27 دی 1395, 8:3
فضیلت ها و ارزشهای اخلاقی آن دسته از هنجارهای عقلانی است كه آدمی آنها را میپسندد و میكوشد تا آنها را دارا شود. در آیات قرآنی كسانی كه بر فطرت سالم هستند و به پلشتیها و زشتیها و امور ناپسند گرایش ندارند به عنوان اهل تقوا معرفی شده و امید به هدایت و بهره گیری از آن و دست یابی به كمالات عالی در میان ایشان بسته شده است و اصولاً قرآن چنان كه آیات نخست سوره بقره بیان میدارد برای هدایت چنین افرادی كه به نام متقین یادشده اند آمده است. قرآن میفرماید: آنان كسانی هستند كه امید به ایمان در ایشان میرود و قرآن برای هدایت این دسته از افراد دارای سلامت روح و روان و پرهیزگاران از پلشتیهای اخلاقی فرو فرستاده شده است.بنابراین پسندیدههای اخلاقی- از دیدگاه خداوند و قرآن- مورد قبول هر كسی میباشد و در این میان تنها مشركانی كه به خدا شرك میورزند راه رهایی نمییابند و در نهایت در دوزخ به صورت جاودانه خواهند ماند اما غیر مشركان، از اهل تقوا از عذاب جاودانه خداوندی رهایی مییابند. این آیات قرآنی در حقیقت جایگاه و ارزش فضایل اخلاقی را برمی شمارد و نشان میدهد كه فضیلتهای اخلاقی از نظر خداوند از چه مقام و ارزشی برخوردار میباشد.فضایل اخلاقی، اموری درونی و فردی است و شخص با داشتن آنها شخصیت و شاكله وجودی خویش را میسازد. این فضایل هرگاه در حوزه اجتماعی مطرح شود و در ارتباطات و تعاملات اجتماعی خودنمایی كند به عنوان هنجارهای اجتماعی از سوی خردمندان ستوده میشود. رذایل اخلاقی و نابهنجاریهای اجتماعی نیز چنین وضعیتی دارند. به عنوان نمونه اخلاق زشت تكبر كه از رذیلتهای آدمی شمرده میشود امری ناپسند است و خودبزرگ بینی از سوی خردمندان زشت و ناپسند شمرده میشود. بازتاب اجتماعی آن كه استكبار است نیز امری زشت و مذموم و از جمله نابهنجاریهای اجتماعی محسوب میشود و در حوزه سیاسی نیز از بدترین رفتارها عنوان میگردد.در مقابل آن، تواضع و فروتنی است كه امری هنجاری و اخلاقی پسندیده دانسته میشود و خردمندان برای كسانی كه از چنین فضیلتی برخوردارند احترام خاصی قائل هستند.با این وجود، فضایل اخلاقی و اصول هنجاری به دو دسته تقسیم میشود. دستهای كه همگان آرزوی رسیدن به آنها را دارند و حتی نسبت به كسانی كه دارای این اخلاق هستند حسادت میورزند و گاه این حسادت به شكل عملی نیز خود را نشان میدهد كه جز با پناهبردن به خدا نمیتوان از آثار چنین حسادتی رهایی یافت. دسته دوم از فضایل اخلاقی و اصول هنجاری این گونه نیست و كسی نسبت به دارندگان آن حسادت نمیورزد. از امام حسن عسكری(ع) نقل شده است كه فروتنی از جمله این فضایل و نعمت هایی است كه آدمی میبایست خدا را به داشتن آن شاكر و سپاس گزار باشد و آن را فضیلت و نعمتی برشمارد كه خداوند به او عنایت داشته است. آن حضرت(ع) میفرماید: التواضع نعمه لایحسد علیها؛ فروتنی نعمتی است كه بر آن حسادت ورزیده نمیشود (تحف العقول). معمولاً تواضع رفتاری است كه هر كس تمایلی به داشتن آن ندارد؛ زیرا كسی كه دارای مال و ثروتی است فروتنی را برای خود كسرشأن میشمارد و اگر دارای قدرت است نمیخواهد در برابر دیگری خود را كوچك نماید و فروتنی را ضد قدرت میداند زیرا نمیتوان هم قدرت داشت و هم تواضع و فروتنی كرد. از این رو هرگز فروتنی از سوی صاحبان ثروت و قدرت مورد حسد واقع نمیشود و كسی كه دارای تواضع باشد به شر حسادت گرفتار نمیگردد. فروتنی زمانی معنا مییابد كه شخص دارای امتیاز و منصب و قدرت و ثروتی باشد وگرنه فروتنی معنا نخواهد داشت. پس فروتنی از برای این دو دسته است و ازآن جایی كه آنان این رفتار را مغایر با قدرت و ثروت خویش میشمارند تن بدان نمیدهند و نسبت به آن حسادت نمیورزند. از سوی دیگر افرادی هم كه از قدرت و ثروت برخوردار نمیباشند فروتنی برای آنان مفهومی ندارد تا فروتنی نمایند. این گونه است كه فروتنی در روایت از جمله فضایل اخلاقی و هنجارهای اجتماعی دانسته شده كه كسی بر آن حسادت نمیورزد. آن دسته از صاحبان قدرت و ثروت كه از نعمت و فضیلت اخلاقی و هنجاری تواضع برخوردارند باید خداوند را به چنین نعمتی دو شكر و سپاس گویند كه از نعمتی برخوردارند كه تمامی به سود و بهره است و هیچ زیانی از حسادت و چشم زخم به ایشان نمیرسد. به طور كلی میتوان گفت فروتنی تنها در حوزه قدرت و ثروت معنا و مفهوم مییابد و اگر كسی با همه امتیازات ثروتی و قدرتی خویش در برابر دیگرانی كه از این گونه امتیازات برخوردار نیستند تواضع و فروتنی كند كاری عظیم انجام داده و این خود بیانگر روح بزرگی است كه در این تن فروتن وجود دارد كه برای قدرت و ثروت ذرهای ارزش معنوی قائل نشده و آن را معیار سنجش و داوری خویش برای انسانیت قرار نداده است.
تجربه ثابت نموده است،گفتار،به ویژه گفتاری که با هدف راهنمایی بر زبان آورده میشود زمانی اثر میگذارد که گوینده آن انجام دهندهاش نیز باشد.سفارش افرادی که دیگران را تشویق به کار نیک میکنند،ولی خود از انجام آن بیبهرهاند،کمتر در دیگران اثر میگذارد.در روز قیامت پشیمانترین افراد کسانی هستند که دیگران را راهنمایی کردند،اما خود عمل نکردند؛زیرا کسانی که راهنمایی شدند، دستورات را به کار بستند و به مقصد رسیدند،اما اینها کاری انجام ندادند و بیبهره ماندند.اینان،در زمان حسابرسی،عملی شایسته پاداش در نامه عمل خود نمیبینند. «ای کسانی که ایمان آوردهاید،چرا چیزی را میگویید که درعمل خلاف آن را انجام میدهید.این عمل بسیار سخت خدا را به خشم میآورد».(سوره صف،آیات 3 و 2)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان