اثبات مدعیات دینی (پرسش و پاسخ)
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: 19 اسفند ماه 1396
پرسش:
آیا میتوان با خود دین، مدعیات دینی را ثابت کرد؟
پاسخ:
در اینکه آیا برای اثبات گزارههای دینی از خود دین میتوان مدد جست یا اینکه مدعیات در دین باید با غیر دین به اثبات برسد دیدگاههای گوناگونی مطرح است. متکلمان و فیلسوفان دین در غرب، برخی به عقلگرایی حداکثری برخی به عقلگرایی انتقادی، برخی به ایمانگرایی، گروهی به رویکرد اخلاقی و بخشی به روش تجربه دینی، قائلند.
1- عقلگرایی حداکثری: مطابق عقلگرایی حداکثری اصول اعتقادات دینی و اصل ایمان را میتوان و باید با عقل به اثبات رساند(1) و در اصول اعتقادات تنها گزارهای پذیرفتنی است که صدق آن برای همه عقلا در تمام زمانها و مکانها با روش عقلانی به اثبات برسد.(2) یعنی برای همه عقلا، استدلال وجود داشته باشد.
2- عقلگرایی انتقادی: که معتقدند هیچ عقیدهای به خودی خود قابل قبول نیست بلکه باید هم ادله موافق آن عقیده بررسی شود و هم ادلهای که بر علیه آن عقیده آورده شده است باید بررسی شوند و پس از سبک و سنگین کردن مجموع ادله، به آن طرفی از عقیده، که مرجحات بیشتری دارد معتقد شویم و آن عقیده در این صورت صرفاً موجه خواهد بود. در واقع این نظریه منتقد عقل است اما با ایمانگرایی بدون دلیل هم میانهای ندارد و این نظریه حد وسط بین عقلگرایی حداکثری و ایمانگرایی است.(3)
3- ایمانگرایی: صاحبان این رویکرد میگویند نظامهای دینی به سنجش و ارزیابی عقلانی درنمیآیند و ایمان دینی، فارغ از هرگونه استدلال باید پذیرفته شود.(4) زیرا بنیادیترین مفروضات در خود نظام اعتقادات دینی یافت میشود.(5) به نظر ایمانگرایان مدعیات دینی را باید با خود دین به اثبات رساند و بدون کمک از غیر دین آنها را پذیرفت.
4- اخلاقی: در روش مبتنی بر اخلاق دعاوی دینی را با تجربه اخلاقی موجه میسازند یعنی عقیده دارند باید چنان عمل کرد که گویی عقاید دینی درست هستند و حقیقت دارند.(6) هرچند نتوان آنها را به اثبات رساند به این معنا که به نحوی خود را فارغ از بحث اثبات مدعیات دینی میانگارند.
5- تجربه دینی: قائلان به تجربه دینی، معتقدند که باورهای دینی را باید با تجربه دینی و عرفانی توجیه کرد.(7) شلایر ماخر بانی این رویکرد معتقد است مبنای دیانت نه تعالیم وحیانی است و نه عقل معرفتآموز بلکه انتباه دینی است و تجربه دینی در حل همه مسائل الهیات راهگشاست.(8)
بنابراین اگر گزارههای دینی را از حیث قابلیت اثبات با دین- کتاب و سنت- بسنجیم به سه دسته تقسیم میشوند:
1- گزارههایی که با خود دین قابل اثبات نیست و حتماً باید با غیر دین- یعنی عقل و کتاب و سنت- به اثبات برسد.
2- گزارههایی که فقط با خود دین قابل اثبات است. مانند: وجود ملائکه، وجود عالم ذر و...
3- گزارههایی که هم از راه دین و هم غیر دین قابل اثبات است. مانند: وجود بهشت و جهنم، ثواب و عقاب و...
دسته اول آن گروه از گزارههای دینی است که حجیت دین و قابل استناد بودن دین وابسته به آنها است. یعنی گزارههایی که ریشه و اصول دین محسوب میشوند، مثل وجود خداوند، عالم بودن، قادر بودن و حکیم بودن خداوند، نیاز انسان به دین و هدایت الهی، نیاز به معجزه برای تشخیص صدق پیامبر و تمیز پیامبران راستین از مدعیان دروغین پیامبری. چنین گزارههایی حتماً باید از طریق غیر دین یعنی عقل و برهان به اثبات برسند، زیرا اگر بخواهیم این گزارههای دینی را با خود دین ثابت کنیم دچار ایراد منطقی در استدلال خواهیم شد، یعنی چنین استدلالی مستلزم دور خواهد بود و استدلال مبتلا به دور باطل است و معرفتآفرین نخواهد شد.
- با روشن شدن این نظریات باید بگوییم ما در اصول دین و اصل حقیقت ایمان، قائل به عقلانیت حداکثری هستیم. اصل وجود خدا و نبوت و اینکه باید ایمان بیاوریم باید به وسیله براهین عقلی اثبات شوند، البته براهین عقلی نسبت به افراد مختلف، فرق میکند چون سطح فهم و معرفت افراد متفاوت است ولی همه باید استدلال عقلی بر اثبات وجود خدا و نبوت داشته باشند و صرف اینکه چون در قرآن آمده است که خداوند وجود دارد، کافی نیست. اگرچه بعد از اثبات خداوند و عدالت و وجود شریعت با عقل، به وسیله ادله درون دینی(برگرفته از خود دین) میتوان بر فروع و جزئیات و احکام و حتی برخی از اصول(مثل معاد) استدلال کرد.
پینوشتها
1) خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه علمیه، چاپ اول، 1379، ص 77.
2) همان، ص 86.
3) مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و سلطانی، تهران، طرح نو، چاپ اول، 1376.
4) کلام جدید، همان، ص 73.
5) عقل و اعتقاد دینی، همان، ص 79.
6) ربانی گلپایگانی، علی، نگرشهای متفاوت در رابطه علمی و دین، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ص 26.
7) کلام جدید، همان، ص 305.
8) نگرشهای متفاوت در رابطه علمی و دین، همان، ص 28.