29 دی 1395, 6:36
كسي كه خداي يگانه را معبود خويش بشناسد و او را صانع عالم و قادر بر خلايق بداند و او را قاهر و عالم بر هر چيز بشناسد و بداند، خدا را بهشتي است كه بندگان مومن را در آن مغتنم ميسازد و آتشي است كه سركشان را بدان معذب، هيچگاه از عبادت و اطاعت سرپيچي نميكند و تابع هواهاي نفساني نشده و نفس سركش را از تمام پليديها باز ميدارد. يكي از عوامل تهذيب نفس، اخلاص در عمل است. اخلاص يعني هر گفتار و هر كرداري كه شخص انجام ميدهد تنها و تنها براي پروردگار جهان باشد. هر عبادتي كه چنين نباشد، اخلاص در آن نيست، مثلا اگر نماز بخواند و قصدش اين باشد كه مردم او را ببينند و از او تعريف كنند يا در تحصيل علم قصد او باشد كه از ديگران محترمتر و عالمتر شود يا در وضو قصدش خنك شدن باشد، اعمال او باطل است. خلوص انسان را به سر منزل مقصود ميرساند. هر چه محبت به خدا بيشتر باشد، بر شدت اخلاص افزوده ميشود و ريشههاي شرك و نفاق با شعلههاي فروزان محبت ميسوزد و از بين ميرود. لذا رسيدن به درجات والاي اخلاص جز در سايه محبت خدا امكانپذير نيست. اخلاص حالت و ملكهاي است در دل كه در سايه تنزيه قلب از علايق غير خدايي و مقاصد شركآلود پديدار ميشود و با استمرار اطاعت و مداومت در عبادت شدت مييابد. مقام اخلاص يكي از عاليترين مراحل تكامل و سير و سلوك است. در اثر اخلاص، قلب مركز تابش انوار الهي و حكمت و دانش از قلب بر زبان جاري ميشود. رسول خدا(ص) از جبرئيل و او هم از خداوند متعال نقل نمود كه فرمود: اخلاص سري است از اسرار من كه در قلب هر كس كه او را دوست دارم به وديعت ميگذارم. امام علي(ع) ميفرمايد: اخلاص در عمل از علائم سعادت است. رسيدن به اين مرتبه از سعادت ميسر نيست مگر اينكه انسان از همه خواهشهاي نفساني دست بردارد و پشتپا بر هواهاي نفساني بزند و خود را مشغول به فكر صفات و افعال پروردگار نمايد و وقت خود را با مناجات با او بگذراند تا نور جلال و عظمت خداوندي بر دل او پرتو افكند و محبت و انس با او بودن در دل او جاي گيرد و هر چه انجام ميدهد، خالصانه براي خداوند باشد و در كارهايش شريكي براي خداوند نگيرد. ميفرمايد: چون روز قيامت شود اكثر مردم اعمال حسنه خود را سيئه خواهند ديد. چنانكه خداي تعالي ميفرمايد: ظاهر شود براي آنها بدي آنچه كردهاند. بدان كه اخلاص را مقامياست رفيع و مراتب و درجاتي دارد و اقل مرتبهاش اين است كه انسان عبادتهايش را از شرك و ريا و خودنمايي خالص نمايد و فقط براي تقرب به خداوند انجام دهد. اين مقدار از اخلاص شرط صحت عبادت است و بدون آن، تقرب حاصل نميشود. امام علي(ع) ميفرمايد: خوشا به حال كسي كه عبادت و دعايش را فقط براي خدا انجام دهد و قلبش را به آنچه چشمش ميبيند، مشغول نسازد و به واسطه آنچه به گوشش ميرسد، ذكر خدا را فراموش نكند و به چيزي كه به ديگري داده شده، محزون نشود. كسي كه خداي يگانه را معبود خويش بشناسد و او را صانع عالم و قادر بر خلايق بداند و او را قاهر و عالم بر هر چيز بشناسد و بداند خدا را بهشتي است كه بندگان مومن را در آن مغتنم ميسازد و آتشي است كه سركشان را بدان معذب، هيچگاه از عبادت و اطاعت سرپيچي نميكند و تابع هواهاي نفساني نشده و نفس سركش را از تمام پليديها باز ميدارد. هر كس اخلاص در عمل و گفتار داشته و خالصانه خدا را عبادت كند، ميتواند بر نفس اماره فائق آيد و هر گاه شيطان مكر و ريا به او حمله كرد او را تسليم خود گرداند. قرآن ميفرمايد: مامور نشدند مگر اينكه خالصانه خدا را عبادت نمايند. از رسول خدا(ص) روايت شد كه فرمود: هيچ بندهاي نيست كه چهل روز عمل با اخلاص براي خدا به جا آورد، ولي چشمههاي حكمت از دل او بر زبانش جاري نشود. آنگاه فرمود: عمل خود را براي خدا خالص كن تا اندك آن هم تو را كفايت كند. تا زماني كه شخص اخلاص نداشته باشد از شر شيطان آسوده نشود، چون آن لعين رجيم قسم خورده كه همه بندگان خدا را گمراه سازد مگر آنان كه خالصانه خدا را عبادت ميكنند. قرآن ميفرمايد: شيطان گفت حال كه مهلت يافتم به عزت و جلال تو قسم كه خلق را تمام گمراه خواهم كرد. مگر خاصان از بندگانت است كه دل از غير بريدند و براي تو خالص شدند دو عالم را به يك بار از دل پاك برون كردند تا جاي تو باشد. مخلصين از تمام كيفرها به دورند. تنها اين گروهند كه به اعمالشان جزا داده نميشوند، بلكه خداوند با فضل و كرمش با آنها رفتار ميكند و بيحساب پاداش ميگيرند. با دقت در آيات قرآن روشن ميشود كه مخلص بيشتر در مواردي به كار رفته كه انسان در مراحل خودسازي است و هنوز به تكمل نرسيده، ولي مخلص به مرحلهاي گفته ميشود كه انسان بعد از مدتي جهاد با نفس و طي مراحل معرفت و ايمان به مقاميميرسد كه از نفوذ وسوسههاي شياطين مصونيت پيدا كرده است كه نميتواند مخلصين را گمراه سازد، همانهايي كه در راه معرفت و بندگي خداوند از روي صدق و صفا گام بر ميدارند. براي اكثر مردم مشكل است كه با خلوص تمام براي رضاي خداوند و تقرب به او عبادت كنند، زيرا آنان از خداوند سبحان جز اميدواري و ترس چيز ديگري نميفهمند و به همين جهت تنها دركشان اين است كه آتش جهنم را به ياد آورند و خود را از عذاب آن بر حذر دارند يا بهشت را به ياد آورند و خود را به ثواب رسيدن به آن ترغيب نمايند. در نتيجه ميتوان گفت كه ميل به بهشت و رهايي از آتش و اموري كه وعده آن در آخرت داده شده و لو اينكه از امور دنيايي باشد منافاتي با اخلاص ندارد. اما بندگاني خدا را عبادت ميكنند نه براي بهشت و نه جهنم بلكه خالصانه و فقط براي رضاي او. حضرت امير (ع) ميفرمايد: خدايا تو را عبادت ميكنم نه براي ترس از آتش و نه براي طمع در بهشت، بلكه چون تو را لايق عبادت يافتم عبادتت ميكنم.
* منابع: بحار الانوار، ج 70. غررالحكم، ص 43. بحار الانوار، ج 53.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان