26 اردیبهشت 1396, 22:50
برخی گمان می کنند عرفان و معرفت تنها با عزلت و گوشه نشينی و انجام عباداتی چون نماز و قرآن و ذکر و روزه و اعتکاف و چله نشينی پياپی به دست می آيد، در حالی که از نظر قرآن، معرفت نه تنها با اين امور بلکه با همه آنچه در شريعت آمده و در قالب احکام پنج گانه (واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح) تبيين شده به دست می آيد؛ از اين رو، گفته شده که طريقت حقيقت، شريعت است؛ يعنی راه به دست آوردن حقيقت و کسب معرفت و بصيرت تنها با انجام اعمال شرعی است.
آيت الله بهجت (ره) خود در پاسخ نگارنده اين سطور فرمودند: از اول توضيح المسائل تا آخرش را عمل کردن، راه حقيقت است.
خداوند در آيه 21 سوره بقره می فرمايد: يا اَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ ای مردم؛ پروردگارتان را که شما و کسانی که پيش از شما بوده اند آفريده است، عبادت کنيد، شايد تقوايی شويد.
در آيات 179 و 183 همين سوره، مواردی چون عمل به عبادت روزه و قصاص کردن جنايت عمدی را به عنوان اعمال عبادی تقواساز مطرح می کند. کسب اين نوع از تقواها موجب رسيدن به مقامی است که خداوند مستقيم به تعليم انسان می پردازد.(بقره، آيه 282) پس انسان اين گونه به يقين می رسد که دارای مراتب سه گانه علم اليقين و عين اليقين (تکاثر، آيات 5 و 7) و حق اليقين است.(واقعه، آيه 95) آن هنگام پرده ها کنار می رود و انسان به مقام رؤيت می رسد.(همان و نيز: ق، آيه 18) و خداوند ارائه ملکوت و حقايق باطنی می کند و امور معرفتی و الهام تقوايی می بخشد.(بقره، آيه 138؛ انفال، آيه 28؛ طلاق، آيات 2 و 3)
از نظر قرآن، عرفان حقيقی با همه اعمال عبادی و از راه شريعت تحقق می يابد؛ پس لازم است انسان به آبادانی زمين بپردازد(هود، آيه 61) و با کسب درآمد، خمس و زکات بدهد و دستگير مردم باشد و انفاق مالی کند(بقره، آيات 2 و 3)؛ زيرا تنها راه رهايی انسان از زيان ابدی و از دست دادن عمر، اين سرمايه اصلی، انجام اعمال عبادی شخصی و اجتماعی است.(عصر، آيات 1 تا 3)
پس مشارکت در امور اقتصادی، اجتماعی، سياسی و دستگيری از مردم بخش مهمی از راه کسب معرفت و عرفان حقيقی است؛ يعنی همان طوری که شب ها نماز شب میخواند، روزها روزه می گيرد و يا مدتی چله نشينی در ماه رمضان و شعبان و يا رجب انجام می دهد، در کارهای اجتماعی هم وارد می شود؛ زيرا اين تنها راه نجات از خسران ابدی است. بر همين اساس طبق فرموده قرآن، پيامبر(ص) نيز اين گونه رفتار می کرد: وَمَا اَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَاْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْاَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً اَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا؛ و پيش از تو پيامبران [خود] را نفرستاديم، جز اينكه آنان [نيز] غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند و برخی از شما را برای برخی ديگر [وسيله] آزمايش قرار داديم. آيا شكيبايی می كنيد؟ و پروردگار تو همواره بينا است. (فرقان، آيه ۲۰؛ و نيز آيات 7 تا 10)
عرفان اجتماعی را امام خمينی (ره) به تجربت آزمود و به مردم آموخت. حکايت است شيخ ابوسعيد ابی الخير را گفتند: فلان کس بر روی آب می رود. گفت: سهل است، غزی(قورباغه) و صعوه ای(پرنده کوچک) نيز بر روی آب می رود. گفتند: فلان کس در هوا می پرد. گفت: زغن(کلاغ) و مگس نيز در هوا می پرند. گفتند: فلان کس در يک لحظه از شهری به شهری می رود. شيخ گفت: شيطان نيز در يک نفس از مشرق به مغرب می رود. اين چنين چيزها را قيمتی نيست. مرد آن بود که در ميان خلق بنشيند و برخيزد و بخورد و بخسبد و بخرد و بفروشد و در بازار در ميان خلق داد و ستد کند و زن خواهد و با خلق درآميزد و يک لحظه از خدای غافل نباشد.(محمد بن منور، اسرارالتوحيد)
روزنامه كيهان، شماره 21577 به تاريخ 15/12/95، صفحه 8 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان