28 فروردین 1396, 6:38
مهری هدهدی
قرآن شفاست، يعني سبب پاكسازي قلب از آلودگيها و امراض آن است؛ اما تنها پاكسازي كافي نيست و بايد نوسازي هم بشود. خداوند ميفرمايد: و ما آنچه را براي مومنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل ميكنيم ولي ستمگران را جز زيان نميافزايد (اسراء/82). در اين عبارت، به قول صاحب تفسير الميزان، شفاي همه دردهاست، زيرا شفا و رحمت مخصوص قسمتي از قرآن نيست، بلكه اثر قطعي و حتمي تك تك آيات قرآن است. بنابراين معنايش اين است كه ما نازل ميكنيم آنچه را شفا و رحمت است و آن قرآن است.
«شفي» «يشفي»؛ در اصل به معناي اشراف بر چيزي است و اگر بهبودي و سلامت را «شفاء» ناميدهاند براي اين است كه بهبودي و درمان بر بيماري و مرض غلبه و اشراف پيدا ميكند. اگر انسان موجودي مركب از دو بُعد جسماني و روحاني است، سلامت و بيماري او هم گاه مربوط به جسم است و گاه روح؛ و همانگونه كه براي بيماريهاي جسمي او دارويي هست، براي بيماريهاي روحي او نيز دارويي هست و آن قرآن است (البته روشن است كه اين مساله به معناي نفي استشفاء به آيات شريفه براي امراض بدني نيست كماهُو ظاهِرٌ مِن الرِّوايات) قرآن شفا از همه بيماريها است براي كسي كه مومنانه به فرمانهاي آن گردن نهد. قرآن شفا و دواي دردهاي قلوب است، مانند كفر و شرك و نفاق و كبر و حسد و شك و... پس قرآن شفاست، يعني سبب پاكسازي قلب از آلودگيها و امراض آن است؛ اما تنها پاكسازي كافي نيست و بايد نوسازي هم بشود. از اين رو، قرآن رحمت هم هست، يعني بعد از زدودن امراض قلب آن را به سمت صلاح و سلامتش رهنمون ميشود و تقويت ميكند و فضايلي همچون معرفتا... و ايمان و محبت و انصاف و... را وارد قلب ميكند. در هنگام تلاوت قرآن بايد آمادگي قلبي وجود داشته باشد، قرآن را با ايمان، تقوا، و يقين بخواند در اين صورت است كه گرههاي بسته قلب انسان به سوي كتاب خدا باز ميشود و انسان به طور شايسته از قرآن بهره مند ميگردد.
از عواملي كه به حضور قلب انسان هنگام قرائت قرآن كمك ميكند، برگزيدن زمان و مكان مناسب است. خداوند برخي از مكانها را بر برخي ديگر برتري داده است. همانگونه كه بعضي از زمانها را برتري داده است. انتخاب زمانها و مكانهاي برتر براي نماز، دعا، ذكر و قرائت قرآن فايدههاي فراوان در حضور قلب انسان به سوي خداوند دارد. از اين مكانهاي مقدس مساجد است و با فضيلتترين مساجد، مسجدالحرام، مسجد نبوي در مدينه منوره، مسجد الاقصي و مسجد كوفه است و از مكانهاي مقدس مرقدهاي اولياي خداوند و حرمهاي اهل بيت (عليهم السلام) و بهويژه حرم مطهر امام حسين (ع) است و برترين مكان مقدس وادي عرفه در روز عرفه است كه رحمت خداوند بدون حساب بر حاجيان سرازير ميشود كه در آنجا دو عامل زمان و مكان باهم جمع شده است. از زمانهاي مقدس كه براي حضور قلب مفيد و موثر است شب و روز جمعه، شب قدر، روز عرفه، ماه رمضان و شب نيمه شعبان است. اين زمانها و مكانها تأثير ويژه و ژرف بر قلبها براي عبادت دارد و اينكه خداوند دلهاي انسان را براي ذكر، نماز، دعا و قرائت قرآن آماده ميكند. سزاوار است كه قاري قرآن امور ذيل را در نظر بگيرد: 1. براي قرائت قرآن مكان پاكيزه و تميز را انتخاب نمايد؛ 2. در وقت قرائت قرآن رو به قبله بنشيند و رو به قبله نشستن براي قرائت قرآن در غير نماز مستحب است. در روايت آمده است كه بهترين نشستن اين است كه انسان رو به قبله بنشيند و در حالت سكينه و وقار باشد (التبيان في آداب حمله القرآن، ص 62). 3.مكاني كه انسان براي قرائت قرآن در نظر ميگيرد، بايد به انسان كمك كند كه قلب انسان از همهچيز فارغ باشد. عوامل خارجي مشغولزا را از خودش دور سازد. از نظر زمان كوشش كند كه قرائت قرآن را در شب يا وقتهاي نزديك شب مثل صبح زود انجام دهد. البته اين سخن معنايش اين نيست كه قرائت قرآن را در روز ترك كند چون در خلوتهاي شب اموري كه انسان را به خودش مشغول سازد و او را از ياد خدا بازدارد كم است. در اين وقت انسان بيشتر متوجه خدا ميگردد (مزمل/1-4)؛ اي جامه به خود پيچيده شب را جز اندكي بپاخيز. نيمي از آن يا اندكي از آن نيمه را كم كن. يا اندكي بر آن بيفزاي و قرآن را آرام و روشن بخوان. در خلوتها و تاريكيهاي شب قلب انسان به ذكر خدا، دعا، استغفار، تلاوت قرآن و نافله شب آرام ميگيرد. از رجابن ضحاك نقل شده كه: حضرت امام رضا (ع) در مسير خراسان بيشتر شبها به قرائت قرآن مشغول ميشد. هر وقت به آيهای ميرسيد كه در آن از بهشت و دوزخ ياد ميشد از خداوند ميخواست كه بهشت را نصيب او گرداند و از آتش دوزخ به خدا پناه ميبرد (بحارالانوار، ج 92، ص 210). 4. قرائت قرآن در مساجد و اجتماعاتي كه براي قرائت قرآن، ذكر، دعا آماده شده مستحب است و اين اجتماعات توجه انسان را به خدا بيشتر ميكند. 5.قرائت قرآن در مسيرهاي رفت و آمد مردم و مكانهاي اينچنيني مكروه است؛ زيرا آنان را به جاي توجه به قرآن به امور ديگر مشغول ميسازد.
طهارت قلب از ناپاكيهاي هواي نفس و معصيت به سبب توجه، يقين و تقوا از ويژگيهاي اساسي براي رقت، خشوع و نوراني شدن قلب به نور الهي است. اما گاهي قلب انسان، خشن و بدل به خانه تاريك ميشود كه در آن نور وجود ندارد و سينه انسان تنگ ميشود و در اين حالت انسان توانايي اجابت دعوت پروردگار را از دست ميدهد و از بزرگترين اسباب قساوت و بسته بودن قلب گناه است، اگر انسان معصيت الهي را مرتكب شود خداوند بر قلب او مُهر ميزند و قلب او از كسب معرفت الهي باز ميماند. اين همان «طبع» و «رين» است كه خداوند در قرآن به آن اشاره كرده است: «كلّا بلْ ران على قُلُوبِهِم مّا كانُوا يكْسِبُون» (مطففين/14)؛ نه چنين است، بلكه آنچه مرتكب ميشدند زنگار بر دلهايشان بسته است (توبه/87)؛ و بر دلهايشان مُهر زده شده است در نتيجه قدرت درك ندارند. اين حالت عبارت است از بسته بودن قلب از معرفت و نور. قلبهاي سالم، قلبهايي است كه وظيفه خود را به خوبي انجام ميدهند، و براي غير خداوند در آنها جايگاهي نيست و براي خداوند شريك قرار نميدهند. فقط به خدا توكل و اميد دارند. ترسشان از خداست، دوستي و دشمنياش براي خداست. فقط مطيع دستورهاي الهياند. و هيچ امري را بر امر خدا و رسول مقدم نميداند، و اينها نشانههاي سلامت قلب است. از اينجا معلوم ميشود كه معارف قرآن مخصوص قلبهايي است كه از معصيت و ناخالصيها پاك است، قلبهايي كه گناهان مانع رسيدنشان به فيض و معارف قرآن نميشود. اينكه خداوند فرمود: «لّا يمسُّهُ إِلّا الْمُطهّرُون» اين تماس فقط تماس جسمي نيست، بلكه به معارف قرآن نيز جز پاكان نميرسند. براي اينكه انسان اگر بخواهد به معارف قرآن برسد و راهي به سوي قرآن بيابد بايد قلبش پاك باشد. قلبهاي ناپاك مانع از رسيدن به قرآن است. خداوند ميفرمايد: تحقيقا اين قرآني است ارجمند، در كتابي نهفته، كه جز پاكشدگان بر آن دست نيازند و از جانب پروردگار جهانيان فرود آمده است (واقعه/77-80).
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان