19 تیر 1395, 16:11
خداي سبحان در قرآن كريم نه تنها با ما سخن ميگويد بلكه خود را در آينه قرآن به ما نشان ميدهد. قرآن مظهر تجلي اسماء حسناي الهي است، اگر ما قرآن بخوانيم و نورانيت قرآن در قلب ما پيدا شد معلوم ميشود «نور السماوت و الارض» را با قلب خود مشاهده كردهايم. قرآن بارزترين منبع عظيم ذخاير الهي، معجزه آخرين فرستاده خداوند و كتاب زندگي است؛ كتابي كه زمينهساز حيات طيبه براي بشريت است. قطعاً با توكل به صاحب قرآن، خداوند به او ايمان و تقوا اعطا ميكند و او را از آلودگي مصون ميدارد. اگر كسي با قرائت قرآن و تفكر در آن به مرحلهاي برسد كه از گناه منزجر شود معلوم ميشود اين فرد قرآن را خوب درك كرده است. مهمترين و بالاترين ثمره نزديكي و انس با قرآن، حس معنويت و قرب به خدا و دوري از آلودگيهاي نفساني و شيطاني است. در قرآن بسيار از تقوا و دوري از گناه، سخن به ميان آمده، و گاهي با بيان مجازات سخت مجرمان و اهل گناه، و زماني با بيان آثار درخشان دوري از گناه، با تعبيرهاي گوناگون انسانها را به سوي تنفّر از گناه فراخوانده است، از جمله در سوره شمس، يازده سوگند ياد نموده براي اين مطلب كه: « (سوره شمس، آيه 9 ـ 10) كه قطعاً هر كس روح و روانش را با دوري از گناه، پاك نموده رستگار شده است، و آن كس كه روح و روانش را با گناه آلوده نموده، نوميد و محروم و تيره بخت گشته است.» قابل توجه اينكه واژه معصيت در اصل به معني عصيان و سرپيچي و خروج از فرمان خداست كه انسان را از مرز بندگي خدا خارج ميسازد و تحت سيطره شيطان قرار داده و عامل گناهان ميشود. اين واژه با تعبيرات گوناگون 33 بار در قرآن آمده است. از جمله ميفرمايد: «(سوره احزاب، آيه 36) و هر كس نافرماني خدا و رسولش كند، دچار گمراهي آشكاري شده است.» همچنین ميفرمايد:
«(سوره جن، آيه 23) و هر كس نافرماني خدا و رسولش كند، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن ميماند.» و درباره كيفر در ذلّت و خواري يهوديان ميفرمايد: «(سوره بقره، آيه 61) اين كيفرهاي شديد براي يهوديان از آن جهت است كه معصيت خدا نموده و به حدود قوانين الهي تجاوز نمودند.» اين تعبيرات بيانگر آن است كه قرآن با هشدارهاي مكرر، پيروان خود را به دوري از گناه و پرهيز از سرپيچي از فرمان خدا، و نجات از بازتاب شوم و سخت گناه فرا ميخواند، و گناه را آفت ويرانگر و عامل بلاها و عذابهاي دنيا و آخرت ميداند. هر گناهي آثاري دارد كه اگر چشم بصيرت داشتيم، آثار آن را ميديديم.
طبق كلام معصومين حقيقتاً گناه بد بوست و بوي بد گناه آبروي انسان را ميبرد، ما با آبرو زندهايم. اگر ـ خداي ناكرده ـ آبروي ما برود، ما نميتوانيم زندگي كنيم. بوي متعفن و بد گناهان، مؤمناني را فراري ميدهد كه داراي حس بويايي قوي شهودي هستند. البته حتي مؤمنان عادي يك نوع اشمئزاز و بيزاري را در خود نسبت به گناهكار مييابند هر چند كه علت آن را نميفهمند.
اميرمؤمنان علي (عليه السلام) از پيامبر گرامي (صليالله و عليه وآله) نقل ميفرمايد كه آن حضرت فرمود: با استغفار، خود را معطر و خوشبو كنيد تا بوي متعفن گناهان شما را رسوا نسازد. (وسائل الشيعه، ج 16، ص 70؛ نيز بحارالانوار، ج 6، ص 22؛ أمالي، شيخ طوسي، ج 1، ص 382) اگر بخواهيم خودمان را از بوي گناه در امان نگه داريم بايد پس از هر كاري كه گمان ميكنيم در آن خطا و گناهي مرتكب شدهايم، استغفار كنيم؛ زيرا استغفار موجب ميشود كه انسان در دنيا گرفتار عذاب الهي نشود. خداوند به صراحت در آيه 33 سوره انفال ميفرمايد كه دو عامل بازدارنده استغفار و وجود پيامبر (صليالله و عليه وآله)، در اختيار امت است كه بدان ميتوانند از عذاب الهي در امان بمانند.
امام صادق (عليهالسلام) ميفرمايد: پيامبر (صليالله و عليه وآله) از مجلسي برنمي خاست مگر اينكه بيست و پنج بار استغفار ميكرد. (كافي، كليني، ج 2، ص 504؛ و نيز عده الداعي، 250) اين استغفار براي آن است كه آثار سوء سخنان و رفتارهاي ديگران در شخص باقي نماند يا اگر كاري بيهوده و لغو باشد تأثيري نداشته باشد. استغفار موجب ميشود تا وضعيت انسان بهبود يابد و آثار وضعي گناه و خطا به شكل عذاب دنيوي و بوي ناخوش جلوهگر نشود. براساس آيات و روايات استغفار كاركردهاي سهگانهاي چون دفع عذاب، رفع عذاب و جلب منفعت دارد. امام علي (عليه السلام) نيز فرمودند: استغفار، روزي را زياد ميكند. (غررالحكم، ج 2، ص 252)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان