دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بخل صفتی ذلت آور

No image
بخل صفتی ذلت آور

گفتاری پيرامون ريشه ها و پيامدهای چشم تنگی

نويسنده: مرتضی وفائی

بخل که در فارسی به چشم تنگی معروف است، رذيلتی اخلاقی است که انسان را از بخشش مال و احسان و انفاق و سخاوت باز می دارد. بدتر از بخيل انسان خسيس است که حتی نسبت به خودش نيز بخل می ورزد و تنها به تکاثر مال پرداخته و چيزی را خرج زندگی اش نمی‌کند. اين دو خلق و خوی زشت در آدمی ريشه و آثاری دارد که در مطلب حاضر جنبه اجتماعی آن که همان بخل باشد بررسی شده است.

بخل و چشم تنگی

برخی از رذايل اخلاقی انسان، فردی و برخی اجتماعی است. به عنوان نمونه در انسان دو رذيلت خساست و بخل است که تنها تفاوت آن در بروز و ظهور فردی و اجتماعی آن است. خساست صفتی است که موجب می شود تا انسان اموالش را برای خودش نيز هزينه نکند. برخی از اين افراد نسبت به خانواده خساست دارند ولی برخی حتی به خودشان هم رحم نمی کنند و تنها دوست دارند که دارايی داشته باشند هر چند با فقر و نداری روزگار بگذرانند. اين افراد به ظاهر اهل قناعت هستند ولی وقتی خوب دقت شود به روشنی دانسته می شود که تنها مال دوستی است که در وجودشان ريشه دوانيده و جانشان به مالشان بسته است. از اين رو حاضرند جان بدهند ولی مال ندهند حتی به خودشان.

برخی ديگر، اين منع و امساک را نسبت به ديگران دارند که از اين افراد به عنوان بخيل ياد می شود. خسيس و بخيل، اهل ثروت اندوزی هستند و همواره می کوشند تا ثروت بيشتری گردآوری کنند. (همزه، آيات 1 و 2) بی آنکه از آن بهره ای ببرند. اين خصوصيات اخلاقی به اقتصاد سالم جامعه نيز ضرر می زند، زيرا مال اندوزی بدون آنکه در تأمين نيازهای فردی و اجتماعی مورد استفاده قرار گيرد، سرمايه را راکد می گذارد و اجازه توليد و يا افزايش قدرت اجتماعی را نمی دهد، در حالی که اقتصاد قوام جامعه است(نساء، آيه 5) و می بايست با گردش ثروت در جامعه موجب افزايش توليد و قدرت و شکوفايی اقتصادی شود.(حشر، آيه 7)

بخيل با منع و امساک مال و ترک سخاوت، بخشش، جود، کرم، احسان و انفاق (مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص ۱۰۹؛ لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۱، ص ۴۷) امکان بهره‌گيری از مال و ثروت و صرف آنها در جاهای شايسته را سلب می کند.(همان)

پيامبر(ص) در تعريف بخيل می فرمايد: البَخيلُ الَّذي يَاكُلُ ولايُعطي؛ بخيل، كسی است که خود می خورد و به ديگران نمی دهد. (بحار الانوار: ج ۷۱، ص ۳۵۶، ح ۱۸)

بدتر از بخيل در رفتار اجتماعی، کسی است که گرفتار «شحّ» (حرص) است؛ زيرا چنين شخصی همراه با بخل، حرص را نيز دارد و آزمندانه بخل می ورزد.(معجم مقاييس اللغة، ج ۳، ص ۱۷۸ مادّه «بخل») برخی «شح» را به کسی گفته اند که چشم تنگی آزمندانه در نهايت شدت آن، عادت و خصلت او شده و ديگر قابل ترک نباشد. (مفردات الفاظ القرآن، ص ۴۴۶، مادّه «بخل»)

امام صادق(ع) تفسيری زيبا از تفاوت بخل و شح بيان می کند. ايشان فرمود: «می دانی تنگ نظری چيست؟». گفتم: همان بخل است. فرمود: «تنگ نظری، شديدتر از بخل است. بخيل، نسبت به آنچه خود دارد، بخل می ورزد؛ امّا شخص تنگ نظر، هم به مال مردم و هم به مال خود، تنگ نظری می ورزد، چندان كه هر چه در دست مردم می بيند، آرزو می كند كه به حلال يا به حرام، از آنِ او باشد و به آنچه خدا روزی اش كرده است قانع نيست» (الكافی: ج ۴، ص ۴۵، ح ۷)

از نظر آموزه های قرآنی، هر گونه افراط و تفريط در رفتار اقتصادی، زيانبار و آسيب زاست. از اين روست که قصد و اعتدال در رفتار اقتصادی شرط لازم است و بر همين اساس اقتصاد را به اين نام ناميده اند؛ زيرا اعتدال، قوام، قصد و ميانه روی در آن، عنصر اصلی است. پس هر گونه افراط و تفريطی در رفتار اقتصادی جايز نيست. (اسراء، آيه 29)

شخص برای اينکه در رفتار اقتصادی، اعتدال را رعايت کند، نبايد آنچنان سخاوت کند که دست تنگ شود و نه آنچنان بخل ورزد که اهل شح و خساست شود. امام حسن عسکری (ع) می فرمايد: إنَّ لِلسَّخاءِ مِقدارا فَإِن زادَ عَلَيهِ فَهُوَ سَرَفٌ، ولِلحَزمِ مِقدارا، فَإِن زادَ عَلَيهِ فَهُوَ جُبنٌ، ولِلاِقتِصادِ مِقدارا، فَإِن زادَ عَلَيهِ فَهُوَ بُخلٌ؛ برای سخاوتمندی، اندازه ای است كه اگر از آن فزون‌تر شود، آن، زياده روی است؛ و برای دورانديشی (احتياط)، اندازه ای است كه اگر از آن فزون تر شود، آن، ترسويی است؛ و برای صرفه جويی، اندازه ای است كه اگر از آن فزون تر شود، آن، بخل است.( بحار الانوار: ج ۶۹، ص ۴۰۷، ح ۱۱۵)

اميرمؤمنان علی(ع) نيز می فرمايد: فرق بين صرفه جويی با بخل، اين است كه: در صرفه‌جويی، انسان آنچه را در دستش دارد، نگه می دارد، چون نمی خواهد با درخواست كردن، آزادی و آبروی خويش را از بين ببرد. بنا بر اين، به جا خرج می كند و در برابر آنچه ضرورتی ندارد (نيازهای غيرضرور) شكيبايی می ورزد و اندكْ احسانش را با گشاده رويی بسيار، همراه می‌كند و در دوستی كردن زياده روی نمی كند؛ زيرا می ترسد كه دارائی اش به كلّی از بين برود. امّا بخيل، احسانی را كه به او می شود، جبران نمی كند و به كسی كه سزاوارِ عطای بسيار است، حتّی اندك هم عطا نمی كند و برای [رفع] اندكْ گرفتاری خود، خواری بسيار را به جان می خرد.(شرح نهج البلاغة لابن ابی الحديد: ج ۲۰، ص ۲۸۳، ح ۲۳۹)

خاستگاه و ريشه های چشم تنگی و بخل

اين رذيلت اخلاقی همانند ديگر رذايل اخلاقی دارای ريشه ها و بسترهايی است که شناخت آن به درمان اين بيماری کمک می کند:

  1. جهل در هستی شناسی و جهان بينی: بی گمان عامل اصلی و اساسی بخل و چشم‌تنگی، نادانی انسان است؛ زيرا رفتارهای آدمی بر اساس بينش ها و نگرش هايی است که در چارچوب شناخت انسان از هستی شکل می گيرد. سبک زندگی و رفتار هر انسانی دارای فلسفه ای است که هستی شناسی و جهان بينی اش آن را شکل بخشيده و معنا داده است. کسی که نسبت به هستی شناختی، درک و فهم درستی ندارد و از نظر شناختی ضعيف يا جاهل است، فلسفه ای ناقص از زندگی خواهد داشت و بر اساس همان فلسفه ناقص، سبک زندگی و رفتارش را شکل می دهد.

در آيات قرآن مهم ترين عامل در هر رفتاری، بينش ها و نگرش های فرد دانسته شده است. از اين رو بر هستی شناسی و جهان بينی تأکيد ويژه می شود؛ زيرا اگر فلسفه و جهان بينی شخص درست و راست نباشد، نمی توان رفتاری راست و درست را از او انتظار داشت.

اميرمؤمنان علی (ع) می فرمايد: الحِرصُ وَالشَّرَهُ وَالبُخلُ نَتيجَةُ الجَهلِ؛ آزمندی و سيری‌ناپذيری و بخل، زائيده نادانی است.(غرر الحكم: ج ۲، ص ۲۸،ح ۱۶۹۴)

از نظر قرآن، اين جهل و عدم شناخت می تواند در امور چندی باشد که عبارتند از:

الف: جهل به آفريدگاری خدا و کفر: انسان کافر بر اين باورست که همه هستی همين دنياست. پس آرامش و آسايش دنيا را هدف اصلی زندگی خود قرار می دهد و در جمع آوری ثروت می کوشد و تمام همت خود را مبذول گردآوری آن می کند تا زندگی خود را در سايه آن به آرامش و آسايش برساند. (يس، آيه 47)

ب: جهل به پروردگاری خدا و شرک در آن: گاه انسان به آفريدگاری خداوند اعتقاد دارد، ولی نسبت به پروردگاری خدا ايمانی ندارد. اينکه همان آفريدگار، بنا به حکمتی اين دنيا را آفريده و خودش آن را مديريت می کند تا به سمت هدف و حکمت آن برود.

ج: جهل به مالکيت خدا: يکی ديگر از عوامل، جهل انسان نسبت به مسئله مالکيت خداوند است. به اين معنا که شخص وقتی باور داشته باشد که خداوند مالک او و همه هستی است و هر آنچه در اختيار اوست از فضل و بخشش الهی است و او مالک هر چيزی از جمله مال و ثروت اوست و هر زمان بخواهد به عنوان مالک آن را می گيرد، اين اندازه به مال دلبسته نمی‌شود و آن را برای خود نگه نمی دارد بلکه بخشی را به نيازمندان می دهد. اما جهل انسان نسبت به مالکيت خداوندی موجب می شود که رفتار بخل را در مال و ثروت پيش گيرد و خود را مالک آن بداند و اجازه ندهد تا به کسی خيری از او برسد.(آل عمران، آيه 180)

د: جهل به غنا و بی نيازی خدا: جهل انسان به غنا و بی نيازی خداوند و فقر ذاتی انسان موجب می شود که گمان کند آنچه دارد از آن اوست؛ در حالی که او فقير ذاتی است و خداوند غنی بالذات است (فاطر، آيه 15) که به او جان و مال بخشيده است. پس اين جهل و عدم شناخت يکی ديگر از عوامل بخل ورزی انسان است. (محمد ، آيه 38)

ه : جهل به خير و شر: از ديگر مصاديق جهل انسان که موجب بخل ورزی می شود، جهل انسان به خير و شر است. به اين معنا که نمی داند چه چيزی برای او خير است و چه چيزی برای او شر؟ زيرا انسان ها نسبت به حقايق هستی علم اندکی دارند.(اسراء، آيه 85) همين علم اندک موجب می شود که به قصاوت ارزشی درباره امور بپردازند و می خواهند خير و شر خودشان را تشخيص بدهند و بر اساس آن عمل کنند؛ در حالی که امری که خير می بينند شايد چيزی جز شر نباشد يا بر عکس چيزی را که شر می دانند ممکن است جز خير و خوبی برای آنان نباشد. (بقره، آيه 216) پس بر اساس همين علم ناقص گمان می کنند که بخل ورزی برای آنان خير است و اگر انفاق و سخاوت داشته باشند مال از دستشان می رود و اين شر خواهد بود، در حالی که اين گونه نيست؛ زيرا با انفاق نه تنها شری برای آنان ايجاد نمی شود بلکه خيری به ايشان می رسد و شری از آنان دور می شود. به هر حال، بر اساس آيه 180 سوره آل عمران، بخل ورزی آدمی، معلول جهل و شناخت نادرست وی از خير و شرّ است.

  1. غريزه آزمندی و بخل شديد در آدمی: از ديگر عواملی که در قرآن به عنوان عامل بخل‌ورزی معرفی شده است، غريزه «شح» در نفس انسان است. به اين معنا که انسان در طبيعتش خصلت آزمندی شديد و بخل ورزی است که به او اجازه نمی دهد از خود بگذرد؛ زيرا دوست دارد که همه چيز را برای خودش داشته باشد. (نساء، آيه 128؛ اسراء، آيه 100؛ حشر، آيه 9) البته اين طبيعت آدمی همانند برخی ديگر از طبايع مانند ظلوم و جهول و عجول بودن(احزاب، آيه 72) و مانند آن را بايد از طريق عقل و وحی اصلاح کرد و آن را در مسير درست به کار گرفت.
  2. تکبر و فخر فروشی: از ديگر عوامل بخل ورزی آدمی است که در آياتی از جمله 36 و 37 سوره نساء و 23 و 24 سوره حديد به آن اشاره شده است.
  3. ترس از تهيدستی: از ديگر عوامل بخل ورزی، ترس از تهيدستی، بينوايی و فقر در آينده است. همين ترس موجب می شود تا از هر گونه انفاق و بذل مال و سخاوت و بخشش دست بردارد.(اسراء، آيه 100)
  4. وسوسه های شيطان: خداوند می فرمايد شيطان شما را وسوسه می کند که بخل کنيد و از تهيدستی بيم می دهد.(بقره، آيه 268) بنابراين انسان به خاطر اينکه گرفتار فقر و تهيدستی نشود تحت تأثير وسوسه ابليس و شيطان بخل می ورزد و از انفاق و سخاوت پرهيز می کند.

از اين عوامل برخی اختصاص به کافران دارد، ولی برخی در مسلمانان نيز يافت می شود که به عللی چون سستی ايمان و جهل نسبت به پروردگاری، مشيت خداوند، قسمت روزی، حب دنيا و مال دوستی و مانند آن در اين افراد ايجاد می شود و دچار بخل و چشم تنگی می شوند.

آثار و پيامدهای بخل

در قرآن از بخل مذمت فراوان شده و به عنوان رفتاری زشت و ناپسند معرفی گرديده است. (اسراء، آيات 28 و 29) و کسانی که بخل را با نفاق و کفر و شرک و استغنا از خدا و مانند آن همراه کنند، بی هيچ ترديدی دچار عذاب ابدی دوزخ خواهند شد.(توبه، آيات 67 و 68؛ آل عمران، آيه 180؛ ليل، آيات 8 و 10؛ نساء، آيه 37) چشم تنگی دارای آثار و پيامدهای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و دنيوی و اخروی است که در آيات و روايات به آن اشاره شده است. برخی از اين آثار عبارتند از:

  1. ناسازگاری در خانواده: از نظر قرآن بخل ورزی يکی از عوامل رفتارهای نابهنجار در خانواده است؛ زيرا موجب می شود که اهل خانواده با يکديگر سرناسازگاری بگذارند و صلح و صفا و آرامش از خانه و خانواده رخت بربندد. (نساء، آيه 128)
  2. نفاق: از ديگر آثار بخل، نفاق است که خداوند در آيات 76 و 77 سوره توبه به آن اشاره کرده است.
  3. محروميت از محبت خدا: اين نيز از ديگر آثار بخل ورزی است؛ زيرا خداوند انسان بخيل فخرفروش را دوست نمی دارد.(نساء، آيات 36 و 37؛ حديد، آيات 23 و 24)
  4. مانع صلح در خانواده: از ديگر آثار بخل اين است که امکان صلح و اصلاح در اهل خانواده از دست می رود.(نساء، آيه 128)
  5. کينه: بخل، زمينه ساز بروز كينه، حتي در برابر دعوت خداوند به انفاق است.(محمد، آيات 37 و 38)
  6. کفران نعمت: کسی که بخل می ورزد در حقيقت کفران نعمت می کند؛ زيرا شکر نعمت آن است که خود و ديگران از نعمت های خداوند استفاده کنند.(نساء، آيه 37)
  7. شر و بدی: بخل ورزی فرجام بدی را به دنبال دارد که خداوند در آيه 180 سوره آل عمران به آن توجه داده است.
  8. سختی: بخل ورزی، زمينه ساز گرفتار شدن به عسر و سختی شديد است.(ليل، آيات 8 و 10)
  9. تهديد الهی به عذاب: خداوند در آيات 4 و 7 سوره ماعون بخل ورزی را بسيار زشت دانسته و بخيل را تهديد به چاه ويل دوزخ می کند که جايگاه بسيار بدی است.
  10. ترک جهاد: از آثار بخل ورزی ترک جهاد از سوی بخيل است که در آيات 18 و 19 سوره احزاب به آن اشاره شده است.
  11. انکار پاداش الهی: بخيل منکر پاداش الهی است و پاداش های الهی به ويژه پاداش‌های اخروی چون بهشت و نعمت های جاودانه آن را انکار و تکذيب می کند. (ليل، آيات 8 و 9)
  12. بخل به نفس: بخيل همان طوری که مانع خير رسانی به ديگران است نسبت به خودش نيز بخل می کند و خير را از خودش دور می سازد و سودی به خودش نمی رساند. خداوند در آيه 38 سوره محمد می فرمايد: : «وَ مَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ؛ و هر كس بخل ورزد، تنها به زيان خود، بخل ورزيده است». پيامبر(ص) نيز می فرمايد: كسی كه فقر در دلش باشد، هر اندازه هم در دنيا بر [ثروت] او افزوده شود، بی نيازش نمی گردانَد و بخل او، تنها به خودش زيان می رساند.(كنزالعمّال، ج ۳، ص ۲۰۶، ح ۶۱۸۸)
  13. عدم گذشت: آدم تنگ چشم اهل عفو و گذشت و مصالحه نيست. پيامبر(ص) می‌فرمايد: كَفي بِالمَرءِ مِنَ الشُّحِّ ان يَقولَ: آخُذُ حَقّي لااترُكُ مِنهَ شَيئا؛ در تنگ نظری آدمی همين بس كه بگويد: «حقّم را می ستانم و از كمترينِ آن نمی گذرم».(كنزالعمّال: ج ۳، ص ۶۲۰، ح ۸۲۰۹) در حقيقت می توان اين نوع رفتار زشت اجتماعی را نشانه ای از بخل فرد دانست که هيچ گذشتی ندارد و می خواهد به هر شکلی شده ثروت و قدرت خويش را افزايش دهد.

در روايات آثار و پيامدهای بسياری برای بخل ورزی بيان شده که از جمله آن ها می توان به از دست رفتن آسايش، پررويی، عدم مروت و مردانگی، بدنامی، دشنام مردم، خواری و ذلت و مانند آن اشاره کرد.

به هر حال به قول سعدی:

چشم تنگ دنيا دوست را / يا قناعت پر کند يا خاک گور

روزنامه كيهان، شماره 21582 به تاريخ 21/12/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
Powered by TayaCMS