29 دی 1395, 8:13
آيتا... جواديآملي در كتاب «جرعهاي از صهباي حج»، چگونگي دستيابي به پاداش حقيقي حجگزاران را تبيين كرد. اين مرجع تقليد در اين كتاب آورده است: «رسول اكرم(ص) به شخص ثروتمندي كه موفق به حضور در مراسم حج نشده بود فرمود: به كوه ابوقبيس بنگر اگر به اندازه اين كوه طلاي سرخ داشته باشي و آن را در راه خدا انفاق كني هرگز به پاداش حج گزاران، دست نخواهي يافت. سپس فرمود: حج گزار چون مقدمات سفر خود را آماده كند چيزي بر نميدارد و چيزي نمينهد مگر آنكه خداوند ده حسنه براي او ثبت و ده سيئه از او محو ميكند و ده درجه او را بالا ميبرد. پس چون بر مركب خود سوار شود، مركبش گامي برنميدارد و گامي نمينهد مگر آنكه خداوند باز براي او چنان ميكند. پس چون به گرد كعبه طواف كند از گناهان خود بيرون ميآيد و چون بين صفا و مروه سعي كند از گناهانش به درميآيد و چون در عرفات توقف كند از گناهانش خارج ميشود و چون در مشعرالحرام توقف كند از گناهانش برون ميآيد و چون رمي جمره كند از گناهانش خارج ميشود و اينچنين رسول خدا(ص) يكايك مواقف را برشمرد و فرمود: اگر حجگزار در هر يك از اين مواقف درنگ كند از گناهانش بيرون ميآيد. آنگاه فرمود: تو كجا ميتواني به پاداش حج گزار دست يابي؟؛ «أنّي لك أنْتبلغ ما يبْلُغُ الحاجُّ». شايد مراد پيامبر گرامي(ص) از تاكيد بر خروج حج گزار از گناهان خويش پس از هر يك از مناسك، بيان اين نكته باشد كه هر يك از اين اعمال در آمرزش گناهي خاص موثر است و براي آمرزش آن گناه واجب شده است يا آنكه گناهان چون انباشته شود و زنگار و پردهاي بر گنهكار شود، هر يك از اين مناسك موجب كاستن از ضخامت اين پردهها و كنار رفتن اين پوششها از دلها ميگردد.»
اگر در زندگي فردي و خانوادگيمان نگاهي به دستورات دينمان داشته باشيم، خيلي از مسائلي كه اين روزها به دنبال رفع و رجوع آن هستيم، پيش نخواهد آمد. در سبك زندگي اسلامي خانواده جايگاه بالايي دارد. در فرهنگ ما احترام و رسيدگي به والدين گرفته تا اقوام دورتر جایگاه مهمی دارد و اينكه پدربزرگ و مادربزرگي منتظر باشند تا از آنها يادي شود اصلا پسنديده نيست. در سبك زندگي غربي كه در حال تحميل به ديگر جامعهها نيز از طريق ابزارهاي رسانهاي است، رابطه با خويشان جايگاهي ندارد و تنها خود فرد است كه اهميت دارد و اينچنين است كه بسياري از بيماريهاي روحي گريبانگير اين جوامع شده است و در اين جوامع هر روز با تعداد زيادي از بيماران افسرده مواجهيم كه يكي از نتايج کمرنگ شدن و بريدن رابطههاي خويشاوندي است. آموزههاي اسلامي و سبك زندگي اسلامي اين روزها توسط تحقيقات علمي و روانشناسي هر روز بيشتر و بيشتر اثبات ميشوند، در زمينه صله رحم نيز اين تحقيقات نشان داده است كه ارتباط رضايتبخش و يادآوري دوستان و خويشاوندان علاوه بر فوايد معنوي و روحاني، فوايد رواني بسياري دارد كه از آن جمله ميتوان دستيابي به منبع حمايت اجتماعي، يادگيري مهارتهاي اجتماعي از طريق يادگيري مشاهدهاي و پرداختن به ارتباطات مناسب، خودنظمدهي رفتارها در خلال ارتباط صحيح با ديگران را برشمرد. صله رحم موجب افزایش مقاومت افراد در مقابل فشارهاي رواني گشته و باعث كاهش بيماريهاي قلبي-عروقي و رواني و بسياري فوايد و آثار ديگر است كه ميتوان با عمل به اين توصيه موكد اسلاميبهرههايي براي زندگي دنيوي و اخروي برد.
اين نياز از جمله نيازهايى است كه در هر مرحله از رشد در انسان وجود دارد و به گونهاى در پى تامين آن است. بستگى و ارتباط با گروه تنها براى تامين احتياجات مادى نيست، بلكه فرد خود را به وسيله گروه مى شناسد و از طريق گروه بهويژگیهای اخلاقى و استعدادها و توانمندىهاى خويش پى مىبرد. علاوه بر اين، گروه سبب تحكيم شخصيت فرد مى شود. پذيرفته شدن از طرف گروه، موقعيت اجتماعى فرد را در نظر خود او و ديگران مشخص و محرز مىسازد. فرد طرز برخورد با ديگران، رعايت مصالح ديگران، تحمل افكار و عقايد مختلف و اعتماد به نفس را در گروه مىآموزد و در نهايت موقعيت اجتماعى خويشتن را استوار مىسازد. اقوام و خويشاوندان يك فرد مىتوانند در حكم يك گروه منسجم اجتماعى باشند كه هر فردى در سايه متعلق دانستن خويش به آن، به تامين اين نياز روانى بپردازد. حفظ پيوندهاى خانوادگى و فاميلى و معاشرت با آنها مىتواند جلوی احساس طردشدن و عدم تعلق به گروه خاصى را بگيرد. شخص با تماس مداوم با اقوام و نزديكان خويش مطمئن مىشود مورد تنفر و خصومت ديگران نيست، بلكه به گروهى خاص تعلق دارد و در نتيجه احساس تنهايى نخواهد داشت. در پرتو تامين اين نياز از طريق ارتباطهاى خانوادگى و شناخت هويت جمعى و گروهى و تكيه بر توانمندىهاى خويش و گروه فاميلى است كه انسان كمتر دچار بيمارى از خودبيگانگى خواهد شد. مزلو نيز يكى از نشانگان اصلى افراد ناايمن را احساس تنهايى معرفى كرده است كه ما بر اين باوريم صله رحم نقش مهمى در از بين بردن چنين احساسى ايفا مىكند.
پژوهشگران در زمينه روانشناسى اجتماعى بر اين باورند كه فرد وقتى در گروه قرار مىگيرد و احساس تعلق و وابستگى به گروه در او به وجود مىآيد، از جهاتى چند دگرگون مىشود و تحت تاثير گروه به رفتارهاى مورد قبول اقدام مىكند. اين محققان اثر گروه را بر فرد در ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار دادهاند كه در اينجا مىتوان به تاثيرگذارى تلقينى، تقليد، تسهيل اجتماعى و همنوايى گروهى اشاره كرد: تلقين، تاثيرى است عاطفى و بيواسطه كه شخص بر شخص ديگر مىگذارد و چون انسان موجودى است اجتماعى، نمىتواند بدون مساعدت و موافقت اطرافيان خود آسوده زندگى كند. بنابراين، نسبت به ديگران حساس است و مىكوشد تا توجه و موافقت آنان را به خود جلب كند، اينجاست كه وقتى جمعى به تحريك عامل يا عوامل مشتركى گرد مىآيند متقابلا در يكديگر تاثير مىگذارند. حال اگر انگيزه و عامل دينى و انسانى صله رحم و ديدار اقوام موجب گردهم آمدن يك جمعى شود، تلقين، روش مناسبى براى رعايت هنجارهاى اجتماعى و مورد قبول جمع مىباشد. شايد به دليل كم شدن ديد و بازديدهاي خانوادگي باشد كه اين روزها اينقدر بحث شكاف نسلها و دور شدن فرزندان از ارزشهاي خانواده مطرح ميشود. وقتي يك زنجيره قوي خانوادگي وجود داشته باشد، زنجيرهاي كه از عشق و صميميت سرشار است و فرزندان چيزهايي رابه عنوان دستورالعمل دريافت ميكنند، در زندگي عزيزانشان و در رفتار آنهايي ميبينند كه پيوند عميقي بينشان حاكم است، خيلي بهتر و مشتاقانهتر، قبول ميكنند. گاهي به دنبال راهحل ميگرديم، در حالي كه راهحل همين جاست، فقط بايد به سنتهاي و دستورات دينمان نگاه كنيم و در رعایت تعالیم ارزشمند آن بکوشیم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان