نویسنده: حسین کریم زاده
انسانها به طور فطری قدرت تشخیص خوب از بد و گرایش به کمالات دارند. این گرایش ذاتی انسان به کمال است که خوبی را فضیلت میشمارد و از بدیها به عنوان رذیلت گریزان است؛ همچنین براساس همین قدرت تشخیص سعادت و خوشبختی را در کمالات خود و جامعه میبیند و برای اصلاح خود و جامعه تلاش میکند.
اما از آنجا که برخی از عوامل درونی و بیرونی مانع از تحقق این خوشبختی و سعادت بشر است و برخی از انسانها برخلاف فطرت خویش گام بر میدارند و بدی و زشتی را بر میگزینند، مسئله اصلاح انسان و جامعه از سوی انسانهای صالح مطرح میشود. انسانهای صالح دوست دارند تا محیطی متناسب با کمالات و خوبیها فراهم آورند و با هرگونه مانع به عنوان فساد مبارزه کنند. با همه تلاشهایی که انسانهای صالح از پیامبران(ع) خردمندان انجام دادند، جامعه انسانی نتوانسته است بر فساد و تباهی پیروز شود و حتی به عللی فساد و تباهی گسترده تر و شمار فاسدان و مفسدان افزایش چشمگیری یافته است به طوری که اکثریت جامعه بشری را تشکیل میدهند. اینجاست که مسئله منجی بشریت مطرح میشود و انتظار انسان صالح و مصلح که بتواند جامعه بشری را نجات دهد، به عنوان یک آرمان مقدس در همه جوامع بشری در طول تاریخ شکل میگیرد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام مسئله انتظار منجی مصلح کل را تبیین کند و نقش منتظران را بیان نماید.
اصلاحات، نیاز دایمی بشر
انسانها به علل و عواملی چون هواهای نفسانی درونی و وسوسههای شیطانی بیرونی همواره در معرض خطر جدی هستند؛ زیرا این دو دسته از علل و عوامل اجازه نمیدهد تا انسانها مسیر کمالی آفرینش را بپیمایند و زندگی خوب و متناسبی را در دنیا تجربه کنند. هواهای نفسانی انسان را به سوی تفریط و افراط سوق میدهد، بگونهای که به برخی از نیازها بیش از اندازه بها میدهد و تمام توش و توان خود را مصروف پاسخ گویی به آن دسته از نیازهای مادی و شهوانی و جنسی میکند؛ و در مقابل، برخی از نیازهای طبیعی و فطری خود را سرکوب میکند و اجازه نمی دهد تا به درستی شکل گیرد و رشد نماید. از جمله این نیازها که یا اجازه شکل گیری بدان نمیدهد یا از رشد طبیعی آن جلوگیری به عمل میآورد نیازهای معنوی چون عبادت آفریدگار و پروردگار جهان است. (ذاریات، آیه 56)
افراط در پاسخ گویی به برخی از نیازهای طبیعی و غریزی در کنار تفریط نسبت به برخی دیگر، موجب میشود که انسان حالت تعادل خود را از دست دهد و نتواند مسیر اعتدالی را در پیش گیرد. این گونه است که فساد و تباهی در درون آدمی شکل میگیرد و موجودی کاریکاتوری به وجود میآید که از هیچ تعادل و تناسبی برخوردار نیست. بسیاری از کمالات در چنین انسانی شکل نمی گیرد یا اگر تحقق یابد بسیار نارسا و ناقص شکل گرفته است. در مقابل، افراط نسبت به پاسخ گویی به نیازهای طبیعی دیگر نیز موجب میشود که آن امر کمالی نیز از تناسب خارج شود و نقش کمالی خود را دست دهد؛ چرا که افراط در پاسخ گویی به نیازهای مادی که هواهای نفسانی را تشکیل میدهد، برخلاف نیازهای معنوی حد و اندازه ای دارد که اگر بیش از آن بدان پرداخته شود، از حالت کمالی خارج شده و به یک ضدکمالی تبدیل میشود؛ چرا که جهان ماده به گونهای آفریده شده که حیات و ممات، بد و خوب، زشت و زیبا در آن تنیده و آمیخته شده است و افراط به ویژه در جنبه مادی آن به جای آنکه چهره کمالی را به نمایش گذارد، جنبه زشت و بد آن را آشکار میسازد، این در حالی است که در جهان آخرت چنین تنیدگی و آمیختگی وجود ندارد و جهان آخرت همه اش کمالی و خیر و حیات محض است. (عنکبوت، آیه 64)
با توجه به همین آمیختگی و فسادپذیری امور در دنیاست که مساله اصلاحات دایمی به معنای اصلاح امر فساد و بازگشت آن به حالت طبیعی و اعتدالی از سوی خداوند مطرح میشود و پیامبران(ع) به عنوان مصلحان بزرگ جامعه این مسئولیت و نقش اصلاح گری را به عهده گرفتهاند. نیاز به اصلاحات و مصلحان از همان آغازی که حضرت آدم(ع) و همسرش حوا(س) در اثر هواهای نفسانی و وسوسههای ابلیسی و دروغها و سوگندهایش از درخت ممنوع خوردند و دچار فساد شده و زشتیهایشان آشکار شد و از بهشت خود رانده شدند، از سوی خداوند در قالب هدایت تشریعی مطرح شده است. (بقره، آیات 30 تا 38 و آیات دیگر)
پیامبران(ع) از سوی خداوند به عنوان انسانهای صالح و کامل، ماموریت یافتند تا مردم را با حقیقت کمال و راه راست رسیدن به آن آشنا سازند و در نقش مصلح به اصلاحات اموری که به تباهی و فساد کشیده شده بپردازند. (انعام، آیه 48، اعراف، آیه 35) این اصلاحات در همه عرصهها و زمینهها مساله دایمی است؛ زیرا انسانها در ا فکار و عقاید به اسراف میروند و تباهی و فساد میآفرینند، چنان که در مسائل اقتصادی و جنسی نیز این گونه مسیر اسراف و افراط را در پیش گرفته و فساد و تباهی در آن پدید میآورند. (انعام، آیه 141، اعراف، آیات 31 و 85، یونس، آیه 83، شعراء، آیه 151، طه، آیه 127، ذاریات، آیه 34)
اصلاحات، بازگشت به مسیر کمالی
هدف از اصلاحات برطرف کردن فساد و تباهی و انجام دادن کار شایسته است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه صلح، قاموس اللغه) پس هرگاه در چیزی برخلاف طبیعت و فطرت آن، فسادی راه یافت، نیاز به اصلاحات است؛ چنان که وقتی میان دو نفر درگیری و تخاصمی رخ میدهد و با هم اختلاف دارند، نفر سومی میان ایشان صلح و آشتی ایجاد میکند و آن فساد موجود در میان روابط دو نفر را اصلاح میکند.
مسیر اصلی حرکتهای جهانی براساس سنتهای الهی، رسیدن هر موجودی به کمال آن است که نوعی سکونت و آرامش را موجب میشود که مخصوص رسیدن به این کمالات است. وقتی انسانی به کمالی در یک امری برسد، در خود یک نوع آرامش احساس میکند. این آرامش سکونت نامیده میشود چون آدمی را در جایی بی حرکت و ساکن میکند. البته از آنجاکه کمالات الهی بی پایان است و هدف انسانی، خدایی شدن و رسیدن به کمالات الهی است، پایانی برای حرکتهای کمالی انسان نیست؛ اما ورود انسان به مرتبهای که حد نخست کمالی است، موجب آرامشی است که انسان با اطمینان بیشتر و قوی تر در مسیر کمالی گام بر میدارد تا سطوح و مراتب دیگر کمالی را نیز ادراک کند.
به هرحال، انسان در اندیشه و هدف کمالی که آرامش درآن موج میزند، میکوشد تا هر گاه در امری فسادی راه یافت با بازگشت به مسیر کمالی از طریق اصلاحات به آن کمال برسد. (انعام، آیه 48،اعراف، آیه 35).
در آیات قرآنی میان توبه و اصلاحات، ارتباطی برقرار شده است؛ زیرا توبه به معنای بازگشت به مسیر درست کمالی است و انسانی که قدرت تشخیص خود را هنوز از دست نداده است، به اصلاح امر فاسد میپردازد و در مسیر کمالی قرارمی گیرد. (آل عمران، آیه 89؛ نساء، آیه 16؛ مائده، آیه 39؛ انعام، آیه 54؛ نحل، آیه 19؛ نور،آیه 5).
درانتظار صالح و مصلح کل و ویژگی منتظران
چنان که گفته شد امور دنیایی چنان آمیزه ای از حق و باطل، زشت و زیبا و بد وخوب است که هراز گاهی انسان نیازمند بازبینی و ارزیابی کارهای انجام شده و راههای رفته است؛ زیرا انسانها هنگام اشتغال به کاری چنان در آن غرق میشوند که از امور دیگر غفلت میکنند.
اینجاست که لازم است هراز گاهی دست از کار کشید و به ارزیابی بر اساس نقشه راه پرداخت تا هرگونه انحراف و کژی شناخته و اصلاح شود.
عوامل و علل درونی و بیرونی درصد خطا و اشتباه آدمی را افزایش میدهد. از این رو آدمی گاه چنان درگمراهی غرق میشود که قدرت تشخیص خود را نیز از دست میدهد. (بقره، آیات 8 تا 10) در این حالت گاه لازم است تا انسان را از جهل مرکب بیرون آورد؛ چرا که افساد را اصلاح میداند و کارهای زشت و برخاسته از سفاهت را عین خردورزی و کار صالح و خوب و نیک میداند . (همان)
گاه تنهایی اشخاصی از انسانها گرفتار جهل مرکب میشوند ولی گاهی جوامع با تمام افراد و اعضای آن در محیطی قرار میگیرند که قدرت تشخیص حق از باطل وحرکت در مسیر کمالی از آنان سلب میشود، هرچند که اختیار به تمام معنا از ایشان سلب نمی شود، ولی گریختن از چنگال قوی گفتمان غالب و چیره محیط زندگی بسیار سخت و دشوار است. (نوح، آیه 27).
با توجه به شرایط عمومی جهان و گسترش امور ضد کمالی و نابهنجار و زشت درجوامع، انسانهای صالح تلاش هایی را برای رهایی دیگران به خرج میدهند؛ زیرا رهایی خویش را در گرو رهایی جوامع بشری از کفر و فجور میدانند. (سوره عصر) اما تلاشهای این افراد صالح همواره قرین موفقیت نبوده و نیست؛ چرا که مفسدان قدرتمند از هر ابزاری برای رسیدن به اهداف شوم و بدخویش سود میبرند؛ در حالی که مصلحان با محدودیت ابزارها مواجه هستند؛ چرا که برای رسیدن به هدف خوب و صالح میبایست از ابزار نیک و صالح و راه و مسیر خوب و هنجاری استفاده کرد و هیچگاه هدف وسیله را توجیه نمیکند.
از آنجایی که صالحان، اهل ایمان هستند و میدانند که جهان در نهایت به سمت کمال میرود، در انتظار مصلح و منجی کل هستند تا جامعه انسانی را به سمتی هدایت کند که همه از کمالات به شکل مطلوب و مناسبی استفاده برند و به آن برسند.
منتظران مصلح و منجی جهان، خود انسانهای صالحی هستند که اهل کمالات نیز میباشند. از این رو در روایات صفاتی که برای منتظران بیان شده صفات کمالی است. آنان خود انسانهای خوب و نیکوکاری هستند که برای اصلاح جامعه تلاش میکنند. انسانهایی هستند که از تنهایی راه نمیهراسند و در برابر دشمنان و مفسدان چون آهن، سخت و شدید هستند و برای رهایی از بدیها تلاش میکنند و استقامت میورزند. (هود، آیه 112)
امام سجاد(ع) درباره منتظران واقعی میفرماید:
اذا قائم قائمنا اذهب الله عن شیعتنا العاهه و جعل قلوبهم کزبر الحدید
آن گاه که قائم ما قیام کند، خدا آفت را از شیعیان ما بزداید و دلهایشان را چون پارههای آهن استوار سازد. (الخصال، شیخ صدوق، ج2، ص541)
منتظران واقعی به عللی برترین مردمان زمان خود و حتی زمانهای دیگر هستند؛ زیرا اینان با آنکه در شرایط سخت محیطی و گفتمانی زندگی میکنند و از همه جهات بر ایشان فشار است و فساد و تباهی امان ایشان را بریده است ولی هرگز در درستی راه خویش شک نمی کنند و با همه فشارها سعی میکنند تا صالح باشند و به میزان توان خویش اصلاحات را پیگیر باشند و جامعه را به سوی صلاح و اصلاحات ببرند.
از این رو امام سجاد(ع) منتظران واقعی را برترین مردمان روزگار برمی شمارد و میفرماید:
«المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان؛
منتظران ظهور امام مهدی(عج) برترین اهل هر زمان اند. (بحارالانوار، ج 25 ، ص122)
در همین راستا و به سبب سختی دوران انتظار و مبارزه با اهل فساد و جنگ عملی و علمی با آنان، امام سجاد درجایی دیگر ارزش انتظار را بسیار بالا میبرد و میفرماید:
«من ثبت علی ولایتنا فی غیبه قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهید مثل شهداء بدر و احد»
هرکه در دوران غیبت قائم ما، بر ولایت ما ثابت قدم باشد، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهدای بدر و احد را به او عطا میفرماید. (کشف الغمه، ج3، ص312)
امام صادق(ع) نیز میفرماید:
«المنتظر للثانی عشر کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله(ص) یذب عنه»
کسی که منتظر امام دوازدهم است مانند کسی است که در کنار رسول خدا(ص) و برای دفاع از آن حضرت شمشیر میزند. (غیبت نعمانی، ص14)
امام موسی کاظم(ع) نیز در بیان علت ارزش و اهمیت انتظار میفرماید:
«طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبنا فی غیبه قائمنا، الثابتین علی موالاتنا و البراء من اعدائنا، اولئک منا و نحن منهم، و قد رضوا بنا ائمه و رضینا بهم شیعه، طوبی لهم، ثم طوبی لهم، هم والله معنا فی درجتنا یوم القیامه ،
خوشا به حال شیعیان ما که در غیبت قائم ما بر محبت و ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما پایدار ماندند، آنها از ما و ما از آنهاییم. آنان امامت ما را پذیرفتند، ما هم آنها را به عنوان شیعیان خود پذیرفتیم. خوشا به حال آنها و بازهم خوشا به حال آنها، آنان به خدا قسم در درجه ما و درکنار ما در روز قیامتند. (الزام الناصب، ص86)
امام هادی(ع) مسیر درست منتظر واقعی را نشان میدهد و معلوم میدارد که وظیفه منتظر واقعی در عصر غیبت چیست؟ آن حضرت میفرماید:
اگر نه این بود که پس از غیبت قائم آل محمد، برخی از علما وجود دارند که به سوی او دعوت میکنند و مردم را به حضرتش سوق میدهند و از دینش با استدلالهای الهی حمایت میکنند و ضعیفان از بندگان خدا از افتادن در دام ابلیس و یارانش، رهایی میبخشند، پس به تحقیق هیچ کس نمیماند جز اینکه از دین خدا بر میگشت. ولی آن عالمان، زمام قلوب ضعفای شیعه را میگیرند همانگونه که ناخدای کشتی، سکان کشتی را میگیرد، پس آنها نزد خدای عزوجل از همه برترند. (بحارالانوار، ج15، ص651)
بر این اساس ارزش انتظار در همان مبارزه جویی و اصلاحگری اهل انتظار است که برای اصلاح جامعه خود تلاش میکنند و منتظر مصلح واقعی هستند و در برابر فشارهای مفسدان مقاومت میکنند و از راه درستی که شناختهاند کوتاه نمیآیند و هیچ گونهای از فساد را نمیپذیرند، بلکه نسبت به آن واکنشی منفی داشته و مبارزه میکنند.
برخی بر خلاف آموزههای قرآنی و روایی خواهان افزایش فساد هستند و اگر خود اهل صلاح و افراد صالحی هستند ولی به جنگ فساد نمیروند و بر این باورند که باید بگذاریم تا فساد و تباهی گسترش یابد و زمینه برای ظهور مصلح کل فراهم آید؛ در حالی که براساس آموزههای قرآنی، انسانهای صالح به سوی امور کمالی و صالح میروند و با آن دمخور میباشند و از فساد و تباهی بیزاری میجویند. (نور، آیه62)
حال چگونه است که به جای گرایش به صلاح و اصلاحات اجازه میدهند که امور خبیث و فاسد در جامعه گسترش یابد و با آن مبارزه نمیکنند؟ امام سجاد(ع) میفرماید:
که انسانهای صالح نه تنها کارهای خوب را میپسندند بلکه با افراد صالح نشست و برخاست دارند تا این فضای مناسب را برای خود و جامعه ایجاد کنند: مجالسه الصالحین داعیه الی الصلاح؛ همنشینی با صالحان، به سوی صلاح رهنمون میشود. (بحارالانوار، ج87، ص403)
پس معنا ندارد که انسانهای صالح به انسانهای طالح و بد گرایش داشته باشند و با آنان همنشین شده و آنان را تقویت کنند یا اجازه تقویت به آنان بدهند در حالی که اصل امر به معروف و نهی از منکر به گونهای است که اگر کسی نسبت به منکر ساکت باشد همانند عامل به منکر شناخته میشود. (اعراف، آیات461 تا 661)
به هر حال، انتظار مصلح کل شرایط و وظایفی دارد که شخص منتظر واقعی میبایست به آنها توجه داشته باشد و براساس آن عمل کند وگرنه تنها مدعی دروغین و منافقی بیش نیست که ادعای انتظار دارد ولی در خلاف جهت مصلح و فلسفه انتظار عمل و رفتار میکند. باشد که خداوند ما را از منتظران واقعی آن حضرت(عج) قرار دهد.