چرا غدیر مهم است؟
قرآن میفرماید:
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم: امروز کفار از دین شما مأیوس شدند.
فلا تخشوهم واخشون: پس از ایشان نترسید و از من بترسید.
الیوم اکملت لکم دینکم: امروز دینم را برای شما کامل کردم.
و اتممت علیکم نعمتی: و نعمتم را بر شما تمام کردم.
ورضیت لکم الاسلام دینا: و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم ...» (مائده-3)
چگونه چنین اتفاقهایی در غدیر افتاد؟
منظور از «الیوم» باید همان روز نزول آیه باشد که در آن روز کافران از نابودی دین اسلام مأیوس شدند، درآن روز دین کامل شد، در آن روز نعمت خدا تکامل یافت و خداوند آئین اسلام را به عنوان آئین نهایی مردم جهان پذیرفت.
آنچه در عمل اتفاق افتاد تحقق این موارد را در آن روز تأیید میکند یعنی کافران به ویژه یهود و نصارا با مأجرای غدیر، از نابودی آئین اسلام مأیوس شدند؛ دین، با تعیین مرجع دینی برای آینده، کامل شد، نعمت اسلام با عنایت به ولایت حاکمیت تکامل یافت و به این ترتیب اسلام شایستگی دین کامل و مورد رضای خدا بودن را یافت.
به عبارت دیگر در آن تاریخ قانون اساسی اسلام یعنی قرآن کامل بود ولی نیاز به تبیینکنندگان احکام و مجریانبرگزیده از جانب خدای متعال داشت. و این مسئله در روز غدیر با تعیین جانشینان پیامبر(ص) حل شد و دین کامل شد به طوری که تاریخ به روشنی گواهی میدهد، تمام حاکمان بعد از پیامبر(ص) و فقها و علمای مورد حمایت آنها، مسائل دینی خود را از علی و اولاد علی - ائمه اطهار علیهم السلام- میآموختند.عُمر در مشکلات اجتماعی و قضاوتها به علی(ع) مراجعه میکرد و این جمله ایشان معروف است وآن را بارها تکرار کردند که: «لولا علیٌ لَهَلَکَ عُمر» اگر علی نبود عمر هلاک شده بود. (تفسیرکبیر، فخر رازی، ج21، ص22) پیشوایان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز همگی مستقیم یا غیرمستقیم شاگردان ائمهاطهار بودند.و پایههای علوم، توسط ائمهاطهار علیهمالسلام به ویژه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، در جهان گسترش یافت و اسلام به عنوان دین کامل، پاسخگوی همه نیازهای بشر معرفی شد.
اماآنچه که نه تنها در آن روز، بلکه تا 25 سال بعد هم اتفاق نیفتاد، خلافت علی(ع) بود.
پس از کشته شدن عثمان، علی(ع) با اقبال عمومی و بیعت مردم، 25 سال پس از واقعه غدیر، به خلافت رسیدند. و این خلافت کمتر از پنج سال دوام آورد و پس از شهادت امام نیز حکومت اسلامی به دست بنیامیه و بنیعباس و دیگر سلاطین جور افتاد. پس منظور آیه، نمیتواند صرفاً حکومت ظاهری امام علی(ع) باشد. زیرا آنچه آن روز تحقق یافت و تا امروز ادامه دارد مرجعیت دینی ائمه اطهار علیهمالسلام است نه خلافت و حاکمیت ظاهری آنها اگرچه حاکمیت دینی را در بطن مرجعیت دینی دارد.
امام معصوم به اذن خدا ولایت تکوینی دارند که قابل دادن و گرفتن توسط افراد نیست، قابل انتقال نیست که پیامبر(ص) آنرا منتقل کنند.پیامبر(ص) در غدیرخُم مرجع تبیین دین وپاسخگوئی به تمام مسائل دینی را تعیین و ولایت تشریعی و قانونگذاری پس ازخود را تعیین کردند.
خلافت و حکومت، از شئون ولایت تشریعی است و این مسندی است که باید در راستای مرجعیت دینی و اجرای احکام دین تحقق یابد ولی اگر مردم آمادگی قبول آن را نداشته باشند یا به عبارت دیگر به رشدی نرسیده باشند که افضل را برگزینند، به زور نمیتوان به آنان تحمیل کرد. همانگونه که امام علی(ع) 25 سال این شأن از ولایت خود را با خار در چشم و استخوان در گلو کنار گذاشت.
درست است که علی (ع) امام و خلیفه بر حق رسول خدا (ص) نیزهستند؛ زیرا اجرای کامل احکام اسلام نیازبه حکومت دارد. ولی برای حکومت باید رأی مردم را داشته باشند و اصولاً به همین دلیل است که در غدیر خم، پیامبر پس از معرفی علی(ع) به ولایت وجانشینی خود، از زن و مرد برای ایشان و امامان پس از ایشان بیعت گرفتند. ولی مردم به زودی بیعتشکنی کردند و حکومت ولیّ خدا تحقق نیافت. با این حال آیه فوق، نتیجه را قطعی و یقینی اعلام کرده است. پس در غدیر پیامبر اکرم(ص) برای ادامه راه خود و تبیین دین و اجرای آن در عرصه حکومت، مرجع دینی تعیین کرد. غدیر یعنی این راه باید ادامه یابد.
اما حکومت تا مقبولیت مردمی نباشد تحقق پیدا نمیکند. امام زمان(عج) نیز زمانی ظهور خواهند کرد که اکثریت مردم ایشان را بخواهند و خواهان حکومت عدل و اسلامی ایشان باشند.اگر قرار بود مردم نقش و اختیاری نداشته باشند وحکومت اسلامی تحمیل شود حضرت علی(ع) این کار را میکرد و 25 سال خانهنشین نمیشد.
در ابعاد کوچکتر نیز میبینیم امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت اسلامی را بر مردم تحمیل نکرد. بلکه آنها را ارشاد کرد. راهنمایی کرد که چه حکومت اسلامی به نفع آنهاست. آنگاه حق انتخاب را به آنها داد و انتخابات برگزار شد.
کسانی که میگویند هر کس حکومت را به دست گرفت و حاکم شد باید از او تبعیت کرد؛ او حاکم جامعه اسلامی و اطاعتش واجب است، در خط اسلام ناب نیستند چه شیعه باشند چه سنی. این تفکر، تفکر ولایت و مرجعیت دینی نیست. تفکر غدیر محور نیست گرچه متعصبانه دم از غدیر بزنند. این همان شیعه انگلیسی است.
در زمان خلیفه اول و دوم ، ولایت و حاکمیت و مرجعیت دینی کامل از صحنه خارج نشد خطای عمده خلفای راشدین این بود که زمینه را برای خروج دین از مرجعیت و حاکمیت اصیل آن فراهم کردند معاویهها را سر کار آوردند تا اینکه با حاکمیت امویان و سپس عباسیان و ادامه شاهنشاهی در ایران، خلافت تبدیل به سلطنت و مرتع کفار شد.
هر جا حاکمیت و مرجعیت اصیل دین کنار رفت غدیر مطرود شد اگر چه جشن غدیر بگیرند. در زمان طاغوت که حکومت ملت شیعه ایران، شاهنشاهی بود چه فرقی با حکومت سعودیها داشت؟ هر دو نوکر آمریکا و مجری سیاستهای یهود و نصارا بودند و آخوندهای درباری را هم برای فریب مردم در استخدام خود درآورده بودند. ایران با تفکر ریشهدار ولایت مرجعیت دینی نشأت گرفته از غدیر، از سلطه کفار نجات یافت اما عربستان با تفکر انحرافی لزوم تبعیت از حاکم مسلط اگر چه فاسق باشد، همچنان در ورطه هولناک تسلط کفار جهانخوار همچون آمریکا و اسرائیل، دست و پا میزند.
در غدیر خط مرجعیت دینی در حاکمیت ترسیم شد این خط، مانع از نفوذ فرهنگ غیر اسلامی و فرهنگ کفار میشود و خط اسلام ناب محمدی(ص) است.
هم اکنون خط حاکمیت ولایت فقیه در ایران، ادامه غدیر است هر کس عالماً و عامداً در خط ولایت فقیه نباشد در خط غدیر نیست. غدیر یعنی ولایت فقیه یعنی اگر ولیّ معصوم غایب بود خط او را گم نکن.
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: سه شنبه 06 شهریور ماه 1397