دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تئوری رازقانون جذب حقيقت يا توهم؟ - بخش نخست

No image
تئوری رازقانون جذب حقيقت يا توهم؟ - بخش نخست

نويسنده: حميدرضا مظاهری سيف

دنيای امروز در گرداب خرافات گرفتار شده و بخش بزرگی از فضای فرهنگ جهانی را اوهامی بی اساس فراگرفته است؛ به طوری که کتاب ها، نشريات و سينما در سطح گسترده ای در خدمت نشر خرافات و ترويج توهماتی است که مردم را سرگرم نموده و از انديشه های درست و خردورزی و کوشش و پشتکار دور می کند.

يکی از خرافاتی که در سال های اخير مطرح شده و به علت تکرار فراوان و جهان گير شدنش، بزرگ ترين خرافه روزگار ما به شمار می آيد، فرضيه ای است که با نام «راز» از آن ياد می شود. فرضيه راز به نوعی به «قانون جذب» اشاره دارد و می گويد با تصور هر چيز و تقويت احساس مثبت نسبت به آن می توانيد آن را جذب کنيد و اگر وجود نداشته باشد، می‌توانيد آن را خلق کنيد.

قانون جذب سالهاست که از سوی سخنرانان و نويسندگان متعدد در جهان ترويج می‌شود، گويندگانی که می کوشند قانون جذب را مطابق فرهنگ مخاطبانشان بيان کنند و احساس آنها را برانگيزند. مطلب حاضر در مقام بررسی و نقد اين فرضيه قانون جذب است که اينک بخش نخست آن تقديم خوانندگان محترم می گردد.

به نحو اجمال تجربه و تحقيق نشان می دهد که قانون جذب اگر درست قرائت شود و از غلوّها و تعميم های نابجا دور بماند، با واقعيت سازگار است، اما به صورتی که امروزه در جامعه معرفی شده دروغی بيش نيست.

يکی از مصاديق درست قانون جذب تأثير افکار در روان و درون هر فرد است؛ اما بيشتر سخنگويان قانون جذب آن را در رابطه با جهان خارج مطرح می کنند و آن را راهی برای به دست آوردن خانه، ويلا، اتومبيل و غيره معرفی می نمايند. بنابراين مساله اصلی در پژوهش حاضر اين است که آيا قانون جذب در رابطه با پديده های جهان خارج از ما درست است يا نادرست؟

همانطور که گفته شد اين مسئله از ديدگاه های گوناگونی قابل مطالعه و بررسی است، اما از آن رو که معمولاً در کشور ما معرفی قانون جذب با استفاده از آيات و احاديث و آموزه‌های دينی همراه می شود، ما نيز اين مسئله را با تأکيد و تکيه بر تعاليم اسلام بررسی می کنيم.

چيستی قانون جذب

قانون جذب به طور کلی به اين معناست که انسان با انديشه و اراده خود می تواند کارهای بزرگی انجام دهد. اين سخن بسيار درستی است که در طول تاريخ دستخوش تفسيرهای نادرست شده و با مصاديق دروغ و ناروا همراه شده است. به راستی کارهای بزرگی که انسان می تواند با انديشه و اراده خود انجام دهد چيست و چگونه می تواند آنها را عملی سازد؟ آيا با چشم بر هم گذاشتن و تصور کردن و احساس کردن انسان به آرزوهايش مي رسد؟

قانون جذب می گويد: «هر چيز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دست هايت خواهی داشت.» (راز،ص22) افکار و انديشه ها قدرتی دارند که می توانند اشياء و پديده های جهان واقعی را بسازند و جذب کنند. «تو همه چيز را به طرف خودت جذب می کنی. مردم، شغل، شرايط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشينی که سوار می شوی و اجتماعی که در آن زندگی می کنی. مثل آهن ربا همه اينها را به طرف خودت جذب می کنی. به هر چه فکر کنی همان اتفاق می افتد. کل زندگی تو تجلی افکاری است که در ذهنت جريان دارند.» (راز.ص32)

قانون جذب به جملات کاری ندارد به تصورات کار دارد. مهم نيست که بگويی اين را می‌خواهم يا نمی خواهم، وقتی به «اين» می انديشی در زندگی ات جذب می شود. اگرچه به صورت منفی بگويی. پس تنها آنچه را که می خواهی تصور کن.

آرزوها در سه گام به دست می آيند، نخست خواستن: «به دنيا فرمان بده.» (راز،ص57) دوم باور: «باور داشته باش که به خواسته ات رسيده ای.» (ص58) سوم: تجسم: «احساس کن که به خواسته ات رسيده ای» (راز، ص62) احساس به فکر نيرو می بخشد. دنيا حسی است و تنها با تصور نمی توانی خواسته ات را به دست آوری. «پس از همين حالا احساس خوبی داشته باش.» (راز، ص64) تحقق آرزوها به نيرويی که به آنها می دهی بستگی دارد، پس هرگاه به اندازه کافی به افکار خود انرژی بدهی تحقق خواهد يافت.

اين تعريف خلاصه ای بود از قانون جذب که به عنوان راز بزرگ در آستانه قرن بيست و يکم کشف شده و در جهان انتشار يافته است.

درستی های قانون جذب

قانون جذب در رابطه با خود فرد دو صورت درست پيدا می کند: يکی در امور روحی و روانی، مثلاً کسی که به شادی فکر کند، شادمان می شود و کسی که به ناراحتی ها بينديشد، اندوهگين می شود. کسی که فکر کند می تواند خوب سخنرانی کند، موفق خواهد شد و کسی که برعکس فکر کند، نتيجه برعکس خواهد گرفت.

اگر ما به هر يک از پديده های روانی شادی، غم، آرامش و... فکر کنيم در درون ما اتفاق می افتد اما پايدارتر و زيربنايی تر اين است که عوامل آنها را مديريت کنيم و آنچه در تعاليم اسلام آموزش داده شده، شناخت همين عوامل و شيوه کنترل و مهار آنهاست. در اينجا نيز از نيروی فکر استفاده می شود، همانطور که در فرمايش امام حسن عليه السلام ديديم به آنچه دست نيافته ای اصلاً فکر هم نکن، اين تکنيک را می توانيم «فراموشی عامل رنج» بناميم. البته درباره تکنيک های مديريت احساسات در آيات و روايات سخن بسيار است؛ ولی آنچه به بحث حاضر مربوط می شود اين است که اگر شما به يک احساس بينديشی آن را در خود ايجاد خواهی کرد. در اين مورد قانون جذب درست است.

ادعای قانون جذب در اتفاقاتی که در اختيار فرد است، قابل قبول است و با کمی اصلاح از سوی منابع دين تأييد می شود. اصلاحی که از سوی تعاليم دينی به اين قانون وارد می شود اين است که تفکر در مورد خود شادی يا اندوه يا آرامش و يا اضطراب چندان فايده ای ندارد، بلکه سامان دهی افکار و مديريت احساسات مفيد و کارآمد است و موجب پديد آمدن احساسات مثبت می شود.

برای نمونه امام حسن می فرمايد: «آنچه را از دنيا خواسته ای و به آن نرسيده ای، طوری فرض کن که گويا هرگز به ذهنت خطور نکرده است.» (بحار، ج78، ص111) امام صادق عليه السلام فرمودند: «رغبت به دنيا غم و اندوه به دنبال می آورد و دل بريدگی از آن آسودگی تن و روان را در پی دارد.» (ميزان الحکمه، ح3767) و نيز امام علی عليه السلام فرمودند: «يقين چه خوب اندوه را می راند.» (بحار ، ج77، ص116) زيرا سرچشمه بی پايان سرور و شادمانی خداوند است. و به فرموده امام کاظم: «کسی که خود را به اندوه می زند، اهل اندوه می‌شود.» (ميزان الحکمه، ح3781)

دومين مورد درستی قانون جذب در مقدورات جسمی است، به لاغری فکر کردن و خود را با اندام مناسب تصور کردن بسيار مؤثر است، صد البته که تنها عامل نيست. بسياری از بيماری ها به تصور و خيالات ما مربوط هستند، کسی که فکر کند سردرد دارد، به زودی سيستم عصبی او تجربه درد را برايش ايجاد خواهد کرد. و کسی که خود را تندرست و نيرومند می بيند، درست ديده است. از اين رو امام صادق عليه السلام فرمودند: «هيچ بدنی با نيت و اراده قوی، ناتوان نمی شود.» (ميزان الحکمه، ح20949) و از سوی ديگر بر شکايت نکردن از دردها و ناله و شيون سر ندادن تأکيد شده است. «خداوند فرمود: کسی که سه روز بيماری را تحمل کند و به کسی شکايت و شيون نکند، گوشتی بهتر از گوشتش و خونی بهتر از خونش جايگزين می شود. اگر سلامتی يابد در حالی سالم می شود که گناهی بر او نمانده و اگر بميرد به سوی رحمت من می آيد.» (ميزان الحکمه، ح 18786) در مقابل بی‌تابی کردن در بيماری ها يا ساير مشکلات در واقع رنج انسان را بيشتر می کند. (غررالحکم، ح1198و1562) در اين روايات سامان دهی به افکار و احساسات برای درمان و بهبودی هدف گرفته شده اما بر ارزش های اخلاقی نيز تأکيد شده است. صبر، تسليم خداوند بودن و ايمان به او بيش از افکار مثبت و احساسات خوب مورد توجه بوده و اساساً افکار و احساسات بر اساس ارزش های انسانی و اخلاقی طراحی شده است و چه بسا احساساتی که از اين ارزش ها برنيامده باشد، تأثير کمتری بگذارد.

اين دو مورد خارج از مسئله ای بود که در مقدمه طرح کرديم زيرا به درون فرد مربوط می‌شد و فقط برای کامل شدن فهرست موارد درست قانون جذب بيان گرديد. ولی از اين به بعد به مواردی می رسيم که به مساله تحقيق مربوط می شود و با تحليل و بررسی آن ابعاد درست و نادرست قانون جذب شناخته می شود.

سوم، در تصور و احساس ديگران نسبت به خودمان می توانيم از قانون جذب استفاده کنيم، کسی که خود را محبوب و دوست داشتنی می داند، البته در صورتی که کبر و غرور نداشته باشد، دوست داشتنی خواهد شد، کسی که خود را زشت يا زيبا تصور می کند، همانگونه به نظر می رسد. لذا در دعای هنگام نگريستن در آينه اينطور می خوانيم: «خداوندا همانطور که چهره مرا زيبا آفريدی اخلاق و منش ام را نيز زيبا بگردان.» اين دعا بهترين تلقين خودپذيری و اصلاح افکار برای درک زيبايی آفريده خداست.

چهارمين مصداق درست قانون جذب که با شرايطی می توان درستی آن را تجربه کرد اين است که ساير تصورات و احساسات ديگران را اگر چه درباره ما نباشد می توانيم تغيير دهيم. برای مثال: فردی که شاد است، ممکن است ديگران را شاداب کند و يا برعکس. اما اين موضوع به شرايط روانی و خواست او مربوط است و تنها به انديشه و احساس فرد تأثيرگذار وابسته نيست.

پنجمين صورت کارآمدی قانون جذب تأثير بر احساس و برخی از رفتارهای حيوانات است. تصور آرامش و احساس امنيت برای حيواناتی که نزديک ما هستند، موجب می شود که در کنار ما احساس امنيت کنند. در اينجا فرقی ميان تمساح و يک گنجشک نيست. همچنين اضطراب شما آنها را نيز نگران و آشفته می کند. از اين رو در روايات بسياری به ما توصيه شده است که با حيوانات آرام و مهربان باشيم، بی جهت آنها را آزار ندهيم و شکار نکنيم. (ميزان الحکمه، باب حقوق الحيوان با 23 حديث)

ششم، از ديگر درستی های قانون جذب تأثير بسياری از افکار منفی است، به راستی اگر کسی فکر کند که نمی تواند کسب و کار خوبی داشته باشد، با شکست اقتصادی روبرو خواهد شد، کسی که فکر کند، بيمار است، بيمار خواهد شد، کسی که گمان کند، دوستان و نزديکانش او را رها خواهند کرد، طوری رفتار می کند، که به همين نتيجه می رسد. اين امور در ادبيات دينی با عنوان وسوسه شناخته می شوند و نه فکر. وسوسه ها از سوی شيطان است و معمولاً به صورت نااميدي و ترس (آل عمران/157)، دشمنی و جدايی (مائده/91)، بی‌تابی(اعراف/176) و ناکامی (قرقان/29) در دل های ضعيف افکنده می شود. توصيه روايات اين است که در اين موارد نگذاريد زنگار وسوسه ها به فکرتان بنشيند (نهج البلاغه خ91) و آن را بر ذهن و زبان جاری نسازيد. (کنز العمال، ح1709)

تمام اين موارد درست به اموری محدود می شود که فکر از طريق سيستم اعصاب، احساسات و رفتارها و گفتار ما را تحت تأثير قرار می دهد و نتيجه طبيعی آن را محقق می‌کند. همچنين نيروی فکر می تواند با نمودهای احساسی و رفتاری و گفتاری فرد، روی احساس، رفتار و گفتار ساير افراد نيز تأثير بگذارد. کافی است که ما از طريق رفتار يا گفتار و يا حالت های خود بتوانيم انديشه و احساس خود را منتقل کنيم. يک انسان شاد می تواند ديگران را نيز شاد کند. يک انسان با اعتماد به نفس، طوری سخن می گويد و رفتار می کند، که به ديگران نيرو می دهد. يک شخص قدرتمند طوری نگاه می کند که ديگران قدرت او را احساس می کنند.

انسان می تواند با رفتار و کلمات و احساسش حتی شعور و احساس حيوانات را تحت تأثير قرار دهد. مثلاً آنها را آرام يا مضطرب کند و يا حرکاتی را به آنها بياموزد. يعنی افکارش از طريق، احساسات و رفتارها منتقل می شود.

اما در تمام اين موارد کارايی قانون جذب محدود به مقدورات بشری است، مثلاً کسی با قامت صد و هشتاد سانت نمی تواند با تجسم اينکه قدش دو متر است، بيست سانت بر قامت خود بيفزايد؛ يا برای سگ خانگی خود بال هايی مثل پرستو ايجاد کند و يا بيماری هايی را درمان کند، که بنا به تقدير الهی به آنها مبتلا شده و نه با مسائل فکری خود. استفن هاوکينگ از بزرگ ترين فيزيکدانان روزگار ما مبتلا به فلج عمومی است. او بسيار خلاق، شاد و پر انرژی است، اما نتوانسته از روی ويلچر بلند شود يا دستان خود را به راحتی حرکت دهد و يا بدون دستگاه سخن بگويد.

خرافات معمولاً همين گونه شکل می گيرد يعنی واقعيت هايی وجود دارد، اما باور خرافی از حدود واقعيت فراتر می رود و دروغ هايی را با حقيقت می آميزد. هيچ خرافه ای که از آغاز تا انجام و در تمام لايه ها دروغ باشد وجود ندارد. تمام خرافات با يک واقعيت در ارتباط هستند اما آن را تحريف می کنند و به طور نادرستی درمی آورند. اين مواردی که گفته شد مصاديقی هستند که قانون جذب تا حدودی درباره آنها صادق است اما چيزی که امروزه به عنوان قانون جذب مطرح می شود، بيشترين تأکيد خود را روی مصاديق ديگری می گذارد که درست نيست و همين موارد درست را نيز از حدود واقعی فراتر برده و به طور غير واقعی بيان می‌کند.

اثبات ناپذيری قانون جذب

قانون جذب در قلمرو جهان بيرون از وجودمان و غير از موارد پيش گفته، قابل اثبات و قبول نيست. در اين جاست که پای قانون جذب می لغزد و در اوهام و خرافات فرومی غلتد. پس بايد بپرسيم که آيا به راستی انسان هر چه را می انديشد و احساس می کند، می تواند خلق يا جذب کند؟ آيا کائنات و جهان هستی گوش به فرمان ما ايستاده است؟ صد البته که انسان به تدريج، با افزايش تجربه و کسب دانش و رشد علمی از يک سو و تلاش و پشتکار از سوی ديگر می تواند از امکانات جهان هستی استفاده کند و حتي به پديده هايی که اکنون در تصور کسی نمی گنجد، دست يابد. اما اين سخن تازه ای نيست و بشر همواره با کسب تجربه و خردورزی و دانش اندوزی پيشرفت کرده است. قانون جذب اما ادعای ديگری دارد. ادعا اين است که «به هر چيز با احساس مثبت بينديشيد و آن را باور و تجسم کنيد، دست خواهيد يافت.»

برای پذيرش تأثيرگذاری قانون جذب در جهان، لازم است اثبات شود که قدرت تجسم و احساس انسان بر ساير نيروهای جهان غلبه می کند. اما آيا تاکنون در آزمايشگاهی اين موضوع اثبات شده است؟ بدون شک فکر و احساس انسان قدرتمند است و می تواند نيروهای الکتريکی را که در سلول های عصبی منتقل می شوند، کنترل کند. حتی می توان نيروی الکترومغناطيسی که به صورت هاله ای توری دور بدن را پوشانده (بصائر الدرجات، ج12، ص463 و بحارالانوار، ج61، ص40)، با نيروی فکر و احساس به کار گرفت. اما هيچ کدام از اين امور که از نظر علمی هم اثبات شده به ابعاد گسترده ادعای راز قانون جذب نمی رسد.

تاکنون کدام آزمايش حساب شده علمی قانون جذب را اثبات کرده؟ و نشان داده که انسان می تواند با تصور يک خانه و باور اين که خانه اوست و تجسم زندگی کردن در آن، به خواسته خود برسد؟

همان طور که در فيلم راز نمايش داده شده، در کتاب راز هم مردی معرفی می شود که تصوير خانه دلخواه خود را روی تخته آرزوهايش نصب کرده و هر روز به آن می نگريسته و خود را در آن تجسم می کرده است. اما بعد از سال ها وقتی که فرزندش پس از اسباب کشی يک جعبه قديمی را باز می کند و عکس های آرزوی پدر را می بيند و می پرسد اينها چيست؟ پدرش متوجه می شود که اکنون در همان خانه آرزوها زندگی می کند! به نظر شما کسی که مدت ها عکس خانه آرزوهای خود را در برابر چشم قرار داده و به آن نگريسته و با احساسات مثبت آن را تجسم کرده، وقتی در واقعيت آن خانه را می بيند، آرزو و تصورات را به ياد نمی آورد؟ و بايد فرزندش عکس های چند سال پيش را به او نشان دهد تا متوجه شود خانه ای که در آن زندگی می کند همان خانه ای است که مدت ها در فکر خود تجسم می‌کرده است؟ اين در حالی است که حافظه انسان وقتی با احساسات همراه می شود بسيار قدرتمند عمل می کند و خاطرات کوچک و ناچيز با کوچکترين اشاره و نشانه ای به ياد می آيد. بنابراين مثال هايی که در فيلم و کتاب راز مطرح شده نياز به تحقيق بيشتری دارد، تا درستی شان اثبات شود.

يکی از اصول مهمی که دين اسلام بر آن تأکيد می کند، انديشه و خردورزی است. اسلام به ما می آموزد که به هر چيز هوشمندانه بينديشيم و اگر درست بود بپذيريم و زندگی خود را بر اوهام قرار ندهيم. قرآن کريم کسانی را که به افکار سست و ظن و گمان عمل می کنند، مورد سرزنش قرار می دهد. (انعام/116) اثبات ناپذيری و غير عقلانی بودن ادعاهای قانون جذب پذيرش آن را با آموزه های قرآن ناسازگار می نمايد، مگر زمانی که شواهد علمی و آزمون های حساب شده ای روی آن صورت گيرد.

در اين جا لازم به ياد آوری است که آنچه در نظريات فيزيک کوآنتوم مطرح شده، هيچ کدام قانون جذب را در ابعاد مورد ادعا اثبات نکرده و تنها به تأثير ذهن و ابزارهای آزمايشگاهی بر وضعيت ذرات بنيادين و حالت دوگانه ماده و انرژی مربوط می شود. (نک، فيزيک و فلسفه. و نيز تائوی فيزيک) نه تأثير تجسم و احساس يک نفر بر خانه و اتومبيل مورد علاقه اش.

ابطال ناپذيری قانون جذب

يکی از نظريه پردازان راز می گويد: «من هيچ قانونی را نمی شناسم که بگويد اين کار سی دقيقه، سه روز يا سی روز وقت می برد. بيشتر بستگی به اين دارد که تو چقدر با هستی هماهنگ شوی.» (راز، ص73) چگونه بينديشی و چه احساسی داشته باشی.

در فرضيه راز، از آن رو که زمانی برای تحقق رؤياها مشخص نشده، هيچ گاه نمی توان اين فرضيه را ابطال کرد، زيرا تا آخرين لحظه عمر، يک نفر بايد منتظر باشد شايد روز بعد، روز رسيدن به آرزويش باشد. بنابراين هنگامی می توان اين فرضيه را ابطال کرد که يک نفر با انديشه و احساس مثبت نسبت به آرزويش، ناکام بميرد. به اين ترتيب برای هيچ کس در اين دنيا امکان سعی و خطا و تجربه کردن قانون جذب وجود ندارد، زيرا با سعی اول تا پايان عمر بايد برود و با مرگش خطای آن کشف می شود. بنابراين قانون جذب در طول زندگی خطاپذير نيست. البته شايد بتوان گفت که حتی با مرگ يک انسان آرزومند ناکام نيز قانون جذب ابطال نمی شود، چون شايد علت ناکامی او نادرستی قانون جذب نبوده بلکه او به اندازه کافی قدرت تجسم و يا احساس مثبت به خرج نداده است. زيرا در قانون جذب شاخص و معياری برای حد نصاب احساسات مثبت و تجسم خلاق وجود ندارد.

هم از اين رو با پذيرش اين قانون امکان تجربه آن از دست می رود و کسی که بخواهد بدون تکيه بر عقل يا وحی و تنها از راه تجربه درستی آن را دريابد، در بن بست علم و آگاهی گرفتار می شود. و صد البته عقل و وحی قانون جذب را به صورتی که امروزه معرفی می شود تأييد نمی کند.

انسان در دو قلمرو به شناخت و آگاهی دست می يابد، در حوزه امور مادی و در امور معنوی. اگر در امور مادی دچار بدفهمی شود، به آن خطا می گويند و در روند تجربه ها و با سعی و خطا می تواند آگاهی و شناخت خود را از امور مادی اصلاح کند و توسعه دهد. اما بدفهمی در امور معنوی را خرافات می نامند، چه اينکه در باورها و انديشه های معنوی باشد و چه اينکه در اعمال و آيين ها. تفاوت خطا در شناخت های مادی با خرافات در امور معنوی اين است که خرافات معمولاً ابطال پذير نيست و انسان نمی تواند با خرافات به آگاهی دست يابد، زيرا ايده ها و پديده های معنوی به سادگی آزموده نمی شوند و نتايج آنها صريح و سريع به دست نمی آيد. بنابراين کسی که در دام خرافات می افتد و آن را می پذيرد، به بن بستی خود خواسته و خود ساخته می رسد. از همين جا معلوم می شود که خرافات به راستی راهزن حقيقت است و پذيرش يک خرافه مانع از درک درست حقيقت می شود.

پيشينه قانون جذب در فنون جادوگری

قانون جذب سابقه هزاران ساله در سحر و جادو دارد. و به نام قانون تشابه شناخته می‌شود. اين قانون می گويد: «شبيه، شبيه خود را می آفريند.» (تاريخ جادوگری، ص68) در قانون تشابه افکار و باورها و قدرت تجسم نقش اصلی را دارند. به همين علت جادوگران معتقد بودند که برای باروی و حاصل خيزی مزارع بايد در کشت زارها اعمال جنسی و باروی انجام داد.(تاريخ تمدن، ج1، ص79)

در طول تاريخ افرادی که حاضر می شدند به تمرينات جادوگری بپردازند به اين قدرت فکری می رسيدند که با تمرکز روی برخی از امور و نيز استفاده از ابزار و وسايل خاص، صورتی مجسم و موهوم از فکر مورد نظر را برای خود و ديگران خلق کنند. چنانکه قرآن کريم در داستان رويارويی ساحران با حضرت موسی می فرمايد: «يخَيلُ إِلَيهِ مِنْ سِحْرِهِمْ انها تسعي» از سحرشان برای او تخيل ايجاد کردند که آن ريسمان ها می جنبد.(طه/66)

همانطور که دين راه ارتباط با خداوند است و استفاده از نيروی الهی را در زندگی می‌آموزد، سحر و جادو راه ارتباط با شياطين و استفاده از نيروی آنهاست. سنت های ساحری و استفاده از نيروهای شيطانی از زمان حضرت سليمان و ارتباط گروهی از مردم با جن های در تسخير آن پيامبر آغاز شد.(بقره/102)

قانون جذب مورد بحث همان قانون مشابهت در سحر و جادو است که با گزاره های ديگری نظير با شعور بودن کائنات ترکيب شده و تأکيد بيشتری بر اهميت احساس مثبت دارد. تفاوت ديگر اين است که ادعاهای آن بسيار فراتر رفته و کاری را که ساحران مجرب و نيرومند هم توانايی آن را ندارند، برای مردم عادی ممکن اعلام می کند.

هميشه خرافات و انحرافات با جابجا کردن واقعيت ها و تغيير دادن آنها به وجود می آيند و چون شبيه واقعيت ها هستند از سوی بعضی از مردم پذيرفته می شوند. بنابراين اگر واقعيت‌های قانون جذب و معانی و مصاديق درست آن را بدانيم می توانيم، نادرستی هايی را که امروز به اين نام عرضه می شوند، به خوبی بشناسيم. به نظر استارک و بين بريج، آرزوهای خاصی که نمی توان برآورده شان ساخت بلکه بايد جبران کننده هايی را برای آنها طراحی کرد، ماهيتی جادويی دارند. جادو با معنای گيتی کاری ندارد، بلکه ادعايش دستکاری در واقعيت برای هدف های خاص است.... باورداشت های جادويی از اين جهت با باورداشت‌های علمی تمايز دارند که مردم به داعيه های جادويی بدون توجه به شواهد تجربی به آنها اعتقاد دارند و اين داعيه ها اگر به درستی ارزيابی شوند، کاستی هایشان آشکار خواهد شد. پس جادو تنها می تواند جبران کننده هايی را ارائه کند، زيرا پاداش های واقعی به دست نمی دهد، بلکه وعده هايی از پاداش را ارائه می کند که دروغين اند. جادو مبتنی بر جبران کننده های فراطبيعی نيست. تنها دين می تواند چنين جبران کننده هايی را ارائه کند. استارک و بين بريج بسياری از صورت های جادويی را تشخيص می دهند که در جوامع غربی، عقل گرا و فنی رواج دارند؛ اين جادوها غالباً بر افکار به ظاهر علمی استوارند، اما برای تأييد آنها هيچ گونه شواهد علمی ارائه نمی شود. اين جادوها همان چيزهايی را در بر می گيرند که استارک و بين بريج آنها را شبه علم و شبه درمان می نامند؛ اين نوع شبه علم برای انواع آرزوهای خاص جبران کننده فراهم می کند، اما به نيروهای فراطبيعی ارجاع ندارد. (هميلتون، ص323)

روزنامه كيهان، شماره 21552 به تاريخ 14/11/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
Powered by TayaCMS