26 اردیبهشت 1396, 8:37
احسان و نيكوكاری از اموری است كه در حوزه عمل اجتماعی و هنجارهای پسنديده قرار میگيرد و يكی از فضيلتهای اخلاقی نيز به شمار میرود و هر كسی كه از فطرت سالم برخوردار باشد زبان به ستايش و تحسين اهل احسان و نيكوكاران میگشايد. در آموزههای قرآنی برای احسان معانی سه گانه ای بيان شده است كه يكی از معانی آن ارتباط تنگاتنگی با مسأله ايمان و ارتباط انسان با خدا دارد و در حقيقت در حوزههای شناختی، بينشی و نگرشی معنا و مفهوم میيابد. به نظر میرسد تفكيك و جدايی ميان مفاهيم احسان به سختی امكان پذير است و نمیتوان مرزهای روشنی برای هر يك از معانی آن ترسيم كرد؛ زيرا ميان هر يك از آنها چنان پيوستگی وجود دارد كه تفكيك و جدايی تنها به شكل مفهومی و تجريدی انجام میشود و در عمل به دور از حقيقت و واقعيت است. به اين معنا كه ميان بينش و نگرش وگرايش انسانی پيوندی استوار وجود دارد؛ چنان كه ميان احسان به معنای انجام كارهای نيك يا به معنای نيكی به ديگران يا به معنای انجام كامل و شايسته كاری، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بنابراين اگر گفته شود كه شخصی كارهای نيك و پسنديده ای انجام میدهد و آن را تنها مرتبط به امور عرفانی بدانيم در حقيقت نيكی به ديگران را ناديده گرفتهايم چنان كه انجام كامل و شايسته كاری را نيز به دست فراموشی سپردهايم. به سخن ديگر شخصی كه كاری نيك انجام میدهد در همان حال میتواند اين نيكی و احسان را در حق ديگری به شكل شايسته و كامل انجام دهد. از ديگر کارهایی كه قرآن احسان نسبت به آنان را مورد تشويق قرار داده، كمك مالی به خويشان و بستگان است. يتيمان و بيچارگان و همسايگان دور و نزديك و نيز دوستان بسيار نزديك و هم نشين و در راه ماندگان نيز از جمله كسانی هستند كه می بايست بیهيچ چشم داشتی به آنان احسان كرد. (نساء آيه ۶۳ و ۷۳) قرآن بيان میكند كه احسان به ديگران در حقيقت احسان به خويشتن است چنانكه میفرمايد: إِنْ احْسنتُمْ احْسنتُمْ لِانفُسِكُمْ (اسراء آيه۷)؛ زيرا شخص با احسان و نيكوكاری، شخصيت خود را كامل میگرداند و در تحقق تكامل وجودی خويش میكوشد. اگر انجام اعمال پسنديده و نيك، انسان را از خسران رهايی میبخشد و مصداق انسان پيروز و فائز میشود به اين معناست كه انسان در این فرايند خود را از نقص به كمال میرساند. به اين معنا كه انسان در اصل به جهت از دست دادن سرمايه وجودی خويش در زيان و خسران بسر میبرد و هيچ كسی از اين قانون مستثنی نيست مگر آنانی كه خود را شناخته و پس از شناخت خويش و حق در راستای رهايی از نقص و خسران با كارهای نيك تلاش میكنند. از اين روست كه می توان گفت احسان به ديگران به معنای احسان به خويشتن خويش است و كسی كه به ديگری احسان میكند پيش از آن كه اين احسان و فوايد آن به ديگری برسد به خود وی رسيده است؛ زيرا با اين بينش و نگرش احسانی خويش، توانسته است از زيان و خسران رهايی يابد و از بركت احسان، خود را به تكامل برساند و شخصيت و شاكله وجودی خويش را كامل گرداند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان