دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

كاركرد قانون جذب در جامعه

No image
كاركرد قانون جذب در جامعه

تئوری راز قانون جذب،حقيقت يا توهم؟- بخش سوم و پايانی

نويسنده: حميدرضا مظاهری سيف

در دو بخش قبلی اين مقاله به موضوعاتی همچون چيستی قانون جذب، اثبات ناپذيری قانون جذب، ابطال ناپذيری قانون جذب، کاميابی منهای اخلاق، شعور خلاق انسان، کارايی شعور خلاق انسان، و کمال کاميابی پرداختيم. اينک در بخش پايانی دنباله مطلب را پی می گيريم.

عمل معيار نتيجه

مشکل ديگر تئوری راز و قانون جذب اين است که بر انديشه و احساس تأکيد می کند، حال اين که در تعاليم قرآنی معيار نهايی دست يابی به نتايج و کام يابی عمل است، نه انديشه و نه احساس. مهم اين است که انسان انديشه ای بلند و گره گشا دارد و بايد از آن به خوبی استفاده کند، همچنين احساس و هيجانی نيروبخش که می تواند، استقامت و پايداری را به او بدهد، اما به هر حال ميزان موفقيت، عمل است و با عمل می توانيم به نتيجه دلخواه برسيم. اثربخشی انديشه و احساس تابع عمل است و به تنهايی هيچ ثمری ندارند. انديشه، عمل درست را نشان می دهد و احساسی که برای عمل برانگيخته شده، نيرودهنده و پيش برنده است.

قانون جذب اگر اين طور مطرح می شد که هر چه بخواهيد و به اندازه عمل تان به دست می آوريد، درست بود. «وَ اَنْ لَيْسَ لِلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی» انسان حاصلی جز سعی و تلاش ندارد. (نجم/39) اما اين جمله به تنهايی راهنما نيست هم از اين رو قرآن کريم در ادامه اين آيه می فرمايد: «وَ اَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُری» و قطعاً تلاشش به زودی نمايان می شود.(نجم/40) يُری فعل مجهول است و فاعل آن بيان نشده يعنی کسی هست که اعمال انسان و نتيجه آن را به شخص نشان می دهد، پس همه کارها به دست اوست و نتيجه اعمال را او می‌دهد. چنانکه در آيه بعد می فرمايد: « ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ اْلاَوْفی» سپس جزای کافی و مناسب به او داده خواهد شد. (نجم/41) «وَ اَنَّ إِلي‌ رَبِّكَ الْمُنْتَهی» قطعاً همه چيز به پروردگار تو منتهی می گردد.(نجم/42)

در آيات بعد به شکوه قدرت خداوند و شگفتی آفرينش او و نفوذ نامحدودش در جهان می‌پردازد و به طور کوبنده ای می فرمايد: «بی ترديد اوست که می خنداند و می گرياند. اوست که می ميراند و زنده می کند. اوست که زوج ها را مذکر و مؤنث آفريد. از نطفه ای به هنگام بيرون آمدن. و آفرينش جهان ديگر به دست اوست. و به راستی که او دارايی و بی‌نيازی بخشيد و اوست پروردگار ستاره شَعْرا و اوست که قوم عاد را با تمام نيرويی که داشتند نابود کرد. و قوم ثمود را باقی نگذاشت و قوم نوح را پيش از آن، چرا که آنان ستم و سرکشی کردند. و شهرهای زيرورو شده که فراگرفت آنها را آنچه فرا گرفت. پس به کدام نعمت پروردگارت شک داری.» (طه/43-55) اين آيات تمام يافته های بشر را در گرو عمل شخص و اراده خداوند می داند و به عنوان نعمت های ترديدناپذير او معرفی می کند.

اما پرهيزکاران از هيچ کدام دنيا و آخرت نمی گذرند و هر دو را می خواهند و مشتاق اند تا لطف الهی را در هر دو جهان تجربه کنند. از اين رو آرزوهای بزرگ را باور می کنند و با شهامت می پذيرند و به عشق بی کران خداوند و بخشندگی نامحدود او اميدوارند و چون خود را در پيوند با او يافته اند، توانايی ها و شايستگی های خويش را می پذيرند و خود را به بهای ناچيز و بهره محدود دنيا دل خوش نمی کنند. حتی اگر دنيا در برابر کاميابی ابدی شان قرار گيرد با شهامت از آن می گذرند و آرزوهای بزرگ تر و کاميابی گواراتر را انتخاب می کنند. به اين ترتيب خود را خالق ارزش ها نمی دانند، بلکه زندگی و وجود خود را بر اساس ارزش های الهی سامان می دهند.

تفاوت قانون جذب با دعا

در قانون جذب انسان کانون عالم است و فرمان می دهد و محقق می شود، کائنات غلام حلقه به گوش و غول چراغ جادو هستند و انسان بايد مثل فرمانروای نيرومندی آرزوهای خود را می طلبد. نيروی برآوردن آرزوها، قدرت تصور و تجسم اوست و آنچه انسان بخواهد، همان خواهد شد.

اما در دعا خداوند کانون هستی است. فرمان، فرمان اوست و اراده، اراده او. کائنات به اذن او عمل می کند و انسان فروتنانه و نيازمندانه از او درخواست می کند. هرچه خداوند بخواهد همان خواهد شد و بعد از دعا انسان با همه اميدواری و اعتمادی که به قدرت و مهربانی و بخشندگی خداوند تعالی دارد، تسليم خواست خدا می شود، تا در صورت صلاح بودن دعايش مستجاب و آرزويش برآورده شود.

بنابراين ورود و خروج به دعا زمين تا آسمان با قانون جذب فرق می کند. در قانون جذب اين نيروی انسان زمينی و تخيل اوست که نتيجه را تعيين می کند؛ در حاليکه در دعا نيروی الهی تعيين کننده است. راز دعا احساس نياز و وابستگی و شکستگی است، اما راز قانون جذب تخيل بی نيازی، دارايی، خودمحوری و خودکامی است. دعا در يک لحظه ناب نورانی از سوز و عشق و نياز به نتيجه می رسد، ولی ادعا اين است که قانون جذب با استمرار تصور برخورداری و بی نيازی و انتقال انرژی خوشی و شادی به تخيلات نتيجه بخش خواهد بود.

دعا از انسان عبد می سازد و از رهگذر رابطه بندگی با آفريننده و فرمانروای عالم، انسان را بر پديده های هستی و کائنات مسلط می کند، ولی قانون جذب انسان را به فرمانروای تخيلی کائنات تبديل می کند. دعا انسان را به فضايل تقوا، تواضع، بخشايش، بندگی، مهربانی و ... می آرايد، اما قانون جذب انسان را در تخيل رؤياهای رنگارنگ و آرزوهای دراز غرق می کند و خودمحوری و منفعت طلبی و لذت جويی را نيرومندتر می سازد.

اين تفاوت ها و نتايج و آثار دورکننده از ارزش های اخلاقی فارق از درستی يا نادرستی قانون جذب به دنبال عمل کردن بر اساس آن به وجود خواهد آمد. و اگر نادرستی قانون جذب مورد توجه قرار گيرد اين ناکامی ها انسان را هرچه بيشتر در آرزوها و رؤياهای خود فرومی برد و بيشتر و بيشتر پيامدهای اخلاقی آن را پرورش می دهد.

گذشته از همه اينها قانون جذب در مقايسه با دعا بسيار محدودکننده است و با فرض درستی و کارآيی از ظرفيت کمتری برای کام بخشی برخوردار است. بنابر قانون جذب يک شخص بايد آرزويی را که با توان تخيل و تجارب خود در دلش پديد آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهايت به همان برسد. اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بسته‌ای از دعا نياز نداريم. بلکه دعا می تواند بسيار مبهم و کلی باشد. ما در دعا به جای تصورات محدود خود لطف و رحمت بی کران خداوند را معيار قرار می دهيم و او بيش از خواسته و تصور ما می بخشد و عطا می فرمايد.

قانون جذب سرچشمه کاميابی را در تخيلات محدود جستجو می کند، در حالی که دعا کاميابی را به بخشندگی نامحدود خداوند می پيوندد. با قانون جذب چنان که ادعا می شود، شما به چيزی که می دانيد چيست و می خواستيد می رسيد و اين موضوع بسيار تجربه شده است که انسان وقتی به خواسته اش می رسد، احساس ناکامی می کند و در طول اين رسيدن ايده های فراتری در تخيلش نقش می بندد، که موجب می شود، لحظه دست‌يابی به رؤيای گذشته، شادمانی و لذتی کمتر از آنچه در آغاز احساس می کرد، پيدا کند. در دعا اما با توجه به عدم تصور و تجسم خواسته با عطای خداوند به اوج شادمانی می‌رسد، بخشش الهی هر چه باشد، پيش بيني نشده و غير منتظره است و اين شرايط از کوچک ترين رويدادها و پديده ها بزرگ ترين شادمانی ها را می آفريند.

با اين توضيحات معلوم می شود که همانند انگاری قانون جذب با دعا اشتباهی است که ما را از درک ارزش گنجی نامحدود غافل کرده و با تخيلات محدود سرگرم می کند.

تفاوت قانون جذب با تفکر

معمولاً قانون جذب را به قدرت فکر مربوط می کنند و گاهی برای تأييد آن فضيلت هايی که از يک ساعت تفکر در روايات بيان شده و عبادت بودن آن و ده ها جمله از بزرگان که درباره اهميت و و ارزش تفکر گفته اند، سخن به ميان می آورند. اما بايد توجه داشت که اساساً نيروی فکر ارتباطی با قانون جذب ندارد. فکر نيرويی است که انسان با استفاده از آن پاسخ پرسش های خود و ديگران را می يابد و با دانسته هايش به کشف ندانسته ها می رود. حالا عمل به دانسته ها چه نتايجی دارد و عمل نکردن به آنها چه پيامدهايی را به دنبال می آورد، موضوعی ديگر است.

اما قانون جذب اساساً به قلمرو فکر و نيروهای آن وارد نمی شود. آنچه در کانون اين تئوری قرار دارد، تخيل و توهم است. تخيل اين است که ما تصوير مشاهدات خود را در ذهن حاضر کنيم و آنها را تجسم ببخشم. توهم نيز پيوند زدن کلياتی نظير آرمان، محبوب، آرزو و خوبی به اين تصاوير جزئی است. برای روشن شدن اين تفاوت و فاصله بسياری که تئوری راز از تفکر دارد، همين کافی است که تفکر از دوره کودکی و نوجوانی به تدريج شکل می گيرد و در سنينی بالاتر کامل می شود. بنابراين کودکان هر چه سنی پايين تر داشته باشند از نيروی فکر کمتری برخوردارند و به طور طبيعی کسی هم از آنها انتظار سخنان متفکران و رفتار مبتنی بر فکر ندارد.

اما آنچه در عمل به تئوری راز مورد نياز است بيش از هر کس در اختيار کودکان است. که کودک دو، سه ساله ساعت ها در خانه خيالی خود بازی می کند، به فرزندش غذا می دهد و او را می خواباند، به خريد می رود، رانندگی می کند، سوار بالن می شود، در رودخانه شنا می کند، غرق می شود، نجات پيدا می کند و گاهی چنان غرق اين تصورات است که والدين خود را نيز به رؤياهای خود می برد و زندگی آنها را در دنيای خود تعريف می کند. تئوری را به اين تخيلات شيرين و دلپذير نيازمند است و ارتباطی با تفکر و واقعيت جهان ندارد.

رازی ديگر

بخشی از مثال هايی که برای اثبات و تأييد قانون جذب آورده شده و ممکن است هر کدام از ما نيز تجربه کرده باشيم، اساساً ربطی به جذب ندارد. بلکه روشن بينی هايی است که هر کس به نسبت آمادگی و لطافت روحی در خواب يا بيداری آن را تجربه می کند و از رويدادهای آينده آگاه می شود. اين تجربه ممکن است به صورت ديدن تصويری از آينده باشد و يا احساس نيرومندی که ما را از وقوع يک رويداد آگاه می سازد.

با اين تبيين قضيه کاملاً صورتی معکوس دارد و اين طور نيست که هرچه در ذهن تجسم می شود، با نيروی تجسم و احساس تحقق می يابد، بلکه آنچه قرار است تحقق يابد، در صفحه ذهن تصوير می شود. اين نيروی واقعيت است که قلب ها و ذهن های شفاف را بازمی کند و فروغ آگاهی را در آنها می تابد. آينده به لحظه حال سرازير می شود، تحميلی از زمان حال به آينده. روزنه ای به روی آينده گشوده می شود و منظره ای پديدار می گردد، نه اينکه قلمی برداريم و روی ديوار نقش پنجره و منظره را بکشيم به اميد اينکه پنجره باز شود و منظره پيدا.

راننده آيت الله بهاءالدينی می گويد: يک روز برای رفتن به خارج شهر حرکت کرديم. وقتی آقا در ماشين نشست، برخلاف هميشه که خوش و بش می کرد، ساکت و آرام بود. کمی که جلو رفتيم به من پولی دادند تا در صندوق صدقات بيندازم. به راهمان ادامه داديم تا از يک سه راهی بزرگ گذشتيم. در آنجا بود که آقا نفس عميقی کشيدند و مثل هميشه شدند. از ايشان پرسيدم که چرا در ابتدا حالت ديگری داشتيد. ايشان فرمودند که وقتی داخل ماشين نشستم ديدم که سر اين سه راه با يک ماشين سنگين تصادف خطرناکی می کنيم. و چون استغفار دفع بلا می کند شروع به استغفار کردم، بعد يادم آمد که صدقه هم خوب است. و بالاخره اين کارها مؤثر شد و خطر برطرف گرديد.

اين روشن بينی ها را تقريباً همه در اندازه ها و صورت های گوناگون در خواب يا بيداری تجربه کرده ايم. خيلی از افراد موفق هم موفقيت های خود را پيشاپيش ديده اند و خود را در آن شرايط مشاهده کرده اند. اما بسياری از آنها که نويسنده اين سطور با آنها مصاحبه داشته به طور غير ارادی و ناخواسته آن شرايط برایشان مجسم شده است. يا به صورت زنده ای آن را در قلب خود احساس کرده اند، اگر چه تجسم و تصويری هم در کار نبوده.

بنابراين کشف قانون جذب مثل اين می ماند که ببينيم يک زن برای زايمان ابتدا درد می‌کشد و بعد توصيه کنيم برای درمان نازايی با مشت به شکم همسرتان بکوبيد تا مثل زنان باردار به خود بپيچد! نظريه پردازان قانون جذب با ديدن افراد موفقی که پيش از موفقيت، احساس يا مشاهده ای از موفقيت خود داشته اند، به اين نتيجه رسيده اند که اين مشاهده و احساس باعث رسيدن به موفقيت بوده، در حالی که قضيه کاملاً برعکس است و آن سرنوشت بوده است که پيش از وقوع مشاهده شده است که در مطالعات فراروانشناسی به آن روشن بينی آينده نگر می گويند. به اين ترتيب با تصور و تجسم تحميلی به ذهن واقعيت و آينده تغيير نخواهد کرد. اگر واقعيتی باشد، ممکن است پیشاپيش به فرد نموده شود.

«كَلاّ إِنَّ كِتابَ اْلاَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ ‍وَ ما اَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ ‍کتابُ مَرْقُومٌ يشهَدَهُ الْمُقَرَّبُونَ‍» کتاب سرنوشت نيکان در جايگاهی والاست و تو چه می دانی که آن جايگاه والا چيست، کتابی نوشته شده که مقربان می بينند. (مطففين/18-21) هر کس به اندازه نيکوکاريش از اين بصير و روشن بينی برخوردار می شد.

به هر حال قانون جذب برای اثبات مدعای خود نيازمند شواهد و دلايلی است که احتمال تبيين های ديگر در آن نباشد چه رسد به اينکه با دلايل روشن دينی و نيز تجارب آشکار زندگی خلاف آن اثبات می شود.

کارکرد قانون جذب در جامعه امروز

راز قانون جذب در يک کتاب يا فيلم فاش نشده است، تمام مبلغان دين عصر جديد نظير «لوئيز هی» از آن New age Movment يا جنبش عصر جديد سخن می گويند، (شفای زندگی، ص118-122) انجيل شيطانی در تمرينات سحر از آن استفاده می کند و هزاران کتاب و مقاله و همايش در دهه های گذشته برای آن برگزار شده و به تمام جهان راه يافته و اين همه در وضعيتی است که هنوز چيزی اثبات يا ابطال نشده است و از هرگونه بحث علمی در رابطه با آن خودداری می شود.

تنها چيزی که به خوبی آشکار است و می توان با اطمينان از آن سخن گفت اين است که قانون جذب مردم را در آرزوهای دنيايی فرومی برد و آرزوهای دنيايی را در عميق ترين لايه‌های ذهنی و احساسی آنها درونی می سازد. اين وضعيت نوعی احساس کاذب خوشی و کاميابی را ايجاد می کند که نتايج و پيامدهای تباه کننده ای دارد:

1- کوتاهی در عمل: غرق شدن در آرزوها و تخيل و تجسم آنها، انسان را از عمل و تلاش باز می دارد. «هر که آرزويش گسترده شود، عملش محدود و کوتاه می شود» (الإرشاد، ج1، ص304؛ بحار، ج77، ص241) زيرا نوعی رضايت خاطر وهمی ايجاد کرده و انگيزه حرکت و تلاش را می کاهد.

2- بدکاری: وقتی آرزوها تمام فکر و قلب انسان را فرابگيرد از تمام امور ديگر مهم تر و ارزشمندتر می شود، و انسان برای دست يابی به آن هر کاری را انجام می دهد. به اين علت «کسی که آرزوهايش دور و دراز شود، عملش بد و ناشايست می گردد.» (نهج البلاغه حکمت36؛ خصال، ص15، از امام صادق و تحف العقول از امام کاظم اين جمله را نقل کرده‌اند.) چنين فردی به جای تلاش و حرکت درست می خواهد از راه های کوتاه و کم زحمت به نتيجه برسد و به اين منظور دست به هر کاری می زند.

3- بيچارگی: آرزوها انسان را در خيالات خوش فرومی برد و او منتظر می شود تا از آسمان برای او پول و خوشی ببارد و اينها خواب های تعبير نشدنی است زيرا انسان تنها با عمل و کوشش می تواند به موفقيت برسد. «کسی که از رؤياها و تخيلات کمک بگيرد، بيچاره می‌شود.» (غررالحکم،ح9208)

4- رنج و اندوه: غرق شدن در آرزوها و رؤياها دنيايی دروغين را برای انسان می سازد که با دنيای واقعی متفاوت است و انسان با تجسم خود در دنيای آرزوها و سپس ديدن خويش در دنيايی واقعی بسيار افسرده و رنجور می شود. «کسی که از آرزوهايش دنباله روی کند، رنجش بسيار می گردد.» (غررالحکم، ح8449) اما مشکل بزرگ اين است که اين رنج همراه با يک احساس موهوم خوشايند است که موجب می شود انسان به طور غير طبيعی برای گريز از رنج جهان واقعی و تداوم احساس خوشايند دنيای آرزوها، به تخيلات خود پناه برد و در آن اوهام اقامت گزيند.

5 - از دست دادن بصيرت: آرزوها به ويژه اگر با تجسم و تخيل همراه شود، انسان را در دنيايی موهوم و دل پذير فرومی برد که مانع از درک جهان واقعی و رويدادهای آن می شود. «آرزوها، چشم انسان را کور می کند.» (نهج البلاغه، حکمت275)

دنيا با رنج ها و ناکامی هايش به انسان درس می دهد و او را به سوی زندگی ابدی و بهشت خداوند هدايت می کند، اما کسی که پناهنده اوهام خود شود و چشم از جهان واقعی فروبندد، ديگر نمی تواند حقيقت دنيا را درک کند و پيام آن را دريابد. در اين شرايط ارزش های دنيا را بر افکار و احساسات خود حاکم می کند و دنيامداران را در اوج شايستگی و ارزشمندی می نشاند. به اين ترتيب ظلم ها و پليدی های آنها را نديده گرفته و چه بسا قدرت و ثروت را نشانه قدرت و لياقت آنها به شمار می آورد. در کنار اين پيامدهای طبيعی غرق شدن در آرزوها، توصيه های سخنگويان قانون جذب درباره توجه نکردن به اخبار و نديده گرفتن بدی ها و اينکه توجه به آنها موجب رخ دادن آنهاست، روند بصيرت زدايی و خام کردن مردم آسان و گسترده می شود.

کسی که به قانون جذب پايبند می شود، ستم ها و سياهی های موجود را نديده می‌گيرد و به خيال اينکه اگر به آنها نينديشی از بين می روند، خود را به آرزوهای رنگارنگ دل خوش می کند. غافل از اينکه ديگرانی هستند که برای دست يابی به آرزوهای ظالمانه خود دست به هر کاری می زنند و زمين را از فساد و ستم پر کرده اند. همان افرادی که با سرمايه‌گذاری روی قانون راز آن را از هزار زبان و با هزار چهره به مردم دنيا می نمايند و می‌آموزند، تا بدون مزاحمت به کار خود ادامه دهند. آنها می گويند به بدی ها ننگريد و نينديشيد، که اين بهترين راه مبارزه با آن است؛ در حاليکه نمی گويند با کسانی که به اين بدی ها می انديشند و بدی می کنند چه بايد کرد؟ لوئيز هی و افراد ديگری که قانون جذب را آموزش می دهند می گويند حتی به اخبار هم گوش ندهيد. (شفای زندگی، ص166) تا ذهن و زندگی تان زشت نشود! و چه پيامی بهتر از اين می تواند برای تداوم فساد و ستم شرايط را فراهم کند.

مروجان قانون جذب می گويند بدی ها را نبينيد، به جنگ فکر نکنيد و به ظلم و ستم هايی که در جهان می شود نينديشيد، به راستی چه کسانی از اين سخنان بيش از همه منفعت می برند؟ اين تئوری ها به نفع سلطه گران و ستم پيشه گان است يا مظلومين جهان؟ و مگر امام علی به امام حسن عليهم السلام توصيه نفرمود که دشمن ظالم و ياور مظلوم باش؟ آيا جنگ هايی که در دنيا به راه می افتد به خاطر اين است که مردم به جنگ فکر می کنند؟ يا عده ای سلطه گر ناگاه به کسانی حمله می کنند که نه به جنگ فکر می کردند و نه آمادگی جنگيدن داشتند؟

راز قانون جذب، مخدری فکری است که مردم را در اوهام و آرزوها فرومی برد، تا دزدان هوشيار، با آسودگی تمام هستی مردم را به تاراج برند. اگر قانون جذب از سوی مردم جهان پذيرفته شود آنگاه هيچ نيرويی برای مقابله با ظلم و ستم در جهان باقی نخواهد ماند و آنچه باقی می ماند، پليدی، ستم و تباهی است و مردمی که هر روز چشم برهم می گذارند و دنيايی زيبا و زندگی گوارا را در خيال خود می بينند و احساس می کنند و به اميد روزی که به آن برسند، لبخند می زنند. هم از اين رو امام علی فرمود: «آرزو، سلطه شياطين بر دل های غافلان است.» (غرر الحکم، ص1828)

روزنامه كيهان، شماره 21554 به تاريخ 17/11/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS