19 تیر 1395, 17:6
قسمت اول / آیه شریفه «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» حكایت از آن دارد كه با یاد خدا دلها آرامش میگیرد. دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه كه دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان مییابد. پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذكر باری تعالی پرداخت. ذكر اكبر خدا نیز نماز است و قرآن میفرماید: «و لذكر اللّه اكبر» نتیجه آن كه چون گویندگان ذكر الهی كه دل هایی آرام و نفوسی مطمئن دارند، گرد هم آیند و خانوادهای را شكل بخشند، آن خانواده از آرامش برخوردار است و در خانه آرام، صفا و صمیمیت موج میزند و مالامال از نور خداست.
نماز خواندن و انجام عبادت، برای نمازگزار آرامش روانی پدید میآورد و دل مؤمن را امنیت میبخشد، آن هایی كه توفیق بیشتری در برگزاری نماز داشتهاند، به آرامش بیشتری نیز دست یافتهاند. یعنی آنها كه علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نمودهاند، در بررسیهای موردی آرامش بیشتری را گزارش كردهاند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه كنند. آنان حلاوت عبادت خالص در شب و رازگویی با خداوند عالمیان را دریافتهاند، چرا كه شب فرصتی مناسبتر برای عبادت بی ریاست. فقط صاحبان خلوص و عاشقان عبادت خدا، شیرینی راز و نیاز با او را درمییابند و میتوان گفت: شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس، تو چه دانی كه شب سوختگان چون گذرد. پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است.
آدمی آنگاه كه به سجاده مینشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا كه قرآن میفرماید «لا تقربوا الصّلاه و انتم سكاری» آنگاه كه مست هستید، نزدیك نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.نماز آدمی را از فحشا و منكرات باز میدارد. «انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنكر» شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگیها در پرتو نماز محو و نابود میشوند. با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاك و مصفّا میشود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست میآید. نماز شستوشوگر روان از گناه است و قلبی كه در آن تاریكی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز میشود. چنان كه پیامبر فرموده انسانی كه نمازهای پنجگانه را به جای میآورد، مانند آن است كه در رودی پنج بار شنا كرده و از آلودگیها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبكی بار گناه آدمی میانجامد. زیرا قرآن میفرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» به درستی نیكیها، بدیها و گناهان را میزدایند و از بین میبرند و نماز یكی از برترین حسنات است.پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و ناامنی بدانیم و اگر فردی گناهی را مرتكب شده و انجام نماز كه یكی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف میدهد و آدمی در اثر عدم انجام گناه یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا میكند، میتوان نتیجه گرفت كه به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یكایك اعضای خانواده نمازگزار باشند، همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان میآورند و در پناه آن با موفقیت زندگی میكنند زیرا احساس گناه در همه آنان كاهش مییابد.
امروزه كه مسأله بزهكاری و بهویژه بزهكاریهای نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشهوران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم میتوانیم مانع بروز بزهكاریها شده یا آنها را به میزان قابل توجهی كاهش دهیم. تجارب نگارنده در كانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاكی از آن است كه در میان بزهكارانی كه در كانون حضور مییافتند، نوجوانان نمازگزار كمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانوادهای بسامان را زمینهسازی نماییم. چرا كه با عدم ارتكاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حكمفرما میشود و دیگر كسی نگران ارتكاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمیهراسد. زیرا نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت میشود. شخصیت برخوردار از توحید به گونهای است كه جنبههای گوناگون آن با یكدیگر در تضاد نیستند. یعنی فرد آنچه در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل میكند و چون اینگونه رفتار میكند، خود نیز در خویشتن تضاد نمییابد و در نهایت به یكپارچگی (خویشتن) دست مییابد؛ به نحوی كه جنبهای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید میكند و انسان هنگام برخورد با او احساس میكند كه با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم میآورد؟ انسان مؤمن هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان میآورد، او را اللّه خطاب میكند و رب عالمیان مینامد. (آیه قل هو اللّه احد به نحو بارزی حكایت از وحدت باری تعالی دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است. آنچه باعث تشتت و تفرقه میشود، ایمان داشتن به ربّهای گوناگون است. قرآن میفرماید:آیا داشتن ربهای متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی كه قهار است؟ قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی میكند و میفرماید: «لو كان فیهما الهه الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنین میشد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر میگرفت و آنان كه اكنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند. اعضای خانواده نیز اگر همه با یكدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یكدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یكدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت. سؤال این است كه چه كسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار میدهند؟ آنها كه در درون خویش تضادی دارند یا آنها كه با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را كاهش میدهد. زیرا به شخصیت فرد وحدت و یكپارچگی میبخشد و دیگر آن كه افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یكدیگر منسجم و متحد میسازد. لذا بین آنها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نمیشود. در اثر نبود تعارض یا از بین رفتن آن، كمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است كه در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا میكند. پس نماز میتواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یكپارچه سازد تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا». بدین ترتیب ملاحظه میشود افرادی كه به وحدت درونی دست یافتهاند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (كه یكی از مصداقهای آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یكی از رموز آرامش آن است.
نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم میآورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن میگوید، از او استعانت میجوید: «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» و توان بیشتری را در خود احساس میكند كه ناشی از اتكای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتكایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد میگردد. او در این حال خود را بسان قطرهای میداند كه با دریا پیوند خورده است.
بدین ترتیب درمییابیم كه آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار میگیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی مییابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد میگردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیتهای او در زندگی میشود. زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان كه قرآن میفرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاه؛ از نماز و روزه كمك بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفقتر است و موفقیتهای روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند. اولیای الهی كه خوب نماز میخوانند نه میترسند و نه محزون میشوند. «الا انّ اولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» و آدمی كه نه میترسد و نه محزون است، از آرامش روانی برخوردار است. در محیط خانوادهای كه اعضای آن نماز را بر پا میدارند و همگی از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند، فضای آرامی حاكم است و اعتماد به نفس یكدیگر را تقویت مینمایند. آنان همچون ظروف مرتبطی هستند كه هنگام برداشتن آب از یكی از آن ظرفها، ظرفهای دیگر جای خالی آن را پر میكنند، با این تفاوت كه در اینجا، اعتماد به نفس خود آنان كاهش نمییابد. در حالی كه وقتی ظرفهای مرتبط، جای خالی شده آب ظرفی را پر میكنند، از میزان كمتری از آب برخوردار میشوند. آنها شكرانه بازوی توانا را به گرفتن دست ناتوان میدانند و دست افتادگان را هنگام ایستادن میگیرند و بدین ترتیب آنها كه از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند، در محیط خانواده، زمینه افزایش اعتماد به نفس را در دیگر اعضای خانواده فراهم میكنند تا آنها هر چه بیشتر استعدادهای خویش را به كار گیرند و به درجه بالاتری از شناخت معبود و عبادت دست یابند و به خود شكوفایی برسند، به نحوی كه همه استعدادها و تواناییهای خویش برای عبادت خدا را به فعلیت برسانند. نماز در این راه نقش مدد رسانی را بر عهده دارد. انسانی كه به خود شكوفایی رسیده از آرامش بیشتری برخوردار است. اولیای الهی مصداق بارز چنین حالتی هستند، زیرا توانستهاند همه توان خویش را در راه عبادت معبود به كار گیرند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان