22 مرداد 1396, 0:31
امامان معصوم(ع) و از جمله اميرمؤمنان علي(ع) معيار و شاخص حق هستند. از همين رو «قول و فعل و تقرير» آنان حجت است و مي توان بر اساس آن، فلسفه و سبک زندگي را معين کرد و به سنت و سيره ايشان به عنوان «حق» استناد و در دنيا و آخرت به نفع خود استفاده کرد و خدا نيز بدان استناد کرده عليه کساني که به اين حق عمل ننموده اند، احتجاج مي کند.
مي دانيم آموزه هاي قرآني حق است. (محمد، آيه ۲) بر اين اساس مي توان بر آموزه هاي وحياني قرآن استدلال و عمل کرد. همين قرآن، برخي از انسان ها را به عنوان «حق» مطرح مي کند که در کنار قرآن قرار مي گيرند. اينان همان قرآن ناطق هستند. اين گونه است که پيامبر(ص) ثقلين يعني قرآن و عترت(ع) را به عنوان ثقل اکبر و اصغر مطرح مي کند، نه قرآن و سنت را. به سخن ديگر، قرآن صامت و قرآن ناطق يعني عترت(ع)، حق و حجت هستند؛ زيرا آنان از هر گونه پليدي فکري و عملي تطهير کامل شده اند و لذا مي توانند معيار سنجش افکار و اعمال قرار گيرند.
پر واضح است که در قرآن تنها کليات بيان شده و جزئيات آن توسط معصومان(ع) در قالب قول و فعل و تقرير بيان شده است. اينکه چگونه نماز بخوانيم و چه مقدار و از چه چيزي زکات بدهيم و يا مناسک حج را چگونه به جا بياوريم؛ توسط معصومان(ع) بيان مي شود. از اين رو، خداوند مي فرمايد: وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ؛ آنچه را پيامبر [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد و از خدا پروا بداريد که خدا سخت کيفر است. (حشر، آيه ۷)
امامان(ع) طبق آيات بسياري از جمله آيه ۵۹ سوره نساء، آيات ۳ و ۵۵ و ۶۷ سوره مائده و مانند آن، همانند پيامبر(ص) هستند که بايد از آنان جزئيات را آموخت. پيامبر(ص) درباره اميرمؤمنان علي(ع) به عنوان شاخص حق مي فرمايد: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَار؛ علي با حق و حق با علي است و حق بر دور علي(ع) مي گردد هر جايي که علي(ع) گرديد. (الفصول المختاره، شيخ مفيد، ص ۱۳۵) علت و چرايي اين گردش حق بر گرد اميرمؤمنان(ع) اين است که حق، يک قانون نوشته شده اي نيست که ما اعمال امير(ع) را بر آن تطبيق کنيم، بلکه افکار و اعمال معصومان(ع) همان قانون و شاخصي است که ما بر اساس آن، حق را مي شناسيم و بر اساس آن عمل مي کنيم؛ زيرا آنچه در قرآن به عنوان يک قانون شاخص مطرح است تنها کليات است و اين معصومان(ع) هستند که اعمال و رفتارشان آن جزئيات را تبيين و روشن مي کند و آنان مفسران واقعي قرآن مي شوند. پس دو شاخص اصلي يعني قرآن و عترت در باره حق وجود دارد که اگر شاخص عترت ديده و فهميده نشود، اصلاً نمیتوان به شاخص کلي قرآن تمسک جست و استفاده کرد. قرآن ناطقي لازم است تا قرآن صامت به سخن درآيد و شاخص شود. ما وقتي فلسفه و سبک زندگي را از معصوم(ع) میگيريم، در حقيقت همان قرآن را عمل کرده ايم. پس معصومان(ع) براي همان حق نازل شده، شاخص و معيار هستند.
روزنامه كيهان، شماره 21656 به تاريخ 4/4/96، صفحه 8 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان