساوى بودن یک طرف هر دو معادله نتیجه چنین مى‌شود: مودت اهل بیت = گزیدن راه خدا.
3. مردم باید مودت و ادعاى پیروى از اهل بیت را در عمل ثابت کنند و دستورالعمل‌هاى علمى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى اهل بیت را اجرایى کنند تا هدف تبعیت و پیروى برآورده شود.
4. واقعا آنها را امام و پیشرو خویش بدانند و بدون چون و چرا از ایشان فرمان ببرند، نه اینکه ادعاى فرمانبرى کنند و در عمل خواست خویش را بر خواست آنان تحمیل کنند.
5. امور دین و دنیاى خود را به اهل بیت واگذارند و تسلیم خواست ایشان شوند به گونه‌اى که معصوم روى نیروى کار و وفادارى آنان حساب کند و با پشتوانه آنان درصحنه حضور یابد.
6. از هیچ کوشش و کمکى در راه اجراى خواست اهل بیت ـ که همان خواست خداست ـ دریغ نورزند و در پشتیبانى حکومت عادلانه ایشان واقعا کوشا باشند و از پاى ننشینند تا طرح‌هاى کوتاه و دراز مدت آنان به ثمر نشیند.
7. براى تحقق آرمان‌هاى بلند خدایى فقط به اهل بیت امید ببندند و چشم طمع و یارى به سوى کسى یا گروه یا مکتب دیگرى نورزند.
3. در اندیشه تمامیت ارضى سرزمین اسلام
مملکت اسلامى و حکومت و امت آن با زحمت و خون دل و جهاد و ایثار و از جان گذشتگى مسلمانان صدر اسلام ـ به ویژه شخص رسول اکرم و امیرمؤمنان(ع) ـ بر پا و پویا شده بود و حفظ این دستامدهاى ارزشمند بر همگان لازم و ضرورى بود و امام به عنوان حافظ شریعت، آنان را از وظایف نخستین خود مى‌شمارد از این رو امام سجاد(ع) در دعاهاى 4، 5، 6، 20، 27،42، 47،57 به موضوعات مهم جهاد و شهادت، مرزدارى، آمادگى دفاعى، امر به معروف و نهى از منکر، توان رزمى، ناتوانى دشمن، هشیارى، تجهیز نظامى و... را بیان کرده است. ضمن آنکه عقاید صحیح، اخلاق نیکو و صفات و ویژگى‌هاى مجاهدان راه خدا، مسئولان و مرزداران را بیان و نظر صحیح اسلامى را تشریح مى‌کند و حق را از باطل و سره را از ناسره باز مى‌نماید، در اینجا به چند فراز اشاره مى‌کنیم.
1 ـ 3. در دعاى ششم از خدا چنین مى‌خواهد:
بارخدایا بر محمد و دودمانش درود فرست و ما را در این روز و شب و همه روزها توفیق ده که نیکى کنیم و از بدى بپرهیزیم و سپاسگزار باشیم و از سنت‌ها پیروى کنیم و از بدعتها اجتناب نماییم، امر به معروف و نهى از منکر نماییم، اسلام را پاس داریم و در باطل کاستى آریم و آن را خوار شماریم و حق را یارى رسانیم و عزیز داریم.
2 ـ3. دعاى 27 صحیفه به مرزدارى و مرزداران اختصاص دارد. امام در فراز نخست آن، مرزداران را چنین دعا مى‌کند:
(خدایا) مرزهاى مسلمانان را به عزت خویش نگه دار و نگهبانهاى آن را به نیروى خود تأیید کن، تعدادشان را افزون فرما و سلاحشان را بران ساز و حوزه (نگهبانى) شان را حراست نما و نقاط حساس جبهه شان را نفوذناپذیر ساز، جمعشان را صمیمى و کارشان را تدبیر فرما... آنچه را نمى‌دانند به آنان بیاموز و از آنچه بى خبرند آگاهشان ساز و به آنچه نمى‌بینند بینایشان گردان. هنگام رویارویى با دشمن، یاد دنیاى نیرنگ باز و فریبا را یادشان ببر و وسوسه ثروت فتنه‌انگیز را نیز از خاطرشان بزداى و بهشت را همواره در برابر دیدگانشان جلوه گر ساز.
در فراز میانى، امام(ع) تیرهاى سهمگین نفرین را به سوى جبهه دشمن نشانه مى‌گیرد و عرضه مى‌دارد:
بارخدایا، با این کار، دشمنانشان را در هم شکن و چنگال قدرت آنان را از اینان کوتاه فرما و میان آنان و سلاحشان جدایى افکن و بندهاى دلهایشان را بگسل و میان آنها و توشه‌هایشان فاصله انداز و در راه‌ها سرگردانشان ساز و از مقصد گمراهشان کن، پشتیبانى‌شان را قطع کن و از نفراتشان بکاه و دلهایشان را از ترس آکنده ساز.
سپس امام(ع) به فلسفه جهاد و مرزدارى و هدف عالى آن اشاره مى‌کند و مى‌گوید:
بارخدایا بدین سان، تدابیر اسلامیان را شدت بخش و دیارشان را مصون دار و به اموالشان بهره رسان و ایشان را از نبرد با دشمن به پرستش خود آسوده ساز و از درگیرى با دشمن به خلوت خویش خوان چنان که در گستره زمین جز تو پرستیده نشود و کسى جز در درگاه تو پیشانى بر خاک نساید.
امام(ع) در این فراز به آرمان سترگ انسانیت اشاره کرده و از این حقیقت پرده سترده که امنیت و آسایش و رفاه و آسودگى آدمى باید هدفمند و کمالزا باشد و او را از بند دنیا و بندگى دنیاداران رها سازد و با فرشتگان و افلاکیان دمساز نماید.
خیز تا قصد کوى یار کنیم گذرى بر در نگار کنیم
روى در خاک کوى او مالیم و زغمش ناله‌هاى زار کنیم
به زبانى که بیدلان گویند رمزکى چند آشکار کنیم
هجر او را که جان ما خون کرد به کف وصل در سپار کنیم
«عراقى»
همان طور که قرآن مجید هدف غایى خلقت را پرستش خدا معرفى کرده است:
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْءِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ
و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند.
بنابراین، اساسى‌ترین انگیزه و پاینده‌ترین هدف جهاد و مرزدارى و جنگ با دشمن را همان سنگ زیرین و ساختار بنیادین شریعت آسمانى، یعنى توحید، تشکیل مى‌دهد و اصولا هر کارى جز در پرتو توحید، نامعقول و بى ثمر است و امنیت و رفاه و آسودگى منهاى توحید و پرستش حق تعالى اگر زیانبار نباشد، دست کم خنثى و بى حاصل است و به پوچى و هدر دادن حاصل عمر آدمى مى‌انجامد و پیکار در راه حفظ میهن و یا مجاهده براى مرزدارى آن نیز هیچ گونه ارزشى ندارد و همین نکته اساسى ماهیت جهاد فى سبیل اللّه‌ و مرزبانى از کشور اسلامى و تفاوت آن با دیگر پیکارها را روشن مى‌سازد.
جهاد اسلامى براى کشورگشایى و ضمیمه کردن شهر و دیار دیگران به قلمرو این و آن نیست بلکه مبارزه با مظاهر شرک وکفر ونابودى پیشوایان ستمکارى است که بندگان خدا را استثمار کرده‌اند و به آنان اجازه نمى‌دهند که آزادانه و براساس خرد خویش، مکتب و مذهب صحیح را انتخاب کنند و بر سرنوشت و حقوق انسانى خود حاکم شوند. به همین دلیل «جهاد ابتدایى» یعنى حمله نیروهاى اسلامى به کشور غیر اسلامى، تنها در صلاحیت امام معصوم است. عباد بصرى ـ که مدعى رهبرى دینى و در جبهه مخالف اهل بیت(ع) بود ـ روزى امام سجاد(ع) را در راه سفر مکه ملاقات کرد و به طعنه گفت: جهاد و سختى آن را رها کرده و به حج و مناسک بى زحمت و راحت روى آورده‌اى، مگر خداوند نفرموده:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ
در حقیقت خدا از مؤمنان، جان و مالشان را در ازاى بهشت خریده است، همان کسانى که در راه خدا مى‌جنگند و مى‌کشند و کشته مى‌شوند؟
امام فرمود: آیه بعدى را هم تلاوت کن:
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّآئِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الاْمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ
(آن مؤمنان) مجاهد همان توبه کنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه داران، رکوع کنندگان، سجده کنندگان، وادارندگان به کارهاى پسندیده، بازدارندگان از کارهاى ناپسند و پاسداران مقررات خدایند و مؤمنان را بشارت ده.
آنگاه فرمود:
اگر چنین کسانى را بیابیم قطعا جهاد همراه آنان از حج (مستحبى) برتر است.
4. تمسک به قرآن
در حدیث شریف ثقلین که میان شیعه و سنى متواتر و قطعى است، رسول خدا(ص) «قرآن و عترت» را همتا و همپاى یکدیگر معرفى کرده و تأکید فرموده که آن دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد و اگر مسلمانان به هر دو آنها تمسک بجویند، هیچ گاه از صراط مستقیم الهى منحرف نخواهند شد. بدین ترتیب طبیعى است که آیه آیه قران مردم را به سوى عترت فرا خواند؛ چنان‌که لحظه لحظه عمر عترت همگان را به سوى قران دعوت مى‌نماید و امام زین العابدین(ع) در دعاهاى 44، 45، 47، 48 و 52 به اختصار و در دعاى 42 با تفصیل بیشتر به این مهم پرداخته است؛
1/4 ـ (خدایا) قرآن را نورى قرار دادى که ما با پیروى از آن از تاریکى‌هاى گمراهى و نادانى (نجات و) هدایت یابیم و آن را براى کسى که به قصد تصدیق، آن را بشنود شفا قرار دادى و نیز آن را ترازوى عدلى قرار دادى که زبانش هرگز از بیان حق در نمى‌ماند.
پس از تبیین جایگاه والاى آخرین کتاب آسمانى، در فرازى دیگر به ارتباط ضرورى و تنگاتنگ قرآن با عترت مى‌پردازد و اظهار مى‌دارد:
2/4 ـ خدایا تو قرآن بر پیامبرت ـ محمد که درود خدا بر او و دودمانش باد ـ به طور مجمل فرو فرستادى و دانش شگفتى هایش را کاملا بدو الهام کردى، چنان‌که ما (اهل بیت) را وارث علم تفسیر شده‌اش کردى و بر همه کسانى که از علم آن بى خبرند برترى بخشیدى و نیز ما را چنان نیرویى بخشیدى که بر تمامى کسانى که توان حمل آن را ندارند رخصت دهى.
در فرازهاى دیگر امام(ع) با زبان دعا و درمحضر ذات اقدس‌الهى ازتأثیر شگفت‌انگیز قرآن در افراد و جامعه‌ها سخن مى‌گوید و این حقیقت را بیان مى‌کند که تنها راه سعادت جوامع بشرى پیروى بى چون و چراى از قرآن و اجراى دستورات این کتاب آسمانى است و از خدا چنین مى‌خواهد؛
3/4 ـ قرآن را در تاریکى‌هاى شبهاى تار، مونس ما و از فریب‌هاى شیطان و خطرات وسوسه‌ها نگهبان ما فرماى و مانع حرکت گامهاى ما به سوى گناهان قرارش ده و زبان‌هاى ما را به وسیله قرآن از گفتار یاوه بازدار بدون آنکه آفتى به آنها رسد. و نیز به وسیله آن، اعضاى ما را از آلوده شدن به گناهان پرهیزده.
هیمن طور در فرازى دیگر به نقش کلیدى قرآن در سعادت و آسایش آن جهان اشاره مى‌کند:
4/4 ـ به حرمت قرآن، بر خوارى رویارویى ما با خودت رحمت آور و هنگام لرزش پل دوزخ در زیرگامهاى عابران گامهاى ما را به وسیله قرآن استوار دار و پیش از رستاخیز گورهاى ما را بدان منور ساز و نیز به وسیله آن ما را از تمامى اندوه روز قیامت و سختى‌هاى آن هنگامه بزرگ رهایى بخش.
5. گشودن افق‌هاى جدید علمى
صحیفه سراسر نور سجادیه، حاوى مطالب بکر و بدیعى است که تا آن زمان سابقه نداشت و چنین موضوعاتى تنها در کلام نورانى معصوم یافت مى‌شود که ریشه در وحى الهى دارد و نشان از ارتباط قلبى با عرش خدا. به عنوان نمونه:
1/5 ـ دردعاى سوم سخن از فرشتگان حامل عرش است و امام درباره آن مى‌گوید:
خدایا حاملان عرشت همانانى هستند که از تسبیح تو سست نمى‌گردند و از تقدیست ملول نمى‌شوند و از پرستش تو در نمى‌مانند و هیچ گاه در جدیت در امرت کوتاهى نمى‌ورزند و از شیدایى به سوى تو غافل نمى‌شوند.
سپس به هر یک از فرشتگان مقرب همچون اسرافیل، میکائیل و جبرئیل و جایگاه رفیع آنان اشاره مى‌کند و از «روح» سخن به میان مى‌آورد و بر همه آنها درود مى‌فرستد. در ادامه به توصیف و تشریح حالات و فعالیت‌هاى دیگر فرشتگان مى‌پردازد و سخنان آنان را بازگو مى‌کند تو گویى بر فراز آسمان‌ها همراه آنان بوده و بال در بال آنها به پرواز رفته است؛
و (درود فرست بر) قبیله هایى از فرشتگان، همانانى که ویژه خود ساخته‌اى و به جاى هر نوع خوردنى و آشامیدنى از تقدیس خویش سرشارشان کرده‌اى و ایشان را در لابلاى طبقات آسمانها مستقر نموده‌اى.
در ادامه دعا به کار و تلاش فرشتگان مى‌پردازد از قبیل حرکت دادن ابرها و ریزش برف وباران وچگونگى رعد و برق و وزش باد وفرشتگان مأمور کوهها و آبهاى دریاها، همچنین از عزرائیل و دستیارانش و فرشتگانى که در قبر و برزخ و یا در بیت المعمور فعالیت مى‌کنند. همین طور از مأموریت فرشتگان ثبت اعمال، دربان‌هاى بهشت و دوزخ وخوشامدگویى آنان به بهشتیان و پرخاش به دوزخیان سخن به میان آورده و از خداوند مى‌خواهد که بر همه آنها درود بفرستد.
2/5 ـ دعاى 43 صحیفه مربوط به مشاهده هلال اول ماه است و امام خطاب به آن مى‌فرماید:
اى پدیده فرمانبردار، واى رونده پرشتاب که در منزل‌هاى اندازه شده در رفت و آمدى و در چرخ تدبیر تصرف مى‌کنى، من به آن کسى که تاریکى‌ها را به وسیله تو رخشان نموده و مبهمات را به وسیله تو آشکار ساخته و تو را نشانى از نشانه‌هاى فرمانروایى خویش قرار داده و علامتى از علائم قدرتش کرده ایمان آوردم.
3/5 ـ دعاى 45 صحیفه در تودیع و خداحافظى ماه مبارک رمضان است؛ امام با حالت اندوه و سوگ در انتهاى ماه خدا با خدا سخن مى‌گوید و از اینکه ماه رمضان به پایان رسیده اظهار حزن و تأسف مى‌کند آنگاه خطاب به آن ماه پر برکت مى‌گوید:
درود بر تو اى بزرگترین ماه خدا و اى عید دوستان او. درود بر تو اى گرامى‌ترین زمانهایى که همراه ما بودى و اى نیکوترین ماه در روزها و ساعتها. درود بر تو اى ماهى که آرزوها د رتو نزدیک و اعمال نیکو در آن فراوان شد.
در این دعا امام بیست بار بر ماه رمضان درود مى‌فرستد و در هر فرازى برکات و خیرات این ماه را بر مى‌شمارد و از فضل و رحمت الهى و عنایات و بخشش او سخن به میان مى‌آورد. که در نوع خود بدیع و بى نظیر است، اما نکته بسیار جالب و شگفت‌انگیز، سخن گفتن امام(ع) با کره ماه و ماه رمضان است که از قبیل سخنان شاعرانه و خیال پردازانه و مجازى نیست بلکه عرفانى، حقیقى و واقعى است. در قرآن مجید مى‌فرماید:
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَـوَ تُ وَ الاْءَرْضُ وَ مَن فِیهِنَّ وَ إِن مِّن شَىْ‌ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِى فوَ لَـکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُو کَانَ حَلِیًما غَفُورًا
آسمان‌ها و زمین و هرکس که در آنهاست او را تسبیح مى‌گویند و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او مى‌گوید ولى شما تسبیح آنها را در نمى‌یابید به راستى که او همواره بردبار و آمرزنده است.
علامه طباطبایى در تفسیر این آیه به سه نکته ظریف اشاره مى‌کند؛
1. لزومى ندارد که سخن و ذکر و تسبیح حتما با زبان انجام گیرد، حقیقت کلام عبارت است از فهماندن و کشف مافى الضمیر و اشاره و راهنمایى به قصد خود و این فهماندن و کشف به طریقى که صورت گیرد کلام خواهد بود، چنانکه خداوند متکلم است ولى نه با زبان.
2. از آیه شریفه استفاده مى‌شود که مسأله علم نیز در تمامى موجودات هست و هر جا که خلقت راه یافته علم نیز بدانجا رخنه کرده است و هر یک از پدیده‌ها به اندازه حظّى که از وجود دارد بهره‌اى از علم نیز دارد. گرچه لازمه این سخن این نیست که بگوییم تمامى آفریدگان از نظر علم با هم برابرند و یا بگوییم علم در همه آنها یک نوع است و یا همه آنچه را که انسان مى‌فهمد مى‌فهمند.
3. آیه، تسبیح حقیقى را ـ که عبارت است از تکلم ـ براى هر وجودى اثبات مى‌کند. آرى هر موجودى با وجودش و آنچه مربوط به وجودش مى‌باشد و با ارتباطى که با سایر موجودات دارد خداى را تسبیح مى‌کند.
جمله «و لکن لا تفقهون تسبیحهم» عمومیت ندارد و دست کم خلیفه و جانشین خدا را در بر نمى‌گیرد و انسان کاملى که معصوم و نماینده خدا در زمین است حمد و تسبیح آفریدگان را مى‌شنود، حتى آنها را به سخن مى‌آورد و دیگران نیز مى‌شنوند چنانکه علقمه و ابن مسعود گفته‌اند: ما کنار پیامبر(ص) نشسته بودیم و غذایى که ایشان مى‌خورد تسبیح خدا مى‌گفت.
ابن عباس نیز گفته است: پادشاهان حضرموت خدمت پیامبر(ص) رسیدند و گفتند ما چگونه بفهمیم که شما پیامبر خدا هستید؟ رسول خدا مشتى سنگریزه برداشت و فرمود: اینها گواهى مى‌دهند که پیامبر هستم. آنگاه سنگریزه‌ها در دست ایشان تسبیح خدا گفتند و شهادت به نبوت آن حضرت دادند.
ابوحمزه مى‌گوید: در محضر امام زین العابدین(ع) بودیم که دسته‌اى گنجشک جیک جیک کنان از آنجا گذشتند. امام پرسید: آیا مى‌دانید این گنجشکان چه مى‌گویند؟ پاسخ دادیم: خیر، فرمود: من ادعا نمى‌کنم که علم غیب مى‌دانم ولى از پدرم شنیدم که امیر مؤمنان(ع) فرمود: پرندگان بامدادان تسبیح خدا مى‌گویند و روزى همان روز را از خدا مى‌طلبند، این گنجشک‌ها نیز تسبیح خدا مى‌گویند و روزى خویش را طلب مى‌کنند.
سخن گفتن امام سجاد(ع) با ماه رمضان و کره ماه نیز از همین قبیل است و اشعار مى‌دارد که پدیده‌ها حتى زمان (ماه رمضان) از استعداد و قابلیتى برخوردارند که جملگى شنوا و گویا هستند و اگر طرف مقابل نیز همچون امام معصوم قابلیت و ظرفیت کافى داشته باشد مى‌تواند با آنها ارتباط برقرار کند و امام سجاد(ع) چنین کرده است و امام صادق(ع) نیز در روایتى فرمود:
روزى بر انسان نمى‌گذرد جز آنکه آن روز به آدمى مى‌گوید: اى آدمى‌زاد، من روز جدیدى هستم و گواه بر کارهایت مى‌باشم. پس با من نیکى کن و در من کار نیکو انجام ده تا روز قیامت گواهت باشم.
مرحوم الهى قمشه‌اى، مطلب متین و مبرهنى پیرامون سخن گفتن امام با ماه مبارک رمضان ارائه کرده است:
براى زمان و زمانیات یک وجود ثابت وباقى جوهرى است که گفته شد وجود ملکوتى و دهرى است و اثبات این نحوه وجود به دلیل نیازمند است و برهان بر این وجود بسیار است. اول مقصود از وجود ملکوتى تأثیر و انعکاسات اعمال ناسوتى بدن است، در روح ملکوتى. چنانکه طفل در هفت سالگى به مدرسه مى‌رود که روحش لوحى ساده و صفحه‌اى بى نقش است و پس از چند سال شنیدن سخنان زمانى و بى قرار معلم، داراى علم و ملکات اخلاق و عقاید و آداب انسانیت شود و ملکات علوم و صنایع و قدرت اختراع و طبابت و طیاره سازى و فلسفه و حکمت و حقوق و سیاسات و الهیات و علوم روانى و غیره دارا خواهد گشت و آنچه بر گوش طفل رسید کلمات و اصواتى بود زمانى ناثابت بى قرار و آن وجود زمانى ناسوتى به همراه زمان معدوم شد اما تأثیر و انعکاس آن اصوات و کلمات که وجود جوهرى و ملکوتى آنهاست در روح ملکوتى طفل ثابت و برقرار و پایدار ابدى است. نتیجه آنکه زمان و اعمال زمانى را یک وجود دهرى و ملکوتى ثابت است و ماه رمضان را هم یک نحو وجود ملکوتى جوهرى با علم و حیوة خواهد بود. پس خطابات امام(ع) با آن وجود ملکوتى باهر جوهرى است و بى هیچ مجاز، لایق خطاب و تحسین و درود خواهد بود.
وجه دیگر خطاب امام‌سجاد(ع) با ماه رمضان مانند ستون خانه ـ که رسول‌خدا(ص) با او خطاب و گفت و شنید داشت ـ مى‌باشد.
اُستُن حنّانه از هجر رسول ناله‌ها مى‌زد چو ارباب عقول
و مانند سنگریزه و ذکر و تسبیحش در دست رسول اکرم(ص) و مانند تسبیح کلیه اشیاء و تسبیح وحش و طیر و ثناى کوهها با ذکر و نغمه حضرت داود و... بسیارى دیگر که همه وجود ملکوتى براى موجودات عالم زمان اثبات مى‌کند و همه اجزاى عالم را حى و ناطق و لایق خطاب داند اما مردم جاهل ناسوتى مادى عاشق مادیات و جمادات از این حقیقت آگاه نیستند...
گر چشم پاک عشق بگشایى به عالم و زخاک راه دوست یابى توتیا را
ز آوازه تسبیح و تقدیس و ستایش عرش ملایک بینى این بى حد فضا را
تسبیح ایزد بشنوى ز افلاک و انجم هم نطق آب و آتش و خاک و هوا را
چنانکه یاد شد، امام و پیامبر نه تنها صداى تسبیح و تحمید همه پدیده‌ها را به طور واقعى مى‌شنوند بلکه از توانایى ویژه‌اى برخوردارند که مى‌توانند آنها را براى دیگران نیز به سخن درآورند وامام سجاد(ع) نیز چنین کرده است:
ابوجبیر ـ دانشمند اهوازى ـ مى‌گوید: من زمانى به امامت محمد بن الحنفیه ـ فرزند على(ع) ـ معتقد شدم و براى انجام حج به مکه رفتم. روزى همراه محمد حنفیه بودم که مرد جوانى با او ملاقات کرد و محمد برخاست او را در آغوش گرفت و پیشانى‌اش را بوسید و او را آقاى خود خطاب کرد. پس از عزیمت آن جوان، من گفتم خدا به فریاد من برسد! محمد گفت: مگر چه شده است؟ گفتم ما گمان داشتیم که شما امام واجب الاطاعه ما هستید حال دیدم به جوانى اظهار ارادت و کوچکى کردید! محمد در پاسخم گفت: همین طور است، به خدا سوگند او امام من است، گفتم او کیست؟ گفت على فرزند برادرم حسین(ع)است. من و او بر سر مسأله امامت ادعا داشتیم، او گفت: آیا حاضرى حجر الاسود میان ما داورى کند؟ گفتم چگونه براى داورى پیش سنگ ـ که جماد است ـ برویم؟ فرمود: کسى که نتواند با جماد سخن بگوید امام نیست! من شرمنده شدم و پذیرفتم که براى داورى نزد حجرالاسود برویم. در کنار حجر من و على بن الحسین نماز گزاردیم. آنگاه ایشان پیش رفت و گفت: «تو را به آن کس که پیمان‌هاى بندگان را نزدت به امانت نهاده تا گواهشان باشى. سوگند، به ما بگو کدام یک از ما امام هستیم؟ به خدا سوگند حجر الاسود به سخن آمد و گفت: اى محمد! کار امامت را به فرزند برادرت واگذر که او لایق آن است و امام توست و هنگام اداى این سخنان لرزه بر حجر الاسود افتاده بود به گونه‌اى که گمان کردم بر زمین خواهد افتاد. از آن پس یقین کردم که او امام و جانشین پیامبر است. ابوجبیر مى‌گوید پس از شنیدن این ماجرا، خدمت امام زین العابدین(ع) رسیدم و به امامت ایشان پایبند شدم.
شرح‌هاى صحیفه
غواصان زبردستى کوشیده‌اند که در اقیانوس بى کرانه صحیفه سجادیه به صید گوهر بپردازند و یافته‌هاى خویش را توصیف و عرضه کنند. شیخ آغا بزرگ تهرانى حدود 70 شرح را براى صحیفه نام مى‌برد که دانشمندان و عالمان فرهیخته‌اى به شرح و بیان زبور آل محمد(ص) توفیق یافته اندو فقیه پرآوازه «ابن ادریس حلى» (م 598 ق) در میان آنان، رتبه زمانى نخست را به خود اختصاص داده است و نامورانى چون شیخ کفعمى (م 905)، محقق کرکى (م 940)، میرداماد (م 1040)، محمد تقى مجلسى (م 1070)، فیض کاشانى (م1091) پس از ابن ادریس به شرح صحیفه سجادیه پرداخته‌اند. چنانکه شیخ بلاغى نجفى صاحب تنقیح المقال در سال 1105 ق به نوشتن شرح صحیفه اقدام نموده و مرحوم مجلسى دوم (م 1111) نیز چنین کرده است.
برخى دیگر از عالمان مشهورى که بر صحیفه شرح نوشته‌اند عبارتند از: مولى عبدالرزاق لاهیجى، شیخ عزالدین حسینى عاملى (پدر شیخ بهایى)، شیخ بهایى، شیخ طریحى، سید نعمت اللّه‌ جزایرى، وثوق الحکما، آقا حسین خوانسارى، محمد جواد مغنیه، میرزا محمد على چهاردهى رشتى، محمد حسین مظفر، سید صدر الدین دشتکى، میرزا عبداللّه‌ افندى و شرح جامع و محققانه مرحوم سید علیخان مدنى با عنوان «ریاض السالکین فى شرح صحیفه سید الساجدین».
ترجمه و شرح صحیفه سجادیه مرحوم سید على نقى فیض الاسلام نیز مانند ترجمه و شرح نهج البلاغه در میان مردم، مشهور و متداول است. همچنین مرحوم حکیم الهى قمشه‌اى نیز با ترجمه سلیس صحیفه در لابه لاى ترجمه به شرح حکیمانه دعاها به اختصار پرداخته که در نوع خود، مبتکرانه و بسیار سودمند است.
و در این زمان خطیب مشهور، آقاى حسین انصاریان به شرح و تفسیر صحیفه همت گماشته به نام «دیار عاشقان»و آن را در هفت مجلد به پایان رسانده است. نویسنده، کتاب را با اشعار عرفانى و پندآموز و نیز داستان و تمثیل و استفاده از روایات اهل بیت(ع) سرشار کرده است. چنانکه مرحوم مغنیه بیشتر فرازهاى ادعیه را با آیات قرآن مقایسه و میانشان مقارنه برقرار کرده است.
.....................................................................................................
منبع: فصلنامه حصون، شماره 4

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS