27 فروردین 1396, 21:45
حسين انصاريان
قرآن مجيد و روايات همه امت را به احسان به اقوام و خويشان فراخواندهاند. اخلاق انسانى و كرامت آدمى اقتضا مى كند كه اقوام و خويشان مورد صله و احسان قرار گيرند، ثواب اين كار عظيم، سبب همبستگى و پيوند خويشان با يكديگر و داراى پاداش دنيایى و آخرتى است. راستى چه كار زيبا و نيكویى كه انسان با حفظ شرافت و كرامت اقوام و بدون منت به يارى و كمك خويشان بشتابد و با هزينه نمودن مال و ثروتش مشكل آنان را حل كند و دل آنان را خوش كرده و از غصه و اندوه برهاند. بى تفاوتى در اين زمينه و بيمهرى در اين عرصه نشانگر بيمارى بخل در باطن انسان و خوى شيطانى است. اگر ثروتمندان به اقوام و خويشان خود توجه كنند و مشكلات آنان را حل نمايند و درد قلب آنان را درمان كنند محتاج و نيازمندى در امت باقى نخواهد ماند. حضرت حق در قرآن مجيد اعطای مال به اقوام را از نشانههاى ايمان راستين محسوب داشته: و آتى الْمال على حُبِّهِ ذوِي الْقُرْبى: «1»و مال و ثروتشان را با آنكه دوست دارند به ارحام و اقوام و خويشان مى پردازند. در پايان آيهاى كه اين حقيقت و ديگر حقايق در آن است مى فرمايد: أُولئِك الّذِين صدقُوا: اينانند كه در ادعاى ايمان و مومن بودن صادق و راستگويند. إِنّا... يأْمُرُ بِالْعدْلِ و الْإِحْسانِ و إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى: «2»يه يقين خدا به عدالت و احسان و عطاى مال به اقوام فرمان مى دهد. امام صادق(ع) از پيامبراسلام(ص) روايت مىكند كه آن حضرت فرمود: «ان المعروف يمنع مصارع السوء، وان الصدقه تطفئ غضب الرب، وصله الرحم تزيد فى العمر وتنفى الفقر وقول لاحول ولاقوه الا با... فيها شفاء من تسعه و تسعين داء ادناها الهم:» «3»بى ترديد كار خير و نيكى و احسان لغزشگاههاى سوء را از انسان بازمى دارد، صدقه خشم حضرت ربّ را فرو مى نشاند، صله رحم به عمر مىافزايد و تهيدستى را از بين مى برد و در گفتن لاحول ولاقوهالابا... «با نيتى صادقانه» درمان و شفاء از نود و نه درد است كه كمترينش غصه است. از رسول خدا(ص) روايت شده: «من مشى الى ذى قرابه بنفسه وماله ليصل رحمه اعطاها... عزوجل اجرمأه شهيد، وله بكل خطوه اربعون الف حسنه ويمحى عنه اربعون الف سيئه ويرفع له من الدرجات مثل ذلك وكانما عبدا... ماه سنه صابراً محتسباً:» «4» كسى كه با وجود و ثروتش به سوى خويش و قوم خود برود تا صله رحم انجام دهد خداوند پاداش صدشهيد به او عطا مى كند و براى او به هر قدمى چهل هزار حسنه و محو چهل هزار سيئه و چهل هزار درجه و مرتبه است و گويا خدا را صدسال با استقامت و به خاطر خشنودى حق عبادت كرده است. سالمه كنيز حضرت صادق (ع) مى گويد: هنگامى كه لحظه درگذشت حضرت صادق از دنيا رسيد من نزد آن حضرت بودم، از شدت بيمارى به حال اغما افتاد هنگامى كه از حال اغما درآمد فرمود: به حسن بن على بن على بن الحسين معروف به افطس هفتاد دينار بدهيد و به فلانى به فلانى نيز آن مقدار عطا كنيد، به حضرت گفتم به مردى كه كارد تيزى آورد تا شما را به قتل برساند پول عطا مى كنيد؟! فرمود: سالمه نمى خواهى از آنانى باشم كه خداى عزوجل فرموده: و الّذِين يصِلُون ما أمرا... بِهِ أنْ يُوصل و يخْشوْن ربّهُمْ و يخافُون سُوء الْحِسابِ: «5» و كسانى كه خدا آنچه را به پيوند آن فرمان داده پيوند مى دهند، و از پروردگارشان مى هراسند، و از سختى حساب مى ترسند. آرى اى سالمه خدا بهشت را آفريد و آن را پاكيزه قرار داد و بويش را خوش نمود، بوى بهشت از مسير دوهزار سال استشمام مى شود، ولى به مشام عاق پدر و مادر و قطعكننده رحم نمى رسد. «6» از حضرت صادق (ع) روايت شده مردى از طايفه خثعم به محضر رسول خدا آمد و به آن حضرت گفت: «اخبرنى ماافضل الاسلام فقال الايمان با... قال: ثم ماذا؟ قال: صله الرحم قال ثم ماذا؟ قال: الامربالمعروف والنهى عن المنكر:» «7»مرا از برترين برنامه اسلام آگاه كن، حضرت فرمود: ايمان به خدا، گفت سپس چيست؟ حضرت فرمود: صله رحم، گفت: سپس چه برنامهاى است؟ فرمود: امر به معروف و نهى ازمنكر. در توضيح و تفسير آيه 27 سوره مباركه بقره بخشى مهم از روايات باب صله رحم ذكر شد، و ديگر روايات اين باب را در تكميل باب صله رحم در اين بخش كه توضيح و تفسير آيه 83 سوره بقره است آوردم.
احسان به ايتام
كودكى كه در كنار پدر و در دامن پرمهر سرپرست خانواده با هزار آرزو زندگى مى كند، چراغ دلش با بودن پدر روشن است، پس از خدا پدر را مطمئنترين تكيه گاه مى داند، و در حوادث و آلام به آغوش محبت پدر پناه مى برد، دردش را براى پدر بازگو مى كند، اشك ريخته بر چهرهاش با دستان پرمهر پدر پاك مىشود، هرگاه پدر براى كسب معاش از خانه بيرون مىرود، در انتظار و اميدى سخت براى بازگشت پدر به سر مى برد، و چون پدر را مى بيند به سويش مى دود تا در كنارش بنشيند و از مهر و محبت و عاطفه پدر بهرهمند گردد و براى تحقق آرزوهايش در آينده نظر به پدر دارد، فكر كنيد با از دست دادن پدر و مرگ بسيار تلخ تكيه گاهش به چه داغى و مصيبتى و خلأ و رنج و فشار شديدى دچار مى شود؟ او از بوسههاى گرم پدر، نوازش پر از عاطفه او، از آغوش پرمهر وى به محروميت مى نشيند، آرزوهايش را برباد رفته مى بيند، و احساس غربت و تنهایى مى نمايد و دست طفلى را كه در دست پدرش مىبيند به ياد پدر از دست رفتهاش غرق اندوه و ماتم مىشود و در درونش آه مىكشد و مىگويد: اى كاش سايه پدر بر سرم بود و دستش در دستانم قرار داشت و از محبتهايش فيض مى بردم. روز روشن براى كودك يتيم و طفل پدر از دست داده تاريك است چه رسد به شام ظلمانى و غروب تنهایى و خانه خالى از پدر! دنيا براى يتيم چون غمكده، و خانه و مسكن كه محل استراحت و راحت است براى كودك بيپدر ماتمكده و محل آباد براى طفل جدامانده از پدر خرابه، و لقمههاى شيرين تلخ و زندگى بيمعناست. اصرار آيات قرآن مجيد و روايات مبنى بر رعايت وضع و حال ايتام، وجوب رسيدگى به زندگى آنان، كشيدن دست محبت برسرشان، آنان را چون فرزندان خود دانستن، هزينه كردن محبت و عاطفه براى آنان، دل خوش داشتنشان و حفظ اموالشان، كوشيدن در تربيتشان و زير پوشش گرفتن وجودشان همه وهمه براى اين است كه اسلام مى خواهد به وسيله امت اندكى از ملامت و رنج ايتام بكاهد و زمينه تحقق آرزوهايشان را فراهم كند، احساس بيپدرى و غربت و تنهایى را از درونشان پاك كند و بار سنگين روحى را از دوششان بردارد، تا يتيم در سايه مقررات اسلام بيمنت به نوایى برسد و رعايتكننده حقوق يتيم به ثوابى نائل گردد. در اين زمينه توجه به آيات قرآن مجيد، و روايات اسلامى لازم و بلكه واجب است تا معلوم شود يتيم موجودى است كه با تمام وجودش مورد نظر خداست و بايد به عنوان امانت در امت از هر جهت رعايت شود. عرب جاهلى و شكم پرستان و بت پرستان و متكبران روزگار جاهليت يتيم را بهشدت تحقير مىكردند و براى او كرامت و ارزش قائل نبودند و هرگز وى را رعايت نمى كردند و از او جانبدارى نمى نمودند و در عين نيازش به محبت او را از خود مى راندند و طردش مى كردند، دقت در آيات قرآن و روايات و نحوه رفتار پيامبر با ايتام نشاندهنده خدمت عظيم اسلام به ايتام و برگردانيدن آنان به جايگاه شامخشان مى باشد. به رسول اسلام سفارش شد چندان كه توانى يتيمان را بنواز و در مراعات و مواسات ايشان بكوش كه اينان درماندگان و اندوهگينان خلق و نواختگان و نزديكان حقاند. «انا... يحب كل قلب حزين»؛ بى ترديد خدا هر دل اندوهگينى را دوست دارد. از حق به پيامبر فرمان رسيد اى مهتر عالميان و چراغ جهانيان يتيمان را در پناه خود گير، كه سرا پرده حسرت جز به فناء دل ايشان نزدند و حسرتيان را به نزديك ما مقدار است. اى مهتر تو را كه يتيم كرديم از آن كرديم تا درد دل ايشان بدانى، و اينان را نيكو دارى، با تو در فقر و يتيمى ما چه كرديم از كرم، تو همان كن اى كريم از خُلق خود بر خلق ما اى يتيمى ديده اكنون با يتيمان لطف كن، اى غريبى كرده اكنون با غريبان كن سخا «9».
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان