29 دی 1395, 6:42
ظرفيت ما براي زندگي خلاق، موفق و شاد به نگرش و طرز تفكر ما بستگي دارد و اين امر هم فقط با هدفمندي، برنامهريزي، نظم و تلاش به دست ميآيد و غير از اين هر راه ديگري فقط بيراهه و عمر تلف كردن است. روزمرگي و لحظهاي زندگي كردن يكي از آسيبهاي رايج شيوه و سبك زندگي برخی از افراد است، اين در صورتي است كه برنامهريزي خيلي از سختيهاي و ناكاميهاي زندگي را از بين ميبرد و انسان را در مسير رشد و ترقي قرار ميدهد. تقريبا همه افراد به دنبال موفقيت و شادي در زندگي هستند و اين امر را بيشتر در بيرون جستوجو ميكنند، در حالي كه موفقيت و شادي در زندگي در مجموع در دست خود افراد است. اگر هر فرد براي زندگي خود برنامه داشته باشد گذشته از حوادث استثنايي و خارج از كنترل آدمي، موفق خواهد شد و به شادي خواهد رسيد. وقتي از زندگي با برنامه سخن به ميان ميآيد مقصود نظم و هدفمندي است. ما تنها زماني ميتوانيم در هر مقام و موقعيت رشد كنيم كه براي انجام هر كار، به جاي مصلحتجويي از ديگران يا استفاده از كتابهاي راهنما، با برنامهريزي خود و انديشه خلاقانه جلو برويم. زندگي بابرنامه و خلاقانه نيازمند آن است كه نخست اهداف زندگي مشخص شوند، چرا كه بدون هدف سراسر زندگي بيهوده خواهد بود، هر برنامهاي تعيين مسير حركتي است از يك مبدأ كه در آن قرار گرفتهايم به سوي مقصد بدين منظور بايد به نكاتي توجه كرد. تعيين اهداف اصلي، مشخص كردن هدفهاي فرعي، كمك گرفتن و مشورت با افراد آگاه، اولويتبندي اهداف اصلي و فرعي، تعيين زمان لازم براي رسيدن به هر يك از اهداف، توجه به توان، استعداد، علاقه و امكانات خود در برنامهريزي، در نهايت قرار دادن كارها و فعاليتهايي كه رسيدن به اهداف را ممكن ميسازد در برنامه روزانه و هفتگي، ماهيانه و سالیانه. رسيدن به موفقيت در زندگي به نگرش و طرز تفكر ما برميگردد. طبيعي است كه چنانچه همهچيز بر وفق مراد باشد و امور آنگونه كه انتظار است پيش برود، اهداف محقق خواهد شد، اما در واقع هنگام برخورد با موانع و تنگناهاست كه ظرفيت آدمي در بوته آزمايش قرار ميگيرد و چنانچه در اين آزمون سربلند بيرون آيد پاداش ارزندهاي كه همانا شادي است نصيبش ميشود. انسان در برخورد با مشكلات بايد ترديد درباره خود را رها كند و از بدترين موقعيت ممكن، بيشترين بهره را نصيب خود كند و در نامساعدترين موقعيتها، كوچكترين فرصتها را دريابد و از آن در جهت ايده آل و آرمان خود سود ببرد. كودكان معمولا دنيا را آكنده از بداقباليها و نابسامانيها تصور نميكنند. آنان به اندك بهانهاي از ته دل ميخندند و موانع و تنگناها را زود از سر ميگذرانند. اگر روزي يك برف سنگين سبب شود كه برنامه شان به كلي به هم بخورد، آن را به بدشانسي خود نسبت نميدهند. چرا ما در بعضي از جهات از كودكان تقليد نكنيم كه طبيعي و ساده زندگي ميكنند و بهطور غريزي شاد هستند. زندگي كردن موفق و شاد وقتي به دست ميآيد كه با برنامهريزي از فرصتها و لحظهها براي زندگي ايدهآل به نحو مطلوب استفاده كنيم و نگذاريم روزها از پس يكديگر گذر كنند و ما هيچ بهرهاي از آن نبريم كه قطعا در آينده ممكن است خسران بزرگ نصيب مان شود. اين امر ممكن نيست مگر با انديشه و تدبير درست براي رسيدن به يك هدف كه همانا رشد و تعالي كه خداوند براي ما چه در بعد مادي و چه در بعد معنوي زندگي در نظر گرفته است. پس بايد از لحظه لحظه زندگي استفاده نمود و براي آن برنامه داشت و بدانيم از زندگي چه چيزي را ميخواهيم.
در آیه 267 سوره «بقره» خداوند میفرماید:«ای کسانی که ایمان آوردهاید از قسمتهای پاکیزه اموالی که به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما خارج ساختهایم، را انفاق کنید و برای انفاق به سراغ قسمتهای ناپاک نروید در حالی که خود شما، به هنگام پذیرش اموال حاضر نیستید آنها را بپذیرید مگر از روی اغماض و کراهت و بدانید خداوند، بینیاز و شایسته ستایش است.»این آیه شریفه کیفیت مالی که قرار است مورد انفاق قرار بگیرد را مورد بحث قرار داده و شرط پاک بودن را شرایط اساسی انفاق مطرح میکند و برای آنکه مخاطب، بیشتر به زشتی این عمل یعنی انفاق از مال ناپاک پی ببرد، این طور بحث را جا میاندازد که اگر اموال ناپاکی را به خود شما بدهند علاقهای به پذیرش آنها نشان نمیدهید پس با دیگران همان کنید که دوست دارید با شما رفتار شود.[1]صاحب مجمعالبیان پاک بودن را شرط لازم دانسته ولی آن را کافی نمیداند بلکه آیه را اینطور ترجمه میکند: «از بهترین چیزی که به دست آوردهاید و کسب کردهاید» یعنی ایشان شرط انفاق را فقط پاکی مال نمیداند، بلکه میگوید باید بهترین مال انسان مورد انفاق قرار گیرد. ایشان این مطلب را با استناد به آیه «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ» [2] مطرح میکند و از آیه مورد بحث هم همین متعالی استخراج میکند.در تفسیر شریف المیزان ذیل این آیه آمده است:خداوند متعال در این آیه کیفیت مالی را که انفاق میشود بیان نموده و میفرماید باید از اموال طیب باشد نه خبیث، یعنی مالی باشد که فقیر با رغبت آن را بگیرد نه با کراهت و اغماض، برای اینکه کسی نخواهد با بذل مال طیب، خویشتن را به صفت بخشنده متصف سازد و بخواهد مال خبیث خود را از سر باز کند و زندگی خود را از چنین آلودگیها رها سازد، چنین کسی دوستدار کار نیک نمیشود و چنین انفاقی نفس او را به کمالی نمیرساند و به همین جهت است که میبینیم آیه شریفه با جمله «وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» به پایان میرسد، چون این جمله به ما میفهماند که باید در انفاق خود بینیازی و حمد خدای را در نظر بگیریم.[3]پس شرط انفاق را فقط پاکی مال نیست بلکه باید بهترین مال انسان مورد انفاق قرار گیرد. در تفسیر نمونه شأن نزول این آیه چنین آمده است:از امام صادق(ع) نقل شده که این آیه درباره جمعی نازل شد که ثروتهایی از طریق رباخواری در زمان جاهلیت جمعآوری کرده بودند و آن را در راه خدا انفاق میکردند. خداوند آنها را از این کار نهی کرد و دستور داد از اموال پاک و حلال در راه خدا انفاق کنند.[4]پس باید تلاش کنیم که در فرهنگ عمومی جامعه ما این مسأله جا بیفتد و دیگر کسی از پول حرام یا شبههناک انفاق نکند و اگر بنا دارد مال یا اموالی را در راه خدا انفاق کند حتما به گونهای باشد که مستمند بدون هیچ اغماض و اکراهی آن را دریافت کند و خوشحال گردد.نکته دیگری که آیه در انتهایش به آن توجه داده این است که خداوند از انفاقهای ما بینیاز است و باید غنی بودن حضرت حق همواره به هنگام انفاق مدنظر ما باشد تا در حین انفاق دچار عجب و خودبینی نگردیم و با حال نیاز و استغاثه الهی، توفیق انفاق فیسبیلا... را پیدا کنیم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان