دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

الگوی تمام عيار برای فرد و جامعه

No image
الگوی تمام عيار برای فرد و جامعه

سبك زندگی پيامبراكرم(ص) (بخش پايانی)

نويسنده: محمد رضا فرجی

در نخستين بخش از مطلب حاضر گوشه اي از سبک زندگي پيامبرعزيزاسلام(ص) در زمينه آداب معاشرت از نظر خوانندگان گرامي گذشت. در دومين وآخرين بخش نمونه هاي ديگري از سبک زندگي آن حضرت تبيين مي شود.

شکر نعمتها

شُكر نعمت به زبان و قلب و عمل از مهمترين وظايف هر مؤمن و مسلمان بلکه هر انساني است. شکر نعمت هاي خداوند چيزي است که پيامبران سرآمد آن بوده و پيامبر(ص) سرآمد سرآمدان است؛ زيرا حمد و ثناي الهي و شكر نعمت، در سايه معرفت انسان به صاحبِ نعمت و توجه به الطاف خداوندي است. هر كه خداشناس تر و نعمت شناس تر باشد، بيشتر شكر خواهد كرد.

شكر، هم حالت قلبي است، هم سپاسِ زباني است و هم استفاده از نعمتها در راه خدا پسنديده است، اينكه پيامبر اكرم روزي 360 بار خدا را شكر مي كرد، به ما هم آموزش میءدهد كه بنده شاكر خدا باشيم: از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش به در آيد؟

امام صادق (ع) فرمود:رسول خدا (ص) هر روز سيصد و شصت بار خدا را حمد مي كرد. (بحار الانوار، ج 16،ص 257)

نماز اول وقت

بر اساس آموزه هاي قرآني انسان بايد دايم الذکر باشد و همواره با ياد و ذکر خدا دل را به اطمينان و آرامش برساند.(رعد، آيه 28) در ميان اذکار شايد بتوان گفت که نماز و قرآن بالاترين اذکار است. از اين رو در قرآن از جمله آيه 20 سوره مزمل بر قرائت قرآن و نماز تأکيد شده و خداوند بر نماز در آيات بسياري توجه داده است.

از نظر اسلام و آموزه هاي وحياني آن، نماز آينه بندگي و جلوه اي از برترين نيايش ها است. کسي که نماز مي گزارد از بسياري از کارهاي فحشاء و منکر پرهيز مي کند(عنکبوت، آيه 45) که شامل طهارت ظاهر و باطن و پرهيز از نجاست ظاهري وباطني و مراعات حلال و حرام در لباس و جا و مکان و مانند آنها است. اهل نماز اهل احسان و اداي حقوق مالي است. (معارج، آيات 22 تا 24)

نماز نشانه ايمان در برابر کفر و همچنين معراج مؤمن و ستون دين است که در روايات بر آن تأکيد شده است. از اين رو پيامبر(ص) همواره به نماز اهتمام مي ورزيد. يکي از نشانه هاي اهتمام به نماز، توجه به اول وقت و مقدم داشتن آن بر ديگر کارها است.(طه، آيه 130)

عارفان حقيقي، نماز را بهترين وسيله تقرّب به خدا و وسيله شكرگزاري مي دانند، از اين رو در نظرشان بهتر و برتر و مقدّم بر هر كار ديگري است. پيامبر خدا به نماز اهميّت بسيار می‌داد و چون وقت نماز مي رسيد، آن را بر هر كار ديگري مقدم مي داشت و به نداي «حيّ علي الصلاة» پاسخ مي داد. آري... بايد به كار گفت كه نماز دارم، نه آنكه به نماز بگوئيم: كار دارم!

امام علي (ع) درباره سبک زندگي پيامبر(ص) در اين مورد فرموده است:رسول خدا (ص) هيچ چيز را، نه شام و نه غير آن را بر نماز مقدّم نمي داشت. هرگاه وقت نماز فرا مي رسيد، رسول خدا ديگر نه خانواده مي شناخت و نه دوست.(سُنَنُ النَّبي، ص 268)

گريه در نماز

يکي از نشانه هاي مؤمن تضرع است. خداوند به پيامبرش فرمان مي دهد و مي فرمايد: وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ؛ و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بي‏صداي بلند، ياد كن و از غافلان مباش.(اعراف، آيه 205)

خداوند به مؤمنان نيز فرمان داده و مي فرمايد: ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ؛ پروردگار خود را به زاري و نهاني بخوانيد كه او از حد گذرندگان را دوست نمي‏دارد.(اعراف، آيه 55)

تضرع به پيشگاه خدا در نماز نيز مي تواند باشد. البته گريه در نماز خوب نيست، مگر آنكه از خوف خدا باشد. نماز خاشعانه، همراه با توجّه و حضور قلب و ياد خدا و حالت سوز و اشك و نياز و تضرّع، به نماز «روح» مي بخشد و ثواب آن را بيشتر مي كند. گر چه پيامبر خدا و پيشوايان دين، معصوم بودند و گناهي نداشتند، ولي به خاطر معرفت كاملي كه به خدا داشتند، هميشه خود را نسبت به پروردگار، داراي قصور و كوتاهي مي ديدند و اشك می‌ريختند. عاصيان از گناه توبه كنند / عارفان از عبادت، استغفار.

در سبک زندگي معصومان(ع) تضرع و اشک و آه و مانند آن بسيار گزارش شده است. امام سجاد (ع) مي فرمايد: رسول خدا در نماز، آنقدر گريه مي كرد تا آنكه جا نمازش تر مي شد، اين به خاطر خوف از خدا بود، بي آنكه جرمي داشته باشد. (سُنَنُ النَّبي،ص 32)

البته دل هاي مؤمن به سبب آنکه نرم و از سنگدلي به دور است، در برابر عظمت الهي خشيت و خوف داشته و به گريه و زاري در مي آيد و اشک مي ريزد. اما کافران اين گونه نيستند و عده اي از مسلمانان نيز به اين حالت نرسيده اند؛ خداوند بر آن است تا کساني راکه در دنيا هستند بگونه اي در مسير هدايت قرار داده و دل هايشان را نرم کند؛ برخي از عذاب ها و عقوبت هاي دنيا اين گونه است تا اينان متضرع شوند. اين مطلب را مي توان از بسياري از آيات قرآن به دست آورد.(انعام، آيات 42 و 43 و 63؛ مؤمنون، آيه 76)

آداب سخنوری و ادبِ گوش دادن

ادب ،امري فراتر از مکارم اخلاقي است. مکارم اخلاقي با مراعات ظرايف و نکات دقيق و ريز و جزيي در زندگي همراه است. براساس آموزه هاي وحياني اسلام، ادب اهتمام و توجه شخص را به حوزه مسايل اجتماعي مي رساند و از آنجا که هر سخن جايي و هر نکته مقامي دارد، همه اين جزئيات در ادب اجتماعي مراعات مي شود.

در آداب سخنوري و همنشيني و هم سخني با ديگران در آيات و روايات دستور عمل هاي بسياري آمده که بخشي در حوزه محاسن و برخي ديگر در حوزه مکارم اخلاقي است. مراعات آداب سخنوري و سخن گفتن موجب مي شود که انسان در جامعه از عزت و محبوبيت خاصي برخوردار شود.

خداوند در آيات قرآن به پيامبر(ص) و مؤمنان مي آموزد که چگونه ادب اجتماعي در سخن گفتن را مراعات کنند. به عنوان نمونه يکي از آداب اجتماعي، اجازه گرفتن پيش از سخن گفتن است. ديگر آنکه سخني تا تمام نشده و گوينده کاملاً سکوت نکرده نبايد آن را نقل قول کرد و به ديگران گفت. اين مطالب و مانند آنها را مي توان از آيه 114 سوره طه به دست آورد. البته همان طوري که سخنوري و سخن گفتن آدابي دارد، شنوندگي و مخاطب سخني بودن نيز آدابي دارد که به عنوان آداب گوش دادن به سخن ديگران مطرح است.

برخي قبل از تمام شدن حرف طرف، وارد سخن او مي شوند و كلامش را قطع مي كنند که صورت خوشي ندارد. اين گونه رفتارها، هم نشانه كم صبري و هم دليل بي ادبي شنونده است.

اصولاً پيش از تمام شدن سخن گوينده، سخن گفتن و قطع آن به هر شکلي نادرست است؛ گاه ممکن است با اين قطع و بريده شدن سخن، مطلبي بر خلاف قصد و مراد جدي گوينده فهميده شود؛ زيرا گوينده شايد قيد و توضيح و اما و اگري مي خواست در جمله خويش بياورد و سخن خودش را کامل کند که مخاطب و شنونده چنين امکاني را براي او فراهم نياورده است. ديگر آنکه شنونده ارزشي براي کلام گوينده و به معناي ديگر حتي ارزشي براي متکلم قايل نشده که سخن او را قطع کرده و خودش سخني در ادامه يا مطلب ديگري را مطرح کرده است.

خداوند در قرآن بيان مي کند هنگام سخن گفتن ديگران گوش باشيد و استماع کنيد يعني تمام توجه خود را به سوي او معطوف داريد و به صورت او بنگريد و نشان دهيد که گوش می‌کنيد و واقعاً هم گوش کنيد و تنها به شنيدن ناخواسته و بي توجه بسنده نکنيد؛ چنانکه در آيه 204 سوره اعراف درباره شنيدن وحي و سخن خود مي گويد:و چون قرآن خوانده شود، گوش بدان فرا داريد و خاموش باشيد شايد بر شما رحمت آيد.

از آيات قرآن فهميده مي شود که نه تنها بايد استماع کرد و گوش دل به سخن گوينده سپرد، بلکه بايد خاموشي و سکوت کامل را در پيش گرفت که هم محيط براي سخن آرام و واضح گوينده فراهم مي شود و مزاحمت صوتي در ميان نيست و هم موجب مي شود تا استماع و دل سپاري به سخن گوينده در شرايط بهتري فراهم آيد. در سنت و سيره پيامبر(ص) که براساس خلق عظيم الهي و قرآني بود اين حقيقت به خوبي ديده و در آيات و روايات گزارش شده است. در روايات است رسول خدا (ص) صبر مي كرد تا كلام گوينده به آخر برسد، مگر آنكه سخن او ناروا و ناحق باشد، كه يا او را نهي مي كرد، يا با ترك مجلس كلامش را گوش نمي كرد. امام علي (ع)درباره سيره و روش پيامبر(ص) در جلسات فرموده است:پيامبر هرگز سخن كسي را قطع نمي كرد، مگر آنگاه كه بيش از حدّ حرف بزند آن وقت او را نهي مي كرد يا بر مي خاست.(سُنَنُ النَّبي، ص 18).در معاشرت اجتماعي ايشان در شنيدن کلام ديگران همين بس که حضرت حتي سخن منافقان را گوش مي داد و با آن که مي دانست دروغ مي گويند و نفاق مي ورزند به روي آنان نمي آورد. از همين رو، منافقان آن حضرت (ص) را اذن يعني حرف شنو و ساده مي خواندند که خداوند مي فرمايد اين حرف شنوي حضرت(ص) از نگاه خير خواهانه بوده است. خداوند در اين باره مي فرمايد:و از ايشان كساني هستند كه پيامبر را آزار مي‏دهند و مي‏گويند: «او زودباور است.» بگو:گوش خوبي براي شماست، به خدا ايمان دارد و سخن‏ مؤمنان را باور مي‏كند و براي كساني از شما كه ايمان آورده‏اند رحمتي است و كساني كه پيامبر خدا را آزار مي‏رسانند، عذابي پر درد در پيش‏ خواهند داشت.(توبه، آيه 61)

از ديگر آداب سخن گفتن تبسم و لبخند در سُخن و گفتار است. البته انسان همواره بايد مسرور باشد و اين سرور را با تبسم به نمايش گذارد؛ زيرا نشانه اي از خوشخويي است. پس خوشرويي به تبسم است. افزون بر آن تبسّم و خنده رويي، عامل جذب ديگران است. بر عكس، چهره عبوس و خشن، ديگران را گريزان مي كند. آميختن گفتار به لبخند، تأثير كلام را مي افزايد و دلها را مجذوب مي كند. پيامبر خدا از اين رمز جاذبه استفاده مي کرد و با چهره خندان و گفتار شيرين با مردم سخن مي گفت و با اخلاق نيكوي خود مردم را تحت تأثير قرار مي داد.

اَبِي الدَّرْدآءِ روايت كرده است:رسول خدا هرگاه سخني مي گفت در كلامش تبسم و لبخند بود. (مكارم الاخلاق، ص 21)

از ديگر آداب در اين زمينه سخن گفتن به اندازه فهم مردم است و شخص نبايد طوري سخن بگويد که مردم نفهمند يا بسيار ساده سخن بگويد که خردمندان و فرزانگان بهره اي نبرند. مراعات ظرفيت مخاطب و شنونده در سخن بسيار مهم است و از آنجا که ظرفيت ادراك مردم نسبت به حقايق ديني متفاوت است بايد اين اصول را در سخن گفتن مراعات کرد. همچنين يك معلم و سخنران و مبلّغ بايد سطح فكر و درك مخاطبان را مراعات كند و در حدّ فهم آنان و ساده و روان حرف بزند. پيامبران الهي چون فرستادگان خدا به سوي همه مردم بودند، زبانشان آسان و همه فهم بود. رسول خدا با آنكه عقل كل و داناترين افراد بود، ولي به اندازه سطح فكر و فهم مردم سخن مي گفت. اين شيوه، براي همه معلمان و مبلغان، رسانه‌ها و مطبوعات و توليد كنندگان برنامه هاي عمومي الگوست.(اصول كافي ، ج 1، ص 23؛ و تحف العقول ، ص 37)

مُصافحه در ادب معاشرت اجتماعی

يکي از آداب اسلامي مصافحه و دست دادن است. در اسلام در هنگام ديدار برادران ديني آدابي بيان شده که شامل سلام گفتن، مصافحه و معانقه و رو به بوسي و مانند آنها است. دست دادن، يكي از آداب معاشرت در اسلام است كه نشانه صميميّت و دوستي است و سبب افزايش محبّت مي شود. نگه داشتن دست ديگران در مدت حضور به معناي تکريم و احترام فزاينده نسبت به کسي است که با وي ديداري صورت گرفته است. البته بعضي ها وقتي به كسي علاقه نداشته باشند، يا دست نمي دهند، يا دست خود را زود عقب می‌كشند و برخوردي سرد از خود نشان مي دهند. در سنت و سيره پيامبر خدا آمده که ايشان خيلي احترام ديگران را نگه مي داشت و در معاشرت حتي سخن منافقان را گوش می‌داد و با آنکه مي دانست دروغ مي گويند و نفاق مي ورزند اما به روي آنان نمي آورد. ايشان براي اينكه طرف مقابل، احساس بي مهري نكند، آنقدر دست خود را در دست طرف مقابل نگه مي داشت تا او دست خود را عقب بكشد و اينگونه آن حضرت، به افراد ديگر ابراز محبت مي كرد. امام صادق(ع)درباره ادب مصافحه پيامبر(ص) فرموده است:رسول خدا هرگز با كسي دست نداد كه دستش را عقب بكشد مگر آنكه طرف مقابل دست خود را عقب ببرد. (بحار الانوار، ج 16،ص 269)

حفظ زبان

حفظ زبان از گناه خيلي مهم و اساسي است. خداوند زبان را ابزاري براي بيان قرار داده است. زبان، هم مي تواند الفت آور باشد، هم تفرقه انگيز. گفتار انسان گاهي دشمني و كدورت و اختلاف پديد مي آورد، گاهي اختلافات را به آشتي و تفاهم تبديل مي كند. پيامبر خدا كه رحمت براي جهانيان و «محور وحدت» براي امّت بود، زبان خود را كنترل مي كرد، از حرفهاي نامربوط و بيهوده و تفرقه انگيز پرهيز مي كرد. كم حرف زدن، تمريني براي خودسازي و تسلّط بر خويش است.

امام علي (ع) فرمود:پيامبر خدا (ص) زبان خويش را از غير سخنان مورد نياز باز مي داشت و كلامش مردم را الفت مي بخشيد و آنان را دور و بيزار نمی‌ساخت. (سُنَنُ النَّبي،ص 15)

شيوه ميزبانی و مهمانی پيامبر(ص)

در اسلام بر مهماني تأکيد بسيار شده است و حتي جايز است که انسان خودش را به مهماني دعوت کند و درخواست مهماني بدهد. در داستان موسي(ع) و خضر(ع) در قرآن آمده است:پس برفتند تا چون به مردم روستايي رسيدند از مردمش طعام خواستند، ولي از مهمان كردن آنها سر باز زدند، آنگاه ديواري يافتند كه مي‏خواست فروريزد، پس آن را برپا داشت، موسي گفت: اگر مي‏خواستي در برابر اين كار مزدي مي‏گرفتي!(کهف، آيه 77)

حضرت ابراهيم(ع) بسيار مهماني مي گرفت و هر کسي را به سر سفره خويش مهمان کرده و خود اقدام به پذيرايي مي کرد؛ چنانکه فرشتگان مامور را نيز به مهماني خواند و گوساله چاقي را براي آنان کشت و پخت و آماده کرد و سفره انداخت.(ذاريات، آيات 25 و 26؛ هود، آيات 69 و 70) حضرت لوط(ع) نيز همين افراد را مهمان خانه خود کرد.(عنکبوت، آيه 33 و آيات ديگر)

پيامبر(ص) در بيشتر اوقات مهمان داشت و حتي مهمانان گاه اسباب زحمت می‌شدند.(احزاب، آيه 53) براساس آموزه هاي اسلام، ميزباني و مهمان دوستي، خصلتي ارزنده است و هم غذا شدن با مهمان نيز نشانه محبت و تكريم اوست و چنانکه گفته شد سيره پيامبران الهي، پذيرايي شايسته از مهمان و احترام به او بوده است.

در آداب مهماني برخي از نکات در قرآن بيان شده که در جايي بيش از سي ادب از اين آيات استنباط و استخراج شده است.

از جمله آداب ميزباني و مهماني آن است که وقتي سر سفره اي يك شخصيت مهم نشسته باشد، ديگران در شروع و پايان به او نگاه مي كنند و اگر او دست از غذا خوردن بكشد، ديگران هم دست مي كشند. از همين رو پيامبر خدا براي رعايت حال مهمان در مقام ميزباني بر سر سفره دير از غذا دست مي كشيد تا مهمانش گرسنه نماند و از خوردن، خجالت نكشد و ديگران نيز در مهماني به تبع پيامبر(ص) دست از غذا نکشند. امام كاظم(ع)درباره اين سيره پيامبر(ص) فرموده است:رسول خدا (ص) هرگاه مهمان داشت، با او غذا مي خورد و دست از سفره و غذا نمي كشيد، تا آنكه مهمان دست از غذا خوردن بكشد.(سُنَنُ النَّبي، ص 67)

دنيا براي آخرت گرايان، محلي نيست كه بخورند و بچرند و همواره در پي شكمبارگي باشند. رسول خدا اهل قناعت و ساده زيستي بود و نان و خوراك او نان جو بود كه در آن زمان غذاي ساده به شمار مي رفت. كسي كه بر تمايلات نفساني خود مسلّط و از اسارت شكم آزاد باشد و با قناعت زندگي كند، هميشه عزيز است و كسي كه اسير شكم و غذا باشد، تن به هر ذلّت و حقارت مي دهد تا به نوايي برسد.

انسان بايد در زمينه خوردن غيراز حلال و حرام و طيب بودن که مناسب با مزاج انساني است، از اسراف و پرخوري پرهيز کند؛ زيرا اساس تندرستي، مراعات اندازه در خوردن و پرهيز از پرخوري است. نظم و اندازه در خوراك، كمك به بهداشت تغذيه است و جلوي بسياري از بيماريها را مي گيرد. سعدي گويد:

نه چندان بخور كز دهانت بر آيد نه چندان كه از ضعف، جانت درآيد.

رعايت اعتدال در خورد و خوراك، ضامن سلامتي انسان و پيروي از سيره و شيوه اولياي الهي است.

پيامبراكرم کم خوري را ويژگي خود و خاندانش دانسته و فرموده است: نَحْنُ قَوْمٌ لانَاْكُلُ حَتّي نَجُوعَ وَ اِذا اَكَلْنا لانَشْبَعُ؛ ما جمعيّتي هستيم كه تا كاملاً گرسنه نشويم غذا نمي خوريم و چون مي خوريم، خود را كاملاً سير نمي كنيم. (سُنَنُ النَّبي،ص 181)

از ديگر آداب آن حضرت (ص) در غذا خوردن اين بود که گرايش به غذاي جمعي داشت و از خوردن تنهايي اجتناب مي کرد. مراعات حال ديگران در همه امور، نشانه نوع دوستي و ادب و همزيستي با ديگران است. در سفره هاي جمعي در حضور پيامبر، مردم به عنوان ادب، قبل از پيامبر دست به سوي غذا نمي بردند و پس از دست كشيدن پيامبر از غذا، به خوردن ادامه نمي دادند. رسول خدا براي آنكه گرسنه اي بيش از حدّ منتظر نماند يا كسي سر سفره اي گرسنه نماند، اوّل از همه شروع مي كرد و آخر از همه نيز از غذا دست مي كشيد، تا ديگران با فراغت خاطر بخورند و سير شوند.

ابراز عواطف از سوی پيامبر(ص)

پيامبر(ص) بسيار عاطفي بود و از همين رو، خود را براي مردم به رنج مي انداخت تا آنان در دنيا و آخرت به سعادت برسند. همين عواطف موجب شده بود تا خداوند وي را از ناراحتي که نسبت به مردم ابراز مي دارد، باز دارد. (کهف، آيه 6؛ شعراء، آيه 3) ايشان نسبت به همگان عواطف خويش را آشکار مي کرد. داستان هاي بسياري نسبت به ابراز علاقه ايشان به حضرت فاطمه(س)، امام علي(ع) و به ويژه حسنين (ع) در روايات بيان شده است. عاطفه و مهرورزي نسبت به مردم خصوصاً كودكان و ضعيفان، گواه زنده بودن حسّ نوعدوستي و انسانيّت در وجود آدمي است. رسول خدا كه مظهر رحمت الهي براي همه عالميان است، حتّي در نماز جماعت از حال ديگران غافل نبود و صداي گريه كودكان سبب مي شد نمازش را كوتاه تر بخواند تا مادران به كودكان گريان خويش بپردازند. اين شايسته همه مسئولان و رهبران و مديران است كه از حال زير دستان خود غافل نباشند.

عواطف نسبت به فرزند دختر

در فرهنگ جاهليت، به زن ارزش و اهميّتي قائل نبودند و بدترين حالت آنان وقتي بود كه خبر مي دادند همسرت، فرزند دختر آورده است. دختران را مايه ننگ مي دانستند و زنده به گور مي كردند. احترامي كه پيامبر به دخترش حضرت زهرا(س) نشان مي داد و ابراز محبت مي كرد و خوشحالي و شادماني كه هنگام مژده تولّد دختر، از خود ابراز مي كرد، هم توجّه دادن به كرامت و ارزش انساني زن بود، هم در عمل، با تفكّرات دوران جاهليت مبارزه می‌نمود و دختر را يك دسته گل كه نعمت خداست مي شمرد.

امام علي (ع) فرمود: هرگاه رسول خدا را به ولادت دختري مژده مي دادند، مي فرمود: او دسته گل است و روزيِ اش بر خداست. ( سُنَنُ النَّبي،ص 80)

خشم برای خدا، عفو برای خدا

عفو و گذشت، شيوه انسان هاي بزرگ و با كرامت است. كينه توزي و انتقام جويي شخصي نيز خصلت انسان هاي حقير است. تاريخ زندگي پيامبر و خاندان او سرشار از صحنه‌هایی است كه خصلت عفو و گذشت آنان را نشان مي دهد. از سوي ديگر تولّي و تبرّي از واجبات ديني است و نشان مي دهد كه مهر و قهر و دوستي و دشمني و قاطعيّت و گذشت، بايد بر مدار دين و محور اصول ارزشي باشد. پيامبر خدا در مورد حق شخصي خود به سادگي گذشت مي كرد، امّا وقتي به مقدسات ديني و حرمت هاي الهي اهانت مي شد، هرگز كوتاه نمي آمد. خشم مقدّس او هم براي خدا و در راه خدا بود.

امام علي (ع) فرمود:رسول خدا (ص) از ستمي كه به شخص او مي شد انتقام نمی‌گرفت، مگر آنكه حريم الهي هتك شود، كه در آن صورت خشم مي كرد و غضبش براي خدا بود. (سُنَنُ النَّبي، ص 45)

شجاعت در عين نرمی و عطوفت

انسان مؤمن با اهل ايمان مهربان و عطوف و رئوف است و با دشمنان سخت گير و غليظ و شديد. همچنين ميان ترسويي و بي باکي راه ميانه را بر مي گزيند که شجاعت است. پيامبراکرم در عين حال كه پيامبر رحمت و رافت و مهرباني بود و اخلاق نرم و حلم و مداراي فراوان داشت، از نظر شجاعت روحي و سلحشوري و بي باكي در مقابله با دشمنان و عرصه‌های رزم، بي نظير بود. هميشه شجاعت رهبر، به پيروان انتقال مي يابد و مردم از رهبران خود روحيه و الهام مي گيرند. در ميدانهاي نبرد و شرايط دشوار و پر خطر، پيامبر خدا تكيه گاه مردم و مايه اميد و دلگرمي مسلمانان بود و به او پناه مي بردند.

علي (ع) فرمود: وقتي كه آتش جنگ برافروخته مي شد و دو لشکر به هم مي رسيدند، همه ما به پيامبر خدا پناهنده مي شديم و كسي نبود كه از آن حضرت به دشمن نزديك تر باشد. (محجة البيضاء، ج 4، ص 151)

ساده زيستی و پرهيز از تجملات

بعضي ها چنان متكبّر و مغرورند كه حتّي كارهاي شخصي خود را هم به گردن ديگران می‌اندازند و انجام آنها را براي خودشان، كسر شان مي پندارند. روشي كه حضرت رسول (ص) به ما مي آموزد كه روي زمين نشستن و متواضعانه غذا خوردن و وصله زدن به كفش و لباس و سوار مركب ساده شدن و ديگري را هم سوار كردن و به مقصد رساندن، نه تنها ننگ و عار نيست، بلكه نشانه تواضع است و دلها را به هم نزديك مي كند وبر محبّت ها می‌افزايد.

امام علي (ع) فرمود: پيامبر روي زمين غذا مي خورد و مانند بندگان دو زانو مي نشست و با دست خويش كفش و لباس خود را وصله مي زد و مي دوخت و بر اُلاغ بي پالان سوار می‌شد و كسي را هم در رديف خود سوار مي كرد. (نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 195)

آراستگی پيامبر(ص)

در روايات است که خداوند زيبا است و زيبايي ها را دوست مي دارد و خداوند در قرآن می‌فرمايد که از زينت ها استفاده کنيد: اي فرزندان آدم، جامه هاي زيباي خود را در هر نمازي برگيريد و بخوريد و بياشاميد ولي‏ زياده‏روي مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمي‏دارد. (اعراف، آيه 31)حتي خداوند کساني که از زينت ها در زندگي استفاده نمي کنند و اموري را بر خود حرام کرده توبيخ کرده و مي فرمايد: اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، چيزهايِ پاكيزه‏اي را كه خدا براي استفاده‏ شما حلال كرده، حرام مشماريد و از حدّ مگذريد، كه خدا از حدّ گذرندگان را دوست نمي‏دارد. (مائده، آيه 87)

از مهم ترين توصيه هاي ديني، نظم و نظافت و تميزي و آراستگي است. شستن دست و صورت، شانه زدن مو، عطر زدن، ناخن گرفتن، پوشيدن لباس سفيد و تميز، جلوه هايي از آراستگي است كه در سيره نبوي ديده مي شود. ژوليدگي و به هم ريختگي و آلودگي از نظر اسلام، ناپسند است. سزاوار است كه هر مسلمان، با اقتدا به سيره پيامبر اعظم در تميزي و آراستگي نمونه باشد و در عمل، نشان دهد كه اسلام، دين پاكي و پاكيزگي است.

امام علي (ع) درباره آراستگي آن حضرت(ص) فرمود: حضرت رسول همواره موهاي خود را شانه مي زد و بيشتر اوقات، موي خود را با آب صاف مي كرد و شانه مي زد. (سُنَنُ النَّبي، ص 91)

مسواك روزانه پيامبر(ص)

رعايت بهداشت بدن و نظافت دهان و دندان، از توصيه هاي موكّد اسلام است. اصولاً اعمالي چون وضو و غسل از مهمترين اسباب طهارت و پاکي جسم و روح و روان است. در آيات قرآن به اشکال مختلف به اين مهم در همه ابعاد توجه داده شده که شامل بهداشت در تغذيه با استفاده از غذاي حلال و طيب و مانند آن مي شود. پيشوايان معصوم(ع) در عمل، نشان مي دادند كه تا چه حد به اين امور اهميّت مي دهند. پيامبر خدا مي فرمود: اگر بيم آن نبود كه بر امّتم سخت باشد، مسواك را بر آنان واجب مي ساختم. خود آن حضرت، روزي چند بار مسواك مي زد و مسواك زدن هرگاه كه از خواب بر مي خاست، يكي از آن موارد بود. امّت او هم شايسته است كه در نظافت و بهداشت فردي و اجتماعي به او اقتدا كند.

تنظيم وقت

نظم و برنامه ريزي در كارها، از عوامل موفقيت است. زمان بندي امور و انجام هر كاري در وقت خاص، يكي از جلوه هاي نظم است. اگر اوقات خود را تنظيم كنيم به خيلي از كارهاي عقب مانده خود مي رسيم و كم نمي آوريم.

امام علي(ع) در اواخر عمر شريفشان در وصيّت به فرزندان خود فرمودند: شما دو پسرم را و تمام فرزندانم و اهلم و کساني که اين وصيّت نامه به آنها مي رسد را، به رعايت تقواي الهي و نظم در امور زندگي وصيّت مي کنم. ( نهج البلاغة صبحي صالح، ص 421)

با قرار گرفتن نظم در اين روايت بعد از تقواي الهي، مي توان به اهميت اين امر در زندگي پي برد.

آن حضرت (ع) در روايت ديگري در اين راستا مي فرمايد: مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم کند، زماني براي نيايش و عبادت پروردگار و زماني براي تأمين هزينۀ زندگي و زماني براي واداشتن نفس به لذّت هايي که حلال و مايۀ زيبايي است. (همان، ص 545، حکمت 390)

در سنت و سيره حضرت پيامبر (ص) آمده که ايشان اوقات داخل خانه را به سه بخش تنظيم مي كرد. اين رفتار سرمشق و درسي از نظم است و اينكه بخشي براي خدا، بخشي براي مردم و بخشي براي خود اختصاص مي داد، درس ديگري است كه بايد رابطه با خدا و رابطه عاطفي با خانواده فراموش نشود و فداي كارها و اشتغالات روزمرّه نگردد.

امام علي (ع) فرمود:پيامبر اسلام وقتي به خانه خويش مي رفت اوقاتش را سه قسمت مي كرد: بخشي براي خداي متعال، بخشي مخصوص خانواده و بخشي هم براي كارهاي شخصي خود. (مكارم الاخلاق، ص 13)

آنچه بيان شد تنها نمی از دريای اخلاق و فضايل پيامبر اکرم(ص) بود که در اين مختصر تبيين شد و علاقمندان به آشنائي با سبک زندگي آن حضرت مي توانند به کتابهاي سيره و اخلاق مراجعه کنند.

روزنامه كيهان، شماره 21228 به تاريخ 22/9/94، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
Powered by TayaCMS