26 اردیبهشت 1396, 8:49
بسياری از مردم بر اين عقيدهاند كه گفتار صريح و تند باعث آزرده شدن طرف مقابل میشود. به زبان سادهتر میتوان گفت رك گويی هر چند از برخی جهتها میتواند خوب باشد اما گاهی رك گويی باعث میشود تا روابط ميان دو دوست يا فاميل خراب شود در اين مقاله میخواهيم بررسی كنيم كه آيا صراحت لهجه و رك گويی عمل خوبی هست يا نه؟
انسان بايد بكوشد همواره با مردم نيكو سخن بگويد و اين سفارش قرآن كريم است: «و با مردم نيكو سخن گوئيد». سخن نيكو گفتن به اين معناست كه نبايد به كسی اهانت، تحقير و توهين كرد يا به كسی فحش و سخن ناروا گفت يا به جای سخن حق، سخن باطل را بر زبان جاری ساخت. يكی از رفتارهايی كه با زبان و سخن ارتباط دارد، «صراحت لهجه» و «قاطعيت در گفتار» است. «صراحت لهجه» به معنای رُكگويی و به روشنی سخن گفتن، در مقابل كنايهگويی است. صراحت لهجه و قاطعيت در گفتار؛ در برخی مواقع، خوب و پسنديده است و در برخی مواقع، بد و ناپسند. اما در همان مواقعی كه صراحت لهجه و قاطعيت در گفتار خوب و لازم است، نبايد در آن تعبير زننده باشد و بايد عفت كلام حفظ شود. با كنايه سخن گفتن يا رُك و پوست كنده كلام خود را ادا كردن هيچ كدام به تنهايی و بدون توجه به شرايط پيرامونی نمیتواند مطلوبيت ذاتی داشته باشد. صراحت لهجه بايد در كنار راستگويی، اخلاص، بیپيرايگی و جوانمردی قرار گيرد؛ در اين صورت است كه فرد در صراحت لهجه و رُكگويی چيزی را كه در دل دارد پنهان نمیكند؛ و هر چيزی را كه در دل دارد بر زبان نمیآورد. بر اين اساس، يك فرد مؤمن، بر اساس مصلحت، سخنی صريح بر زبان میآورد. پس بايد در هر موقعيتی، ابتدا شرايط را سنجيد و با توجه به شرايط، عكس العمل نشان دهد؛ آنجا كه رُك سخن گفتن اثر مثبت دارد رُك و صريح سخن گفت. خلاصه بايد توجه داشت كه رُك سخن گفتن به معنای صراحت لهجه و جسارت در بيان حقيقتی كه بيانش به مصلحت است، نه جسارت در بیاحترامی به ديگران يا بيان حقيقتی كه به مصلحت نيست و همين معيار، حد و مرز صراحت لهجه و رك سخن گفتن را مشخص میكند. نكته ديگر درباره ركگويی اين كه؛ گاهی در زندگانی روزمره ما، مواردی پيش میآيد كه ناگزيريم در برابر خواسته كسی ايستادگی كنيم؛ زيرا برآوردن آن خواسته يا اصلاً در توانايی ما نيست يا آنكه مستلزم زيان و خسرانی خواهد بود. در اين گونه موارد چه بايد كرد؟ برخی به دروغ متوسل میشوند. در حالی كه میتوان در كمال ادب و صداقت، صراحت لهجه داشت و خود را از اين زيان رهايی بخشيد؛ مثلاً اگر كسی از ما كمكی بخواهد كه برای ما امكان ندارد به او كمك كنيم، به طرف مقابل بگوييم كه من دلم میخواهد به شما كمك كنم؛ اما متأسفانه انجام دادن اين خواسته از توانايی من خارج است. و آنگاه میتوان با نشان دادن راههای ديگری طرف مقابل را راهنمايی كرد. اين حالت بهتر از آن است كه از روی رودربايستی كاری كنيم كه به زيانمان تمام شود. و بهتر است از اينكه درباره خواسته طرف اقدامی كنيم كه به ناكامی بينجامد، در اين صورت، به او خدمتی نكرده و خود را به دردسر انداختهايم.
توكل يعنی همان اعتماد قلبی به خدای متعال و تكيه كردن بر او. توکل، يك باور قلبی است كه انسان او را تنها قدرت برتر در زندگی بداند، اگر همين اعتقاد، با ايمان راسخ و محكم در مسير زندگی عملی شود، اضطراب و سختیها و ساير مشكلات برای انسان معنی نخواهد داشت، پس توكل به خدا يك تكيهگاه و آرامش قلبی واقعی است كه انسان بهترين مدافع را برای خود انتخاب میكند، البته ناگفته نماند كه توكل صرف و بدون حركت و تلاش در تمام ابعاد زندگی نيكو نيست، بلكه در عين حركت بايد رابطه قلبی محكم نيز باشد، تا يك نتيجه خوب حاصل شود. اين اعتقاد قلبی در عرصه زندگی ثمرات پربركتی را خواهد داشت كه ما به چند نمونه از آن اشاره میكنيم:
توكل، مايه نجات است: امام علی(ع) میفرماید: توكل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است. در عرصه زندگی امكان لغزش و انحراف برای هر فردی محتمل است، منتها بهترين نيرو و قدرت قلبی كه در شرايط ناگوار و هلاككننده باعث نجات می شود همين توكل به خداست كه انسان با اعتماد به او از خطا و لغزش در امان میماند.
نجات از مشكلات: امام على (ع) میفرماید: هر كس به خدا توكل كند، دشوارىها بر او آسان مىشود و اسباب برايش فراهم مىشود. بسياری از مشكلات در زندگی پيش میآيد و هر انسانی به فكر چاره میافتد، انسانی كه توكل و اعتقاد درونی در او شكل گرفته، با استعانت از خدا مشكلات شديد را به راحتی تحمل كرده و خداوند هم با اسباب خاص و مصلحت برترش، مشكل را برای فرد قابل حل میكند.
رزق آسان: رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید: هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت مىكند و از جايى كه گمان نمىبرد به او روزى مىدهد. رزق و روزی دست خداست، اما كسانی كه توكل بالايی دارند رزق آنها با ديگران فرق خواهد كرد و خدای متعال اسباب و راه رسيدن به رزق را در اين افراد سهل میكند.
بینيازی: امام صادق(ع) میفرماید: بىنيازى و عزت به هر طرف مىگردند و چون به جايگاه توكل دست يافتند در آنجا قرار مىگيرند.
سنت الهی در اين است كه متوكلين انسانهای بینيازی باشند و شرايط زندگی آنها طوری اداره شود كه به كسی محتاج نشوند.
پيروزی: امام محمد باقر(ع) میفرماید: هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد. توكل به خدا رمز پيروزی و نجات از شكست و مغلوب شدن در تمام عرصههای زندگی است، چرا كه انسان با تكيه به قدرت عالم هستی و ايمان به او هيچ ترسی و ضعفی را حس نخواهد كرد، همان طوری كه انبيا چنين بودند.
رسيدن به قدرت برتر: امام موسی کاظم(ع) میفرماید: هر كه میخواهد كه قويترين مردم باشد بر خدا توكل نمايد. پيامبران انسانهايی بودند كه قدرت روحی آنان همتا نداشت، انسانی كه اهل توكل است خدا او را ياری میكند و او را قویترين مردم قرار میدهد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان