دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

علت قیام مقدس حضرت سید الشهداء (ع)

No image
علت قیام مقدس حضرت سید الشهداء (ع)

کلمات کلیدی :

نویسنده : پژوهشكده باقرالعلوم (ع)

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام)


علت قیام مقدس حضرت سید الشهداء (ع)

وجود نازنین خامس آل عبا حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) مظهر کامل همۀ زیباییها و دلربایی هاست
آن حضرت، حقیقتی بزرگ است که مردمان گیتی در برابر عظمت روح و علو همت او سر تسلیم فرود آورده و خضوع کرده اند.
بی تردید در انقلاب حسینی، کمال، عبودیت، تسلیم محض و اطاعت بی چون و چرا (از ذات حضرت حق جل و علی) و اوج اتصاف به مکارم اخلاق و فضائل انسانی را می‌توانی یافت.
- عاشورا مدرسه عشق، ایثار و جانفشانی در راه حفظ دین و ادای تکلیف شرعی و کربلا آمال عشق و مجمع اُسوه‌های کمال برای اقشار مختلف جامعه اسلامی است. امام حسین (علیه‌السّلام) شخصیتی فرا مکتبی است و در میان شیفتگان عظمت امام حسین (علیه‌السّلام) از پیروان ادیان مختلف و ملیت های گوناگون می‌توان دریافت که هر کدام جذب جلوه‌هایی از مکارم بی نظیر شخصیت ممتاز آن حضرت شده‌اند. اینک توفیق یافتیم تا در راستای احیای تراث اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌‌السّلام) در خصوص نهضت مقدس خامس آل عبا سید الشهدا ابی عبد الله الحسین (علیه‌السّلام) با شیوه‌ای محققانه و تحلیلی با استفاده از منابع اسلامی مطالبی تنظیم نماییم.
امید است این اثر در آشنایی نسل جوان با آن شهید آگاه و معلم ایثار و شهادت مؤثر واقع شده و مورد قبول آستان ملائک پاسبان ابی عبد الله الحسین (علیه‌السّلام) قرار گیرد.

علل قیام امام حسین (علیه‌السّلام)

1- ادای تکلیف و اطاعت فرمان خداوند

محرک انسان به هر کاری و قیام و نهضت، گاه امور مادی و منافع دنیائی و اغراض شخصی و به عبارت دیگر خود بینی و کام گیریهای نفسانی است و گاه حب به خیر و فضیلت و انجام تکلیف و وظیفه است.
اگر محرک عوامل مادی و شخصی باشد درجه عمل پست بوده و عامل آن شایان تقدیر نیست و کار او با کار حیوانات تفاوتی ندارد و همان گونه که آنها به دنبال علف و کاه و دانه هستند بیشتر انسانها مقصود شان بر تر از هدف حیوان نمی‌باشد بلی این انسانها اگر از راه مشروع برای تامین منافع مادی کوشش کنند و آداب و اخلاق شرعی را رعایت کنند ملامتی بر آنها نیست. و اگر از طرق نامشروع غرائز خود را سیر نمایند مستحق سرزنش و کیفر بوده‌اند. و اگر محرک بشر حب به خیر و نیکی و ادای تکلیف باشد عمل، بسیار عالی و صادر از جنبه انسانیت، خالص بوده صاحب آن شایسته همه گونه تحسین و تقدیر است.
یک صنف دیگر هستند که محرک و موثر در وجودشان مافوق تمام این عوامل و برتر از تمام این مقاصد است.
اینها بندگان حقیقی و خاص خدا هستند که غیر از بندگی و فرمانبری مقصد و هدفی ندارند و آنها نه از مصلحت مأمور به و نه از مفسده منهی عنه می‌پرسند و نه از فلسفه و فایده، زیرا در مقام امتثال و فرمانبری سخن از این مطالب به میان آوردن فضولی و تجاوز از حد و گستاخی به مولا است.


بنده آن باشد که بند خویش نیست
جز رضای خواجه‌اش در پیش نیست
نه ز خدمت فرد خواهد نه عوض
نه سبب جوید زامرش نه غرض

«عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون»؛
بندگان مقرب خداوند هرگز پیش از امر خدا کاری نخواهند کرد و هر چه کنند به فرمان او کنند چنانچه حضرت ابا عبد الله در دعای عرفه می فرماید.
تویی که دیگران را از قلوب دوستانت راندی تا اینکه غیر از تو را دوست نداشته باشند و به جز تو به کسی پناه نبرند.
پس علل حرکت و اقدام و نهضت ایشان غیر از فرمان خداو محبت خدا و رضای خدا چیز دیگری نیست.
ایشان بالاتر از آنندکه طمع در حور و قصور و ثواب و سود و جنت موعود با ترس از جهنم و عذاب و عقاب، اطاعت امر کنند.
ابراهیم خلیل می‌فرماید: انی ذاهب الی ربی سیهدین «با کمال اخلاص به سوی خدا می‌روم که البته هدایتم خواهد کرد».
و حضرت خاتم الانبیاء فرمودند :


«ان صلواتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له»

«نماز و طاعت و مرگ و زندگیم همه برای خداست که پروردگار جهان است و شریکی ندارد».


2- امربه معروف و نهی از منکر

در کتب معتبر تاریخ روایت شده که امام حسین (علیه‌السّلام) برای برادرش محمد ابن علی معروف به محمد حنیفه وصیت نمود و فرمود:

«انی لم اخرج اشرا و لا بطا و لا مفسدا و لا ظالما، انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ارید ان آمر بالمعروف و نهی عن المنکر و اسیر سیرة جدی و ابی علی ابن ابیطالب».

در این جمله حضرت علت قیام خود را در چهار چیز اعلام می‌کند.
1- اصلاح امور امت
2- امر به معروف
3- و نهی از منکر
4- پیروی از روش جدش و پدرش.
یکی از واجبات بزرگ و فرائض مهم اسلامی که شرعا و عقلا اهمیت آن معلوم گشته و تاکیدات فراوانی نسبت به آن شده و بقای احکام و شریعت وابسته به آن است امر به معروف و نهی از منکر است. عزت و آبروی مسلمانان در گرو عمل به این دو حکم است و ذلت و بیچارگی آنان راجع به ترک این دو واجب است.
بعد از شهادت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) مأموران معاویه از امر به معروف و نهی از منکر به شدت جلوگیری کردند و کار به جایی رسید که احدی جرأت چون و چرا در کارهای حکومتی نداشت.
حسین (علیه‌السّلام) که ناظر این اوضاع ناهنجار اجتماعی و سیاسی مسلمین بود علاوه بر آنکه مانند یک فرد از مسلمانان تکلیف داشت امر به معروف و نهی از منکر نماید از نظر مقام و موقعیت و محبوبیت خاصی که در بین مسلمین داشت تکلیفش سنگین تر بود.
حضرت وظیفه داشت و مکلف بود که برای نهی از منکر به پا خیزد و عالم اسلام را بیدار کند و با بذل جان خود و یارانش بزرگترین ضربه را بر پیکر نحس حکومت بنی امیه وارد سازد و حضرت در ضمن خطبه‌ها و بیانات این مسئولیت را برای مردم شرح می داد که از جمله به نقل ابی مختف از عقبة بن ابی عیزار در بیضه (از محلهایی که امام در مسیر راه استراحت و توقف کرده است) این خطبه را برای اصحاب خود و سپاه حر خواند.
در این خطبه امام مسئولیت شدید مسلمانان را در برابر آن همه منکرات و علت قیام خویش را اعلام کرد و فرمود.
ای مردم رسول خدا فرمود هر کس ببیند سلطان ستمکاری را که حرام‌های خدا را حلال قرار دهد و عهد خدا را بشکند و مخالف سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باشد و در میان بندگان خدا به گناه و ستم، کار کند ولی او در برابر این سلطان با کار و با گفتارش مبارزه نکند سزاوار است به خدا که او را در جایگاهی که برای عذاب سلطان مقرر شده وارد سازد. آگاه باشید که این مردم ملازم اطاعت شیطان شده و اطاعت خدا را ترک کرده و فساد را آشکار و حدود را تعطیل و فیء و بیت المال را به خود اختصاص داده حلال خدا را حرام و حرام او ار حلال ساخته‌اند و من سزاوار ترین فرد هستم که بر آنان انکار کند
امام حسین (علیه‌السّلام) از خطری که متوجه دین شده بود کاملاً آگاه بود و لذا در همان آغاز خطاب به مردان در مدینه فرمود و علی الاسلام السلام بلیت الامة براعٍ مثلَ یزید.
باید با اسلام وداع کرد زیرا امت به راعی و شباخی مانند یزید گرفتار شده یعنی زمامداری یزید موجب گرفتاری اسلام خواهد بود.

3- تقاضای بیعت از امام (علیه‌السّلام)

هنگامیکه زندگی ننگین معاویه سپری گردید فرزند وی یزید جانشین او گردید یزید پس احراز مقام و قدرت نامه‌ای به استانداران و فرمانداران در سراسر کشور نگاشت و خبر مرگ معاویه را باطلاع تمام عمال خود رساند و از آنها خواست تا از مردم برای وی بار دیگر بیعت بگیرند اما در واقع هدف اصلی وی بیعت گرفتن از کسانی است که در حکومت معاویه از بیعت با او امتناع ورزیدند.
ابن اثیر نقل می کند مهمترین هدف یزید بیعت گرفتن از کسانی بود که در حکومت معاویه به ولایتعهدی یزید تن نداده و بیعت نکردند او به ولید فرماندار مدینه نامه نوشتت که از حسین بن علی (علیه‌السّلام) و عبد الله بن عمر و عبد الله بن زبیر بیعت بگیرد و به آنها رخصت ندهد.
ناسخ التواریخ در نقل این نامه این جملات را اضافه می‌کند.
اگر هر یک از این سه نفر بیعت نکردند سر او را با جواب نامه برای من بفرست فرماندار مدینه ولید، به عمر و بن عثمان گفت بنزد حسین بن علی و عبد الله بن زبیر برو و به آنها بگو که نزد من حاضر گردند تا مطلبی را با آنان در میان گذارم. حضرت بر فرماندار وارد شد در حالی که پنجاه تن از هاشمیان با شمشیرهای آماده در اطراف خانه وی پراکنده‌اند ولید از آن حضرت درخواست بیعت با یزید نمود امام (علیه‌السّلام) فرمود:
ولید، تو از من خواستی با یزید بیعت کنم ولی بیعت در پنهانی و خفاء بی‌اثر است صبر کن تا فردا که مردم برای بیعت با یزید حاضر شوند مراهم با آنان بخوان ولید این پیشنهاد را پذیرفت.
مروان بن حکم که از بدترین دشمنان خاندان پیغمبر بود گفت ای ولید حسین را نگه دار و بازداشت کن تا بیعت کند یا آنکه گردن او را بزن و وی را به قتل برسان فرزند پیغمبر هنگامیکه این جسارت را از مروان شنید سخت بر آشفت و خطاب بوی فرمود:


«ویلک یا این الرزقاء انت تامر بضرب عنقی کذبت والله و لَؤمت ثم اقبل علی الولید فقال ایها الامیر انا اهل بیت النبوه و معدن الرساله و مختلف الملائکه و بنافتح الله و بنا ختم الله و یزید رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحرمه معلن بالفسق و مکلی لا یباسع متله و لکن نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون اینا احق بالخلافه و البیعه ثم خرج».

«یعنی ای فرزند ناپاک و آلوده آیا تو به کشتن من فرمان می‌دهی؟ بخدا سوگند دروغ گفتی و بر این کار سرزنش خواهی شد. آنگاه بولید فرمود ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم و خانه ما محل آمدن و رفت فرشتگان است و فیض خدا ابتدا از ما آغاز شده و از ما ختم خواهد گردید ولی یزید مردی است که خمر می‌نوشد و مردم بیگناه را می‌کشد و آشکارا گناه و فسق انجام می‌دهد و کسی مثل من با فردی مانند یزید بیعت نخواهد کرد با اینحال تامل کنید تا فردا برسد آنگاه بینیم که کدامیک از ما دو تن به خلافت سزاوار تر و شایسته تریم. این کلمات را فرمود و بدون اعتنا با آنان از مجلس خارج گردید.»


بنابراین بخوبی پیداست که فرزند امیرالمؤمنین با یزید بیعت نخواهد کرد و تن به ذلت نخواهد داد و با قاطعیت تمام فرمود کسی مثل من با یزید بیعت نخواهد کرد خلاصه یکی دیگر از علت‌های قیام حضرت عدم بیعت با یزید می‌باشد .

4- خط ارتجاع و بازگشت به عصر جاهلیت امام را به قیام واداشت.

این خطر از تمام خطرهایی که در آن روز جامعه مسلمان را تهدید می کرد مهمتر و شکننده تر بود . بازگشت به عصر شرک و بت پرستی اندک اندک قیافه منحوس خود را نشان می‌داد نقشه‌های وسیع بنی امیه مبانی دینی جامعه را سست می کرد .
جهان اسلام مخصوصاً مراکز مهم و حساس مثل مکه و مدینه و کوفه و بصره در سکوت مرگبار و خفقان شدید فرو رفته بود.
آنها در مخالفت با نصوص کتاب و سنت و سیره رسول اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و نیز حمله به صحابه و انصار و اهل بیت شدید بود بنی امیه تصمیم داشتند که روحانیت اسلام و طبقات دین‌دار ملتزم به آداب و شعائر دینی را که مورد احترام مردم بودند بکوبند و از میان بردارند.
سبط ابن جوزی گوید: جدم در کتاب تبصره گفته است همانا حسین به سوی آن قوم رفت برای آنکه دید شریعت محو شده است پس در رفع قواعد آن کوشش کرد.
اگر دست یزید در اجرای نقشه خائنانه بنی امیه بازگذاشته می‌شد همانطور که معاویه می خواست، اذان و شهادت به توحید و رسالت ترک می‌شد و از اسلام اسمی باقی نمی‌ماند و اگر هم اسمی می‌ماند مسمای آن طریقه بنی امیه و روش یزید بود. اگر خلافت یزید با عکس العمل شدیدی در جامعه اسلام مواجه نمی‌گشت او به سِمت جانشینی پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پذیرفته می‌شد لذا لازم بود برای رفع خطر ارتجاع نسبت به روش یزید جنبش و نهضتی آغاز شود که مردم مخالفت روش او با برنامه‌های اسلام را درک کنند و بدانند که سران حکومت بنی امیه از اسلام تبعیت ندارند و علاوه بر آن احساسات دینی مردم بر ضد آنها باید بیدار شود تا در مخالفت با آنان سر سختی نشان داده و نسبت به برنامه‌هایی که مطرح می‌کنند بدبین باشند و آنها را خائن و دشمن اسلام بشناسند.
خلاصه: قیام سید الشهداء برای این دو منظور لازم و واجب بود که با قیام خود پرده از روی کار بنی امیه بردارد و آنها را به جوامع اسلامی معرفی نماید و هم احساسات دینی مردم را علیه امویین بسیج کند و عواطف جامعه را به سوی خاندان پیغمبر و اهل بیت جلب فرماید تا بنی امیه به اهداف شوم خود محروم و نا امید شوند.
این مختصری از انگیزه های قیام حضرت که در چهار بند ذکر شد البته مورخان انگیزههای دیگری نیز بیان نموده‌اند که مجال آن نیست.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS