بررسی ارزش و اهميت مهرورزی و خدمت به خلق از ديدگاه امام صادق (ع)
نويسنده: رضا ريحانی
هر مؤمني دوست دارد به عنوان مهم ترين کمال و فضيلت انساني، محبوب خدا شود؛ زيرا تقرب يابي به خدا يک آرمان مقدس به شمار مي رود. در آيات و روايات، راه هايي براي کسب محبت الهي و محبوب شدن بيان شده است. يکي از اين راه ها، راهي است که امام صادق (ع) به عنوان حديث قدسي از خداوند نقل مي کند. در اين راه، لطف ورزي به مردم و خدمت خلق مورد تأکيد قرار گرفته است. نويسنده در اين مطلب مبناي قرآني اين حديث را واکاوي کرده است.
راه های کسب محبت الهی
محبت، حالت نفساني، باطني و قلبي است که از آن به گرايش و ميل شديد نيز تعبير میکنند. محبت، ضد بغض و تنفر است. محبت در اصطلاح علم اخلاق، درخواست آن چيزي است که مي بيني و گمان به منفعت و سود و يا فضل و برتري آن داري. به عبارت ديگر، محبت، همان ميل شديد داشتن به چيزي لذت آفرين است که موافق با طبع و فطرت نيز باشد؛ اما محبت در نظر اهل معرفت، ميل قلبي سالک براي وصول به حق و آن چيزي است که از ناحيه حق تعالي باشد.
بايد توجه داشت که محبت گاه به لذات جسماني يا جلب منفعت، يا دفع مضرت يا امر معنوي و علمي يا فضيلت اخلاقي است. بنابراين، متعلقات محبت انسان متفاوت است و آنچه محبت را باارزش و بي ارزش يا کم ارزش مي کند متعلق محبت است؛ به اينکه محبت به چه چيزي تعلق گرفته باشد. خداوند در آياتي از قرآن محبت به اموري از جمله زينت هاي دنيوي را بیارزش دانسته (آل عمران، آيه 14) و يا از محبت به غير خدا نهي کرده و مي فرمايد: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللهِ اَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ الله وَالَّذِينَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبًّا لله؛ و برخي از مردم در برابر خدا همانندهايي [براي او] برمي گزينند و آنها را چون محبت و دوستي خدا دوست مي دارند؛ ولي كساني كه ايمان آورده اند به خدا محبت بيشتري دارند. (بقره، آيه 165)
انسان به طور طبيعي گرايش به محبت دارد؛ زيرا اين امر فطري است. انسان همچنان که دوست دارد محبوب باشد دوست دارد محبت کند.
مهم ترين کسي که انسان دوست دارد محبوب وي باشد، خدا است. اين محبت دوسويه است؛ اما راه کسب محبت ديگري به ويژه خداوند مطلبي است که هر کسي در انديشه شناخت و عمل به آن است.
يکي از راه هاي کسب محبت الهي که مهم ترين آنها است، اطاعت از خدا و پيامبر مکرم اسلام(ص) است. خداوند به صراحت در قرآن مي فرمايد: إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ الله؛ اگر دوست داريد تا محبوب خدا شويد از من پيامبر پيروي کنيد.(آل عمران، آيه 31) البته بر طبق آيه 32 همين سوره اين پيروي با اطاعت تحقق مي يابد.
بر اساس اين آيات، راه کسب محبت الهي، تنها پيروي از پيامبر(ص) و اطاعت از خدا و پيامبر(ص) دانسته شده است. خدا تنها راه محبوب شدن را اين دانسته است. بنابراين، راههاي ديگر نمي تواند درست باشد مگر آنکه مظهر يا مصداقي از اين اصل کلي باشد. به سخن ديگر، هر راه ديگري که به عنوان محبوب شدن و کسب محبت الهي بيان شده است يا در اصل و ريشه باطل و غلط است؛ يا آنکه مظهر يا مصداقي يا قسمي از اقسام اطاعت از رسول الله و خدا است.
در آيات قرآن بارها به اشکال گوناگون اين نکته بيان شده که صراط مستقيم الهي براي کسب محبت و محبوبيت، همانا پيروي از پيامبر(ص) به عنوان مظهر الهي و خليفه کامل و تمام خداوند است. از اين رو چنين شخصيتي نه تنها به عنوان اسوه حسنه بي شرط و حدي معرفي میشود(احزاب، آيه 21)، بلکه به سبب آنکه ايشان در مقام قرب نوافل و قرب فرائض نشسته، گاه خدا زبان و دست و گوش و چشم پيامبر(ص) مي شود؛ و گاه ديگر پيامبر(ص) زبان و دست و گوش و چشم خدا مي شود.
جايگاه لطف به مردم و برآوردن نيازها در کسب محبوبيت
اينک اين پرسش مطرح است که اگر تنها راه محبوبيت و محبوب شدن در نزد خدا، پيروي پيامبر(ص) و اطاعت از خدا و رسول الله (ص) است؛ پس ديگر راه هايي که در روايات بيان شده چه جايگاه و ارزش و اعتباري در کسب محبوبيت دارد؟ به عنوان نمونه امام صادق(ع) فرموده است: قَالَ اَلله عَزَّ وَ جَلَّ اَلْخَلْقُ عِيَالِي فَاَحَبُّهُمْ إِلَيَّ اَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ اَسْعَاهُمْ فِي حَوَائِجِهِمْ؛ خداوند تبارک و تعالي فرموده است: مردم خانواده من هستند؛ پس محبوب ترين مردمان در نزدم، لطيفترين و مهربان ترين به ايشان و پرتلاش و کوشاترين در رفع نيازها و حوائج آنان است.(اصول کافي، ترجمه کمره اي، ج 4، ص 591)
بر اساس اين روايت راه محبوبيت در نزد خدا، توجه به خلق به عنوان عيال الله است. اين توجه بايد در دو حوزه اصلي انجام گيرد که تأمين کننده مؤلفه ها و عناصر سعادت است؛ زيرا در اين روايت آمده که براي محبوب خدا شدن بايد از نظر معنوي و مادي به خلق رسيدگي شود. لذا کسي که مي خواهد محبوب خدا شود، بايد وسايل آرامش و آسايش مردم را فراهم آورد و خوشبختي آنان را تأمين کند. توجه به عواطف انساني و مهرورزي و لطف به آنان در راستاي تأمين آرامش خواهد بود؛ چنانکه برآوردن حاجات مادي آنان نيز در راستاي تأمين آسايش است. البته حوائج انساني مي تواند مادي و معنوي باشد، اما با تفصيلي که داده شده مي توان دريافت که مراد از حوائج در حديث، حوائج مادي و دنيوي آنان است که به حوزه تن و جسم مربوط است؛ در حالي که الطاف به حوزه عواطف و احساسات و حوزه آرامشي ارتباط پيدا میکند.
به هر حال، بر اساس اين حديث راه کسب محبوبيت خدا، تأمين اسباب آرامش و آسايش آفريده هاي الهي است. پس همه آفريده ها به عنوان آفريده خداوندي بايد مورد لطف قرار گرفته و حوائج آنان برآورده شود. همه آفريده ها از جماد و نبات و حيوان و انسان بايد مورد عنايت شخص قرار گيرد تا محبوب خدا شود. ممکن است گفته شود مراد از خلق با توجه به ارتباط موضوع و محمول بايد آفريده هايي باشد که نيازهاي مادي و معنوي دارند؛ بنابراين جمادات از اين حوزه خارج مي شوند؛ زيرا نيازهايي از اين دست ندارند. به سخن ديگر، سنخيت ميان موضوع و محمول ما را وامي دارد تا بگوييم مراد از خلق در اينجا مخلوقاتي است که چنين نيازهايي دارند و آن تنها شامل گياه و حيوان و انسان است. پس لطف به گياه با آبياري و کشت و داشت آنها شدني است؛ چنان که تأمين نيازهاي عاطفي و مادي حيوانات نيز شدني است و بايد مد نظر قرار گيرد. اما درباره انسان بايد گفت از اين حديث به دست مي آيد که قيدي براي لطف ورزي و برآوردن نيازهاي آنان چون مذهب و جنس و قوم و زبان و مانند آنها نيست؛ بلکه هر انساني شايسته توجه و عنايت است تا مورد لطف ما قرار گيرد و به نيازهاي عاطفي و جسمي او رسيدگي شود. اين همان شيوه اي است که در ادعيه ماه رمضان بيان شده و از مردم خواسته مي شود تا براي هر تشنه و گرسنه اي دعا کنند يعني براي رفع گرسنگي و تشنگي آنان تلاش شود.(اللهم اشبع کل جائع)
حال با توجه به اينکه در آيات قرآن تنها راه کسب محبوبيت خدا، پيروي از پيامبر(ص) و اطاعت از خدا و رسول الله(ص) معرفي شده است؛ چگونه مي توان اين راهي که در اين حديث قدسي از قول امام صادق(ع) بيان شده را توجيه کرد؟
در پاسخ بايد گفت که اين حديث شريف در حقيقت تبيين گر آن اصل کلي است که در آيات و نيز روايات ديگر بيان شده است. به سخن ديگر، هر چند تنها راه کسب محبوبيت خدا، هماني است که در آيات 31 و 32 سوره آل عمران بيان شده است؛ اما آنچه در اين حديث و يا مشابه آن بيان مي شود، تبيين مصداقي از آن اصل کلي است؛ چرا که راه اسلام و صراط مستقيم الهي، همان راه فطرت است.(روم، آيه 30) از آنجا که پيامبر(ص) مظهر اکمل صراط مستقيم اسلام و تجلي و تجسم عيني آن است، بايد گفت که عمل مطابق عمل پيامبر(ص) به عنوان اسوه حسنه، چيزي جز عمل به راهي نيست که فطرت الهي مشخص کرده است؛ زيرا مطابقت ميان فطرت الهي سرشته در ذات همگان به عنوان نظام عامل هويت انساني، با اسلام حقيقي متجلي و مجسم در ذات پيامبر(ص) چنان قوي و محکم است که پيروي از فطرت عين پيروي از پيامبر(ص) و پيروي از پيامبر(ص)، عين تبعيت از فطرت سليم و سالم الهي نفس انساني است.
به هر حال، انسان بايد دنبال محبت الهي از طريق عمل هايي باشد که همان اسلام و شريعت اسلام است. شکي نيست که اين اعمال اسلامي بسيار متعدد و متنوع است؛ اما برخي از همين اعمال از درجه و مرتبه بالايي برخوردار بوده و رضايت خداوندي در آن بيشتر است و در عين حال مصداقي از تبعيت از پيامبر به شمار مي رود. اگر کسي به اطاعت خدا و رسول الله (ص) مي پردازد، چنانچه در ميان آنها برترين ها و بهترين ها را انجام دهد سريع تر به مقصد مي رسد. امام صادق(ع) در حقيقت مي خواهد بگويد که رضايت الهي در کارهايي است که مهم ترين آنها توجه خاص به همه مخلوقات الهي در قالب ايجاد آرامش و آسايش است. بنابراين، اگر کسي بخواهد محبوب خدا باشد بايد با ايجاد آرامش و آسايش براي آفريدههاي الهي و به ويژه اشرف و اکرم آفريده هاي الهي يعني انسان اين کار را بکند. از همين رو در آيات و روايات اسلامي بسيار بر اين امور توجه داده شده است. بسياري از مصاديق عبادت همچون انفاق و اطعام و مانند آنها به برآوردن نيازهاي انسان ها معطوف است. از همين رو برخي گفته اند: عبادت، به جز خدمت خلق نيست که در اينجا مقصود شمار عبادات مستحبي مي باشد. زيرا انسان با خدمت به خلق و برآوردن نيازهاي عاطفي و معنوي و مادي و تأمين آرامش و آسايش آنان به همان واجبات الهي عمل کرده است. و در واقع با اين کارها تبعيت عملي خود از پيامبر را به نمايش گذاشته است و از آنجا که صراط مستقيم همان صراط اسلام و آيين و شريعت محمدي(ص) است، پيروي از پيامبر(ص) کوتاه ترين و سرراست ترين مسير براي کسب محبوبيت خدا است.
اهميت خدمت به خلق
امام صادق(ع ) در ترغيب و تشويق مردم به خدمت به خلق مي فرمايد: «مَنْ قَضَي لِاَخِيهِ الْمُوْمِنِ حَاجَةً قَضَي الله عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ- يَوْمَ الْقِيَامَةً مِائَةَ اَلْفِ حَاجَةً مِنْ ذَلِکَ اَوَّلُهَا الْجَنَّةُ وَ مِنْ ذَلِکَ اَنْ يُدْخِلَ قَرَابَتَهُ وَ مَعَارِفَهُ وَ إِخْوَانَهُ الْجَنَّةً بَعْدَ اَنْ لَا يَکُونُوا نُصَّابا؛ کسي که يکي از خواسته هاي برادر مؤمنش را برآورد، خداوند در روز قيامت، صدهزار خواسته او را برمي آورد که نخستين آنها بهشت است و از جمله اين پاداش آن است که خويشان و آشنايان و برادران ديني او را نيز وارد بهشت مي کند، به اين شرط که ناصبي (دشمن اهل بيت) نباشند.» (اصول کافي، همان، ج 2، ص 193، ح 1).
همچنين امام صادق(ع) از پدرانش از رسول خدا(ص) چنين نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ قَضَي لِاَخِيهِ الْمُوْمِنِ حَاجَةً کَانَ کَمَنْ عَبْدَ الله دَهْرَه؛ کسي که حاجت برادر ديني خود را برآورد، مانند کسي که همه عمر، خدا را عبادت کرده باشد.» (بحارالانوار، ج 71، ص 302، ح 40).
و نيز مي فرمايد: برآوردن حاجات مردم و خوشحال کردن خلق، هم زمينه خوشحالي خدا و رسولش را فراهم مي کند و هم عامل خوشحالي انسان در دنيا و عالم قبر میشود.(بحارالانوار، همان، ج 71، ص 283 و 284، ح 3).
اين خدمت همراه با محبت موجب محبوبيت شخص نزد خلق و خالق مي شود. پيامبر(ص) مي فرمايد: خَيْرُ الْمُؤمِنِينَ مَنْ كَانَ مَاْلَفَةً لِلْمُوْمِنِينَ، وَ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَاْلَفُ وَ لَا يُوْلَف؛ بهترين مؤمنان كسي است كه با مؤمنان اُنس بگيرد و كسي كه انس نگيرد و انس نپذيرد، خيري در او نيست.(امالي، طوسي، ص462 ؛ بحارالانوار، -بيروت، ج64، ص298)
روزنامه كيهان، شماره 21674 به تاريخ 27/4/96، صفحه 8 (معارف)